مطالعات اجتماعی را می توان در یک مقطع از زمان به انجام رساند یا در چند مقطع. در صورت اول‘ فقط یک زمان (t) در تحقیق وجود دارد‘ در حالیکه در تحقیق نوع دوم چند یا چندین زمان خواهیم داشت که از (t1 آغاز می شود تا tn) ادامه می یابد. نوع اخیر را مطالعات طولی می خوانند. در این تحقیق مخصوصاً تاثیر عامل زمان مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرد. از این طریق‘ هم دگرگونی های مرتبط با عقاید‘ نظرات و حالات سنجیده می شود‘ هم تغییر در رفتار‘ عادات و ... به سنجش نهاده می شوند. همچنین‘ از این طریق نه تنها افراد را مورد مطالعه قرار می دهند‘ بلکه گروهها‘ کارگاهها و یا روستاها و ... را نیز می توان در جریان تطور آنان به تحقیق نهاد. با استفاده از این روشها‘ نه تنها می توان حرکت یا تغییر را شناخت (سطح وصفی) ‘ بلکه علت یا علل تغییرهای حاصل شده در عقاید یا رفتار (یا هر دو) در فرد یا جمعیت و یا هر واحد مورد مطالعه را مورد شناسائی قرار داد (سطح علی یا تبیین) علاوه بر این‘ از این طریق نه تنها نسبت دگرگونی بلکه ترکیب درونی آنرا نیز می توان شناخت‘ بعنوان مثال‘ چنانچه در جریان دو مقطع زمانی نسبت طرفداران یک رئیس جمهور در حد 40% باقی مانده باشد. با این روش می توان ملاحظه کرد آیا همان افراد سابق باز به او رای داده اند یا آنکه در ترکیب درونی موافقان تغییری رخ داده است.
بازارهای هفتگی روستایی در ایران سابقه تارخی دارد‘ و در طول تاریخ تغییر و تحولاتی پیدا کرده است. پاره ای از آنها از بین رفته‘ پاره ای باقی مانده و پاره ای تغییر مکان داده اند. گاه نیز بازارهای جدیدی سربرآوردند. هنوز هم در خراسان‘ آذربایجان و سرتاسر جنوب دریای خزر (گیلان و مازنداران) بازارهای هفتگی روستایی همچنان تشکیل می شود و گروههای مختلف اجتماعی در آن شرکت می کنند. بازارهای هفتگی شمال ایران بازارهای مناسب روستایی ای منطقه است زیرا در محیط و شرایطی مناسب خود به بوجود آمده اند‘ وضع اجتماعی خاص روستاها‘ نزدیکی دهات به هم و نیز حاصلخیزی خاک و آب فراوان و در نتیجه کشاورزی پررونق و دست یافتن دهقانان به مازاد تولید وجود بازارهای روستایی را ایجاب می کند. بازارهای هفتگی روستایی در یان منطقه که در روزهای مختلف هفته تشکیل می شوند و نام آن روز را به خود می گیرند هنوز هم نقش موثری در اقتصاد منطقه دارند. در این بازارها محصولات کشاورزی و صنایع دستی و سایر فرآورده های روستایی به فروش می رسد. روستاییان به طور مرتب یک یا دو روز در هفته در آن شرکت می کنند و تولیدات زراعی و دامی و صنایع دستی خود را به فروش می رسانند و از نظر نظام قیمتها و ارزش کالاها تابع نظمی معین اند. از سوی دیگر بازارهای هفتگی روستایی در رشد آبادی نشینی تأثیر داشته اند و آبادیهایی هستند که نام آنها با کلمه بازار همراه است. مانند آبادی ‹‹جمعه بازار››. بازارهای بعد از انقلاب سال 1357 دگرگونیهایی پیدا کردند برخی حذف شدند‘ برخی پس از حذف شدن دوباره احیا شدند‘ روزهای تشکیل شدن برخی از آنها تغییر کرد و پاره ای از آنها علاوه بر عملکردهای همیشگی وظایف دیگری را هم به عهده گرفتند. در واقع نهادهای جدید به آنها افزوده شد و این به ویژه در سالهای جنگ تحمیلی محسوستر بود.
