مقالات
حوزه های تخصصی:
طراحی تعاملی به معنای برنامه ریزی و طراحی فرایند ارتباط دوسویه بین کاربر و محصول است و بر این اساس باید مولفه های تاثیرگذار در این ارتباط شناسایی و کنترل شوند. در چند دهه اخیر پژوهش های متعددی به منظور معرفی و تبیین نقش مولفه های مورد نظر انجام پذیرفته است، اما شیوه بررسی، تحلیل و کاربرد آن ها در فرایند طراحی محصولات، مبحثی ارزشمند در حوزه روش شناسی طراحی است که کم تر مورد توجه قرار گرفته است و در نتیجه، با چالش هایی روبه رو است. لذا، هدف این پژوهش، ارایه شیوه ارزیابی و بهینه سازی طراحی محصولات بر مبنای تجزیه و تحلیل افردنس ها، پیش خوردها و بازخوردهاست. بر این اساس، ابتدا، مفاهیم کاربردی مرتبط با افردنس، پیش خورد و بازخورد و انواع آن ها به اختصار معرفی شده و در ادامه، مدل گِیور در تفکیک اطلاعات معرف افردنس از امکان پذیری های عملکرد، و هم چنین، روش تجزیه و تحلیل کار ارایه شده است؛ تا بتواند به عنوان مبنای نظری و اجزای روش پیشنهادی مورد استفاده قرار گیرد. سپس، شیوه تجزیه و تحلیل مولفه های تعاملی محصولات با عنوان «روش تجزیه و تحلیل افردنس» در سه گام به همراه یک مثال کاربردی و جدول های تحلیلی تشریح شده است. این شیوه که حاصل مطالعات متعدد در حوزه طراحی تعاملی و هم چنین، تدریس و تجربه اجرایی نگارندگان در این حوزه است، می تواند در فرایند طراحی با اهداف ایده پردازی، ارزیابی و اصلاح و بهینه سازی طرح، نقش ارزشمندی ایفا نموده و مورد استفاده دانشجویان و طراحان قرار گیرد.
تحلیل نگاره صحرای محشر فالنامه طهماسبی در تطبیق با نقاشی داوری اخروی فرا آنجلیکو بر مبنای رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادیان توحیدی و ابراهیمی به پیروان خود، وعده روز رستاخیز را - که موعد حساب رسی همگانی است- داده اند. در کتب مقدس این شریعت ها، از چگونگی معاد و کیفیت پاداش و عذاب و هم چنین، جزییات حشر انسان ها آیات و گزاره های متعددی بیان شده است. مساله جان گرفتن مردگان، برپایی قیامت و بهشت و جهنم از جمله این مضامین است. مقاله پیش رو به بررسی و تطبیق دو اثر با موضوع روز رستاخیز می پردازد. نگاره صحرای محشر فالنامه طهماسبی براساس آیات قرآن و روایات اسلامی و شیعی و نقاشی داوری اخروی فرا آنجلیکو بر گرفته از مضامین کتاب مقدس و باور های مسیحی، مصور شده است. از جمله پرسش های مهم پژوهش این است که: 1) وجوه تشابه و تفاوت در دو اثر مذکور با پیش متن های گوناگون کدامند؟ 2) پیش متن های متفاوت در خلق دو اثر هنری با مضمونی یک سان چه نقشی داشته اند؟ هدف پژوهش حاضر، تحلیل دو اثر مذکور، بر اساس میزان تاثیرپذیری از پیش متن های خود، با استفاده از مبانی نظری بیش متنیت ژرار ژنت که منجر به بازیابی وسعت دامنه تاثیرات دو هنر اسلامی و مسیحی بر روی یک دیگر خواهد شد. عدم توجه به مفاهیم دینی موجود در آثار هنری و مضامین متشابه میان تمثلات هنری ادیان ابراهیمی، ضرورت انجام این پژوهش را مشخص می کند. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی پیروی شده و گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که علی رغم وجود شباهت های فراوان میان آثار مذکور، به دلیل شباهت های پیش متن های آن ها با یک دیگر، نمی توان در مورد تاثیر این دو اثر بر یک دیگر حکم قطعی صادر نمود.
