۱.
جامعه شناسی نه تنها پدیده ها و سازمانهای اجتماعی را به گونه ای که هستند مطالعه می کند بلکه درباره علل و چگونگی آنها نیز به کنکاش و بررسی می پردازد و کوشش می کند تا بادستیابی بر روابط پایدار و قانونهای حاکم بر این پدیده ها در تسریع تحولات اجتماعی و بهتر سازی جامعه از آنان یاری جوید و سود برگیرد. در چنین سیری از مطالعه‘ یک فرض اساسی نهفته است: دگرگونیهای اجتماعی بر طبق قانونهای معینی صورت می گیرد و جامعه در هر مرحله خصوصیات ویژه ای دارد و هر مرحله تحت شرایط ویژه ای به مرحله دیگر استحاله پیدا می کند. جامعه انسانی از مرحله شبانی وشکار گذشت و به مرحله کشاورزی رسید. در جامعه کشاورزی نظام برده داری در اثر یک سلسله تضادها جایش را به فئودالیسم داد. زمان پیدایش و نیز دوام فئودالیزم در کشورهای مختلف متفاوت بوده است. مثلاً " در روسیه از قرن نهم میلادی تا قرن نوزدهم ادامه داشت و در چنین بیش از جاهای دیگر ماندگار شد: یعنی از قرن سوم قبل از میلاد تا قرن بیستم. لکن ظاهرا" در ایران فئودالیسم از دوره ساسانیان شکل گرفته است. "در ایران نیز می توان گفت که از دوره ساسانیان فئودالیزم بر جامعه حاکم شد و ضمن پس رویهایی که در اثر عوامل خارجی (هجومها) داشت سیر تکاملی خود را پیمود تا اینکه در عصر مشروطه در نتیجه بورژوای داخلی و نفوذ بورژوای خارجی ضرباتی خورد. خاصه اینکه اشکال ابتدایی تر آن (تیول) از میان رفت و شکل متکاملتر آن ملکداری (مالکیت بدون شرط فئودالی) در کنار وقف و خالصه همچنان باقی ماند و حتی جای خود را محکم کرد. سالهای بعد دوران رکورد وافول خالصه بود تا اینکه سرانجام عمر ملکداری و وقف هم به سر رسید. در این مقاله راجع به فئودالیسم در ایران بطور مستقیم بحثی مطرح نمی شود بلکه فقط به شرایط کلی آن – که چگونه تحولات جامعه را‘ که عبارت از پیدایش بورژوای ملی باشد‘ به تعویق انداخت – اشاره می شود. از دیدگاه جامعه شناسی اگر تغییرات برونی‘ در شرایط حرکت درونی یک جامعه تأثیر شدید نگذارد جامعه سیر طبیعی را طی خواهد کرد‘ در غیر این صورت شرایط خارجی یا در پیدایش یک مرحله پیشتر در جامعه کمک خواهد کرد و یا برعکس‘ سیر تحولات جامعه را برای مدتی تغییر می دهد و یا شرایط استحاله را دشوار می سازد
۲.
سوگند (saokenta) در اوستا به معنای گوگرد است که با پسوند vant به معنای "دارنده به صورت saokenta – vant (سوگند ونت) به معنای دارای گوگرد در وندیداد بکار رفته و آن آب آمیخته به گوگردی بوده است که به تجویز وندیداد (فصل چهارم‘ فقرات 54 و 55) در ایران باستان به متهمان می خوراندند و از روی اثر آن مقصر یا بی تقصیر بودن متهم را تعیین می کردند. اصلاح "سوگند خوردند" در فارسی‘ یعنی استعمال فعل "خوردن" با کلمه "سوگند" یاد آور مفهوم واقعی آن یعنی نوشیدن saokenta – vant (آب آمیخته به گوگرد) است که در طی زمان این مفهوم به فراموشی سپرده شده و سوگند خوردن به معنای قسم و قسم یادکردن بکار رفته است. سوگند و سوگند خوردن در نوشته های مربوط به زمان ساسانیان در مفهوم "ور" لااقل به معنای "ور" گرم استعمال شده است. در مقدمه سوگند نامه ای که از نوشته های پهلوی زمان ساسانیان در دست می باشد. آمده است که :"چند سوگند بوده است: یکی آن که از آتش گذر می کرده اند و گونه دیگر آن که آهن گرم و سرخ کرده بر زبان می نهاده اند". داراب هرمزیاد‘ در کتاب "روایات" جلد اول‘ راجع به آذر پادمهر اسپندان (موبدان موبد عهد شاپور دوم‘ پادشاه ساسانی 270 – 310 میلادی) می نویسد: آذر پادمهر اسپندان گفت: اگر شما را به راستی و درستی دین پاک و نیک مزدیسنا شکی است من سوگند یاد می کنم. و کسانی که اندک تردیدی داشتند گفتند: چگونه سوگند می خوری؟ آذرپاد گفت: من نزد شما سر و تن بشویم‘ آنگاه روی گداخته به روی سینه من بریزند‘ اگر من سوختم شما راست می گویید و اگر نسوختم من راست کردارم. پس گمراهان این شرط را پذیرفتند و آذرپاد سر و تن شست و نه من روی گداخته بر سینه او ریختند و او را هیچ رنجی نرسید. پس از همه شبهه برخاست و به دین پاک بیگمان شده اعتراف نمودند. در مورد آزمایش فوق در بخش هفتم" دینکرد" مندرج است که "از این پس رسم سوگند یادکردن در میان پیروان زرتشت بماند. از آن رسوم است ریختن فلزگداخته به روی سینه چنانکه آذرپاد مهراسپندان کرد". در کتاب "ویس و رامین" نیز سوگند خوردن به معنی "ور" یعنی گذشتن از آتش آمده است. وقتی ویس به شاه اظهار می دارد که میان وی و رامین کاری ناشایست نرفته است‘ شاه از ویس می خواهد که برای اثبات صحت گفتار خود سوگند بخور و دستور می دهد آتش بزرگی بر افروزند تا ویس از آن بگذرد. گذشتن ساوش از آتش نیز در واقع بعنوان سوگند خوردن بر بیگناهی خود انجام گرفته است. .
۳.
توسعه مستلزم دگرگونیهای ویژه ای است که باید در وضع اقتصادی و اجتماعی انسان به وجود بیاید. چنین دگرگونیهایی باید با طبع انسان سازگار بوده و نیازهاا و خواسته های او را برآورده کند تا اساساً بتواند پذیرفته شود. هرگونه تحولی که به پیشرفت منجر می شود تنها تحت اوضاع و شرایط معینی امکان پذیر است. یکی از مهمترین عوامل پیشبرد توسه‘ خود انسان است‘ زیرا عواملی که برای دگرگونی وضع اقتصادی واجتماعی او لازم است به وسیله خود او پدید می آید. بدین ترتیب کنشها‘ اندیشه ها و واکنشهای انسان عامل مهمی در امور توسعه است. بیشک واکنشها و رفتارها در برابر نوآوریهای مربوط به توسعه از مسائل حائز اهمیت جامعه شناسی است که به برخی از جنبه های آن در زیر اشاره می شود
۴.
هدف ما از عرضه مطالب زیر دوگانه است: 1- انتقاد تا آنجا که میسر باشد از تکنیکها و روشهای تحقیقی که ما تاکنون در علوم اجتماعی بطور کلی و در روانشناسی اجتماعی بطور اخص به کار گرفته ایم. 2- طرح مشکلات کار و تعیین شرایطی که بتواند تا حدی در کاربرد این روشها و در تحقیقات به ما یاری دهد. ما با طرح کردن این طرح این دو مبحث سعی می کنیم نشان دهیم تا چه حد ارتباط روشهای تحقیق اجتماعی در ایران با موضوعاتی که ما با آنها سر و کار داریم باید نزدیک باشد‘ چه معتقدیم هر روشی را نمی توان در مطالعه هر موضوعی بکار برد. روشهای تحقیق غربی برای جامعه های غربی و برای انسانهای غربی ابداع شده اند. ما نیز باید به مسائل خود بیاندیشیم و با الهام گرفتن از دانش غربی برای حل آنها بکوشیم. با ایجاد و تأسیس مؤسسه مطالعات و تحیقات اجتماعی دانشگاه تهران در سال 1337 تحقیقات اجتماعی به معنای غربی آن در کشور ما آغاز شد و تا امروز ادامه دارد و رشد فراوان نیز یافته است. ما مطالب خود را بر اساس سه کار تحقیقی که در این مؤسسه انجام پذیرفته قرار داده ایم تا قابل لمستر باشد و با مثالهایی بتوانیم آنها را روشنتر بیان کنیم. این تحقیقات عبارت اند از: - مطالعه اوقات فراغت دانشجویان انجمن ایران و فرانسه (پرسشنامه) در سال 1338. - مطالعه باروری‘ مرگ و میر کودکان و امور جنسی (مصاحبه) در سال 1346. - بررسی مسائل جوانان داوطلب کنکور (پرسشنامه)در سال 1347. بخش اعظم در روانشناسی اجتماعی بر اساس مطالعه بیان و