مقالات
حوزه های تخصصی:
رفتارجنسی یک موضوع کاملا مشخص و خصوصی است که بخش مهمی از زندگی انسان ها را دربرمیگیرد و با سلامت روان و روابط اجتماعی رابطه مستقیمی دارد لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی بدعملکردی جنسی و سلامت روان در زنان یائسه، نابارور و معتاد انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان یائسه، نابارور و معتاد همدان و کرمانشاه بودند که از میان افراد جامعه 34 زن یائسه، 34 زن نابارور و 34 زن مبتلا به مصرف مواد انتخاب شدند. ابزار نمونه گیری شامل پرسشنامه بدعملکردی جنسی زنان (2001) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند (1995) بود. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد تفاوت معنیداری بین سه گروه نمونه در بدعملکردی جنسی، اختلال میل جنسی، اختلال انگیختگی جنسی، اختلال ارگاسمی، اختلال درد جنسی و در خرده مقیاس های سلامت روان وجود دارد و میتوان گفت، زنانی که احساس حمله به طرف خود دارند، احساس لذت را از خود به صورت ناخواسته میگیرند و سلامت روان پایینتری دارند. به این معنا که در متغییر بدعملکردی جنسی به ترتیب گروه زنان یائسه، زنان معتاد و زنان نابارور از بیشترین تا کمترین درصد را به خود اختصاص دادند.
زبان و جنسیت در رمان ""ذاکرة الجسد"" نوشته احلام مستغانمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان عربی با تحولات نوظهور در جهان عرب، در کنار پیشرفت های جهانی در حوزه ادبیات مدرن، هویتی خودبسنده تر و کارکردی تر نسبت به گذشته یافته است و تلاش نویسندگان بزرگ در اقصی نقاط جهان عرب توانسته است در کنار جریان سازی در حوزه اندیشه و زبان، تأثیرات مستقیمی بر جریانات سیاسی و اجتماعی این کشورها نیز داشته باشد. کشورهای شمال آفریقا، به ویژه الجزایر، به دلیل استعمار طولانی مدت فرانسه (130 سال)، فاصله زیادی با زبان عربی به عنوان شاخص و محور اصلی فرهنگ عربی پیدا کرده اند و اکنون پس از گذشت بیش از نیم قرن از پیروزی جنبش آزادیبخش الجزایر، نویسندگان متعهد آن همچنان تلاش می کنند تا میراث فرهنگ عربی را مطابق با ذائقه و اندیشه امروز شهروند فرهیخته ی آن احیا کنند. نوشتار حاضر با بررسی رابطه زبان و جنسیت در بافت متن و به روش توصیفی تحلیلی، رمان ذاکرة الجسد نوشته احلام مستغانمی، از جمله چهره های جهانی ادبیات داستانی الجزایر را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که نویسنده با ایجاد تقابل میان مفاهیمی نظیر زبان زنانه و مردانه، دغدغه های شخصی و اجتماعی، زندگی در وطن و تبعید و نقش شخصیت ها پیش و پس از انقلاب، با استفاده ی هدفمندانه از زبان و به گونه ای ساختارشکنانه در بعد جنسیت، چهره ای جدید از زن عربی و تعاملش با زبان مسلط مردانه ترسیم کرده است.
ظهور اربابان زن در غرب ایران؛ از مشروطه تا پایان پهلوی اول(1320ش-1285ش) مطالعه موردی: کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر تبیین جایگاه زنان در نظام مالکیت زمین است. سوال اصلی تحقیق این است: چه عواملی تبیین کننده ی ظهور اربابان زن در غرب ایران است؟ روش تحقیق حاضر کیفی است، شیوه ی گردآوری داده ها بر پایه اسناد و منابع کتابخانه ای بوده و روش تجزیه و تحلیل گراندد تئوری است. در روند تجزیه و تحلیل بر اساس نمونه گیری هدفمند مشخص شد تعداد قابل توجهی از مالکان زمین در کرمانشاه، در دوره مورد بحث، زن بوده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد افول جامعه ی ایلی، جایگاه زنان در جامعه ی ایلی، قانون ارث در اسلام، قانون ثبت اسناد، مهم ترین شرایط علّی تبیین کننده ی ظهور اربابان زن هستند. حضور زنان در نظام مالکیت زمین پیامدهای متعددی داشته است. نقدی شدن بهره مالکانه، زن سالاری، ادعای جایگاه ارباب بزرگ از جمله مهم ترین پیامدهای ظهور اربابان زن بود.
بررسی وضعیت زنان زندانی و روشهای بازپروری آنها (مطالعه موردی زندانیان اراک در سال ۱۳۹۴)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش ها و کارکردهای زندان زنان بیان گر آن است که برغم اینکه یک نظام نظارت رسمی مبتنی بر قوانین جنایی و مجازات زندان برای حفظ نظم اجتماعی ضروری است، اصلاح و باز پروری نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مطالعه موردی پژوهش حاضر زندان زنان شهر اراک می باشد و جامعه آماری آن را کل زنان زندانی تشکیل می دهند که تعداد آنها چهل و چهار نفر است . این پژوهش در بهار ۱۳۹۴ با روش پیمایشی از طریق پرسشنامه انجام شده است . بر اساس فرضیات این پژوهش به نظر می رسد میزان رضایت زندانیان زن از محیط زندان در سطح متوسطی است؛ مشکلات روحی قبل از ورود به زندان در ارتکاب جرم زندانیان مؤثر است؛ همچنین سلامت روان مسئولین زندان با رضایت زندانیان از زندان رابطه دارد؛ و روش های بازپروری می تواند در بازگشت زندانیان به جامعه تأثیر گذار باشد. داده ها و اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید؛ و در نتایج به دست آمده فرضیات مورد تایید قرار گرفته اند.