حس آمیزی گرافیک و موسیقی در پوسترهای با موضوع موسیقی دهه پنجاه قباد شیوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه ادراکات حسی انسان که در فرآیند های پیچیدهِ عصب شناختی، اطلاعات را از محیط دریافت و به مغز ارسال می کند، عموماً به شکلی مجزا و مستقل درنظر گرفته می شوند، اما تجربه انسان در جهان، تجربه ای چند حسی نیز هست. به نحوی که گاه، تحریک یک گذرگاه حسی، به تجربه ای غیر ارادی در یک گذرگاه حسی دیگر منجر می شود. این امر که در روان شناسی به سینستزیا (حس آمیزی) شناخته می شود، در خلق و آفرینش برخی آثار هنری به کار گرفته شده و شاعران و هنرمندان بسیاری نظیر رمبو، کله، کاندینسکی، کورساکف، مسیان، لیتس و نظایر آن ها، به عنوان روشی در طراحی به کار برده اند. قباد شیوا که در دهه پنجاه، پوسترهایی با مضمون موسیقی طراحی و منتشر نمود، به نوآوری های مهم و قابل توجهی در زمینهِ دریافت و پردازش ترکیبی دو حس بینایی و شنوایی، دست یافت. حال پرسش این است که، فرآیند حس آمیزی در پوسترهای با موضوع موسیقی دههِ پنجاه قباد شیوا، چگونه قابل تحلیل است؟ پژوهش کیفی حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوی به انجام رسید. نوع نمونه گیری غیر تصادفی بوده که به روش هدفمند، تعداد سی و نه اثر از سال 1349 تا 1359 شامل پوسترهایی با موضوع موسیقی نمونه گیری و سپس، طبقه بندی و تحلیل گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که، فرآیند خلق و آفرینش این پوسترها بر شش دسته ِ بازنمایی خلاصه سازی شده اشیای موسیقیایی، همراه با عناصر بصری، بازنمایی چهره انسان، بازنمایی گیاهان، بازنمایی پرنده، کاربست هفت اصل تزیینی (اصل ابر) و کارکرد عناصر بصری، قابل مشاهده است که هنرمند در دسته ششم، با استفادهِ آگاهانه از کارکرد عناصر بصری و نفی بازنمایی و دست یابی به شیوهِ بیانی ویژه، به تحقق حس آمیزی در این پوسترها دست یافته است.
ظهور سنت اندرزدهی سیاسی در نگاره دارا و رمه دار، بوستان سعدی نسخه ۸۹۳ هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشیدن به ضرورت های سیاسی-اجتماعی یکی از وجوه نگارگری کمال الدین بهزاد است. براساس اسناد تاریخی، خطای سلطان حسین بایقرا در تشخیص دوست از دشمن و انتصاب های او در قشلاق مرو در سال ۸۹۲ هجری قمری، به عنوان یکی از عوامل بی نظمی دربار و نظام سیاسی در سال های ۸۹۲ تا ۸۹۵ هجری قمری مطرح است. در نسخه ای از بوستان سعدی با تاریخ ۸۹۳ هجری قمری، نگاره ای از حکایت دارا و رمه دار توسط کمال الدین بهزاد به جای مانده که از آثار شاخص نگارگری مکتب هرات محسوب می شود. این نگاره ضمن بهره گیری از اندرز طرح شده در حکایت سعدی، بروزاتی اندرزگون در مواجهه با بی نظمی در دربار سلطان حسین بایقرا و خطای او در تشخیص دوست از دشمن را آشکار می کند. بر این اساس، هدف از این پژوهش شناخت امکانات بصری سنت اندرزدهی سیاسی و هم چنین، شناخت شیوه ها و ابزارهای بصری در رسیدن به این هدف در قالب نگارگری مکتب هرات است. هم چنین، این پرسش طرح گردید که: کمال الدین بهزاد در چه وجوه و بخش هایی از این نگاره به اهداف اندرزگون دست یافته است و ابزار بصری مورد استفادهِ او چه بوده است؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی وجوه سیاسی-اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه، روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد: کمال الدین بهزاد با شکل دهی به این نگاره، به عنوان تصویری برآمده از سنت اندرزدهی سیاسی، سلطان حسین بایقرا را مخاطب قرارداده و بروز بی نظمی در دربار و خطای او در تشخیص دوست از دشمن را مورد اندرز قرار می دهد.
