مقالات
حوزه های تخصصی:
مطالعه تجربیات و شیوه های مدیریت بحران های بین المللی توسط چهار قدرت بزرگ (امریکا، اتحادیه اروپا، چین و روسیه) در پیش و پس از جنگ سرد، و بهره برداری از آن برای شناخت دوران انتقالی نظام بین الملل و شرایط پیچیده می تواند تلاش علمی مهمی به حساب آید. تجربیات و رویکردهای هر یک از این قدرت های بزرگ در مدیریت بحران های بین المللی از قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگ استراتژیک آنها نشئت می گیرد، اما آنچه در این میان اهمیت اساسی دارد، تحولات نظام بین الملل و تاثیر آن بر ساختار تصمیم گیری است. به همین دلیل، در این مقاله تلاش می شود به این پرسش مهم پرداخته شود که تحولات نوین نظام بین الملل چه تاثیری بر ساختار تصمیم گیری قدرت های بزرگ در مدیریت بحران های بین المللی داشته است. در این مطالعه، دو ویژگی خاص این بحران ها یعنی تنوع دامنه آنها و افزایش تعدادشان در دوران پس از جنگ سرد نیز مورد بررسی قرار گرفته و به پیچیدگی های خاص مدیریت قدرت های بزرگ از حیث شرایط خاص رقابت و همکاری آنها در حل و فصل این بحران ها نیز اشاره می شود. در نهایت، این مقاله به اشتراکات و تفاوت های مدیریت بحران هر یک از قدرت ها در دوران پس از جنگ سرد، با توجه به منافع و اهداف آنها می پردازد.
برنامه ریزی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: بررسی رابطه قدرت منطقه ای، اقتصاد و سیاست خارجی بر اساس سند چشم انداز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی پدیده ای ترکیبی و متاثر از عوامل ساختاری، پویایی های سیاسی داخلی، منطقه ای و بین المللی و نقش مؤثر عوامل انسانی در تصمیم گیری، تعیین جهت، نقش و اولویت ها در مسیر حرکت دولت- ملت در مارپیچ مناسبات خارجی است. عمده ترین بازتاب اراده نخبگان در جهت گیری سیاست خارجی و برنامه ریزی بین المللی در تدوین اسناد فرادستی ملی نظیر سند استراتژی ملی و یا اسناد بلندمدت راهبردی و یا سندهای چشم انداز متجلی می گردد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای، در پی سه دهه تلاش برای استقلال و اقتدار ملی، طی یک روند نسبتاً طولانی از طریق بحث و تصمیم گیری اجماعی، در سال 1382، سند چشم انداز 1404 را به عنوان یک سند کلیدی و فرادستی تدوین کرد که در آن، چهارچوب برنامه ریزی سیاست های داخلی و خارجی برای تبدیل کشور به قدرت برتر در منطقه آسیای جنوب غربی مشخص گردیده است. این مقاله ضمن تبیین رابطه بین برنامه ریزی سیاست خارجی و توسعه اقتصادی کشور هم از نظر داخلی و هم از جنبه بین المللی در سند چشم انداز، بر جدایی ناپذیری این دو مقوله تاکید می کند. همچنین با تاکید بر عوامل ساختاری و انسانی به صورت توامان هم توصیف این مفاهیم و هم تبیین روابط آنها مورد توجه قرار گرفته است. چهارچوب تئوریک این پژوهش مبتنی بر نظریه سازه انگاری است و با استفاده از روش فراتحلیل؛ بر این باور است که رسیدن به قدرت منطقه ای برتر در گرو سیاست خارجی توسعه گرا بوده و از منظر هنجاری نیز توجه همزمان به منابع داخلی توسعه و کنش و واکنش مثبت با محیط بین الملل ضروری است.
