در این مقاله تلاش شده است بخشی از فرایند جذب و ادغام تاریخی گروهی از اقوام ترک و عرب تبار در تمامیت فرهنگی ایران تحلیل شود. این تمامیت، خود یک واحد تلفیقی و ترکیبی است که باید آن را حاصل ادغام اقوام و فرهنگ های گوناگون در یک حوزه یگانه دانست. فرهنگ ایرانی تا حد زیادی از این دو قوم به هر دو صورت مثبت و منفی تاثیر پذیرفته و به همین دلیل شناخت چگونگی این تأثیرها در بازشناسی فرهنگ ایرانی پر اهمیت است.
اقوام ترک تبار از سده پنجم هجری تا آغاز عصر پهلوی به طور پیوسته بر حوزه فرهنگی- اجتماعی ایران تسلط نظامی و سیاسی داشتهاند و در نتیجه بر تحولات این کشور مؤثر بوده اند. ورود اعراب نیز به حوزه فرهنگ ایرانی، با گسترش دین نوینی همراه بود که تاثیر عمیقی بر ذهنیت و رفتارها داشت و هم چنین از خلال زبان (واژگان، مفاهیم، خط) نیز در ایران تاثیرات زیادی برجای گذاشت که این امر به ویژه از عناصر تعیین کننده و تداوم بخش این فرهنگ به شمار می آید.
آیا ماشین تاریخ را می سازد؟ هیل برونر در مقاله ای با همین عنوان‘ (1967) این پرسش را به منزله ُ‹‹مسأله جبرگرائی تکنولوژیک›› قلمداد می کند. این قضیه که تکنولوژی با ساخت و کاربردماشین آلات سروکار دارد‘ ممکن است برای مردم جوامع صنعتی آشکار و پیش پاافتاده به نظر آید. اما در این جا پرسش پیش می آید که پس تکلیف تاریخ پیش از عصر ماشین چیست؟ در روزگارانی که همه ابزارها با دست به کار می رفتند و به طبع همه نیرویی که برای به کار انداختن آن مصرف می شد از عضلات انسان برمی آید‘ ماشین در تعیین مسیر تاریخ چه نقشی داشت؟ تفاوت کاربرد ابزار با عملکرد ماشین چیست و این چیست قضیه در نقش انسان به عنوان یک سازنده چه تأثیری می گذارد؟ شخصی که خواسته باشد درباره این مسایل تأمل نماید‘ ناچار است که درباره ماهیت ماشین و کاربرد وسیعتر مفهوم به نسبت نوین تکنولوژی‘ به ویژه در تحلیل جوامع ماقبل صنعتی یا غیرصنعتی‘ بررسی نماید. یک چنی بررسی با قضایای مهمی در فلسفه تکنولوژی سروکار پیدا می کند و دلالتهای تاریخی و انسان شناختی شایان توجهی را به خود می گیرد. تا آن جا که به من مربوط است‘ این قضیه فصل یکسره نوینی را به رویم بازگشوده است و آنچه را که در این مقاله باید به عنوان یک گشت و گذار نه چندان دقیق پیرامون برخی از موضوعهای اصلی این مبحث‘ قلمداد کرد. از بررسی تداومها و تضادهای کاربرد ابزار در میان انسانها و جانوران دیگر‘ یکباره وارد شدن به مبحث مقایسه صنایع دستی‘ با "ماشین ساخته ها"‘ در واقع‘ پریدن از یک شاخه به شاخه کاملاً متفاوتی است. اما با این همه‘ این گونه بررسیهای تطبیقی به ویژه راجع به قضایای مربوط به نیتمندی و طراحی‘ از برخی جهات اساسی تفاوتهای شگفت آوری را می نمایانند.