در میان نسخههای شاهنامههایی که به فرمان شاهان در دوران مختلف تدوین شده است ، شاهنامه طهماسبی دارای شکوه و ارزش هنری قابل توجهی است . این مجموعه که از آثار نادر به جای مانده از دوره صفوی است ، دارای نگارگریها بسیار پرکار و زیبایی است که از غنای رنگ ، فرم و ترکیب بندی برخوردار است. با بررسی نگارگریهای این شاهنامه میتوان تا حد زیادی به سیر تکامل هنر نگارگری در دوره صفویه پی برد. هنرمندانی که در تکوین و خلق این شاهنامه مشارکت داشتند ، از جمله بزرگترین نقاشان دورهی صفویه به شمار میآیند . این هنرمندان به نگارگری ایران درخشش و جلای قابل ملاحظه دادند...
در آثار بهزاد با ترکیب بندیهایی مواجه میشویم که فراست و تیزبینی بهزاد را مینمایانند . نظمی خاص همه اشیاء و اجزاء تصویر را در برگ گرفته است و در پس همه عناصر بصری متکثر ، تمایلی به وحدت دیده میشود. این وحدت بیننده را هدایت میکند تا به همه چیز و همه جا نظر افکند و حتی کوچکترین اجسام و شکلها از وی دریغ نخواهند شد...
فرهنگ و هنر کشور کره در مقایسه با همسایگانش چین و ژاپن کمتر شناخته شده است . در شعری قدیمی کره سرزمین گوشه نشین (The Hermit Kingdom) خوانده شده است . با این همه این کشور از تهاجمات بیگانه و جنگهای داخلی در امان نبوده است . علی الرغم سلطه سی و پنج ساله ژاپن یعنی از 1910-1945 ، این کشور حدود 5 قرن یعنی تا دهه 1950 پیرو سنتهای فکری ، اقتصادی ، زیبا شناسی چین بوده ، با این عقیده که اوج تمدن در چین است و نیاز به تغییرات بیشتر نیست . از آزادی کره جنوبی به سال 1945 بیش از نیم قرن میگذرد...
در این مقاله ، به بررسی سه بخش مدرنیزم ، هویت و سنت در نقاشی معاصر ایران ، پرداخته شده است . نقاشی به سبک رئالیزم از قرن نوزدهم توسط کمال الملک نقاش دربار قاجاریه معرفی و تثبیت شد و در قرن بیستم ، سبکهای مدرن نقاشی به تبعیت از سبکهای بین المللی نقاشی توسط دانشجویان تحصیل کرده در خارج ، وارد و در دانشگاهها آموزش داده شدند . با تعمق در آثار هنرمندان پنجاه سال گذشته ، میتوان متوجه تقسیم بندیهایی در آثار آنان شد . اولین دسته هنرمندان «مدرنیست» هستند که در راستای زبان بین المللی هنر نقاشی میکنند و دسته دوم که نوعی بازسازی از میراث گذشتگان را در قالب امروزی انجام میدهند ، «سنت گرایان نو» نام دارند و دسته سوم که در زمینه نگارگری معاصر فعالیت داشته و در احیای نقاشی اصیل ایرانی با وجود مشکلات فراوان کوشیدهاند...
در نیمهی دوم قرن بیستم ، بسیاری از نقاشان به این واقعیت دست یافتند که مدرنیسم به بن بست رسیده است و از 1965 به بعد پست مدرنیسم چهره مینمایاند . پست مدرنیسم برخلاف مدرنیسم ، بازگشت مستقیم و صریح به تاریخ و سنت را جایز میشمارد و دارای گرایشهای متنوع و بسیاری است. مدرنیسم ، تزئینی بودن را عیب و عار میدانست و هرگز آن را به عنوان یک ویژگی مثبت ننگریست . تزئینی بودن صفتی بود که بیشتر به کارهای زنان نسبت داده میشد . در دهه 70 هنرمندان فمنیست ، جنبشی تزئینی را بنا نهادند و با آفرینشهای خود ، مرز میان هنرهای تزئینی و زیبا را از میان برداشتند...