روانشناسی معاصر
روانشناسی معاصر دوره پانزدهم بهار و تابستان 1399 شماره 1 (پیاپی 29) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر پیام های دووجهی بر میزان ترغیب کنندگی پیام های ضد مصرف مواد مخدر بر اساس مدلسازی رایانشی و برای رسیدن به پیام های تاثیرگذارتر و ترغیب کننده تر بود. ترغیب کنندگی پیام ها با میزان قوت بحث درک شده آن ها توسط مخاطبان، سنجیده می شود. در این تحقیق، ابتدا با استفاده از رهیافت پژوهش های تکوینی، روشی برای سنجش میزان قوت بحث پیام ها توسعه یافت. سپس از سه نوع پیام با سه نوع بحث و مشخصه های قالبی متفاوت، 2 نوع پیام دووجهی (با ساختار موافق/مخالف و مخالف/موافق) و یک نوع پیام یک وجهی، استفاده شد. پیام ها در قالب پرسشنامه بر خط به مخاطبان که شامل 46 نفر بودند ارایه و توسط آن ها رتبه بندی شد. در بین 46 نفر شرکت کننده در آزمون، 36 نفر بدون تجربه مصرف مواد مخدر و 10 نفر با تجربه مصرف مواد مخدر بودند. در پرسشنامه از شرکت کنندگان درباره قضاوت آن ها نسبت به اثرگذار بودن پیام ها بر خود و یا دوستان نزدیکشان پرسیده شد. میانگین آماری و انحراف معیار قوت بحث 3 نوع پیام برای دو گروه با/بدون تجربه مصرف مواد مخدر مورد مقایسه قرار گرفت و برای مدلسازی تاثیر سایر عوامل دخیل در ترغیب کننده بودن پیام ها (به غیر از نوع پیام و سابقه مصرف داشتن/نداشتن) از مدل بندی اثرات آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که پیام های دووجهی ترغیب کننده تر از پیام های تک وجهی است و پیام های دووجهی با ساختار موافق/مخالف بیشترین تاثیر را بر افراد، چه با سابقه مصرف مواد مخدر و چه بدون سابقه مصرف مواد مخدر دارد. در این نوع پیام های دو وجهی، وجه اول پیام چنانچه موافق باورهای افراد باشد، نقش لنگر ذهنی را بازی کرده و در افزایش تاثیرگذاری پیام بسیار موثر است.
ساخت و اعتبار یابی مقیاس مدارا در روابط همسران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش مدارا در روابط همسران بود. ماده های این مقیاس با بهره گیری از متون دینی (آیات قرآن ، احادیث، و دیدگاه مفسرین) تهیه شد و همچنین، تعدادی از متخصصان دینی و روانشناسان خانواده، روایی محتوایی آن را تصدیق کردند. ساخت و ارزیابی ویژگی های روان سنجی این مقیاس در 5 مطالعه مستقل انجام شد. در مطالعه اول، پایایی مقدماتی مقیاس به روش آلفای کرونباخ و با نمونه ای80 نفری از زنان و مردان متأهل برابر 93/0 به دست آمد. در مطالعه دوم، نمونه ای560 نفری از مردان و زنان متأهل و با بهره گیری از تحلیل عامل اکتشافی (EFA)، ساختار4 عاملی و20 ماده ای این مقیاس کشف شد. 4 عامل آن عبارت اند از: 1. همدلی و پذیرش همسر؛ 2. کنترل هیجانی و صبر و تحمل؛ 3. تسهیل فرایند رشد و شکوفایی همسر؛ 4. احسان و گذشت نسبت به همسر. همچنین، در مطالعه دوم پایایی هر یک از عوامل مدارا به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد و همگی نشانگر همسانی درونی مناسب مقیاس بود. در مطالعه سوم، روایی همگرا با نمونه ای 100 نفری از مردان و زنان متأهل و در مطالعه چهارم، پایایی مقیاس به روش بازآزمایی با نمونه ای 30 نفری تأیید شد. در مطالعه پنجم با نمونه ای 369 نفری از مردان و زنان متأهل و با بهره گیری از تحلیل عامل تأییدی (CFA) ساختار 4 عاملی مقیاس تأیید شد. براساس نتایج این پژوهش می توان مقیاس مدارا در روابط همسران (TSRS) را به عنوان ابزاری معتبر برای سنجش مدارا در روابط زن و شوهر به کار گرفت.
