مقالات
حوزه های تخصصی:
تقسیم قدرت بین مرکز و نواحی پیرامون و ناحیه بندی سیاسی درون کشور نتیجه تفکر و اندیشه نظام سیاسی هر کشور است. قدرت حکومت به صورت افقی بر سرزمین جریان پیدا می کند. از این رو اداره سرزمین و چگونگی آن از مهم ترین امور کشورداری است که باید بر اساس مؤلفه های کارآمدی باشد که بتواند به وحدت ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور منجر شود. تقسیمات کشوری چارچوب و استخوان بندی سرزمینی کشور به عنوان بستری برای تأمین امنیت ملی، کشوری و ناحیه ای به موازات مهیاسازی شرایط مطلوب برای توسعه متوازن و متعادل تمامی مناطق کشور می باشد. لازمه چنین بستری، شناسایی، نگاه همه جانبه و سیستماتیک به مقوله سازماندهی فضا و عوامل و مؤلفه های آن می باشد تا بتواند تمامی جریان های حرکتی موجود در سطوح مختلف ساختار سیاسی فضا(کشور) را پوشش دهد. پژوهش حاضر تلاش دارد با رویکردی سیستماتیک تقسیمات کشوری را به عنوان یک سیستم که بستر و زیر بنای ساختار سیاسی(کشور) بوده و حیات و تحرک زیرسیستمی با جریان بر روی آن تداوم می یابد را مورد بررسی قرار داده و به ارائه الگوی سازماندهی سیاسی فضا در ساختارهای بسیط (تمرکزگرا) بپردازد. نتایج نشان می دهد الگوی سیستمی در ساختارهای بسیط به دو شکل تعادل و عدم تعادل فضایی خود را نشان می دهد؛ لذا توجه سیستمی به مؤلفه ها و شاخص های تأثیرگذار در فرایند سازماندهی باعث شکل گیری جریان مداوم و پایدار روابط فضایی شده و سیستم سیاسی کشور را تحکیم می نماید.
تبیین کارکردهای جُستار ناحیه در دولت یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکی کره زمین میان بیش از دویست واحد سیاسی- فضایی ناهمگون از منظر جمعیت و سرزمین تقسیم شده است. تنوع سرزمینی در قالب مفهوم ناحیه در شکل گیری پدیده های فضایی و جهت دهی به مطالبات ساکنان نقش بنیادی داشته و نمودهای عینی این تنوع مباحث مناسات فضایی، علت وجودی، همبستگی ملی و پیوستگی سرزمینی واحدهای سیاسی- فضایی را متأثر کرده است. بر این اساس، ناهمگونی سرزمینی و فرهنگی بخشی از سرشت دولت– ملت هاست که به فراخورِ شدت این ناهمگونی ها، حکومت ها کمابیش درگیر نیروهای واگرا هستند. پژوهش حاضر که سرشتی بنیادی دارد با بهره گیری از داده های کتابخانه ای و رویکرد تبیینی مفهوم جغرافیایی ناحیه و گونه های ناحیه گرایی را برای تبیین تنوع فرهنگی- سرزمینی نظام های سیاسی یکپارچه مورد بررسی قرار داده است. یافته های تحقیق گویای آن است که گونه های مختلف ناحیه گرایی گاه حکومت و گاه کشور را به چالش می کشانند. در این میان، ناحیه گرایی اقتصادی و فرهنگی که ناظر بر ناخرسندی ساکنان نسبت وضعیت موجود است، منتقد مشروعیت حکومت است و خواستار اصلاح رویکردهای حاکمیتی است و ناحیه گرایی سیاسی، چالش انگیزترین گونه ناحیه گرایی است که طی آن همبستگی ملی و یکپارچگی سرزمینی به چالش کشیده می شود.
تبیین نشانگان قدرت و تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت نظامی و اقتصادی به مثابه قدرت سخت می توانند دیگران را به تغییر مواضع خود سوق دهند. قدرت نرم عبارت است از توانایی کسب آنچه می خواهید، از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش. در دوره پس از انقلاب، اقدامات آمریکا به دفعات امنیت ملی ایران را به خطر انداخته است. در طول حدود هفت دهه گذشته ایران و آمریکا در مناسبات دوجانبه خود با فراز و فرودهایی بسیار روبرو شده اند. از اتحاد استراتژیک تا قطع روابط و درگیری نظامی را می توان در پرونده مناسبات این دو کشور مشاهده کرد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف شناسایی تغییر در ابزارهای اعمال قدرت و تأثیر آن بر سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران انجام پذیرفته است. بر اساس یافته های تحقیق مناسبات آمریکا با ج.ا.ایران نشان دهنده این واقعیت است که در دهه اول پیروزی انقلاب، آمریکا بیشتر از قدرت سخت علیه ایران استفاده کرده است که نمونه بارز آن، تحریم های اقتصادی، حمله به طبس و همکاری آمریکا با عراق در طول جنگ تحمیلی و وقوع درگیریهای مستقیم و غیرمستقیم نظامی این کشور با ایران است. با شکست آمریکا در کاربرد قدرت سخت علیه ایران، این کشور به استفاده از قدرت نرم توجه بیشتری کرده است. برهمین اساس سیاست آمریکا در برابر ایران به ویژه پس از یازده سپتامبر آمیزه ای از شاخصهای نرم و سخت است که یکی در مقام بسترساز، مکمل و توجیه کننده دیگری عمل می کند.
