پژوهش در یادگیری آموزشگاهی و مجازی
پژوهش در یادگیری آموزشگاهی و مجازی سال چهارم پاییز 1395 شماره 14 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر ارائه مدل پیش بینی عملکرد تحصیلی دانشجویان آموزش از دور از نوع آموزش ترکیبی بر اساس متغیرهای باورهای انگیزشی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی است. روابط بین متغیرهای مطالعه در قالب یک مدل مفهومی پیشنهادی بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور شهر اردبیل در سال تحصیلی 93-92 است. نمونه 280 نفری از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز اردبیل با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. خرده مقیاس های خودکارآمدی، ارزش تکلیف، جهت گیری هدفی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی از پرسش نامه استراتژی های خودانگیخته یادگیری پینتریچ و همکاران (1991) و برای سنجش عملکرد تحصیلی معدل کل دانشجویان به عنوان ابزار سنجش مورد استفاده قرار گرفت. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که داده ها با مدل مفهومی خوب برازش یافت و در مدل، خودکارآمدی و راهبردهای خودتنظیمی واسطه اثر جهت گیری هدفی (درونی و بیرونی) و ارزش تکلیف بر عملکرد تحصیلی هستند. در یک نتیجه گیری کلی اثرهای متغیرهای برون زا و درون زا در مدل آموزش ترکیبی می توان گفت که جهت گیری هدف درونی، خودکارآمدی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بیشترین تأثیر بر عملکرد تحصیلی دارد. لذا مداخله و کمک به بهبود عملکرد دانشجویان در این سیستم آموزشی باید مطابق با این متغیرهای تأثیرگذار انجام گیرد.
فضای مجازی و نو مفهوم پردازی در مؤلفه های تربیت دینی:چالش و ضرورتی مغفول در نظریه پردازی های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عده ای بر این باورند که اساسا «خلق ابزار، تابع نوع تفکر آدمی است». عده ایی نیز بر این باورند که «فکر، تابع ابزارهایی است که آدمی خلق می کند» و دسته سومی نیز هستند که معتقدند بین ابزاری که آدمی تولید می کند و تفکر او، نوعی هم گرایی و سازواری می توان به وجود آورد. اگر این پیش فرض که فناوری زاینده تفکر و دانش مختص به خود است (دیدگاه دسته دوم) را بپذیریم؛ بنابراین باید بپذیریم که نخست اینکه فناوری در ایجاد و تحول در معنی و مفهوم دانش نقش بنیادی ایفا می کند. دوم اینکه فناوری مجازی در آینده غیر قابل کنترل است. سوم اینکه باید به منظور کنار آمدن با بعضی از اقتضائات غیر قابل اجتناب فناوری و فضای مجازی، در مؤلفه های تربیت دینی اعم از مفاهیم، تعاریف، حدود و ثغور، دانش دینی، رفتار و عمل دینی نومفهوم پردازی[1] اجتهادی متساهل صورت گیرد. چهارم اینکه به جای منفی دیدن اثرهای هر چند درظاهر چالشی و غیر قابل اجتناب فناوری، آن را فرصتی مثبت برای ارائه تلقی های نو از دین و مؤلفه های تربیت دینی بدانیم. این مقاله در پی تبیین مناسبت نوع دوم بین فناوری و تربیت دینی و الزامات منطقی پذیرش آن است که با روش مفهوم پردازی مفاهیم کلیدی بحث و تحلیل انتقادی (نقد گفتمان های حاکم بر تلقی نسبت به ابزار و رسانه)، نومفهوم پردازی مفاهیم اساسی بحث و همچنین استنتاج (استنتاج مدلولاتی برای تربیت دینی متناظر با ماهیت رسانه های مجازی) تدوین شده است.\n[1]. Reconceptualization#,
تأثیرآموزش حل مسئله مبتنی برمعنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز در سال تحصیلی 1394 بود. بدین منظور 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس های سبک های تصمیم گیری اسکات وبروس (1995) و ذهنیت فلسفی طالب پور و همکاران (1384) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. برنامه آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت طی هشت جلسه نود دقیقه ای و در مدت چهار هفته متوالی به دانشجویان ارائه گردید. بدین منظور نمونه تحقیق به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشی، تحت آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت قرار گرفت، درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت موجب بهبود ابعاد جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی و همچنین سبک های تصمیم گیری منطقی، اجتنابی، وابسته شده است، در حالی که در سبک های تصمیم گیری آنی و شهودی پس از آموزش، تغییری مشاهده نشد.
اثر آموزش حل مسئله ریاضی با روش بازی بر توجه، حل مسئله و خودکارآمدی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشکلات یادگیری ریاضی از این نظر مهم اند که همه کودکان نیاز دارند تا در سال های نخست مدرسه محاسبات ریاضی را انجام دهند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر آموزش حل مسئله ریاضی با روش بازی بر توجه، حل مسئله و خودکارآمدی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این مطالعه شامل تمام دانش آموزان دختر و پسر مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی شهر تربت حیدریه در سال تحصیلی 95-1394 بود. نمونه شامل 36 دانش آموز دختر و پسر مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه کانرز، پرسش نامه خودکارآمدی عمومی شرر، آزمون حل مسئله ریاضی معلم ساخته، آزمون هوش وکسلر برای کودکان، آزمون تشخیصی کی مت بود. پیش آزمون و پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد...