مطالعه مفهوم اعتدال در نگاره«مرد شهری و روستایی» در سبحه الابرار جامی با رویکرد ترامتنی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا از جمله نسخی است که با حمایت حاکم وقت خراسان و در کارگاه سلطنتی، مصورسازی و کتابت شده است. نگاره «مرد شهری و تاراج میوه» که برگرفته از حکایت «شهری و روستایی که وی را به باغ خود برد» از عبدالرحمن جامی، توسط هنرمندان آن زمان، مصور شده است. در این جستار، با خوانشی تطبیقی، شرح برگرفتگی و مطالعه آستانه های متن (دو جز ترامتنیت)، علاوه بر تفصیل لایه های معنایی متونی که از دیگر متن ها زاده می شوند، مبنای خلق نگاره تشریح خواهد شد؛ از همین رو، هدف پژوهش واکاوی متن نوشتاری و تصویری و هم چنین، خوانش بیش متنی در هویدا ساختن تاثیرمتن آیات قرآن و تفاسیر آن در تصویرگری نگاره مذکور است که با بررسی پیرامتن های نگاره، تبیین جایگاه ابراهیم میرزا به عنوان حامی اثر ارایه خواهد شد. پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی-تطبیقی و با استفاده از منابع تاریخی و کتابخانه ای به این پرسش می پردازد که، ارتباط میان حامی نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا و مفهوم اعتدال در نگاره مرد شهری و روستایی چیست. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که، نگارگر ضمن وفاداری به متن اصلی -شعر جامی- از متون دیگر مانند آیات سوره انعام پیرامون اسراف و دستورالعمل قرآنی در زمان برداشت محصول (حق حصاد) بهره برده که این موضوع با ترسیم شاهزاده صفوی در مرکز نگاره و اشاره به اعتدال و میانه روی در زمام داری حامی و سفارش دهنده اثر و عرض ارادت به ایشان در رابطه است.
بازشناسی ساختار بازی های رایانه ای با محوریت آموزش تاریخ و هنر (مطالعه موردی: مجموعه بازی تور اکتشاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که امروزه دانش آموزان و دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی در سرتاسر دنیا از مخاطبان بازی های رایانه ای به شمار می روند، می توان بیان داشت که ظرفیت های قابل توجهی برای تولید آثاری با محتوای آموزشی بر بستر این صنعت هنری و رسانه دیجیتال نهفته است. پژوهش های گوناگونی تاثیرات استفاده از بازی های رایانه ای را به مثابه ابزاری کارآمد و نوین در فرآیند آموزش به مخاطبان، مورد تحلیل قرار داده اند و با توجه به اهمیت مقوله آموزش های مجازی در مقاطع گوناگون تحصیلی، طراحان این بازی ها نیز در سال های اخیر اقدام به ساخت آثاری با اهداف آموزشی در رشته های گوناگون کرده اند. از جمله بازی های رایانه ای ساخته شده باهدف آموزش و معرفی ظرفیت های برجسته تاریخی، تمدنی و آثار هنری دنیا، مجموعه ای با عنوان «تور اکتشاف» است؛ تاکنون از این مجموعه بازی ها، که خود نسخه هایی الحاقی از مجموعه اصلی بازی «کیش یک قاتل» به شمار می روند، سه نسخه به نام های «تور اکتشاف: مصر باستان»، «تور اکتشاف: یونان باستان» و «تور اکتشاف: عصر وایکینگ» عرضه شده است. هدف پژوهش حاضر در گام نخست، معرفی و تحلیل ظرفیت های منحصربه فرد و نهفته در این مجموعه بازی رایانه ای و در ادامه، بازشناسی و تاکید بر ساختار و نوآوری های به کاررفته با محوریت آموزش تاریخ و هنر، در این بازی ها بوده است. پرسش اصلی این پژوهش نیز بدین قرار است: ساختار و عناصر تشکیل دهنده یک بازی رایانه ای با محوریت آموزش تاریخ و هنر چیست و ویژگی های منحصربه فرد و متمایز چنین بازی هایی نسبت به دیگر شیوه های آموزشی رایج رشته های تاریخ و هنر کدامند؟ در پاسخ به این پرسش، از میان جامعه آماری شامل بازی های رایانه ای آموزشی، سه قسمت یادشده از مجموعه بازی «تور اکتشاف» با روش هدفمند گزینش شده و مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند؛ پژوهش حاضر از منظر هدف بنیادی بوده و روش تحقیق به کار گرفته شده، توصیفی- تحلیلی است و با گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و همین طور اخذ تصاویری از جریان این بازی ها به تجزیه وتحلیل کیفی داده ها پرداخته شده است. نتایج پژوهش نیز نشان می دهد که ویژگی های ساختاری این مجموعه بازی شامل شبیه سازی و بازآفرینی مجازی واقع گرایانه شهرها و ابنیه تاریخی، شبکه انتقال اطلاعات و نظام پرسش و پاسخ پویا، تعامل محور و با استناد به منابع علمی معتبر و... منجر به ارایه تجربهِ آموزشی منحصربه فردی شده است که می تواند علاوه بر مقاطع مختلف تحصیلی، در بسیاری از مراکز تاریخی، فرهنگی و هنری نظیر موزه های مطرح جهان با اهداف آموزشی مورد استقبال و استفاده قرار گیرد. هم چنین، با تحلیل و بازشناسی این ساختار، می توان به ساخت بازی های رایانه ای آموزشی برمبنای ظرفیت های تاریخی و هنری موجود در داخل کشور اقدام نمود.
