مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه جنسیت با شهروندی زیست محیطی در بین سه منطقه(3-11-19) شهر تهران می پردازد. پژوهش حاضر با روش پیمایش انجام شده است و جمیعت آماری تحقیق شهروندان 18 تا60 سال ساکن شهر تهران و نمونه تحقیق 384 نفر و ابزار این پژوهش پرسشنامه می باشد. یافته های به دست آمده نشان می دهند که زنان از نظر زیست محیطی نسبت به مردان آگاه ترند و بیشتر در فعالیت های حفاظت از محیط زیست از قبیل خرید آگاهانه کالاهای سازگار با محیط زیست، عدم ریختن آشغال در محیط و... درگیر هستند و به عبارتی میزان شهروندی زیست محیطی زنان بالاتر از مردان است، همچنین در بین سه منطقه تهران (3، 11،19)، شهروندی زیست محیطی منطقه سه از همه بالاتر بوده که در این منطقه هم زنان نسبت به مردان ارتباط بهتری با زیست محیط داشته اند
عوامل موثر بر گرایش دختران به مانکنیسم (مطالعه موردی: تاثیر عروسک باربی در میان سایر عوامل گرایش به مانکنیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش دختران به سمت داشتن اندامی مانکن، دستکاری در ویژگی هایِ ظاهری و ساخت بدن اجتماعی از پیامدهای جامعه مصرفی است؛ که یکی از دلایل آن، الگوپذیری دختران از عروسک های دوران کودکی می باشد. از آنجایی که دختران جوان نسبت به اندام خود حساسیت بیشتری دارند و معمولا درکودکی از عروسک باربی الگوبرداری کرده اند؛ تحت تاثیر فرهنگ باربی یعنی مانکنیسم قرار می گیرند.لذا هدف اصلی انجام این پژوهش بررسی تاثیر عروسک باربی بر گرایش دختران به مانکنیسم در میان سایر عواملِ فردی، خانوادگی،اجتماعی و رسانه ایی می باشد. که به صورت پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه در حجم نمونه335 نفر انجام شد روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد و چارچوب نظری مورد استفاده، نظریه صنعت فرهنگ، بازاندیشی و کاشت است. بطورکلی یافته ها نشان می دهد: عروسک های دوران کودکی، بخصوص باربی که چهره و اندام دختری جوان دارد و صنایع زیادی جهت تبلیغ آن بکار گرفته شده، الگویی را به کودک ارائه می دهند که در دوران نوجوانی و جوانی با آن به همسان سازی می پردازد.
بررسی نابرابری جنسیتی و عوامل مرتبط با آن در بین زنان شهربوکان و میاندآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نابرابری جنسیتی پدیده ای است یکی از پدیده هایی است که در بیشتر جوامع بشری دیده می شود وبه عنوان یک مسئله اجتماعی، همانند سایر پدیده های اجتماعی، تحت تأثیر عوامل مختلفی است، در این تحقیق به بررسی عوامل تاثیر گذاراز قبیل ""جامعه پذیری نقش جنسیتی،ایدئولوژی مردسالاری و باورهای قالبی"" برنابرابری جنسیتی پرداخته شده است و ازتئوری های تلفیقی بینا رشته ای"" روانشناسی، روانشناسی اجتماعی و بویژه تئوریهای جامعه شناسی"" استفاده شده است .پس از آن فرضیه هایی طراحی گردید.روش اجرای پژوهش، پیمایش (survey)بوده و جامعه آماری آن تمام زنان متأهل شهر بوکان و شهر میاندوآب می باشد که جمعا ً شامل ""135833 ""نفر می باشد.نمونه گیری در این پژوهش به روش ""نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای"" بوده و روش تعیین حجم نمونه ازطریق فرمول"" کوکران"" با حجم نمونه"" 383 "" انتخاب شده است. روایی متغیرها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (84/0) مورد بررسی قرارگرفت.داده ها باآزمون های آماری پیشرفته ""ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل ، آزمون رگرسیون"" مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت..نتایج بدست آمده نشان داد که بین نابرابری جنسیتی و عوامل مرتبط بر آن رابطه وجود دارد.
