۱.
در ده آغازین قرن بیست و یکم، تقاضا برای گاز طبیعی دارای بالاترین رشد می باشد. رشد فزاینده اقتصادی هند، نیازمندی این کشور به انرژی بویژه گاز طبیعی را افزایش داده است. از میان انتخابهای متعدد برای واردات گاز طبیعی، گزینه خط لوله زمینی ایران - هند مورد توجه زمامداران این کشور قرار گرفته است که با این روش انتقال خط لوله از سرزمین پاکستان در این پروژه ضرورتی انکار ناپذیر است. اما مساله این است که آیا همکاریهای اقتصادی ایران، هند و پاکستان در قالب پروژه خط لوله گاز می تواند چالشهای ژئوپلیتیکی میان سه دولت را به نفع منافع اقتصادی حل و یا تضعیف کند؟ برای پاسخ به این مساله از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که دستاوردهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی هند، ایران و پاکستان در احداث پروژه خط لوله زمینی یکسان نیست و همکاریهای اقتصادی بتنهایی نمی تواند بازدارنده چالشهای ژئوپلیتیکی میان سه دولت باشد. بنابراین ناامنی، بزرگترین چالش پیش روی خط لوله گاز در سرزمین پاکستان است.
۲.
سرزمین، یکی از پایه های اساسی علم جغرافیای سیاسی می باشد، اما هم اکنون بحثهای زیادی در رابطه با بی اهمیت شدن و از موضوع افتادن مفهوم سرزمین در عصر جهانی شدن وجود دارد. بحث سرزمین زدایی آنچنان محافل علمی و دانشگاهی را به خود جذب کرده است که انگار جهانی شدن به طور دقیق به معنای سرزمین زدایی می باشد.این مقاله با رویکردی نو و واقع گرایانه سعی دارد تا فرایند جهانی شدن را با نگاهی سرزمینی تحلیل کند. به این معنا که وجود فراملی گرایی یا فراسرزمینی شدن جریانها انکار نمی شود ولی به نوعی سعی در اثبات باز سرزمینی شدن جریانها و پدیده های گوناگون در عصر جهانی شدن دارد.بعلاوه، استدلال اصلی مقاله این است که قلمرو سرزمینی (سرزمین و مرز) در عصر جهانی شدن از بین نرفته بلکه کارکرد آن متحول شده است. این اعتقاد نیز وجود دارد که قلمرو سرزمینی به دلیل نیاز انسان به تفاوت - و هرآنچه که جغرافیاست - ماندگار بوده و جهانی شدن، فراملی شدن و ... جایگاه و نقش آن را در زندگی اشتراکی انسان از بین نمی برد.
۳.
سنجش و اندازه گیری قدرت ملی کشورها به منظور تعیین جایگاه کشور در نظام ژئوپلیتیک جهانی و مقایسه قدرت کشورها، همواره از دغدغه های جغرافیدانهای سیاسی، دانشمندان علوم سیاسی و روابط بین الملل بوده است. از همین رو از سوی صاحبنظران تلاشهای متعددی جهت سنجش قدرت کشورها در قالب ابداع روشها و مدلهای تک متغیره و چند متغیره محدود صورت گرفته است که همه آنها از منظر یک یا چند متغیر یا بعد محدود، کشورهای جهان را رتبه بندی و مقایسه کرده اند ولی هیچ گاه منعکس کننده قدرت ملی جامع و فراگیر کشورها نبوده اند. در این تحقیق با توجه به نقد و ارزیابی مدلهای پیشین سنجش قدرت ملی، مدل جدیدی برای محاسبه قدرت ملی ارایه شده است که چه از نظر روش کار و چه از نظر تعداد و ترکیب فاکتورها و متغیرهای موثر بر قدرت ملی نسبت به تمامی مدلهای قبل برتری دارد. توجه به تمامی ابعاد قدرت ملی (در قالب نه فاکتور اقتصادی، سیاسی، نظامی، فضایی، فرامرزی، سرزمینی، اجتماعی، علمی، فناوری و فرهنگی)، توجه بر استفاده از متغیرهای متعدد، متنوع در قالب 87 متغیر، تاکید بر استفاده از متغیرهای جدید و استراتژیک متناسب با زمان کنونی، استفاده از روش دلفی و مراجعه به نظر خبرگان در مورد شناخت نقش و اهمیت متغیرهای موثر بر قدرت ملی، امکان ترسیم ساختار قدرت در جهان با تأکید بر جایگاه ایران در نظام ژئوپلیتیکی جهانی و ... بخشی از مزایای این مدل نسبت به تمامی مدلهای قبل است.مقاله حاضر ضمن تشریح نحوه طراحی مدل سنجش قدرت ملی در قالب 13 مرحله، با استفاده از مدل مزبور (که از ترکیب حدود 90 متغیر در قالب 9 فاکتور تشکیل شد) به سنجش قدرت 140 کشور جهان پرداخته و در پایان با توجه به میزان قدرت ملی کشورها، ساختار قدرت جهانی را در قالب یک مدل پنج سطحی ارایه نموده است.