کارآمدی خط افق در سازمان یابی فضا و بازنمایی عمق صحنه در نقاشی ایرانی (برپایه آثار ایلخانی تا پیدایی فرنگی سازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظه دیداری بیننده امروز، مهم ترین کارکرد خط افق را سامان دهی خطوط فضاساز و جای دادن نقطه گریز (VP) در نقاشی می داند. از آن جا که، نقاشی ایرانی فاقد نقطه گریز به شیوه غربی است، کارکرد خط افق در آن محل پرسش است. شاید بپنداریم خط افق در نگاره های ایرانی، نقش موثری در ژرفانمایی و انسجام فضای تصویر ندارد، درحالی که واکاوی آثار از سده های گوناگون آشکار می کند، این خط به گونه ای متفاوت بر روند سامان بخشیِ فضایی و ژرفانمایی تاثیر داشته است. مهم ترین کارآمدی ترسیم خط افق در نقاشی ایرانی، مرزبندیِ دورترین نقطه قابل دید سطح زمین، جهت سامان دهی چینش های گوناگون ترازهای اصلی و فرعی بود. خط افق در جایگاه مرز آسمان/زمین با دور یا نزدیک شدن از کادر پایین نقاشی (نزدیک ترین تراز به بیننده)، گستردگی بصری و دامنه دید بیننده را تعریف می کرد و هنرمند را به شیوه های گوناگونِ ترازبندی و عمق نمایی، البته، متفاوت با هنر غرب تجهیز می ساخت. پژوهش نشان می دهد، کارکرد خط افق در نقاشی ایرانی دست کم در سه سویه دریافت می شود: نخست، نشاندن واقع نمایانه عناصر بصری بر سطح زمین که با تاکید بر مرز آسمان/زمین ممکن می گردد؛ دوم، گسترش میدان دید و عمق تصویر با افزایش فاصله میان دورترین نقطه سطح (خط افق) و نزدیک ترین نقطه (کادر پایین نقاشی)؛ سوم، ایجاد معیاری بصری برای تخمین فاصله میان ترازهای بصریِ میانی در سنجش با تراز افق که ژرف ترین بخش سطح زمین است. به دیگر سخن، جایابی سنجیده خط افق در نگارگری ایرانی، پرداخت نماهای باز (لانگ شات) رزم ها تا ازدحام در فضاهای کم عمق بزم ها را ممکن می سازد. پژوهش حاضر، شیوه ای توصیفی تحلیلی و رویکردی، استقرایی دارد؛ از این رو، با جستجو در شمار قابل اتکایی از نگاره های میانه ایلخانی تا صفویه پیشافرنگی سازی (270 نگاره از 35 نسخه ممتاز) به شناسایی و توصیف نظام سامان دهی فضا در نقاشی ایرانی می پردازد. نمونه های کتابخانه ای (نسخ خطی برخط از مجموعه های مالک) به شیوه هدفمند برگزیده شده است.
