۱.
حکمرانی مشارکتی یکی از رویکردهای موفق در جهان در زمینه حکمرانی است. بررسی ها نشان می دهد، ارائه یک الگوی حکمرانی مشارکتی متناسب با مبانی اعتقادی و مسائل فرهنگی و اجتماعی کشور، کمک بسیاری به حل مسائل حکمرانی خواهد کرد. با توجه به اینکه تاکنون الگوی بومی در زمینه حکمرانی مشارکتی طراحی نشده است، هدف این پژوهش ارائه الگوی مفهومی حکمرانی مشارکتی در ایران بر اساس تحلیل داده بنیاد است. ابزار مورداستفاده برای جمع آوری اطلاعات در این تحقیق، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است که از نظرات 27 نفر از خبرگان این حوزه استفاده شده است. روش نمونه گیری، هدفمند بوده است. پس از جمع آوری داده ها، بر اساس روش داده بنیاد مفاهیم به صورت باز، محوری و انتخابی کدگذاری شده است. با کدگذاری های انجام شده، 25 مفهوم به دست آمده است که در قالب 5 مقوله شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها، دسته بندی شده اند و به صورت مدلی برای پدیده محوری حکمرانی مشارکتی ارائه شده است. یافته ها نشان می دهد عواملی از قبیل عدم احساس نیاز به حکمرانی مشارکتی و درک مزایای آن، فاصله بین نخبگان و مردم با نهاد های حکمرانی و افزایش تنش ها، ضعف فرهنگ کار مشارکتی، ضعف دررسیدن به تفاهم و تجمیع نظرات، درک نامناسب رفتارها و مدل های ذهنی افراد و ماهیت متفاوت حکمرانی در اسلام و غرب ازجمله شرایط علّی حکمرانی مشارکتی است. همچنین، عواملی از قبیل افزایش رشد (پیشرفت) در کشور، افزایش انسجام در جامعه، افزایش عدالت در جامعه و افزایش بهره وری در کشور مهم ترین دستاوردهای حکمرانی مشارکتی در کشور می باشد.
۲.
پژوهش حاضر با هدف تعیین الگوی راهبردی سنجش تاب آوری ملی در ایران طراحی شده است. این پژوهش با روش ترکیبی متوالی، یعنی ابتدا کیفی و سپس کمی اجرا گردیده است و از نوع آمیخته اکتشافی است. همچنین به لحاظ جهت گیری و هدف، بنیادی و کاربردی است. قلمرو مکانی تحقیق شهر تهران و قلمرو زمانی آن بهار و تابستان 1401 است. از حیث قلمرو موضوعی نیز، مقاله حاضر به حوزه علوم اجتماعی تعلق دارد و ذیل سازه کلان تاب آوری ملی پردازش شده است. برای نمونه گیری از جامعه آماری در بخش کیفی از روش نمونه گیری گلوله برفی و جهت تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نظری یعنی 16 نفر از متخصصین و صاحب نظران استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون کدگذاری شده و پس از شناسایی مفاهیم و مضامین اصلی و فرعی، الگوی مفهومی استخراج گردید. در بخش کمی، پرسشنامه ای با 121 گویه طراحی و در اختیار نمونه ای در دسترس مشتمل بر 60 نفر از متخصصین حوزه های گوناگون تاب آوری گرفت. داده های گردآوری شده در بخش کمی با نرم افزارهای SPSS و PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از پایایی مناسب سازه ها و قابل قبول بودن روایی همگرای سازه های الگو است. طبق نتایج این مقاله، الگوی راهبردی سنجش تاب آوری ملی در ایران دارای هشت بعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، دفاعی، امنیتی، زیست محیطی و علم و فناوری است که 23 مؤلفه و 83 شاخص را دربرمی گیرد.
۳.