تبیین رویکردهای قومیتی در شعارهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر همدلی و همزیستی مسالمت آمیز و برادرانه گروه های زبانی و مذهبی در ایران را به عنوان قاعده تاریخی حاکم بر مناسبات آنها با همدیگر بدانیم، در کنار آن برهه هایی نیز وجود داشته است که همزیستی میان ملت ایران دست مایه رقابت های میان نخبگان برای دستیابی به فرصت های سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است. در این بین انتخابات به عنوان پدیده ای سیاسی- اجتماعی عرصه خوبی برای مشاهده ورود نخبگان ابزارگرا در این زمینه بوده است.روش پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها و اطلاعات مورد نیاز آن به روش کتابخانه ای (کتب، نشریات، آرشیو روزنامه ها و اینترنت) گردآوری شده است. همچنین نقشه ها و نمودارهای مورد نیاز این پژوهش با استفاده از نرم افزارهای GIS و Excel تهیه شده است. نتایج پژوهش گویای آن است که طلیعه داران این جریان هی چگاه نتوانسته اند اقبال اکثریت ملت را با خود در کسب رأی همراه نمایند و میزان موفقیت افراد در کارزارهای انتخاباتی نه بر پایه شعارهای قوم گرایانه بلکه بسته به توفقیق آنها در طرح مسائل و معضلات ملی است از این رو مقاله حاضر در پی بررسی این مسئله است که ورود برخی از نامزدهای ریاست جمهوری به عرصه تحریک مسائل قومی از منظر گروه های زبانی- مذهبی در ایران چه بازخوردهایی داشته و آنها چه بهره ای از این موضوع برده اند.
بررسی و شناسایی متغیرهای مؤثر بر بی ثباتی نظام سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین دغدغه هر حکومت و نظام سیاسی دست یابی به ثبات و امنیت پایدار است. ثبات سیاسی حکومت عبارت است از اینکه ماهیت نظام سیاسی علی رغم وجود برخی نوسان ها و گذر از بحران های مختلف، ثابت و پایدار باقی بماند.از طرفی، هر نظام سیاسی پویا در تعامل با محیط داخلی و خارجی خود، به ناچار درگیر تنش ها و بحران هایی می شود که اگر نتواند آنها را مدیریت نماید نظام سیاسی دچار بی ثباتی شده و امنیت آن به شدت در معرض تهدید قرار می گیرد. بررسی و شناخت متغیرهای مؤثر بر بی ثباتی نظام سیاسی از جمله روش های مهمی است که می توان تا حد زیادی در کنترل و مدیریت آنها نقش آفرینی کرد. در این پژوهش، مهمترین متغیرهای مؤثر بر بی ثباتی نظام سیاسی، در قالب سه دسته متغیرهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات مورد نیاز تحقیق به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی(پرسشنامه)گردآوری شده است و 146 متغیر با توجه به نظر نخبگان و صاحب نظران معرفی و مورد آزمون قرار گرفت، سپس متغیرها وزن دهی و رتبه بندی شده اند و مهمترین متغیرها در هر عامل شناسایی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در عامل سیاسی، وقوع انقلاب، کودتا، جنگ داخلی، کاهش مشروعیت رژیم؛ در عامل اجتماعی– فرهنگی، بروز آشوب های شهری، نابرابری اجتماعی، فساد اداری– مدیریتی، کمبود آزادی های مدنی و سرانجام در عامل اقتصادی؛ نرخ بالای بیکاری، فساد مالی در نظام سیاسی-اداری، افزایش فقر و محرومیت و تبعیض اقتصادی مهمترین و تأثیرگذارترین متغیرها بوده اند.
