۱.
مقـاله حاضر کنکاشی درباره دیدگاههای مختلف راجع به علل بروز خشونت علیـه دنیـای غـرب می باشد. رخداد 11 سپتامبر به عنوان نقطه عطفی بنیادین دراین موضوع محسوب می شود. در بسیاری از تحلیلها این رخداد ترجمان تقابل جهان اسلام و نظام غرب دانسته می شود که در سالهای اخیر نظام بین الملل را به شدت تحت تاثیر قرارداده است . دنیای غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکا با متمسک قراردادن این رخدادها و عمده کردن پدیده تروریسم در موضعی تهاجمی واقع شد و به واکنشی نظامی و خشونت آمیز علیه بسیاری از گروهها و کشورهای اسلامی دست زد کـه بـه نـوبـه خـود عکس العملهایی را به وجود آورد . این کنش و واکنشهای متقابل موجد چرخه ای از خشونت در صحنه جهانی شده است که به نوبه خود صلح و امنیت بین المللی را به مخاطره انداخته است. بسیاری از مسلمانان در کشورهای غربی به همین بهانه مورد تعرض، بازجویی، تعقیب وتهمتهای گوناگون قرار گرفته اند.نوشتار حاضر به بررسی پنج دسته از تحلیلها و دیدگاه های گوناگون در این باره می پردازد که عمدتا از جمع بندی نوشته ها و نظرات ارایه شده در مطبوعات و مکتوبات غربی و بعضا غیر غربی حاصل آمده است. این نظرات عبارتند از نظریه امپریالیسم، واکنش معکوس، کاهش نقش دولتها، اسلام گرایی و برخورد تمدنها که پس از توصیف و تشریح هریک، عمده انتقاداتی که بر آنها وارد است نیز مورد بررسی قرار می گیرند. ایده مقاله حاضر این است که تحلیلگران غربی نتوانسته اند به یک رهیافت جامع و کامل درباره علل بروز خشونتها بپردازند. در عین حالیکه هرکدام از آنها می توانند گوشه ای از دلایل مربوط به وقوع این رخدادها باشند. مجموع این دیدگاهها می تواند توسط دانشگاهیان و صاحبنظران مورد استفاده قرار گیرد تا با ترکیب مناسب متغیرهای مختلف در رشته های گوناگون و مرتبط از آن برای توضیح چرایی وقوع خشونتها استفاده شود.
۲.
چکیده: ناتو پس از فروپاشی شوروی نه تنها دچار فروپاشی نگردید بلکه قدرتمندتر شده و از لحاظ ماموریتی و جغرافیایی گسترش یافت. این مقاله با بررسی تئوریها و دیدگاههایی که کوشیده اند این پدیده را تبیین کنند. فرضیه نقش هژمونی آمریکا در این فرایند را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. ناتو به عنوان نهادی ارزشمند برای آمریکا، نقش تعیین کننده ای در تثبیت هژمونی آمریکا و تداوم نفوذ این کشور در اروپا دارد و ابزار لازم برای تاثیرگذاری در تحولات منطقه ای و جهانی را در اختیار آمریکا قرار می دهد. با توجه به این کارویژه های منحصربه فرد ناتو، آمریکا کوشیده است این نهاد فراآتلانتیکی را تقویت کند و با توسل به آن از ظهور و قدرت گیری نهادهای مشابه مستقل اروپایی جلوگیری نماید. ناتو بر این اساس نقش بیشتری در محیط امنیتی اروپای غربی، اروپای شرقی و سایر مناطق همجوار پیدا کرده و در تثبیت هژمونی آمریکا موثر واقع شده است.
۳.
این مقاله مدلهای استراتژی نظامی و امنیتی ایالات متحده آمریکا را در ساختار ژئوپلتیکی سیستم نوین بین المل نشان می دهد. اصولاً سیستم مذکور به هشت سیستم تابعه ژئوپلتیک تقسیم شده و ایالات متحده به عنوان هژمون و کارگزار سیستم بایستی سیستم کنترلی را برای آن، طراحی کند؛ مهمترین استراتژی آمریکا در این سیستم کنترل، استراتژی بازدارندگی گسترده و یکجانبه با مدلهای تلافی گسترده، پاسخ انعطاف پذیر، جنگ و همکاری محدود می باشد.
۴.
سوابق تاریخی نشان می دهد فرایند تصمیم گیری در رابطه با تقسیمات کشور ایران به طور معمول و آرامی صورت نگرفته و تنش هایی را در بر داشته است، مطالعه فرایند تصمیم گیریهای انجام شده و یا در حال انجام در این خصوص و بررسی تدوین نقش های تاثیرگذار و تاثیر پذیر بر آن می تواند زوایایی هر چند کوچک از این مقوله را روشن نماید؛ تقسیم استان خراسان یکی از چالش های جدی مرتبط با تقسیمات کشوری ایران بود که تصمیم گیران کشور را مدتها در تردید ناشی از دیدگاههای متفاوت و بعضا متضاد نخبگان و سیاسیون نگاه داشت. در این مقاله به طرح این دیدگاهها و تاثیرات آنها در تصمیم گیری و نهایتا وضعیت منطقه تقسیم شده پرداخته می شود.
۵.
کلید واژه ها:
مشارکت سیاسی قومیت تقسیمات کشوری آذری ها کردها
بررسی سازماندهی سیاسی فضا بویژه در جوامع متنوع فرهنگی (زبانی- مذهبی) از مباحث قابل توجه در حوزه مطالعات جغرافیای سیاسی به حساب می آید. علیرغم آنکه کارکرد اصلی تقسیمات کشوری، تمرکززدائی در اداره سرزمینی و سهولت در اعمال اراده ملی است، ولی وجود تهدیدات درونی و بیرونی برای هر جامعه و تاثیرگذاری آن بر مولفه های امنیت ملی به عنوان هدف پایدار و دائمی دولتها، به کارکردهای امنیتی در مقابل سایر کارکردهای تقسیمات کشوری، جایگاه خاصی می بخشد.آزمون فرضیه "عدم وجود رابطه بین این مولفه ها با چگونگی سازماندهی ]علیرغم وجود سوابق یا تجارب تاریخی آن [سیاسی فضا در شمال غرب و غرب کشور ایران" از مسیر تحلیل آراء خبرگان کشور که دارای سابقه ممتد حضور و مسئولیت در آن مناطق بوده اند، مورد نظر بود که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و آزمونهای مختلف آماری انجام پذیرفت و مشخص گردید که کارکردهای امنیتی سازماندهی سیاسی فضا نه تنها نسبت به گذشته کاهش نیافته است بلکه با توجه به شرایط جدید محیطی و بین المللی افزایش داشته است، لذا می توان گفت که این مولفه ها در استانهای کشور بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از الگوی حاکم بر تقسیمات کشوری اثرپذیری داشته است. این اثرپذیری در مناطق کردنشین بویژه جنوب آذربایجان غربی و کردستان در راستای استحکام امنیت و پایداری ملی کشور عمل نموده ولی در مناطق آذری نشین و کردنشین کرمانشاه و ایلام بدلیل همبستگی بیشتر مذهبی، از آثار کمتری برخوردار بوده است.