بررسی انتقادی نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای با استفاده از محیط امنیتی منطقه قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایان جنگ سرد به منزله ورود عرصه مطالعات امنیتی به مرحله ای جدید به شمار می-رود. با توجه به تحولات شگرف پدیدآمده در عرصه نظام بین الملل، رویکردهای سنتی در مطالعه و تحلیل پویش های امنیتی از جمله تعریف امنیت، دامنه شمول و سطوح تحلیل آن مورد بازبینی گسترده ای قرار گرفت. نیاز به بازاندیشی نظری و تبیین مناسب ابعاد مختلف مفهوم امنیت در سپهر جدید سیاست بین الملل، منجر به پیدایش مکاتب نظری مختلفی گشت. مکتب کپنهاگ از جمله مکاتبی است که در این عرصه با ارائه تعریف موسع و چندبعدی از مفهوم امنیت و توجه به سطح تحلیل منطقه ای از جایگاه برجسته ای در عرصه علمی مطالعات امنیتی در طی دو دهه اخیر برخوردار شده است. در این میان، نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای، از مهم ترین دستاوردهای این مکتب به شمار می رود که از سوی چهره شاخص مکتب کپنهاگ، بری بوزان، برای تبیین پویش-های امنیتی در مناطق مختلف جهان مطرح شده است. با توجه به جایگاه و اهمیت و نیز ادعای این نظریه در تبیین بهتر تحولات امنیتی در جهان پس از جنگ سرد، این نوشتار بر آن است تا با مبنا قرار دادن تحولات و پویش های امنیتی منطقه قفقاز جنوبی به عنوان یکی از مناطق پرتنش و چالش برانگیز جهان در طی دو دهه اخیر، بر مبنای نقد تجربی به آزمون مبانی و مؤلفه های اصلی نظریه مجموعه امنیتی منطقه-ای بپردازد؛ تا ضمن سنجش مفروضه های انتزاعی این نظریه با واقعیات عینی، با کاربست این رهیافت نظری، درک بهتری از تحولات پیچیده امنیتی در منطقه قفقاز جنوبی نیز حاصل شود.
روایت پست مدرن هویت بین المللی اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت بین المللی اتحادیه اروپا با روایت های مفهومی متعددی مانند «قدرت مدنی» و «قدرت هنجاری» توصیف شده است. روایت «اروپای پست مدرن» از جمله روایت هایی است که از گذار اروپا به فراسوی سیاست مدرن سخن به میان آورده است. رابرت کوپر دیپلمات انگلیسی و رابرت کیگان تحلیلگر امریکایی نمایندگان این روایت غالب در جهان انگلیسی زبان به شمار می آیند. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که روایت پست مدرن چگونه در تعریف هویت بین المللی اتحادیه اروپا نقش آفرینی می نماید؟ فرضیه ای که در ادامه به آزمون نهاده خواهد شد، این است که روایت پست مدرن به میانجی «بازنمایی گفتمانی» و «غیریت سازی» و «تفاوت گذاری» میان اتحادیه اروپا با دگرهای غیر اروپایی پرداخته، به برساختن هویت بین المللی اتحادیه اروپا مدد می رساند. این نوشتار با الهام از سنت پسا پدیدارشناختی به بررسی آغاز و انجام پست مدرنیسم، چرخش پست مدرن درسیاست اروپایی، اروپای پست مدرن به روایت رابرت کوپر، اروپای کانتی به روایت رابرت کیگان و جایگاه اروپایی پست مدرن می پردازد و این گونه نتیجه می گیرد که در غیاب این همانی تمام عیار نظریه و واقعیت، روایت پست مدرن هویت اروپایی، بیش از آنکه پدیدار شناسانه باشد، وجه هنجاری دارد.
