مقالات
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک در اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم با نظریه های متعددی توسعه یافت بگونه ای که، امروزه این نظریه ها بخش مهمی از تاریخچه و ادبیات مربوط به ژئوپلیتیک را تشکیل می دهند. از این روی مطالعه، بررسی، تجزیه و تحلیل و نقد این نظریه ها به جزئی جدایی ناپذیر از مطالعه علم ژئوپلیتیک تبدیل شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر که از نوع بنیادی - نظری بوده و به روش توصیفی - تحلیل محتوا با بهره گیری از منابع کتابخانه ای دست اول انجام پذیرفته است، در پی پاسخ به این سئوال است که؛ توصیه های کاربردی در نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک از چه جایگاهی برخوردار می باشد؟ برای پاسخ به این سئوال، چهار مورد از مهم ترین و شناخته شده ترین نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک – نظریه های "قدرت دریایی"، "کشور به مثابه یک موجود زنده"، "محور جغرافیایی تاریخ" و "ریملند" - مورد مطالعه قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که؛ این نظریه ها ضمن دارا بودن ماهیت بنیادی - نظری، از ماهیت کاربردی نیز برخوردارند چرا که نظریه پردازان این دوره، به وجه کارکردی و سودمندی نظریه های خود نیز توجه داشته و با ارائه توصیه های متعدد، به نظریه های خود ماهیت کاربردی نیز بخشیده اند بگونه ای که ارائه توصیه های کاربردی به مسئولیت و وظیفه ای ذاتی برای این نظریه ها تبدیل شده است. بنابراین؛ توصیه های کاربردی از جایگاه ویژه ای در نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک برخوردار بوده و جزو شاخصه های مهم این نظریه ها محسوب می شود.
ارزیابی قدرت منطقه ای ایران معاصر: مقایسه پهلوی دوم و جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمایش قدرت ایران در عمان و سوریه در قالب عملیات نظامی برون مرزی در دوران معاصر موجب مطرح شدن ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای شده است. این نمایش قدرت مرهون موقعیت و ویژگی های منحصربفرد داخلی در کنار تاثیر پذیری از رخدادهای منطقه ای و بین المللی بوده است. این مقاله با مفروض گرفتن قدرت منطقه ای ایران در نیم قرن اخیر و با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی در پی پاسخ به این پرسش است که نقش مولفه های قدرت ملی در افزایش قدرت و نفوذ منطقه ای ایران معاصر چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد چهار متغیر موقعیت جغرافیایی(ژئوپلیتیکی-ژئواکونومیکی)، مولفه های اقتصادی(درآمدهای نفتی، تولید ناخالص داخلی، سرانه تولید ناخالص داخلی، صادرات و واردات)، مولفه قدرت نظامی(استراتژی،هزینه ها و تجهیزات نظامی) و مولفه هویتی تاثیر مهمی در ارتقا قدرت منطقه ای ایران داشته است. همچنین ضریب نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران به واسطه افزایش درآمدهای نفتی، بهره گیری از مزیت ژئوپلیتیک-ژئواکونومیک، توانمندی نظامی، اتخاذ هویت جهانشمول و حوزه نفوذ گسترده تر افزایش یافته است.