تجلی اراده مندی سایبورگ از منظر وربیک مطالعه موردی: چیدمان تعاملی باغ نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اراده مندی در گذشته به عنوان معیاری برای تمییز انسان از غیرانسان به کار می رفت و این توانمندی صرفاً مختص به انسان بود. با ظهور فن آوری های نوین، دون آیدی رویکرد پدیدارشناسانه را برای بررسی روابط بین انسان و فن آوری ناکافی دانست و رویکرد پساپدیدارشناسانه را مطرح کرد که فراتر از رابطه سوژه-ابژه است؛ زیرا فن آوری با سوژه همراه می شود، تا جهان را تجربه کنند و دیگر نمی توان فن آوری را صرفاً ابژه یا حتی سوژه نامید. با خلق مفهوم سایبورگ، که هویتی متشکل از انسان و فن آوری است، بازنگری در برخی مفاهیم سنتی مرتبط با انسان ضروری به نظر می رسد. پیتر-پل وربیک مساله اراده مندی را مورد بازنگری قرار داده و «اراده مندی سایبورگ» را مطرح کرده که برای فن آوری انواعی از اراده مندی را قایل می شود؛ که شامل اراده مندی واسطه ای، پیوندی و مرکب هستند. از سوی دیگر، شاهد رشد روزافزون چیدمان های تعاملی هستیم که به سبب ظهور فن آوری های نوین امکان سایبورگ شدگی مخاطبی را که به تجربه آن پرداخته، فراهم می کنند. هدف از این پژوهش، مطالعه موردی «چیدمان تعاملی باغ نور» الهام گرفته از عناصر فرش و باغ ایرانی از منظر «اراده مندی سایبورگ وربیک» است؛ و این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش بوده که: تجلی اراده مندی در این چیدمان و تاثیر آن در سایبورگ شدگی انسان و نیز تاثیر تعامل با عناصر دیداری، شنیداری و بویایی این چیدمان چگونه است؟ نگارندگان با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، اطلاعات مورد نیاز را از طریق مکاتبه با طراح این چیدمان و نیز منابع معتبر آنلاین کسب کرده اند. با توجه به مطالعات انجام یافته می توان گفت، هر سه نوع اراده مندی سایبورگ در این چیدمان به وقوع پیوسته و یک چیدمان تعاملی هنری می تواند مظاهر گوناگونی از سایبورگ را در خود جای دهد و طراحی جامع باغ نور توانسته با درگیر نمودن حواس چندگانه، اوج حس غوطه وری را در مخاطب ایجاد کند.
مطالعه بینامتنی نقشمایه های اسطوره ای،سنتی و مذهبی در آثار نقاشیخط مکتب سقاخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سقاخانه» اصطلاحی است که نخستین بار کریم امامی برای توصیف آثار گروهی از هنرمندان ایرانی که می کوشیدند «سنت» را در قالبی نو بیان کنند، به کار برد. هنرمندان سقاخانه هویت «ایرانی» را نه در حال (جامعه در حال گذار)، بلکه در گذشته (سنت های غنی فرهنگی) می جستند. سقاخانه کوششی جدی جهت توافق سنت و مدرنیته بود. «نقاشیخط» اصطلاحی است برای توصیف نوعی نگارش توأم با رنگ آمیزی که غالباً در آن از شگردهای خوش نویسی سنتی استفاده می شود و معمولا فرم کلمات بیش از معنای آن ها اهمیت دارد. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از رویکرد بینامتنی انجام شده است. گردآوری اطلاعات برآمده از مطالعات کتابخانه ای و وبگاه های اینترنتی است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش ها است که: 1) نقش مایه های اسطوره ای، سنتی و مذهبی درآثار نقاشیخط هنرمندان مکتب سقاخانه چیستند؟ و 2) محتویات مشترک و بینامتنی در این آثار شامل چه حوزه هایی می شوند؟ جامعه آماری در این پژوهش، سی تابلو از آثار نقاشیخط استادان مکتب سقاخانه (فرامرز پیلارام، صادق تبریزی، رضا مافی، حسین زنده رودی، ناصر اویسی و ژازه تباتبایی) است؛ که در این مقاله، به چهار اثر از چهار هنرمند پرداخته شده است. در روند مطالعه این پژوهش، ویژگی ها و علل شکل گیری این جریان و نشانه های استفاده شده در این آثار مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، شناسایی مشترکات و تاثیرگیری ها و انتقال های مفهومی و بینامتنی در آثار هنرمندان مکتب سقاخانه ایران به عنوان هدف اصلی و شناسایی جایگاه این هنر و رابطه آن با دو حوزه مستقل نقاشی و خوش نویسی و هم چنین، تطور نگاه هنرمندان سقاخانه ای به مسالهِ آیین، اسطوره و مولفه های مذهبی به عنوان اهداف فرعی دنبال شدند. با بررسی فضای این آثار این یافته ها به دست آمده است: در مرحله نخست، محتویات و مشتر کات بینامتنی در آثار بررسی شده، عبارتند از: عناصر مذهبی نظیر قفل، علم، پنجه و...، نمادهای سنتی و ایرانی، نظیرِ درخت سرو، بته جقه، طلسمات، اسب ها، مینیاتورها، خط نستعلق و شکسته و نمادهای اسطوره ای نظیرِ شیر و خورشید که بیش ترین استفاده از نمادهای مذهبی بوده و عناصر و نماد های موجود در سقاخانه ها تقریبا به صورت مشترک در آثار همه این هنرمندان دیده می شود. البته، شایان توجه است که این عناصر و نماد های مذهبی نیز ریشه در آثار سنتی و ایرانی دارند.