گفتار از انسانها صورت می پذیرد. بنابراین محقق نیازمند به شناختن قواعد منطق محلی است و باید رموز محاوره و مکالمه و مصاحبه را بداند و ویژگیهای ذهنی مردم خود را تمیز بدهد و میان بیان قراردادی و بیان واقعی فرق بگذارد. وجود تفاوت دو بیان در ایران مسئله ای است که در تحقیقات اجتماعی بطور کلی مهم و اساسی می باشد‘ ما در مطالعه ای که در سه منطقه از ایران (تربت حیدریه و شهسوار و تهران) در مورد باروری و مرگ و میر و امور جنسی انجام دادیم خیلی زود متوجه شدیم که در کشور ما و در نزد مردم ما دو سطح بیان مشاهده می شود و سپس به این واقعیت پی بردیم که این تفاوت نه فقط در سطح بیان بلکه در سطح رفتار مردم ما نیز وجود دارد.
۵.
اراده عمومی را چگونه می توان بازشناخت؟ این سؤال اصلی هر کشوری است که براساس دموکراسی اداره می شود. ولی ظاهراً سؤالی ساده لوحانه است‘ زیرا کافی است به راءی گیری مبادرت کرد و اراده عمومی را‘ با انتخابی که اکثریت آراء را بدست می دهد‘ اعلام کرد. وقتی که "انتخابها" میان دو چیز باشد‘ وقتی که باید میان جمهوریخواهان و دموکراتها‘ میان "ویگ" (whigs) و "توری" (Tories) صلح و جنگ‘ تسلیم یا پایداری انتخاب کرد‘ شیوه رای گیری مطمئن است. اما همین که لااقل سه "انتخاب شدنی" و سه انتخاب کننده در پیش باشد وضعیت فرق می کند. و اما در امور سیاسی‘ اقتصادی و اجتماعی عموماً با سه انتخاب یا بیشتر سر و کار داریم. کندر سه (Condorcet) بنظر می رسد اولین کسی باشد که مشکل را گوشزد کرده است. و شاید شناخت کارهای او سازمان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را به صرافت انداخته است که در دور دوم فقط دو نامزد در برابر یکدیگر قرار گیرند.
۶.
تبیین اینکه چرا نظام سرمایه داری معاصر فقط در جامعه های غربی ظهور و تکامل یافته است ضرورتاً به نظریات کارل مارکس و ماکس وبر مربوط می شود. به همین دلیل از جنگ جهانی دوم به بعد موضوع ارتباط و یا عدم ارتباط فکری میان ماکس و وبر از جمله مباحث عمده در جامعه شناسی نظری بوده است. در این رابطه‘ جامعه شناسان‘ بخصوص جامعه شناسان آمریکایی‘ تعابیر مختلف و متضادی از نظریه ماکس وبر در باب توسعه نظام سرمایه داری معاصر ارائه داده اند. اکثر جامعه شناسان‘ بالاخص طرفداران مکتب فونکسیونالیسم‘ کارل مارکس و ماکس وبر را نماینده درنظریه متضاد دانسته و اساساً ارتباطی میان نظریات آنان قائل نیستند. عده دیگر‘ در مقام آشتی دادن آنان در آمده و مدعی هستند که تحلیل مارکس و وبر تا حدودی مشابه و همانند است‘ تا جایی که از نجوای ماکس وبر با شبح کارل مارکس سخن گفته اند. در میان این گروه‘ جامعه شناسان انتقادی معاصر در آمریکا معتقدند که میان نظریه مارکس و وبر از لحاظ نظری نفاوتی اساسی نیست و اگر هم تفاوتی هست بیشتر ناشی از تأکید یا عدم تأکید آنان بر جنبه های گوناگون ساختهای اقتصادی و اجتماعی است. چون در مورد ارتباط فکری میان مارکس و وبر قبلاً بحثی هر چند خلاصه به زبان فارسی صورت گرفته است‘ به عقیده اینجانب ارائه ترجمه مقاله حاضر که حاوی نکاتی اساسی و جدید درباره این بحث قدیمی است حائز اهمیت است‘ بخصوص اینکه نویسنده مقاله در زمینه جامعه شناسی رشد و عقب ماندگی از جمله صاحب نظران به شمار می رود. گفتنی است که اینجانب فقط به ترجمه قسمت اول این مقاله که جنبه نظری داشته اکتفا نموده ام. در قسمت دوم‘ نویسنده سعی کرده است جنبه کاربرد تجربی نظریه خود را درباره جریان عقب ماندگی کشورهای آمریکای جنوبی نشان دهد
۷.