پیش نیاز سیاست گذاری و برنامه ریزی در عرصه علم و فناوری بهره مندی از رویکرد اجتماعی در شناخت فرهنگِ علم و فناوری است. این مهم به دلیل سلطه رویکرد و مدیریت فنی و حضور مهندسان و کارشناسانی خارج از علوم انسانی-اجتماعی در ساختار علم و فناوری ایران مغفول و مهجور مانده است. پاره ای از مشکلات علم و فناوری در ایران معلول بستر فرهنگی و خلقیات کنشگران علمی است. بر همین مبنا، هدف این مقاله گونه شناسی مشکلات فرهنگِ علم و فناوری و ارائه راهکارها بر اساس نظرات و تجربیات نخبگان جوان است. رویکرد نظری مشتمل بر نظریات درباره اتصال میان فرهنگ، شخصیت و خلقیات با علم و فناوری است. این پژوهش از تلفیق دو الگوی تحلیل راهبردی یعنی SWOT و SOAR به عنوان روش استفاده کرده است. نمونه ها شامل 38 نفر از نخبگان و متخصصان در رشته های مختلف است که در دانشگاه ها، پژوهشگاه ها، شرکت های دانش -بنیان و صنایع مشغول به کار هستند. یافته ها در دو محور تحلیل و تفسیر شده اند: 1- ضعف ها و تهدیدها در فرهنگِ علم و فناوریِ موجود 2- فرصت ها و آرمان ها برای «فرهنگ علم و فناوریِ» مطلوب. نتایج نشان می دهند که با اصلاح برخی از ذهنیت ها و خلقیات موجود میان کنشگران علمی و همچنین، ترمیم رویه های حکمرانی بعضی از مشکلات علم و فناوری تعدیل یا حل خواهند شد.
۴.
عدم تعادل فضایی در کلان شهر و منطقه کلان شهری تهران، علیرغم سابقه طولانی سیاست های تمرکززدایی، تشدید شده است . عوامل بسیاری در بروز این مسئله نقش داشته است، اما شناسایی عوامل پیشران به منظور شناختن جهت گیری های آینده ضروری است . هدف این پژوهش، شناسایی سطوح و خوشه های عوامل این عدم تعادل فضایی و ارائه سناریوهای آینده بر اساس عوامل پیشران است. به این منظور، نظرات خبرگان درباره روابط عواملی که در پیشینه مطالعات شناخته شد، کسب و از مدل سازی ساختاری- تفسیری در نرم افزار MICMAC برای دسته بندی این عوامل استفاده گردید. با به کارگیری روش تحلیل اثرات متقابل برای عوامل پیشران در نرم افزار Scenario wizard ، سناریوهای منطقی شناسایی و تحلیل شد. بر اساس یافته ها، عامل استقرار دولت به عنوان زیربنایی ترین سطح و عامل الگوی استقرار جمعیت در بالاترین سطح شناخته شد. مهم ترین متغیرهای خوشه تأثیرپذیر شامل الگوی استقرار جمعیت و رشد فیزیکی بود. مهم ترین متغیرهای خوشه پیوندی شامل تمرکز صنعتی، مدیریت شهری، تمرکز سرمایه و تمرکز جمعیت بود. مهم ترین متغیرهای خوشه تأثیرگذار نیز شامل استقرار دولت، تمرکز تصمیم گیری، تمرکز خدمات، تمرکز زیرساخت ها، تمرکز اقتصاد، فعالیت های فرا شهری و طرح های شهری بوده است. از میان ده سناریوی منطقی، چهار سناریوی برتر بررسی شد. از میان این چهار سناریو، حتی اگر بهترین سناریو رخ دهد، هنوز نسبت به شرایط ایده آل فاصله بسیار است؛ اما اگر سناریوهای نامطلوب رخ دهد، شرایط به حداکثر بحران ممکن، بسیار نزدیک خواهد بود. درنتیجه وضعیت عدم تعادل فضایی کلان شهر و منطقه کلان شهری تهران در آینده بیشتر رو به سوی بحرانی تر شدن دارد.