مقایسه کمال گرایی، سبک های فرزندپروری و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی و زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه کمال گرایی، سبک های فرزندپروری و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی و زنان سالم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به وسواس منطقه ۵، ۱۱، ۱۳ و ۱۹ تهران در سال ۱۳۹۷ بود که از بین این افراد ۴۴ نفر از مراجعه کنندگان به کلینیک های مشاوره و روانشناسی با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته و پرسشنامه وسواس مادزلی به صورت در دسترس انتخاب شدند. همچنین ۴۰ فرد غیر مبتلا به وسواس فکری- عملی که از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه وسواس همتا شده بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس نیز انتخاب شدند. آزمودنی های دو گروه به پرسشنامه وسواس مادزلی (۲۰۱۱)، مقیاس کمال گرایی هیل (۲۰۰۴)، مقیاس سبک های فرزندپروری بامریند (۱۹۷۱) و پرسشنامه کیفیت زندگی (۱۹۹۲) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) در SPSS-۱۸ استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین دو گروه در متغیرهای کمال گرایی و کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود داشت (۰۵/۰>P) . اما بین سبک های فرزندپروری در دو گروه تفاوت معنادار مشاهده نشد (۰۵/۰<p). نتایج این پژوهش لزوم توجه به کمال گرایی و کیفیت زندگی در تشخیص و طرح ریزی الگوی درمان برای اختلال وسواس را خاطر نشان می سازد.
نقش واسطه ای سرمایه عاطفی و منابع کارآمدی حل تعارض در رابطه سرمایه گذاری جمعی عاطفی با کارآمدی حل تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلاش گروهی برای ارتقاء سرمایه عاطفی در ارتقاء نیرو و نشاط افراد در محیط های کار نقشی بی بدیل بازی می کند. این پژوهش با هدف تعیین رابطه سرمایه گذاری جمعی عاطفی با کارآمدی حل تعارض با توجه به نقش واسطه ای سرمایه عاطفی و منابع کارآمدی حل تعارض انجام شد. در یک طرح همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادله ساختاری، ۱۹۴ نفر ار کارکنان صنایع شیر آلاس از طریق نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندکان به پرسشنامه سرمایه گذاری جمعی عاطفی (۱۳۹۷/۲۰۱۸)، پرسشنامه سرمایه عاطفی (۱۳۹۵/۲۰۱۶)، پرسشنامه کارآمدی حل تعارض (۲۰۰۰) و پرسشنامه منابع کارآمدی حل تعارض (۲۰۰۷) پاسخ دادند. نتایج نشان داد بین سرمایه گذاری جمعی عاطفی با سرمایه عاطفی، کارآمدی حل تعارض و منابع کارآمدی حل تعارض رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. تحلیل بوت استراپ و مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که به ترتیب سرمایه عاطفی و منابع کارآمدی حل تعارض متغیر واسطه کامل در رابطه سرمایه گذاری جمعی عاطفی با کارآمدی حل تعارض هستند. به نظر می رسد از طریق سرمایه گذاری جمعی عاطفی می توان زمینه را برای ارتقاء سرمایه عاطفی و منابع کارآمدی حل تعارض و سپس کارآمدی حل تعارض کارکنان در محیط کار فراهم نمود.
ناگویی هیجانی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان نوجوان دختر با مشکلات روان تنی: نقش میانجی " تنهایی"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات پژوهشی نشان می دهند که دوران نوجوانی با تغییرات سریع زیستی، شناختی و اجتماعی، همراه می باشد که مسائل مربوط به سلامت نوجوانان و بهزیستی روان شناختی آنان را تحت تأثیر قرار می دهد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر میانجی گری احساس تنهایی بر رابطه ناگویی هیجانی با بهزیستی روانشناختی در دانش اموزان نوجوان دختر با مشکلات روان- تنی انجام شد. بدین ترتیب که از بین کلیه دانش آموزان دختر نوجوانی که در مقطع متوسطه دوره دوم در ناحیه ۲ آموزش پرورش شهر مشهد در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ مشغول به تحصیل بودند و به دفاتر مشاوره مدارس خود مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری خوشه ای ساده و سپس غربالگری با مقیاس شکایات روان-تنی (تاکاتا و ساکاتا) ، ۱۰۳دانش آموز انتخاب شدند. سپس این گروه نمونه دیگر ابزارهای پژوهش یعنی مقیاس های بهزیستی روانشناختی (ریف)، ناگویی هیجانی (تورنتو)، تنهایی (دهشیری و همکاران) را پاسخ دادند. بررسی داده ها از طریق تحلیل های چند متغیره و مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرم افزارهای SPSS۲۴ و SmartPLS۲ انجام شد. نتایج نشان داد که ناگویی هیجانی دارای رابطه منفی معنی داری با بهزیستی روان شناختی دختران نوجوان با مشکلات روان تنی بود و احساس تنهایی در این رابطه نقش میانجی گری جزئی داشت. نتایج پژوهش حاضر اهمیت برنامه ریزی و ارائه بسته های آموزشی و درمانی مناسب به منظور افزایش بهزیستی روان شناختی در راستای کاهش مشکلات روان تنی دانش آموزان را با مدنظر قرار دادن احساس تنهایی و مشکل ناگویی هیجانی دانش آموزان به مسئولین آموزش وپرورش یادآور می شود.