رفع تورش انتخاب نمونه و درونزایی متغیر دستمزد در برآورد عرضه نیروی کار زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برآورد الگوی عرضه کار زنان متاهل مطابق با آخرین روشهای سنجی و آماری می تواند تا حد قابل توجهی تاثیر عرضه کار زنان متاهل را در تغییرات مالیاتی و رفاهی تفسیر گر باشد. در تحقیق حاضر الگوی عرضه کار زنان متاهل در خانوارهای هر دو زوج شاغل و دارای درآمد غیر کاری بر اساس چارچوب الگوی نئوکلاسیک برآورد شده است. داده های تحقیق بر گرفته از اطلاعات خُرد هزینه و درآمد خانوار در سال 1392 و روش تخمین توجه به رفع تورش انتخاب نمونه و استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته(GMM) است. یافته ها نشان می دهد عرضه کار زنان متاهل، استاندارد و کشش دستمزد خودی مثبت و معنادار است، لذا برنامه های رفاهی و مالیاتی تاثیر واضحی را بر کاهش و یا افزایش ساعات کار این گروه خواهد داشت. در نمونه مطالعه تحولات اجتماعی - فرهنگی ، در کنار همسان گزینی در امر ازدواج، ارتباط مثبت بین ساعات کار زنان متاهل را همراه با افزایش دستمزد شوهران نشان می دهد. می توان نتیجه گرفت سیاستهای تاثیر گذار بر افزایش درآمد غیر کاری خانوار در نمونه بررسی شده، تاثیر بسزایی بر کاهش عرضه ساعات کار زنان متاهل را در این گروه درآمدی نداشته است.
بسترهای اقتصادی موثر بر تصمیم گیری زوجین به طلاق؛ مطالعه موردی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله فهم چگونگی اثرگذاری بسترهای اقتصادی بر تصمیم گیری زوجین برای طلاق است. داده های مطالعه حاضر نتیجه مطالعه کیفی و مصاحبه عمیق با 40 زن و مرد مطلقه در شهر تهران می باشد. یافته ها نشان می دهد بیکاری و اشتغال ناپایدار، و کسب درآمد از مسیرهای نادرست، وابستگی مالی به خانواده ها، شرایط بد اقتصادی جامعه و فشار مضاعف بر منابع درآمدی خانواده و مدیریت نامناسب منابع مالی خانواده از جمله مسائل مالی افراد در زندگی مشترک بوده است. این مسائل به صورت زنجیره ای با تعاملات کمتر زوجین درون زندگی مشترک، کاهش سطح رفاه خانواده و بتدریج افزایش اختلافات و تضادهای فکری و رفتاری زوجین همراه شده است. بر اساس این مطالعه مشکلات اقتصادی علت بلافصل طلاق نیست بلکه زمینه ساز شرایط دیگری می شود که که نهایتاً به طلاق منجر شود. در واقع مشکلات اقتصادی عامل پنهان و تأخیری است و با یک اثر تأخیری، بر تصمیم زوجین به طلاق اثر می گذارند.
توازن حق های زنان در قانون اساسی با تعهدات و مشارکت شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئوری شهروندی علاوه بر حقوق، همراه عناصر تعهدات و نیز مشارکت تعریف می شود. از این جهت طرح حقوق زنان، اگر فارغ از طرح تکالیف، تعهدات آنگونه که مطلوب قانون اساسی است، مورد نظر باشد بحثی ناتمام و ناکارآمد است. از سوی دیگر،استفاده از تئوری های شهروندی به عنوان ابزار توصیف و تفسیر قانون اساسی، امکان درکی متوازن از حقوق و تعهدات زنان در منطق قانون اساسی را نیز فراهم می گرداند.البته در ذیل تئوری های شهروندی مهم ترین نکته بی گمان نظریه ورزی پیرامون ”حقوق شهروندی“ است. در این مقاله با تمرکز بر نظریه های حقوق شهروندی و صورت بندی کلی آنها در دل تئوری های مربوط به شهروندی،سعی می شود ابزاری برای درک عمیق روح و اهداف قانون اساسی و سازوکارهای مناسب آن برای حمایت از حقوق و آزادی های اساسی شهروندان زن تدارک دیده شود و نهایتا درکی متوازن از حقوق و تعهدات شهروندی زنان ارائه شود. همچنین در این مقاله، فرضیه توازن حقوق،تعهدات و مشارکت شهروندان زن در منطق قانون اساسی به بحث گذاشته می شود و در این راستا حتی الامکان تفاسیر تازه ای از اصول 3،8،14،40،50 و نیز شیوه ی تفسیر قید""طبق قانون"" در ذیل بسیاری از اصول مربوط به حقوق ملت،متناسب با مسائل مربوط به شهروندی زنان ارائه شود.