گرگویل ها، مجسمه های قرار گرفته در بخش بیرونی کلیساهای قرون وسطی بوده که دارای اهداف تزئینی و کاربردی هستند، موجودات افسانه ای که بر اساس کاربردشان در معماری، به عنوان آبراه استفاده شده و نیز به لحاظ ظاهر هراس آورشان، دارای مفاهیم شر و اهریمنی بوده و به همین د لیل در بیرون از کلیساها قرار گرفته اند. این هیولاها در اعتقادات مسیحی قرون یازدهم و دوازدهم میلادی تاثیر بسزایی گذاشته اند. گرگویل ها به لحاظ ترکیب ساختار بدنشان دارای انواع گوناگونی می باشند.
این شیوه و اسلوب کاربرد عناصر معماری با هیبت و شمایل موجودات افسانه ای و واقعی نیز قرن ها پیش از خلق گرگویل های قرون وسطائی، در هنر معماری هخامنشی در کاخ شوش و به ویژه تخت جمشید به کار گرفته شده بود.
در تخت جمشید، سرستون های به شکل حیوانی و موجودات افسانه ای به صورت پشت به پشت قرار گرفته اند. این شیوه مرسوم ستون سازی هخامنشی بود که به معماران اجازه می داد که از فضای پشت (کمر) حیوانات برای قرارگیری تیر های حامل سقف استفاده کنند. همین امر باعث می شد که سرستون های تخت جمشید نیز همانند گرگویل های کلیساهای گوتیک، علاوه بر حالت تزئینی و نمادین، به عنوان یکی از عناصر مهم معماری کاربرد داشته باشند. بنابر این، سرستون های تخت جمشید و گرگویل های کلیساهای گوتیک از برخی جهات، به لحاظ عملکرد ومفاهیم نمادین، دارای اشتراکات و افتراقاتی می باشند.
در این مقاله با استفاده از کتب، تجزیه و تحلیل داده ها، تصاویر و اطلاعات جانبی و سایت های اینترنتی، سعی خواهد شد که علاوه بر آشنائی با گرگویل ها، ساختار و مفاهیم اسرارآمیز آنها، به علل و آثار استفاده از آنها در زمینه های گوناگون پرداخته و مقایسه ای هم با سرستون های تخت جمشید( به شکل حیوانات تخیلی و واقعی) و کاربرد این دو شیوه در معماری به عمل آید.
گرگویل ها از لحاظ ترکیب ساختار بدنشان شامل سه گونه انسانی، حیوانی و ترکیبی هستند. گرگویل های ترکیبی را نیز می توان به چهار گروه تقسیم بندی نمود:
1- ""انسان- گیاه""
2- ""انسان- گیاه- حیوان""
3- ""انسان- حیوان""
4- ""حیوان-حیوان""
موجودات ترکیبی سرستون های تخت جمشید را نیز می توان با دو گروه مشخص نمود:
1-ترکیبات ""حیوان-حیوان""، مانند گریفین
2-ترکیبات ""انسان-حیوان""، مانند لاماسو