۵.
جامعه مدرن به دلیل پیچیدگی و تقسیم کار دقیق که به وجود آورنده تکثر و تنوع است، نیازمند مشارکت و فعالیت نهادهای میانجی برای تجمیع، انتقال و پیگیری مطالبات از نظام سیاسی است. در جامعه ایرانی نیز از آغاز مشروطیت به دلیل تغییرات بزرگ در فضای سیاسی، مجلس شورا و احزاب سیاسی به عنوان نهادهای میانجی وارد عرصه سیاست شده و به نقش آفرینی پرداخته اند. دغدغه اصلی این پژوهش بررسی عملکرد نهادهای سیاسی در انتقال و پیگیری مطالبات و واسطه گری میان دولت و جامعه در راستای کاهش سیاست زدگی در جامعه است؛ بنابراین در ابتدا سطح نهادمندی در احزاب سیاسی و مجلس شورای اسلامی با استفاده از الگوی چهارگانه هانتینگتون مبتنی بر تطبیق پذیری، پیچیدگی، استقلال و انسجام مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصله بیانگر چالش های اساسی ازجمله عدم تناسب با پیچیدگی های جامعه امروزی و غفلت از همبستگی کارکردی، تأثیرپذیری از نظام سیاسی و ضعف در انسجام و اعتماد درونی در نهادهای سیاسی مذکور است که موجب بحران نهادمندی شده است. در ادامه آثار این بحران بر جامعه ایرانی با محوریت نقش آن در توسعه سیاست زدگی ارزیابی شده است که پیامدهایی چون کاهش اعتماد نهادی و تضعیف زمینه های شکل گیری نهادها، ارجحیت یافتن منافع گروهی و خصوصی بر منافع عمومی، پیشی گرفتن مشارکت سیاسی بر فرهنگ رقابت و تضعیف قواعد بازی مدنی و درنهایت افزایش خشونت در غیاب راهکارهای مسالمت آمیز برای پیگیری مطالبات به همراه داشته است. کارکرد نامناسب نهادها به عنوان عناصر میانجی موجب شده است درخواست ها و مطالبات متنوع و متعدد جامعه متوجه نظام سیاسی شود. عدم توانایی نظام سیاسی در پاسخ گویی به مطالبات، بسترساز تقویت رویکردهای سیاسی به حل مسائل و توسعه سیاست زدگی در جامعه شده است.
۶.
جایگاه آب از بعد حیاتی مهم ترین مسئله موردتوجه زندگی و بقا همه افراد جوامع است؛ کوچک ترین خللی در حضور آب در زندگانی و امور معیشت افراد بزرگ ترین تهدید زندگی را به همراه دارد. اما تنیده شدن مسائل حوزه آب (معضلات کلان و تهدیدات) و امنیت ملی در همدیگر، یکی از مهمترین معضلات حکمرانی در عصر جدید است. ساختن دیدگاه راهبردی برای تبدیل تهدیدات به فرصت ها در این دو حوزه از الزامات حکمرانی مطلوب است. این جستار با شناخت مسائل حوزه منابع آب و نحوه ارتباط آن با مسائل مطرح در حوزه امنیت ملی در تلاش است که نگاه راهبردی با هدف تبدیل این تهدیدات به فرصت های جدید ارائه کند. کاهش آثار منفی تغییرات اقلیمی مستلزم شناخت توان و ظرفیت منابع آب است. این پژوهش سعی در بهبود و بهینه نمودن روش ها و اصلاح ساختار مهندسی فکری برای حل معضلات ناشی از آن در حوزه آب دارد. در این پژوهش با استفاده از شواهد و قراین ژئومورفولوژیک و مواریث اقلیمی به بررسی موضوع پرداخته می شود. این پژوهش ازنظر هدف، نظری- کاربردی است.