۱.
هیچ اصراری بر این نیست که جامعه خود را واجد سوابق یا لواحقی از نهادها و نمادهای ظاهراً دموکراتیک غربی معرفی کنیم. حتی برای خود غربی ها نیز مقوله هایی مانند تحزب و نظام حزبی برای نمایش پیشرفت و توسعه سیاسی چندان در خور مباهات نیستند. بنابراین اگر بخواهیم در مقوله مشارکت سیاسی و تحزب بر نکته های روشن و پشتوانه های تاریخی مورد اعتمادی تاکید کنیم، باید راهمان را از ایده ها و نظریه پردازی های غربی جدا، و به ریشه ها و اصالت های خود رجوع نماییم. در این صورت است که درمی یابیم نباید به چند دوره کوتاه و مشوش حزب گرایی در تاریخ معاصر خود دلخوش کنیم و از آنها به عنوان سوابق روشن تحزب در کشورمان سخن بگوییم.اصل نظام حزبی در خود غرب نیز منسوخ شده است چه رسد به کپیه های ناقص و کم رنگ آن در تاریخ گذشته ما، درحالی که نمونه های کامل تری از مشارکت عمومی و تحزب در تاریخ باستانی و اسلامی ما وجود دارد که در اصالت و کارکرد اجتماعی، بسی برتر از مدل های غربی آن است. اما به هرحال نمونه غربی تحزب در تاریخ معاصر ما حضور در خور اعتنایی داشته و سهمی مهم در تاریخ سیاسی و اجتماعی ما را به خود اختصاص داده است و ازهمین رو تحلیل ماهیت، سیر تاریخی، خصوصیات جامعه شناختی و آسیب شناسی آنها ضرورت علمی و عملی تام و تمام دارد. براساس همین ضرورت است که گفت وگوی زمانه را با دو تن از استادان صاحب نظر در این زمینه، آقایان احمد جهان بزرگی و سیدمصطفی تقوی، درخصوص اصول، مبانی، تاریخچه و آسیب شناسی تحزب در ایران به انجام رسانده و متن آن را تقدیم حضورتان نموده ایم.
۲.
مروری هرچند اجمالی بر تاریخچه تاسیس، فعالیت و انحلال یا تداوم احزاب در ایران نشان می دهد که زمینه های خاص اجتماعی باعث شده اند که حزب گرایی در ایران، به ویژهانقلاب سیاسیاسلامی، متفاوت از سایر کشورها و دوره ها باشد. در قانون اساسی مشروطیت خبری از احزاب نبود و فقط به تشکیل اجتماعات اشاره مختصری شده بود. اما کوران حوادث در تاریخ معاصر ایران، ظهور جریان ها و گروه های مختلف سیاسی را ناگزیر می ساخت؛ به ویژه آنکه استعمار و استبداد چنگال های خونین خود را از حلقوم مردم ایران برنمی داشتند و سکوت و رضا به معنی مرگ بود. درگیری های فکری و ایدئولوژیک هم می تواند زمینه تشکیل احزاب را فراهم کند و نمایندگان و طرفداران هر اندیشه و مکتبی را به تاسیس سازمان و حزب ترغیب نماید که نمونه های آن در تاریخ معاصر ایران فراوان است. در نوشتار پیش رو مساله حزب در ایران معاصر به طور گذرا بررسی شده است.
۳.
ماجرای رکود تحزب در ایران زیاد پیچیده نیست و گره های کور آن در پژوهش های علمی مشخص و باز شده اند، اما با وجود این، گویی علل آن به قدری ریشه ای و پایدار هستند که نه تنها افسوس در مورد گذشته احزاب بلکه نگرانی از آینده آنها را نیز همیشه باید احساس کنیم. عاملی چون ساختار سیاسی قدرت در ایران پیش از انقلاب که باعث تشکیل احزاب فرمایشی و ناامن بودن فضای واقعی تحزب می گردید، در دوران بعد از انقلاب جای خود را به عللی مانند نفوذ بیگانگان به پیکره سیاسی جامعه از طریق احزاب، تاثیرات ناشی از مقتضیات دوران جنگ تحمیلی، بدبینی عمومی نسبت به جایگاه احزاب و... داد.اینکه آیا رکود تحزب در سرزمین ما واقعاً علل ساختاری و تاریخی دارد و اگر آری این علل کدام اند؟ در مقاله زیر بازکاوی شده است.
۴.