پیش بینی مؤلفه های یادگیری سازمانی بر پایه بینش کارکنان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف توسعه مؤلفه های یادگیری سازمانی بر پایه بینش سازمانی کارکنان دانشگاه پیام نور تهران صورت گرفته است. روش پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان (مدیران و کارشناسان) دانشگاه پیام نور استان تهران به تعداد 120 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان، پس از نمونه برداری تصادفی، 91 پاسخ نامه انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامه محقق ساخته بینش با 40 و یادگیری سازمانی با 42 ماده بود، روایی ابزارها به وسیله روایی سازه و اعتبار آنها از طریق آلفای کرونباخ (90/0 و 96/0) به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر آن است که بینش سازمانی و یادگیری سازمانی کارکنان هر یک مرکب بر شش مؤلفه است که روی هم به ترتیب 1/49 و 5/63 درصد از واریانس کل بینش و یادگیری سازمانی را پوشش می دهند. تعیین فاصله اطمینان 99 درصدی متغیرها نشان داد که مؤلفه های بینش کارکنان در جامعه مورد مطالعه بالا و عوامل یادگیری سازمانی به جز رهبری راهبردی و مهارت فردی نیز بالاست اما مؤلفه های دیگر در سطح متوسط ارزیابی گردید. پس از اجرای آزمون فریدمن، رتبه بندی مؤلفه های بینش در جامعه به ترتیب؛ ارتباطات، نگرش، بهره وری، خلاقیت، سرپرستی و نظارت و آزادی عمل، اما رتبه بندی مؤلفه های یادگیری سازمانی در جامعه به ترتیب؛ مهارت فردی، رهبری راهبردی، چشم انداز، توانمندسازی، مدل ذهنی و یادگیری تیمی است. به استثنای سرپرستی و نظارت که با تجربه خدمتی رابطه دارد، هیچ یک از متغیرهای دیگر با ویژگی های فردی رابطه ندارند. در نهایت نتایج اجرای مدل همبستگی بنیادی، در برون داد نهایی تنها یک زوج مدل بهینه معرفی کرد.
بررسی شاخص های شخصیتی، انگیزشی/ شناختیِ خلاقیت در دانشجویان: مدل معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل وجود تفاوت های فردی زیاد در خلاقیت، حوزه خلاقیت - شخصیت همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است، خلاقیت مستلزم تعامل رگه های ناهمسازی است که بتوانند در رابطه بین خلاقیت - شخصیت نقش واسطه ای را ایفا می کنند. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شاخص های شخصیتی و شناختی/ انگیزشی در خلاقیت دانشجویان انجام گردید. بدین منظور تعداد 364 (215دختر و 149پسر) نفر از دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه خلیج فارس که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی مرحله ای انتخاب شده بودند، پرسش نامه پنج عامل بزرگ شخصیتی (NEO) گلدبرگ (1999)، آزمون خلاقیت عابدی (1372)، مقیاس تحمل ابهام مک لین (1993) و مقیاس نیاز به شناخت کاسیوپا و دیگران (1984) را تکمیل نمودند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار مدل یابی معادلات ساختاری (Lisrel)، مدل شاخص های شخصیتی و انگیزشی/ شناختی در خلاقیت دانشجویان را که تطابق مطلوبی با داده های تجربی داشت، تأیید نمود. بر طبق نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان گفت که خلاقیت را می توان به صورت یک نشانگان یا مجموعه ای در نظر گرفت که متأثر از نقش شاخص های شخصیتی، انگیزشی/ شناختی است.
مدل علّی روابط باورهای هوشی و پذیرش فناوری اطلاعات و ارتباطات: نقش واسطه ای اهداف پیشرفت، اضطراب رایانه و خودکارآمدی رایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علّی روابط باورهای هوشی و پذیرش فناوری اطلاعات با توجه به نقش واسطه ای اهداف پیشرفت، اضطراب رایانه و خودکارآمدی رایانه در میان دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز به روش تحلیل مسیر انجام شده است. برای این منظور 375 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسش نامه ای خودگزارشی متشکل از خرده مقیاس های باورهای هوشی، اهداف پیشرفت، اضطراب رایانه، خودکارآمدی رایانه و پذیرش فناوری پاسخ دادند. نتایج پژوهش به طور کل ی نشان داد که باور هوشی افزایشی از طریق واسطه گری اهداف تبحری، اضطراب رایانه و خودکارآمدی رایانه مثبت بر پذیرش فناوری دارای اثر غیر مستقیم و مثبت است. باور هوشی ذاتی نیز از طریق واسطه گری اهداف اجتناب - عملکرد، اهداف رویکرد - عملکرد و اضطراب رایانه بر پذیرش فناوری دارای اثر غیر مستقیم و منفی است. همچنین نتایج نشان داد که میزان واریانس تبیین شده پذیرش فناوری در مدل برازش شده برابر با 36 درصد است.