نقش واسطه ای رضایت جنسی در رابطه سبک های عشق ورزی با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق عاطفی مرحله ای از زندگی یک زن و شوهر است که در آن احساسات و عواطف مثبت زوجین برای یکدیگر کمرنگ شده و احساسات منفی جایگزین احساسات مثبت می شوند. این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای رضایت جنسی در رابطه سبک های عشق ورزی با طلاق عاطفی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان در پژوهش ۴۱۸ نفر (۹۷ مرد و ۳۲۱ زن) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن، فرم کوتاه مقیاس نگرش های عشق (LAS) و مقیاس رضایت جنسی(ISS) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر صورت گرفت. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک های عشق ورزی رمانتیک، دوستانه، واقع گرایانه، شهوانی و فداکارانه و نیر رضایت جنسی با طلاق عاطفی همبستگی معناداری وجود دارد (۰۵/۰<p). نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که رضایت جنسی نقش واسطه ای معناداری بین سبک های عشق ورزی و طلاق عاطفی دارد. براساس یافته های تحقیق، رضایت جنسی و سبک های عشق ورزی بر طلاق عاطفی تأثیر می گذارند و توجه به این دو متغیر در پیشگیری از طلاق عاطفی مهم و ضروری به نظر می رسد.
عوامل روانی- اجتماعی مؤثر بر اضطراب اجتماعی: تحلیل روابط ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال اضطراب اجتماعی یکی از شایع ترین اختلالات روانشناسی به شمار می رود. هدف از اجرای این پژوهش بررسی روابط ساختاری عوامل روانی- اجتماعی مؤثر بر اضطراب اجتماعی بوده است که در آن مؤلفه هایی همچون سبک والدگری مستبدانه، تنظیم هیجان، حساسیت اضطرابی، اجتناب رفتاری، حمایت اجتماعی ادراک شده و نشخوار ذهنی در قالب یک مدل مورد مطالعه قرار گرفته اند. مطالعه حاضر از نوع همبستگی با رویکرد تحلیل مسیر بود که در آن متغیرهای مورد مطالعه با اجرای پرسشنامه های علائم اضطراب اجتماعی، سبک های فرزند پروری، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، مقیاس حساسیت اضطرابی، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده، مقیاس اجتناب شناختی رفتاری و مقیاس پاسخ های نشخواری روی 410 (210 دختر و 200 پسر) دانشجوی مشغول به تحصیل دانشگاه تبریز موردبررسی قرار گرفته اند و داده های به دست آمده از طریق نرم افزارهای آماری SPSS21 و AMOS23 تحلیل شدند. نتایج تحلیل ها نشان داد که اضطراب اجتماعی با درصد بالایی از معناداری (001/0>P) از سبک والدگری مستبدانه، ضعف در تنظیم هیجان و حساسیت اضطرابی اثر می پذیرد و بر احساس فقدان حمایت اجتماعی، اجتناب رفتاری و نشخوار ذهنی اثر می گذارد، همچنین احتساب شاخص های برازش مدل نهایی نشان از برازندگی مطلوب مدل مورد مطالعه داشت. طبق نتایج مشخص می شود که سبک والدگری مستبدانه به عنوان یک عامل زمینه ای تا چه اندازه می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم پیامدهای مخرب کوتاه و بلندمدتی در زمینه های مربوط به تنظیم هیجان، حساسیت اضطرابی، رفتارهای اجتنابی، احساس حمایت اجتماعی و مهم تر از همه، اضطراب اجتماعی ایجاد نماید.