تحول در فدرالیسم روسی؛ مطالعه تطبیقی دوره یلتسین و پوتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجزیه اتحاد شوروی با دغدغه ناشی از هراس تکرار سناریوی فروپاشی اتحاد شوروی برای رهبران جدید فدراسیون روسیه، همراه بوده است. در نخستین سال های پس از استقلال روسیه، رهبران جمهوری های خودمختار و استان ها، با استفاده از ضعف قدرت مرکزی، تقاضاهای استقلال طلبانه خود را افزایش دادند. یلتسین در دوران اتحاد شوروی با رهبران مناطق ائتلافی گسترده ایجاد کرده بود، که پس از فروپاشی هم ادامه یافت. تفاوت سطح توسعه، ظرفیت ها و توانایی های هر یک از مناطق، سبب تشدید دشواری شرایط پس از فروپاشی شد. سیاست های اقتصادی افراط گرایانه برای انتقال به نظام اقتصاد بازاری، بر وخامت اوضاع افزود. در دوره یلتسین جمهوری های خودمختار توانستند نهادهای تقنینی، اجرایی و قضایی خود را حفظ کنند. ولی با به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین، دگرگونی در نظام فدراتیو روسیه با سرعت و شدت گسترش یافت. تهدیدهای امنیتی به ویژه در مناطق مسلمان نشین، زمینه را برای تمرکزگرایی جدید پوتین و عبور او از موازین فدرالیسم هموار ساخت. در این مقاله تحول در نظام فدرال روسیه پس از فروپاشی اتحاد شوروی، با تمرکز بر تفاوت های دوره یلتسین و پوتین مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از انجام این پژوهش روشن کردن روند های تداوم و تغییر در نظام فدرال روسیه است. مفروض اصلی این نوشتار این است که در پی نابودی نظام کمونیستی و با سپری شدن دوره زمامداری یلتسین، پوتین روند تمرکزگرایی و عبور از استانداردهای نظام فدرال در روسیه را تقویت کرده است.
کارکرد مکتب پساگرامشی در تشریح رفتار نرم افزاری بازیگر چیره طلب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه چیره طلبی (هژمونیسم) یکی از نافذترین نظریه های روابط بین الملل است که برای آشنایی با ابعاد گوناگون کارکرد قدرت های چیره طلب (هژمونیک) راهگشاست. در چهارچوب دیدگاه هایی که از زوایای نظامی، اقتصادی و سیاسی به این مقوله پرداخته، مکتب گرامشی به ویژه آنچه که در آرای مفسرین متاخر آن (پساگرامشی ها) انعکاس یافته، با نوآوری خاصی همراه است؛ ابتکاری که در تاکید بر نقش منابع غیر مادی یا نرم افزاری قدرت در جریان ظهور ، قدرت یابی و تداوم بقای این قبیل بازیگران ریشه داشته و الگوی رفتاری آنان را در چهره ای از آرمان ها و اهداف روشنفکرانه به تصویر می کشد. در این نوشتار سعی شده که بر مبنای تشریح زوایای گوناگون مکتب پساگرامشی بر محور نظریه چیره طلبی(هژمونیسم) ، چگونگی کاربرد منابع غیر مادی قدرت در رفتار چیره جوی مهم ترین مصادیق قدرت های امپراطوری به ویژه بریتانیا و امریکا تبیین شود، آنچه که به شکل گیری تصویری پذیرفتنی از «برتری طلبی روشنفکرانه» آنان در نزد دیگر دولت ها منجر شده است.
رفتار استراتژیک چین در دوران پساجنگ سرد: بدعتی رد سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برمبنای تاریخ سیاست بین الملل قدرت های در حال ظهور همواره رفتاری چالشگرانه در برابر جامعه بین الملل بروز داده اند. از همین رو در ادبیات نظری این حوزه نیز این بازیگران عموماً بازیگرانی چالشگر و تجدید نظرطلب تصویر شده اند. اما رفتار چین به عنوان یک قدرت در حال ظهور در دوران پساجنگ سرد با سنت رفتاری قدرت های در حال ظهور نمی خواند. این کشور نه تنها جامعه بین المللی را به چالش نکشیده، بلکه در حوزه های مختلف رفتاری همکاری جویانه بروز داده است. نویسنده معتقد است که قرار داشتن توسعه اقتصادی به عنوان انتخاب استراتژیک حزب کمونیست از یکسو و پاسخ مثبت جامعه بین المللی به اراده همکاری جویانه این کشور، دلایل رفتار استراتژیک بدعت گونه آن بوده است.