تبیین بسترهای سیاسی – فضایی نقش آفرینی ژئوپلیتیکی کربلا به عنوان کانون ایدئولوژیک شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش مذهب در مطالعات جدید ژئوپلیتیک و در قالب مباحث ژئوکالچر جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. هر مذهب دارای مکانهای مقدسی است که غالب آنها دارای کارکرد مذهبی هستند و در برخی از مذاهب که کارکرد ایدئولوژیک نیز داراند، یک مکان مقدس می تواند نقش کانون ایدئولوژیک را نیز ایفا کند. تشیع یکی از شاخص ترین مذاهبی است که کارکردهای ایدئولوژیک آن قابل تشخیص بوده و در بین مکانهای مقدس متعدد آن، کربلا به واسطه واقعه عاشورا نقش کانون ایدئولوژیک آن را بر عهده دارد. کربلا در طول تاریخ به واسطه سرشت سیاسی – مذهبی خود نقش آفرینی های ژئوپلیتیکی داشته که این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و با اتکاء به مطالعات کتابخانه ای و مقایسه یافته های علمی - پژوهشی و همچنین بهره گیری از نتایج مصاحبه های تفصیلی و عمیق با صاحب نظران، در پی پاسخ دادن به این سوال است که بسترهای سیاسی – فضایی نقش آفرینی ژئوپلیتیکی کربلا در طول تاریخ به عنوان کانون ایدئولوژیک شیعه کدام است؟
واکاوی رقابت ایران و ترکیه در بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران سوریه یکی از پیچیده ترین بحران های جوامع عربی است که با گذشت چندین سال ادامه دارد. ایران و ترکیه به عنوان دو کشور منطقه ای از ابتدا در این بحران وارد شده و با هدف تغییر نقشه سیاسی و موازنه قدرت در خاورمیانه، سعی بر کنترل اوضاع سوریه دارند. تلاش در جهت این مهم، آنها را به سمت رقابتی بی سابقه مبتنی بر متغیرهای ایدئولوژیکی و هویتی وارد کرده است. این مسئله در حالی است که دو کشور تا قبل از بحران سوریه در ابعاد مختلف با یکدیگر همکاری می کردند و مطابق سیاست جدید ترکیه خواهان به صفر رساندن تنش با همسایگان بودند. به همین علت با توجه به وجود زمینه های همکاری میان دو کشور و سیاست مبتنی بر تعامل ترکیه این سوال ایجاد می شود که الگوی رفتاری مبتنی بر رقابت و تعارض دو کشور در بحران سوریه چگونه قابل تحلیل است؟ در این راستا پاسخ مقاله بر این اساس شکل می گیرد که در نتیجه برخورد دو متغیر قدرت و منافع، نقش های ایران و ترکیه در قالب رقیب-رقیب مقابل یکدیگر ایجاد میشود و وجود نقش های متعارض ایران و ترکیه در قالب محافظ برای ایران و تجدیدنظرطلب برای ترکیه آنها را به سمت تداخل نقش می کشاند که مانعی برای اعمال نقش یکدیگر می-باشد. در نتیجه این تداخل نقش و شکل گیری نقش رقیب-رقیب برای آن دو، الگوی رفتاری دو کشور به سمت رقابت و تعارض کشیده می شود. در این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه-ای بهره گرفته شده است.
تبیین نقش عوامل جغرافیایی و سرزمینی در قدرت دریایی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت دریایی کشورها از مؤلفه هایی همانند: مؤلفه جغرافیایی - سرزمینی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و نظامی شکل یافته است. وضعیت جغرافیایی و سرزمینی کشور دریایی، مؤلفه مهم در قدرت دریایی است. این تحقیق با هدف بنیادی و ماهیتی توصیفی - تحلیلی، نقش مؤلفه جغرافیایی و سرزمینی را در قدرت دریایی کشورها بررسی کرده است. ابزار گردآوری اطلاعات از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای، مقالات و اسناد است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش کیفی و استنباطی انجام شده است. دسترسی دریایی؛ خصوصیات منطقه ساحلی؛ گسترهِ سرزمینی کشور دریایی؛ مناطق دریایی؛ تماس با شبکه های ارتباطی دریایی (تنگه ها، کانال و...) و جزایر مهمترین عناصر مؤلفه جغرافیایی و سرزمینی کشور است که بر قدرت دریایی کشورها تأثیر می گذارد. عناصر جغرافیایی و سرزمینی قدرت دریایی در تحقیق حاضر مورد بحث قرار گرفته است. بر اساس یافته های تحقیق، دسترسی دریایی و ویژگی های منطقه ساحلی بر سایر عناصر جغرافیایی و سرزمینی قدرت دریایی برتری دارند.
