موعودگرایی در اندیشه و عمل سیاسی ایرانیان جایگاه ویژه ای دارد. به اعتباری، می توان یکی از ویژگی های فرهنگ سیاسی ایرانیان را باور به ظهور منجی برای نجات از دشواری های سیاسی و اجتماعی دانست. گویی به رغم گسست ها و چندپارگی ها، نوعی تداوم یا استمرار نیز در تاریخ اندیشه سیاسی ایرانیان در کار بوده است. فرشته زمین ایرانیان در هر عصر درگیر وضعیتی مخاطره آمیز بوده، و در خاک خود امیدهای گوناگون پرورده است. محور این مقاله شرح و تحلیل عناصرِ موعودباوری و منجی طلبی در دستگاه افسانه پردازی مزدایی ـ ایران شهری است، و تلاش می کنیم تا بهره ها و امکان های موعودباوری ایران شهری را با تکیه بر چهار مقوله «وضعیت مخاطره»، «اصل امید»، «اصل عدالت»، و «وعده دموکراتیک» استخراج کنیم. این تلاشِ نظری بر استلزامات افق پساسکولار تکیه دارد. می توان دو پرسش را برای پیشبرد مباحث این مقاله مطرح کرد: عناصر موعودباورانه در الهیات سیاسی مزدایی کدام اند؟ در بستر الهیات سیاسی ایرانی، چگونه می توان وعده دموکراتیک را در کنار اصل امید و اصل عدالت پروراند؟