مهم ترین کارکرد احزاب فرمایشی در جوامع تحت سلطه حکومت های استبدادی «ضد حزب» بودن آنهاست؛ به گونه ای که جامعه را از دستیابی به کارویژه های واقعی حزب محروم می سازد و در عین حال فضا و ذهنیت سیاسی جامعه را فریب می دهد تا یا از مطالبات حزب خواهی خود دست بردارند یا آن را محقق شده فرض کنند. اما حزب رستاخیز ایران، که در اواخر سلطنت پهلوی دوم به وجود آمد، علاوه بر آن، کارکردهای دیگری را نیز برای حکومت استبدادی شاه به همراه داشت؛ از جمله اینکه قرار بود بر شکست انقلاب سفید شاه به شکل نرم و ماهرانه ای سرپوش گذارد و همچنین با ترویج اندیشه ظل ا لهی شاه، ایدئولوژی شاهنشاهی را تعمیق و گسترش دهد. در نوشتار حاضر پس از مروری بر کلیات اصول و فلسفه تحزب، نحوه تاسیس و فعالیت حزب رستاخیز ایران براساس آن اصول بررسی شده است.
۵.
یکی از اقدامات ضد دموکراسی حکومت های استبدادی آن است که به اقدامات به ظاهر دموکراتیک و فرمایشی دست می زنند و با این کار اصالت دموکراسی و در نتیجه هرگونه آزادی و امید و استقلال را بر باد می دهند. پهلوی دوم نیز از این گونه اقدامات ضد دموکراتیک بسیار انجام می داد که یکی از آنها فرمان تاسیس دو حزب موافق و مخالف ملیون و مردم، به عنوان اکثریت و اقلیت بود. حزب ملیون به دست منوچهر اقبال و در دوران نخست وزیری او تاسیس و رهبری شد و حزب اقلیت مردم را نیز اسدالله علم تاسیس و رهبری کرد. نه تنها ماهیت حزب اکثریت وابسته به نخست وزیر، بلکه حزب اقلیت منتقد نیز خیلی زود برای مردم روشن شد و مردم برای مسخره کردن آنها متل ها و لطیفه ها بر سر زبان می آوردند.در مقاله پیش رو با تاریخچه تاسیس و انقراض، و تحولات و اعتقادات حزب مردم آشنا خواهید شد.
۶.
زمانی که نیروهای مذهبی ضرورت انسجام و سازمان دهی را برای همراهی و مبارزه در کنار رهبر و مرجع زمانه خود، یعنی امام خمینی(ره)، احساس کردند و قرار شد به پیشنهاد ایشان برای تشکیل ائتلافی سیاسی مذهبی عمل کنند، دو میراث بزرگ را پشتوانه کار خود قرار دادند؛ یکی راه و روش مبارزاتی و تشکیلاتی فدائیان اسلام، که هنوز یاد رشادت و شهادت آنها از خاطرها پاک نشده و دیگری بهره بردن از دستگاه اقتداریافته و سازمان یافته روحانیت که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) آن را ایجاد کرده بود. نهاد روحانیت در زمان ایشان توانسته بود مجتهدان و عالمان بسیاری تربیت کند که استفاده از آنها برای پیشبرد نهضت کاملاً مؤثر بود. از سوی دیگر وی با ایجاد سیستم وکالت، بازار و اصناف گوناگون را با نهادهای مذهبی در ارتباط نزدیک و کاملی قرار داده بود که این ارتباط پشتوانه های مالی و اجتماعی خوبی برای زمینه سازی و تداوم نهضت فراهم ساخت. هرچند مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) با روش فدائیان اسلام آشکارا مخالفت می کرد، به گونه ای بر نهاد مرجعیت و روحانیت زعامت نمود که به شکلی ریشه ای تر و گسترده تر، زمینه های تجدید حیات آرمان های فدائیان اسلام محقق شد و نیروهای مذهبی توانستند از لحاظ مادی و فرهنگی با دست کاملاً پُر انقلاب شکوهمند اسلامی را به پیروزی رسانند.
۷.
فعالیت علنی و گسترده حزب توده در ایران، مدیون فضای سیاسی آزاد در دوران حاکمیت دولت ملی مصدق بود و ازهمین رو این حزب علاوه بر تهران به تبلیغ و فعالیت در استان های مختلف کشور نیز مبادرت نمود. حزب گمان می کرد که به رغم صنعتی نبودن جامعه ایران و نبودن توده های انبوه کارگری مانند کشورهای اروپایی، امکان وقوع و تحقق حکومت سوسیالیستی در ایران نیز، همان گونه که در روسیه و چین محقق شد، وجود دارد، اما غافل از آن بود که در آن دو کشور عقاید و علاقه مذهبی مردم هرگز به اندازه ایران نبود تا مانع از گسترش مرام اشتراکی و عقاید ماتریالیستی شود. ازهمین رو حزب توده در همدان به خاطر اعتقادات شدید دینی توده ها و فعالیت شعبه «مجمع مسلمانان مجاهد» در همدان کارش به جایی نرسید و پس از کودتای 28 مرداد 1332 نیز که تشکیلات حزب توده غیرقانونی و غیرعلنی شده بود، کلاً به اضمحلال کشیده شد.