۴.
سیاست خارجی کشورها تحت تاثیر مجموعه ای بسیار پیچیده از عوامل و متغیرها شکل می گیرد که ارتباطی متقابل با یکدیگر دارند، با این توضیح که تصور کلی تصمیم گیرندگان عرصه سیاست خارجی از سیاست بین المللی و درک و برداشت آنان از منافع ملی و قدرت ملی، نقش تعیین کننده ای در جهت گیریهای کلان آنان دارد، جغرافیای سیاسی و ویژگیهای ژئوپلیتیکی کشورها همواره به عنوان یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر سیاست خارجی کشورها محسوب شده است. این تحقیق در پی یافتن رابطه بین دو متغیر ژئوپلیتیک لبنان و سیاست خارجی سوریه در لبنان است. به رغم اینکه عوامل بسیاری از جمله شخص حافظ اسد، ساختار سیاسی، حزب بعث و ارتش در شکل گیری سیاست خارجی سوریه نقش داشته اند، اما تاثیر ویژگیهای ژئوپلیتیکی لبنان طی سالهای 1975-1990م. بر سیاست خارجی سوریه از این جهت مهم تلقی می شود که از یک طرف امنیت و منافع ملی سوریه را در معرض تهدید و آسیب پذیری جدی قرار داد و از سوی دیگر موقعیتی بسیار مناسب برای تاثیرگذاری سوریه بر معادلات منطقه ای فراهم کرد.موقعیت جغرافیایی لبنان و جایگاه ژئوپلیتیک آن در روند جنگهای اعراب و اسرائیل و همچنین حضور تعداد کثیری از پناهندگان فلسطینی (که سبب حملات مکرر نیروهای اسرائیلی و اشغال بخشهایی از جنوب لبنان گردید)، سبب تشدید جنگ گروهها و جناحهای سیاسی دارای نفوذ در لبنان شد و در نهایت نبود ثبات، امنیت و حاکمیت سیاسی دولت لبنان، دخالت بسیاری از کشورهای خارجی در امور جاری این کشور را در پی داشت. تبدیل شدن لبنان به صحنه رقابت قدرتهای بزرگ و منطقه ای، ویژگی عمده ژئوپلیتیکی لبنان طی سالهای بحران بود که سوریه را در موقعیتی قرار داد تا بناچار از طریق دخالت نظامی، منافع و امنیت ملی خود را تامین کند.
۵.
جهانی شدن به عنوان فرایندی در حال تکوین (که خود معلول دگرگونیها و تحولات بی سابقه در عرصه ارتباطهای جهان شمول، اطلاعات گرایی و دانش - محوری است) امروزه با رشدی فزاینده، عرصههای گوناگون زندگی اجتماعی را در نور دیده و مانند واقعیتی گریزناپذیر، فراراه جوامع بشری، جلوهگر شده است. این مقاله بر آن است که ادبیات گستردة جهانی شدن و اشاعه ناصواب آن را که هم اکنون پس از گذشت حدود سه دهه از آغاز فرایند جهانی شدن، هنوز به تعریف جامع و کاملی از این فرایند نایل نیامده و گرایشها مختلف فکری در تحدید و تعریف آن (جهانی شدن) از نگاه دو سویه به بوم و جهان عاجز مانده اند، بررسی کند؛ به طوری که عده ای با پافشاری بر خصیصه همگون ساز آن و با امید وافی بر تحقق آرمانهای سیاسی خودشان، صرفا به سویه جهانی و بین المللی جهانی شدن نظر می کنند و عده ای دیگر با محصور ماندن در فضاهای کوچک و نفس گیر بومها به مخالفت با جهان گرایان بر می خیزند.بسط و تشریح گفتمان بوم - جهان در روابط جاری حاکم بر کشورهای جهان از یکسو و مناسبات جدید میان بومها (شهرها و روستاها) در داخل کشورهای جهان از سوی دیگر رهیافت نظری نوینی است که از چشم انداز جغرافیایی می تواند به نحو مطلوبتری گویای آرایش جدید فضایی جهان باشد