رئالیسم و رویکردهای رقیب به سیاست خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که کدام یک از نظریه های رئالیستی می توانند چهارچوب مفهومی جامع تر و مناسب تری را برای تبیین سیاست خارجی کشورها ارائه نماید. در این راستا ضمن اشاره به مبانی مشترک و مناظره های درونی رئالیسم به نحوه نگاه و تبیین رئالیسم کلاسیک، رئالیسم ساختارگرا و رئالیسم نوکلاسیک به مقوله سیاست خارجی پرداخته شده است. تاکید رئالیسم کلاسیک بر سرشت قدرت طلب انسان و ویژگی های دولت ها در تبیین سیاست خارجی و عدم توجه کافی به عوامل سیستمی و در مقابل عدم توجه رئالیسم ساختارگرا به عوامل سطح واحد و تاکید صرف بر متغیرهای کلان سیستمی از نارسایی های این دو نظریه برای تبیین سیاست خارجی محسوب می شود. مهم تر اینکه در نورئالیسم متغیر وابسته اصلی که نظریه پردازان در پی تبیین آن هستند، مؤلفه ها و نتایج بین المللی است و بررسی سیاست خارجی دغدغه عمده ای محسوب نمی شود. در حالی که رئالیسم نوکلاسیک متغیر وابسته مورد بررسی خود را سیاست خارجی می داند و این نظریه در درجه نخست، نظریه ای برای تبیین سیاست خارجی دولت هاست. استدلال اصلی این است که رئالیسم نوکلاسیک به دلیل توجه همزمان به عوامل سطح سیستمی به مثابه متغیر مستقل و عوامل سطح واحد به عنوان متغیر میانجی و تلقی سیاست خارجی به عنوان متغیر وابسته اصلی می تواند چهارچوب مفهومی جامع تری را برای تبیین سیاست خارجی در مقایسه با رئالیسم کلاسیک و ساختارگرا ارائه دهد.
دگرگونی جایگاه منطقه ای یمن: امکانات و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تحولات و چالش های داخلی یمن و دلایل توجه فزاینده جامعه بین المللی به این مسائل و پیامدهای احتمالی آن بر تحولات داخلی یمن است. لذا به پیوند دادن مسائل و چالش های داخلی یمن و جایگاه جغرافیایی ویژه این کشور با مسائلی می پردازیم که این شرایط و اوضاع داخلی را ممکن است متوجه امنیت در سطوح منطقه ای و بین المللی کند. این پژوهش عمدتاً بر تحولات دهه ٢٠٠٠ متمرکز می شود اما گاه برای تبیین و توضیح مشروح تر برخی مسائل به برهه های دیرین تری از قرن بیستم رجوع می کند. ساختار پژوهش به نحوی است که پس از طرح چارچوب تئوریک، ابتدا اوضاع و شرایط داخلی یمن مورد توجه قرار می گیرد سپس چالش های پیش روی این کشور و در نهایت شیوه و الگوی تعامل امریکا و جامعه جهانی با این مسائلِ تهدیدزا مورد بررسی قرار می گیرد. در نهایت در نتیجه گیری نشان می دهیم که توجه دولتمردان یمنی به امکاناتی که قدرت های منطقه ای و جهانی در اختیار این کشور قرار می دهند، چگونه امکان تحول را فراهم می سازد.