وفاق اجتماعی یکی از موضوعات اساسی است که از دیرباز مورد توجه مطالعات جامعه شناختی بوده است. وفاق اجتماعی گرچه موضوعی دیرینه است لکن با توجه به تحولات جهان معاصر بار دیگر لزوم توجه به آن بیشتر احساس می شود. بهرحال قبل از ورود به بحث اصلی‘ لازم است در ابتدا به چند نکته بطور حاشیه ای اشاره کنیم. با یک نگاه اولیه به تحولات در جامعه شناسی در سطح بین المللی این نکته بخوبی آشکار می شود که تا چند دهه قبل‘ حدود دهه 60‘ اختلافات پارادایمی Paradigmatic و تئوری نسبتاً شدیدی در علوم اجتماعی از جمله جامعه شناسی غالب بود. پارادایمها در مقابل هم صف آرایی کرده بودند. هرکدام معضله problematic و روش و تئوری و نوع داده خود را از دیگری جدا کرده‘ درصدد پاسخگویی به مسائل اجتماعی بودند. بتدریج این اختلافات پارادیمی‘ بخصوص از اوایل دهه 80‘ فروکش کرد و اغلب جامعه شناسان معاصر با سوی گیریهای تئوریک مختلف‘ اذعان نمودند که یک پارادیم قادر نیست به همه مسائل اجتماعی پاسخ دهد. (آلکساندر 1982‘ فرینربی و سایر 1986‘ ریتزر 1989‘ فارارو 1989‘ سو 1990‘ هابر ماس1990‘ زتومکا 1991‘ کالینز 1990). بدنبال این نتیجه گیری‘ بتدریج در جامعه شناسی مساله ادغام و ترکیب تئوریک Theoretical Integration مطرح شد. با طرد دوگانه گرایی دکارتی‘ دیگر انتخاب نظریه و روش و نوع داده و غیر مبتنی بر انتخاب یا این یا آن نبود بلکه بر پایه انتخاب هم این هم آن استوار شد. اگر در گذشته‘ محققی صحبت از وفاق اجتماعی می کرد در یک دسته خاص قرار می گرفت و اگر فی المثل بحث از تضاد اجتماعی می کرد در دسته ای دیگر جای می گرفت. (ریتزر 1975). در حالیکه امروز وفاق اجتماعی و تضاد اجتماعی‘ نظم اجتماعی و تغییر اجتماعی ‘ فرد و جامعه‘ ساخت و کنش و غیره همگی دو وجه یک سکه قلمداد می شوند و همزمان مطمح نظر قرار می گیرند. اگر یکی از آنها صرفاً مورد توجه قرار گیرد بیشتر به لحاظ تحلیلی است و نه به سبب چشم پوشی و یا احیاناً جهل.
بازارهای هفتگی روستایی در ایران سابقه تارخی دارد‘ و در طول تاریخ تغییر و تحولاتی پیدا کرده است. پاره ای از آنها از بین رفته‘ پاره ای باقی مانده و پاره ای تغییر مکان داده اند. گاه نیز بازارهای جدیدی سربرآوردند. هنوز هم در خراسان‘ آذربایجان و سرتاسر جنوب دریای خزر (گیلان و مازنداران) بازارهای هفتگی روستایی همچنان تشکیل می شود و گروههای مختلف اجتماعی در آن شرکت می کنند. بازارهای هفتگی شمال ایران بازارهای مناسب روستایی ای منطقه است زیرا در محیط و شرایطی مناسب خود به بوجود آمده اند‘ وضع اجتماعی خاص روستاها‘ نزدیکی دهات به هم و نیز حاصلخیزی خاک و آب فراوان و در نتیجه کشاورزی پررونق و دست یافتن دهقانان به مازاد تولید وجود بازارهای روستایی را ایجاب می کند. بازارهای هفتگی روستایی در یان منطقه که در روزهای مختلف هفته تشکیل می شوند و نام آن روز را به خود می گیرند هنوز هم نقش موثری در اقتصاد منطقه دارند. در این بازارها محصولات کشاورزی و صنایع دستی و سایر فرآورده های روستایی به فروش می رسد. روستاییان به طور مرتب یک یا دو روز در هفته در آن شرکت می کنند و تولیدات زراعی و دامی و صنایع دستی خود را به فروش می رسانند و از نظر نظام قیمتها و ارزش کالاها تابع نظمی معین اند. از سوی دیگر بازارهای هفتگی روستایی در رشد آبادی نشینی تأثیر داشته اند و آبادیهایی هستند که نام آنها با کلمه بازار همراه است. مانند آبادی ‹‹جمعه بازار››. بازارهای بعد از انقلاب سال 1357 دگرگونیهایی پیدا کردند برخی حذف شدند‘ برخی پس از حذف شدن دوباره احیا شدند‘ روزهای تشکیل شدن برخی از آنها تغییر کرد و پاره ای از آنها علاوه بر عملکردهای همیشگی وظایف دیگری را هم به عهده گرفتند. در واقع نهادهای جدید به آنها افزوده شد و این به ویژه در سالهای جنگ تحمیلی محسوستر بود.