کارآمدی برنامه آموزش خواندن بر مبنای معماری چندمولفه ای حافظه کاری برای کودکان داری اختلال یادگیری ویژه در خواندن: یک مطالعه آزمایشی تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیسلکسیا یا آسیب واژگانی یک ناتوانی یادگیری ویژه است که بوسیله دشواری های غیر منتظره در تشخیص کلمات، روان خوانی، رمزگشایی و هجی کردن مشخص می شود. شواهد پژوهشی نشان می دهند که تقریبا 80 درصد از دانش آموزانی که به صورت ناتوان در یادگیری تشخیص داده می شوند در ابتدا نقص هایی در مهارت های خواندن دارند. هدف مطالعه حاضر، بررسی کارآمدی آموزش خواندن بر مبنای معماری چند مولفه ای حافظه کاری در 4 دانش آموزِ دارای اختلال یادگیری ویژه در خواندن در یک طرح آزمایشی تک آزمودنیِ (AB) بود. آموزش در قالب 20 جلسه ارائه شد و داده ها با استفاده از تحلیل دیداری و شاخص اندازه اثر و با بهره گیری از نرم افزار (R) تحلیل شدند. تحلیل ناهمپوشانیِ همه جفت ها (NAP) افزایش معنی دار در عملکرد خواندن 4 شرکت کننده را نسبت به خط پایه نشان داد. به نظر می رسد یافته های این مطالعه پیشرو، نویدبخش ارائه رویکردی چندمؤلفه ای به درمانِ اختلالات یادگیری ویژه باشد.
مقایسه درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن برکاهش ترس از شفقت و خودسرزنشگری افراد مبتلا به نارسایی قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف مقایسه درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن برکاهش ترس از شفقت و خودسرزنشگری افراد مبتلا به نارسایی قلبی انجام شد. طرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به کلینیک نارسایی مرکز قلب تهران بودند که از بین آنها 10 نفر برای هر گروه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به صورت تصادفی منتصب شدند. اعضای هر سه گروه هم در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه های ترس از شفقت گیلبرت و همکاران (2011) و خودسرزنشگری گیلبرت و همکاران (2004) پاسخ دادند. داده های حاصل از این تحقیق با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند که برای این منظور از نسخه ی 21 نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت و شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن تاثیر معناداری بر کاهش ترس از شفقت و خودسر زنشگری بیماران قلبی دارند (001/0P<). علاوه بر این، نتایج آزمونهای تعقیبی نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر حضور ذهن تاثیر بیشتری در کاهش ترس از شفقت دارد با این حال در کاهش خودسرزنشگری بیماران مبتلا به نارسایی قلبی بین دو درمان تفاوت معناداری یافت نشد. با توجه به یافته های حاصل از این تحقیق کادر درمانی فعال در حوزه بیماری های مزمن بهتر است که مداخلات و درمانهای روانشناختی را در اولویت برنامه های درمانی خود جهت کمک به بیماران مبتلا به نارسایی قلبی قرار دهند.
نقش واسطه ای نشخوار فکری در رابطه بین رخدادهای استرس زا زندگی با ایده پردازی خودکشی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 2020-2019 / 1399- 1398 بود. از این جامعه تعداد 318 نفر با استفاده از روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از سیاهه رخدادهای استرس زا زندگی(پیکل، برجیت، پروسوف و اولنهوث، 1971)، مقیاس پاسخ نشخواری(نولن هوکسما و مورو، 1991)و مقیاس ایده پردازی خودکشی بک(1979) گردآوری و با استفاده از همبستگی پیرسون ومدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد.نتایج نشان داد اثر مستقیم رخدادهای استرس زا زندگی بر نشخوار فکری (49/0=β، 001/0P<)، اثر مستقیم نشخوار فکری بر ایده پردازی خودکشی (68/0=β، 001/0P<) و اثر مستقیم رخدادهای استرس زا زندگی بر ایده پردازی خودکشی (11/0=β، 01/0P<) مثبت معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای نشخوار فکری در رابطه رخدادهای استرس زا زندگی با ایده پردازی خودکشی معنادار است (33/0=β، 01/0P<). بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که رخدادهای استرس زا زندگی و نشخوار فکری به عنوان یک متغیر شناختی دو مؤلفه مهم اثرگذار بر ایده پردازی خودکشی در بین نوجوانان است