در پژوهشهای اجتماعی معمولاً سر و کار محقق با صفات یا متغیرهایی است که یا قابل اندازه گیری مستقیم نیستند‘ مانند وضع اجتماعی و اقتصادی مناطق گوناگون. درچنین مواردی معمولاً با استفاده از سنجه ها‘ صفت یا متغیر مورد نظر بطور نامستقییم سنجیده می شود. روشی که غالباً می رود اصطلاحاً نمره گذاری ساده نامیده می شود. این نحوه اندازه گیری ایرادهای بسیاری دارد و روش شناسان طی ربع قرن اخیر کوشیده اند که بر این نارساییها فائق آیند و تا بحال نتایجی نیز از این لحاظ بدست آمده است. مقیاس گوتمن در شمار این کوشش ها است. در مقاله حاضر بعد از اشاره اجمالی به روش متداول نمره گذاری و ایرادات آن‘ درباره راه حلی که گوتمن ارائه داده است بحث می شود
۸.
بطور کلی در تجزیه و تحلیل مسائل اجتماعی دو نظریه کلی را می توان مشخص کرد. البته جداکردن این دو نظریه از یکدیگر به سادگی صورت نمی گیرد و اساساً کاری منطقی نیست. معهذا از جهت سهولت در بررسی و درک آسانتر مطالب به این کار مبادرت ورزیده ایم . گروهی را اعتقاد بر آن است که رفتارهای انحرافی که از افراد سر می زند وقتی زیاد گردد باعث بوجود آمدن نظام گسیختگی می شود و گروهی دیگر برعکس معتقدند که وقتی جامعه ای دچار نظام گسیختگی شود موجبات بوجودآمدن رفتارهای انحرافی فراهم گردیده است. در بحث از نظریه ها در واقع نمی توان و نباید این دو مفهوم از هم جدا کرد. شاید بتوان گفت که رفتارهای انحرافی و نظام گسیختگی اجتماعی هردو می توانند هم بعنوان متغیر مستقل و هم بعنوان متغیر وابسته بحساب آیند‘ باین ترتیب که در شرایطی خاص‘ رفتارهای انحرافی نقش مستقل را بازی می کنند و بنابراین نظام گسیختگی متغیر وابسته و تابع آن خواهد بود و در شرایطی دیگر‘ بعکس‘ نظام گسیختگی متغیر مستقل است و رفتارهای انحرافی متغیر وابسته. "نظام گسیختگی" و "رفتارهای انحرافی" دو مفهوم متفاوت ولی جدایی ناپذیرند. البته‘ چنانکه قبلاً هم گفتیم‘ برای سهولت کار این دو مفهوم را بطور جدا از هم مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار می دهیم. مهمترین مسئله تعریف این دو مفهوم است. باید دید این مفاهیم چگونه بوجود آمده و مطرح شده اند و در بررسی آنها چه مسائلی مطرح می گردد. در واقع باید گفت که این دو مفهوم آنقدر به هم وابسته اند که جداکردن آنها از یکدیگر و سخن گفتن درباره آنها بصورت تک تک اشکالات بسیاری بوجود خواهد آورد. قبل از تعریف مفاهیم مورد نظر‘ این سؤال مطرح می شود که آیا اصولاً نظام گسختگی وجود دارد یا نه‘ چنانکه بعضی معتقدند که در هیچ حالتی نظام گسیختگی بوجود نخواهد آمد‘ بلکه آنچه جلب توجه می کند وقوع دگرگونی در سازمانها است. باین ترتیب‘ نظامها عوض می شوند و نوع جدیدی سازمان شکل می گیرد.