پس از بررسی نمونه ای طلاقهای واقع در شهر تهران در سال 1367 دریافتیم که مهمترین علتهای طلاق عبارتند از: عدم توافق اخلاقی ( به وزن 25/0)‘ اختلاف خانوادگی (218/0)‘ اختلاف داخلی (106/0)‘ نداشتن سازگاری (105/0)‘ اعتیاد (6%)‘ عدم تمکین (055/0)‘ عقیم بودن (023/0)‘ نداشتن بچه (023/0)‘ ندادن خرجی (023/0). متغیرهای مهم و مؤثر در طلاق عبارتند از: سن جوانترین آنها 14 سال (زن) و مسن ترین آنها 50 سال به بالا (مرد) شغل (اداری‘ آزاد‘ تولیدی‘ کارگری) تحصیلات‘ تعداد ازدواج‘ محل تولد‘ همشهری بودن. در این تحقیق دریافته ایم که زوجهای جوان در اثر اختلاف خانوادگی و نداشتن توافق اخلاقی و نداشتن بچه از هم جدا شده اند و نیز زنان جوان که سواد ابتدایی و مردهایی که شغل اداری و بدون فرزند بوده اند به دلایل بالا طلاق رجعی گرفته اند. زنان میانسال و مردهای بیسواد با داشتن 1 تا 2 فرزند در اثر اعتیاد طلاق خلفی گرفته اند. مردهای میانسال که مدرک تحصیلی دیپلم دارند و اغلب 2 تا 3 بار ازدواج کرده اند از همسرشان جدا شده اند. مردانی که شغل آزاد و تولیدی و 1تا 2 فرزند دارند و متولد تهران می باشند از زنان خود که متولد تهران بوده و مدرک تحصیلی دیپلم دارند‘ بدلیل اختلاف خانودادگی و تنفر از هم طلاق گرفته اند و نیز داشتن زن دیگر‘ باعث جدایی زنان و مردان مسن شده است. همچنین این جدایی میان کارگران مرد و زنان بیسواد دارای حرفه دیده می شود. مردهای تقریباً مسن بعلت اختلاف سن و عدم تمکین از زنشان جدا گشته اند. بطوری که می بینیم نداشتن توافق اخلاقی و اختلاف خانوادگی نسبت به عوامل دیگربیشتر باعث طلاق زن و شوهرها شده اند و کار طلاق‘ در زنان خانه دار و نیز میان آنهایی که با هم خویشاوند نبوده اند نسبت به گروههای دیگر بیشتر دیده می شوند. مقدمه رسم ازدواج و تشکیل خانواده تاریخی بسیار کهن دارد و در واقع انسانها با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه و امکانات اجتماعی و اقتصادی خود با قبول این رسم‘ وارد دوران جدیدی از زندگی خود می شوند. از طرف دیگر خانواده سازمانی است اجتماعی که پایه اولیه تشکیل جامعه است. بنابراین هرگونه دگرگونی درونی خانواده تاثیر مستقیم بر جامعه و سلامت آن دارد. نا استواری زناشویی که نتیجه نهایی آن جدا شدن زن و شوهر از یکدیگر است‘ خانواده را از کار و کوشش باز می دارد‘ بخصوص به کودکان و در نتیجه به جامعه لطمه زده و سلامت آن را به خطر می اندازد لذا بررسی مسئله طلاق و یافتن علل آن می تواند به دیدگاههایی تازه برای کاستن این مشکل بیانجامد و نوید داشتن جامعه ای سالم را به ازمغان بیاورد.