۸.
فعالیت سیاسی نیروهای مذهبی، که پس از کودتای 28 مرداد و شهادت رهبران گروه فدائیان اسلام خاتمه یافته تلقی می شد، رویکرد و روش های تازه ای به خود گرفت، و عمدتاً روش تعلیم و تربیت اسلامی به قصد زمینه سازی فرهنگی در اصلاحگری اجتماعی مورد توجه گروه های مذهبی واقع شد. رویدادهای مهمی مانند تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و ماجرای مدرسه فیضیه باعث شد که امام خمینی(ره) در همان موقع هیات های سیاسی مذهبی را به اتحاد و یکپارچگی دعوت کند، بدین ترتیب هیات مؤتلفه اسلامی به وجود آمد.هیات مؤتلفه اسلامی با هدف بهتر شناختن و شناساندن تعالیم اسلام و عمل کردن به آنها و به تدریج جایگاهی اساسی و سرنوشت ساز در تاریخ تحولات سیاسی ایران قبل و بعد از انقلاب یافت. در مقاله زیر در مورد زمینه، تشکیلات، تحولات، رهبران و اقدامات عمده این گروه سیاسی ــ مذهبی پژوهش شده است که حضور شما تقدیم می نماییم.
۹.
نه تنها برای نسل سوم و چهارمی ها جذاب و پرفایده است که در مورد فضای سیاسی کشورمان در دهه نخست انقلاب مطالب بیشتر و دقیق تری بدانند، بلکه برای نسل اول و دومی ها نیز در حکم تجدیدخاطره و عهد و همچنین عبرت آموزی خواهد بود. در نوشتار پیش رو دسته بندی های مهم سیاسی اوایل انقلاب و چگونگی شکل گیری جریان های عمده سیاسی پژوهیده شده و در اختیار خوانندگان عزیز قرار گرفته است.
۱۰.
در خلال سال های 1320 تا 1332 که فضای نسبتاً باز سیاسی در ایران ایجاد شده بود، زمینه ای برای فعالیت حزب توده فراهم آمد. حضور حزب توده در آن زمان تنها سیاسی نبود، بلکه به ویژه در عرصه ادبیات این حزب می کوشید که با پروبال دادن به نویسندگان نوخاسته و هدایت آنها به سوی ادبیات توده گرا، زمینه پیدایش رئالیسم انتقادی بومی ایران را به تاسی از رئالیسم انتقادی شوروی ایجاد نماید. اما با پیدایش تحولات سیاسی در شوروی پس از استالین و استقرار یافتن امریکا در صحنه سیاسی ایران پس از کودتای 28 مرداد، برخلاف انتظار روشنفکران حزب توده، ادبیاتی شبه امریکایی در عرصه اجتماعی ایران پدید آمد. نوشتار حاضر مروری کوتاه دارد بر ظهور و افول ادبیات توده گرا در ایرانِ قبل از کودتای 28 مرداد 1332.
۱۱.
او را «مرد سایه » هم می نامیدند، نه ازآن رو که سایه نشین و سایه دوست بود، بلکه از آن جهت که سایه حضور قدرتمند و مؤثر او را در همه جای سرزمین مقاومت حس می کردی. او نه تنها قلبی شجاع و روحی بلند داشت، بلکه دارای اندیشه ای قوی و طراح بود که وی را به مغز متفکر مقاومت لبنان در طی چند دهه تبدیل کرد. اکنون که او را در میان عروج یافتگان مقاومت اسلامی مردم لبنان در مقابل صهیونیسم می بینیم، هرچه به دانستن درباره او مربوط باشد جذاب و خواندنی خواهد بود.در گفت وگوی ذیل یوسف الشرقاوی، یکی از نزدیکان حاج عماد مغنیه، فرمانده پرافتخار حزب الله لبنان، و کسی که او را در لبنان به خوبی می شناخت، درباره او برخی گفتنی ها را بر زبان آورده است.
۱۲.
در فضایی که احزاب و رسانه ها نمادهای دموکراسی محسوب می شوند و قدرت و تعدد آنها موجب بسط دموکراسی و تعمیق مشارکت عمومی دانسته می شوند، با کمی درنگ می توان به گونه ای تردیدآمیز به این مقوله نگریست! آیا در دنیای احزاب و رسانه ها و تحت سیطره دولت های مدرن، آزادی و برابری رو به رشد است یا رو به افول؟ اگر رو به افول باشد، احتمال وجود یک یا چند تناقض بزرگ در الگوی مدرنیته منتفی نخواهد بود. مقاله زیر یکی از این تناقضات را موشکافی کرده است.