ارزیابی جامعه شناختی ابعاد چهارگانه امنیت اجتماعی در بین زنان سرپرست خانوار (مورد مطالعه: زنان سرپرست خانوار شهرتهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از گروه های اجتماعی که برای امرار معاش و مشارکت اجتماعی و اقتصادی خود نیاز جدی به امنیت اجتماعی دارد، گروه زنان سرپرست خانوار است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی جامعه شناختی ابعاد چهارگانه امنیت اجتماعی شامل امنیت مالی، جانی، عاطفی و ارتباطی در بین زنان سرپرست خانوار شهر تهران بوده است. در این راستا، پژوهشی پیمایشی در جامعه هدفی متشکل از 400 زن سرپرست خانوار تحت پوشش موسسات حمایتی مردم نهاد در شهر تهران که به شیوه نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شده بودند، انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه به همراه مصاحبه بود. چارچوب نظری پژوهش با بهره گیری از نظریه های امنیت اجتماعی از جمله چند بعدی و اقتصاد محور و نظریه های اقتصادی از جمله زنانه شدن فقر و بیگانگی اجتماعی تبیین و داده های حاصل از پیمایش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که زنان سرپرست خانوار در فضای خصوصی خانه و خانواده از احساس امنیت مالی، جانی، عاطفی و ارتباطی بالاتری برخوردار هستند. اما درفضای عمومی میزان احساس ابعاد امنیت اجتماعی در بین آنان کاهش چشمگیری می یابد.
مطالعه جامعه شناختی دروغ گویی در روابط بینا جنسی مورد زوج های تهران)1395-1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد مطالعه ی جامعه شناختی دروغ گویی در روابط پایدار بینا جنسی در سه گروه زوج های ازدواج قانونی، هم خانگی ها و نامزدها است. برای دستیابی به الگوهای دروغ گویی در روابط بینا جنسی به لحاظ روشی از رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که عواملی مانند احساس نا امنی، وابستگی اقتصادی به همسر، به دست آوردن دل همسر، و عدم تفاهم و اطمینان به رابطه زناشویی منجر به دروغ گویی، زوج های ازدواج قانونی می شود. همچنین عواملی مانند تسهیل و کسب رضایت متقابل، کنترل و حریم شناسی، عدم استقلال در زندگی منجر به دروغ گویی زوج های نامزد می شود و در زوج های هم خانه ای عدم تعهد و مسؤولیت پذیری، خودخواهی و پیگیری خواسته های فردی و محدودیتهای خانوادگی و فرهنگی منجر به دروغ گویی آن ها می شود. در مقایسه ی بین الگوهای دروغ گویی، یافته ها حاکی از آن بودنوع روابط زوج های دائم و قانونی به صورت تام شکل می گیرد که در زوج های نامزد و هم خانه ای روابط به صورت محدود است. دروغ گویی براساس کارکردی که برای فرد دارد در زوج های قانونی و دائم به عنوان مفر، در زوج های نامزد به عنوان تسهیل در رابطه و در زوج های هم خانه ای به عنوان سلاح و کسب لذت بیشتر اتفاق می افتد.
تبیین نگرش زنان نسبت به اقتدارگرایی مردانه با استفاده از مدل پیر بوردیو (مطالعه موردی: طایفه ی دهبالایی شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، یافتن پاسخاین سؤال بود که ارزیابی زنان متعلق به خانواده های مردسالار از زندگی مشترکشان چیست و چه نگاهی به پدیده مردسالاری حاکم برزندگی شان دارند؟ روش تحقیق، کیفی و ابزار، مصاحبه ی عمیق بود. مشارکت کننده ها از طایفه دهبالایی واقع در شهر ایلام، به طور هدفمند انتخاب شدند. تبیین دیدگاه زنان به پدیده مردسالاری با استفاده از مفاهیم میدان، عادت واره و ساختمان ذهنیِ پی یر بوردیو امکان پذیر گشت.تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از روش کدبندی انجام گرفت. دستاورد تحقیق، دستیابی به ویژگی های میدان مردسالاری در طایفه مذکور و تبیین تمکین رضایت مندانه زنان مشارکت کننده با مردان اقتدار طلب بود. ویژگی های میدان مردسالاری عبارت اند از: خوگرفتن تدریجی به اقتدار مردانه، خودسانسوری و پذیرش قوانین میدان مردسالاری، عدم مبارزه آشکار برای بقاء در میدان، اکتساب ساختمان ذهنی سلطه پذیر و تحت سیطره ی میدان و بازتولید فرهنگ مردسالاری از نسلی به نسل دیگر. آنچه این تحقیق را متمایز می سازد، نمایش زندگی رضایت مندانه توأم با مردسالاری گروهی از زنان است که در تعارض با تفکرات برابری طلبانه است.