‹‹اثم›› در لغت به معنای گناه‘ بزه و ذنب و ‹‹عدوان›› به معنای ظلم‘ ستم‘ بدخواهی و بی عدالتی است. قرآن مجید تعاون در اثم و عدوان را نهی و تعاون در بر و تقوای را مقرر می کند و می فرماید ‹‹تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان›› (مائده:2). ‹‹المیزان›› در خصوص این آیه شریفه می نویسد: ‹‹معنی آیه واضح است و این دستور اساس سنت و رویه اسلامی است و خداوند در کلام خود ‹‹بر›› را به ایمان و احسان در عبادات و معاملات تفسیر فرموده است. ‹‹تقوی›› عبارت از مراقبت امر و نهی خداست و بنابراین برگشت معنی تعاون بر ‹‹بر و تقوی›› به اجتماع بر ایمان و عمل صالح بر اساس تقوی و پرهیزگاری از خداست و این صلاح و تقوی اجتماعی است. مقابل آن همکاری بر ‹‹اثم›› یعنی عمل بد است که باعث عقب افتادگی در کارهای یک زندگی سعادتمند می گردد و همچنین تعاون و همکاری بر ‹‹عدوان›› یعنی تعدی به ‹‹حقوق حقه مردم و سلب امان از نفوس و اعراض و اموالشان ...›› (جلد 5‘ صفحه 253) تعاون در ارتکاب جرم یا همکاری مجرمانه Collaboration Criminelle متضمن این امر است که جرم با مشارکت دو یا چند نفر وقوع یابد. در این حالت با در نظر گرفتن نقشی که هرکدام از شرکت کنندگان می تواند در ارتکاب جرم داشته باشد آنها را به دو دسته تقسیم کرده اند:- افرادی که عوامل اصلی هستند – افرادی که از عوامل فرعی محسوب می شوند. این تقسیم بندی از آنجا ناشی می شود که وقتی عاملان جرم متعدد باشند بسا که نحوه مداخله و اقدامات آنها در وقوع جرم هم شکل و یکسان نباشد و نیز برخی از آنها در عملیات مجرمانه مستقیماً مباشرت نداشته و فقط به انجام امور فرعی و مقدماتی‘ از قبیل تهیه وسایل ارتکاب جرم مبادرت کرده باشند‘ اموری که بخودی خود و فی نفسه مصداق جرم واقع نشوند و قابل تعقیب و مجازات نباشند. این افراد را معاونان جرم و افرادی را که مباشرتاً به ارتکاب جرم مبادرت می کنند مجرمان اصلی می نامند. بطور کلی باید گفت که وصف بزهکارانه اعمالی که معاونان انجام می دهند ناشی از ذات آن اعمال نیست بلکه ناشی از رابطه ای است که بین اعمال مزبور و اعمال مجرمانه مجرمان اصلی وجود دارد. به عبارت دیگر معاونان از این جهت قابل تعقیب و مجازات می شوند که امور انجام شده بوسیله آنها مقدمه عملیاتی قرار می گیرد که ممنوعیت قانونی دارد و جرائم معینی را تشکیل می دهد. از اینجاست که گفته می شود معاونان جرم از مجرمان اصلی استعاره مجرمیت می کنند.
حج یکی از فروع دین اسلام و مجموعه اعمال واجبی است که هر فرد مسلمان بالغ‘ عاقل و آزاد در صورت داشتن استطاعت مالی (و جسمی) بایستی یکبار در طول عمر خود آنرا انجام دهد. مطابق احادیث و روایات‘ حج چهارمین رکن از ارکان دین اسلام و پرچم آن است. حتی حیات و بقاء دین را وابسته به پابرجائی کعبه و وجود مراسم حج دانسته اند و به ترک کنندگان آن وعده عذاب الهی داده اند. حج را شریعت هم نامیده اند‘ یعنی در واقع حج را مینیاتوری از تمام دین اسلام شمرده اند. در هیچ یک از عبادات دیگر‘ این همه ویژگی اسلامی یکجا جمع نشده است و خداوند با واجب ساختن حج خواسته است ابعاد گوناگون تعالیم و دستورات اسلامی را در یک عبادت واحد جای دهد‘ تا هر مستطیعی در عمر خویش یک بار و در مدت معینی اسلام را در تمامیت آن ‘ اما به صورت مختصر و محدود تجربه و تمرین نماید. حج سیری کوتاه و نگرشی گذرا به تاریخ صدر اسلام و تأسیس و رشد مکتب نیز هست. مکه و بخصوص مدینه کتاب خاطرات پیامبر (ص) و یاران اوست. در منطقه مکه‘ همه جا در مسجدالحرام و بیرون آن‘ عرفات‘ غار حرا‘ شعب ابوطالب‘ مشعر و منی و ... و در مدینه نیز مسجد النبی‘ بدر‘ خیبر‘ احد‘ مسجد قبا‘ مسجد مباهله و بقیع و ... همه یادآور روزها و سالهای سخت و آسانی است که بر حبیب الهی و اهل و آل و دوستانش گذشته است. از سوئی حج را می توان مراسم پالایش افراد دانست. جائی که خداوند وعده کرده است که همه گناهان گذشته را می بخشد. حج در واقع می تواند مراسم تشرف و تقرب به درگاه الهی باشد و پاداش حج مبرور جز بهشت نیست و به کسی که اعمال حج را درست انجام داده باشد‘ گفته می شود که : گناهانت آمرزیده شده‘ عملت را هم چون یک نوزاد تازه متولد شده با امید و پویایی از سر بگیر. حج به بیان جامعه شناختی آن‘ ‹‹مناسک گذر››‘ نیز هست. نقطه عطفی است در زندگی هر مسلمان تا در آن جا بار آلودگیها و کژیهای گذشته را طی تشریفات فرهنگی خاص در مکه و بخصوص در عرفات بر جای گذارد و به ‹‹تشرف›› دست یابد و ‹‹حاجی›› شود و در معاهده ای جدید و در تولدی دوباره‘ به عضویت گروهی اجتماعی – دینی درآید که امت سرافراز خیرند و هم دعوت کننده به خیر.