از آرتور شلزینگر تا چارلز کراتهمر: دگردیسی مفهومی در سیاست خارجی امریکا (2000-1945)(مقاله علمی وزارت علوم)
درهم فروریزی دیوار در قلب اروپا، دگرگونی تئوریک در سیاست خارجی امریکا را گریزناپذیر ساخت. اجماع لیبرال که در چهارچوب مرجع بودن لیبرال ها در حیات بخشیدن به سیاست جهانی امریکا بود، از هم گسیخت. آنچه به لیبرال ها مشروعیت برای رهبری روشنفکرانه در قلمرو سیاست خارجی اعطا کرده بود، تاکید آنها بر مبارزه بر علیه کمونیسم و ارتقاء امریکا در مقام رهبری جهان بود. توجیه تاریخی ـ فلسفی مرکز حیاتی را تاریخدان امریکا آرتور شلزینگر فراهم آورد. مرکز حیاتی نقشه راه دوران جنگ سرد تصمیم گیرندگان امریکایی بود. به دنبال پایان جنگ سرد- لیبرال ها به عنوان مرکز ثقل حیات سیاسی امریکا- با توجه به ویژگی های داخلی و شرایط بین المللی به حاشیه رانده شدند و به جای آن خط مشی تک قطبی، با تاکید بر سیاست خارجی تهاجمی و ملی گرا ، به صحنه آمد. چارلز کراتهمر به توجیه فلسفی و تئوریک درخصوص اینکه امریکا در صحنه جهانی دارای ماموریت است، حیات داد. تغییر در مبانی فکری سیاست خارجی از لیبرالیسم قدرت نواز به محافظه کاری ایده نواز، به یک واقعیت تبدیل گشت. مرکز حیاتی دوران جنگ سرد مبتنی به دفاع از منافع ملی در صورت لزوم با استفاده از قدرت نظامی بود. لحظه تک قطبی مبتنی بر تاکید به باورها و اعتبار فزاینده قدرت و ماهیت جهانی میراث امریکاست.
انسان، انرژی، محیط زیست و چشم اندازی به آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آینده پژوهی وکاربردهای آن در ابعاد جهان شمول طی دو دهه گذشته رشد و گستردگی فراوانی در کشورهای توسعه یافته جهان پیدا نموده که ماحصل آن گردهمایی متخصصین و اندیشمندان در قالب کارگروه های مختلف و به منظور تعیین چشم اندازها و برنامه ریزی های راهبردی بوده است. همچنین در گذر زمان از ادوار گذشته تاکنون عوامل متعددی در تحولات زندگی بشری در این کره خاکی نقش داشته است که اگر بخواهیم تنها به سه عنصر اصلی آن اشاره کنیم. انسان، انرژی و محیط زیست به طور حتم در رتبه های نخستین جای خواهند گرفت. هدف از این مقاله آن است تا با التفات به سه عنصر فوق الذکر و اشاره به مستندات موجود در گزارشات آماری سازمان های بین المللی در بخش های انرژی، محیط زیست، بلایای طبیعی، جمعیت، آب، غذا و امنیت، تحلیلی از روند تغییرات هر یک از این عناصر در طول زمان ارائه گردد و اثرات متقابل این اجزاء بر یکدیگر را مورد مطالعه قرار دهد. متعاقب آن نیز تخمینی از وضعیت جهان در آینده نزدیک ارائه گردیده و در آن نسبت به چالش ها، ناهنجاری ها و مخاطرات احتمالی نقطه نظراتی بیان شده است. در بخش پایانی مقاله نیز تلاش های سازمان های بین المللی جهت فراهم آوردن آینده ای پایدار، متعادل و تحمل پذیر مورد بررسی و نقد قرار گرفته و در جمع بندی به ارائه راهکارهایی کیفی و گریز ناپذیر پرداخته شده است.
بررسی نیازهای منابع انسانی برنامه پنجم توسعه : رویکردی آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابع انسانی با ارزش ترین سرمایه هر کشور محسوب شده و محور توسعه به شمار می آید. بنابراین برای تحقق رشد و توسعه کشور نیاز به برنامه ریزی دقیق برای این سرمایه ارزشمند وجود دارد. از این رو در آستانه تدوین برنامه پنجم توسعه کشور، بحث برنامه ریزی منابع انسانی برای تحقق اهداف سند چشم انداز ملی مطرح می شود. از آنجا که کشور در معرض تغییرات سریع محیطی قرار گرفته و با توجه به تغییرات آتی، مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که برای تضمین روند توسعه، نیازهای منابع انسانی این برنامه شناسایی و بر اساس آن، برنامه ریزی مناسبی صورت گیرد. این مقاله با استفاده از روش «آینده پژوهی» به طراحی چند سناریو برای شرایط آتی کشور پرداخته و با نظرسنجی از خبرگان، دو سناریوی محتمل تر شناسایی شده و بر اساس آن، نیازهای منابع انسانی در برنامه پنجم توسعه مورد بررسی قرار گرفته است.