مولفه ها و پیامدهای ژئوپلیتیکی سیاست خارجی ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دونالد ترامپ، از زمان تبلیغات انتخاباتی، از ایران به عنوان یکی از تهدیدات اصلی پیش روی آمریکا نام برده و پس از رسیدن به قدرت، مقابله با جمهوری اسلامی را به عنوان اصل محوری سیاست خارجی خاورمیانه ای خود قرار داد. نقطه ورود ترامپ به پرونده ایران، بحث توافق هسته ای بوده و از آن توافق به «توافق بد» یاد می کرد. برهمین اساس، پس از رسیدن به قدرت، ترامپ در ابتدا خواستار مذاکره مجدد در مورد توافق هسته ای شد بگونه ای که نفوذ منطقه ای و برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران را نیز جدای از مسائل هسته ای در بر بگیرد. در نهایت نیز پس از ناکامی در دستیابی به خواسته اصلاح توافق هسته ای به طور یک جانبه از توافق خارج شده و تقابل با ایران در سه حوزه «هسته ای»، «نفوذ منطقه ای» و «برنامه موشکی» را در پیش گرفت. فرضیه پژوهش حاضر این است که رویکرد تقابلی ترامپ با ج.ا.ایران، مبتنی بر تقابل ژئوپلیتیکی بوده و آنچه آمریکا به دنبال آن است محدود کردن ایران مبتنی بر مفاهیم قدرت و فضاست. چارچوب نظری پژوهش، مفاهیم ژئوپلیتیکی قدرت و روابط فضایی و روش پژوهش نیز تحلیلی- تبیینی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است.
نقد معرفت شناختی دیدگاه دانش/ قدرت در جغرافیای سیاسی و ژیوپلیتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت دانش(جغرافیا) با ارزش(قدرت) یکی از بحث های مهمّ فلسه علم می باشد، در این زمینه به عقیده غالب فیلسوفان علوم اجتماعی، از دیدگاه منطقی، هیچ گونه ارتباط تولیدی میان گزاره های مربوط به پدیدارهای عینی و حقیقی(هست ها) با گزاره ها و قضایای ارزشی و اعتباری(بایدها) وجود ندارد و واقعیّت ها دربردارنده عناصر ارزشی نیستند و در ذات خود فارغ از تعلّقات افراد می باشند امّا در عین حال، دانش و عینیّت در محیط بیرونی و در عمل، نسبتی وثیق با ارزش ها و تعلّقات دارند. در مقابل عدّه ای از جمله اصحاب مکاتب انتقادی معتقدند که میان معرفت و ارزش های انسان چنان آمیختگی و وابستگی وجود دارد که اساساً وجود دانشِ عینیِ فارغ از تعلّقات، ناممکن است. در این راستا کسانی همچون ویتفوگل و اُتوا جغرافیا و ژئوپلیتیک را مجموعه ای از «دانش/ قدرت» و ایدئولوژی طبقه بورژوا و بلکه جغرافیا را تولید قدرت می دانند. در این مقاله با آوردن گزاره های متعدّدی از جغرافیای انسانی و طبیعی نشان داده شد که هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی علم جغرافیا فارغ از ارزش ها می باشد امّا در مرحله کاربرد، این علم می تواند در خدمت قدرت ها و ایدئولوژی ها قرار بگیرد. بنابراین، مدّعای اندیشمندان مکاتب انتقادی مبنی بر مسبوقیّت دانش به ارزش ها ناشی از خلط میان «نظر و عمل» یا «معنا و کاربرد» است و ایشان با خلط میان «معنای دانش با کاربرد دانش» این دو امر را یکی انگاشته و از این رو معتقدند که دانش و معرفت در ذات خود با اهداف عملی و کاربردی آمیخته و اساساً دانشِ بی طرف و غیرمسبوق به اهداف و جهت گیری هایِ کاربردی و ارزشی وجود ندارد.