تبیین ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس مبتنی بر انرژی های فسیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس یکی از مناطقی است که جزو اهداف اصلی سیاست خارجی ایران می باشد. آنچه اهمیت منطقه را بیشتر کرده است، وجود ذخایرعظیم انرژی های فسیلی و دست یابی تقریبی تمامی کشورهای حاشیه آن به این ذخایر می باشد. وجود میادین مشترک نفتی و گازی، رقابت بر سر بازاریابی و فروش این محصولات و اختلاف نظرات فراوان بر سر میزان تولید نفت و گاز در مجامعی چون اوپک، موجب شده است که یک پدیده ژئوپلیتیکی بتواند بر سیاست خارجی میان کشورهای این منطقه تأثیری عمیق و قابل تأمل بگذارد. نتایج نشان می دهد با استناد به مطالعه سه عامل میادین مشترک، رقابت بر سر میزان تولید و دست یابی به ریاست اوپک، چالش های سیاست خارجی ایران در قبال انرژی های فسیلی می تواند در سه رویکرد شکل گیری و اجرا شود: رویکرد تقابلی، تعاملی و مسابقه. در منطقه خلیج فارس به دلیل تفاوت در نوع مسائل انرژی، شاهد رویکردهای مختلفی بوده ایم.
تغییرات اقلیمی و چالشهای ژئوپلیتیکی قطب شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات اقلیمی پیامدهای ژئوپلیتیکی مهمی را به دنبال دارند. در دهه گذشته مهمترین تغییر اقلیمی گرم شدن کره زمین بوده است. با گرم شدن کره زمین یکی از مناطقی که اهمیت آن افزایش یافته، قطب شمال است. قطب شمال در طول چند دهه گذشته حدود دو برابر بیشتر از بقیه جهان گرم تر شده است و پیش بینی می شود در اواخر دهه 2030 این منطقه عاری از یخ گردد. این تغییرات اقلیمی قطب شمال را به جبهه مرکزی دیدگاه های ژئوپلیتیکی جدید جهان تبدیل کرده و فرصت ها و چالش هایی را ایجاد کرده است. قطب شمال دارای ذخایری عظیمی از منابع طبیعی است و با ذوب یخ ها برای اولین بار در تاریخ مدرن در مقیاس وسیعی دسترسی به این منابع به ویژه هیدروکربن ها امکان پذیر می شود؛ همچنین با کاهش کلاهک یخی، مسیرهای دریایی جدیدی به وجود می آید که با کوتاه کردن مسیرهای دریانوردی، تجارت و ژئوپلیتیک جهانی را تغییر خواهند داد. این مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است و نقطه تمرکز آن این مسئله است که در شرایط جدید قطب شمال با چه چالش های ژئوپلیتیکی مواجه است. نتایج تحقیق نشان می دهد قطب شمال با چالش هایی ماننداختلافات ارضی و ادعاهای متداخل بر سر فلات قاره، افزایش نظامی گری در قطب شمال، تمایلات استقلال طلبانه جوامع بومی، اختلافات بر سر نحوه عبور و مرور از گذرگاه های دریایی و ... مواجه است و این چالش ها ناشی از تمایلات قلمروخواهانه کشورهای ساحلی و غیرساحلی و جوامع بومی می باشد.
تبیین نظری مفهوم منطقه استراتژیک پس از جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور کلی شاخصیابی و مصداق شناسی مفهوم منطقه استراتژیک همواره یکی از دلمشغولیها و دغدغه های فکری اندیشمندان حوزه ژئوپلیتیک بوده است. آنها همواره کوشیده اند با توجه به شرایط گوناگون، شاخصها و مصادیق مختلفی را برای این مفهوم مطرح نمایند و دولتمردان و سیاستمداران را برای دسترسی و تسلط بیشتر بر این مناطق ترغیب نمایند. بدیهی است این مفهوم نیز همانند دیگر مفاهیم مطرح در حوزه ژئوپلیتیک از ماهیت سیال و پویا برخودار بوده و در طی زمان در نتیجه تغییر نوع دیدگاه حکومتها نسبت به سرچشمه ها و منابع تولید قدرت و رقابت دچار بازساخت و بازتعریف می گردد. در این راستا به نظر می رسد که با پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام دوقطبی شاخصهای مفهومی این موضوع با شاخصهای متناظر با آن در قبل از این دوره زمانی یکسان نباشد، که در سالیان اخیر کمتر به آن پرداخته شده است. همین عامل سبب تولید نوعی اغتشاش نظری در چگونگی به کار بردن این مفهوم در متون گوناگون گردیده است. از اینرو در این مقاله کوشش گردیده که با رویکردی توصیفی – تحلیلی شاخصهای مفهومی این مفهوم در بازه زمانی بعد از جنگ سرد استخراج گردد. یافته های تحقیق نمایانگر آن است که امروزه حوزه های جغرافیایی ظهور جریانات، شبکه ها و فرایندهای بزرگ مقیاس و جهانی می تواند به مثابه منطقه استراتژیک در نظر گرفته شود.