۱.
هرچند مطالعات قومی در ایران سابقه دیرینه ای ندارد و ضرورت های سیاسی یکصد سال گذشته سبب رونق آن شده، مسائل قومی یا مسئله قومیت ها در ایران موضوعی با پیشینه چندهزار ساله است. این مسئله برای کشوری که در چهارراه تمدن ها قرار گرفته و در قلب جغرافیایی تمدن های گوناگون واقع شده تا حدودی طبیعی است. هم شیوه شاهنشاهی قبل از اسلام اقتضای هویت متحد شده ای از اقوام گوناگون را داشت و هم پس از ورود اسلام، گسترش هویت دینی مبتنی بر امت، اقوام مختلف ایران را تحت لوای واحدی قرار می داد. اما در دوره معاصر که مدرنیته غربی با رویکردی استعماری در جهان بسط یافت، تنوع قومی در ایران و کشورهایی چون ما، فرصتی برای مداخله سیاسی قدرت های دور و نزدیک در این کشورها فراهم آورد و مسئله روز ایرانیان شد. اقوامی که تاکنون هویت متحد و یکپارچه ای داشتند و کشور ایران را می ساختند، هرکدام تحت نفوذ و شیطنت های گوناگون قرار گرفتند و سبب بهره برداری های سیاسی و اقتصادی استعمارگران گردیدند.اینها همه درست اما افسوس که بعضی از سیاست های نادرست چندساله اخیر نیز آب به آسیاب دشمن ریختن بود و عملاً به بحران هویت در سال های اخیر دامن زد که خود حکایتی دیگر است.در این شماره از ماهنامه که به مسئله قومیت توجه شده است، به سراغ جناب آقای دکتر حمید احمدی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران رفتیم تا از سال ها مطالعه و پژوهش ایشان استفاده کنیم.دکتر حمید احمدی در سال 1336 در مشهد به دنیا آمد، تحصیلات متوسطه را در آنجا و تحصیلات دانشگاهی را در رشته علوم سیاسی در دانشگاه تهران و دانشگاه کارلتون کانادا به پایان رساند، در سال های 1360 تا 1369 در جایگاه مفسر سیاسی و مترجم مسائل خاورمیانه در مطبوعات فعالیت می کرد. از جمله آثار وی می توان به «ریشه های بحران در خاورمیانه»، «حزب بعث در جهان عرب»، «قومیت و قوم گرایی در ایران»، «دموکراسی انجمن و ثبات سیاسی در جوامع ناهمگون»، «روابط ایران و عربستان» و کتاب های مختلفی در حوزه ترجمه آثار سیاسی اشاره کرد. وی چندین سال مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران بوده و هم اکنون با درجه استاد تمام در این دانشگاه مشغول به تدریس و پژوهش است.
۲.
هرچند تنوع قومی و فرهنگی برای کشوری مانند ایران می تواند فرصت های مناسبی برای توسعه کشور فراهم کند، درعین حال می تواند یکی از بسترهای مهم ناامنی و تهدیدات امنیتی به شمار رود؛ به ویژه اینکه جغرافیای سیاسی قومیت های ایرانی مانند مرزنشینی اکثر اقلیت های نژادی و مذهبی، و شکاف های فرهنگی میان آنها می تواند سبب طمع ورزی و تحریک کشورهای استعمارگر و حضور فتنه انگیز بیگانگان در آشوب های قومی و اختلافات مذهبی و... شود.در مقاله زیر، ضمن آشنایی دقیق با ژئوپلیتیک اقوام ایرانی، فرصت ها و تهدیدهای موجود در این زمینه برای کشور نیز بررسی شده است.
۳.
تجربه های تاریخی نشان می دهند که بسیاری از آسیب های درونی یا بیرونی پیش آمده برای سرزمین ما ریشه های هویتی دارند. هرگاه حکومت ها یا طبقات قدرتمند اجتماعی نگاه کلیت گرا و عطوفانه خود را نسبت به تمامی ارکان هویت برگرفته و سعی در حاکمیت بخشیدن به بخشی از هویت ملی یا حذف بخشی از آن داشته اند، عملاً این امر تعادل جامعه را برهم زده و سبب فروپاشی یا به هم ریختگی فرهنگی و اجتماعی شده است. وقتی که بخشی از هویت را نادیده انگاریم یا به سمت نابودی سوق دهیم، در عمل، بسیاری از مفاهیم، اندیشه ها، دانش ها و توانایی های جامعه را حذف کرده ایم که همین مسئله به نامتعادل شدن توسعه فرهنگ و در نهایت واژگونی آن می انجامد و همان گونه که از قدیم گفته اند، «بار کج هیچ وقت به منزل نمی رسد». در این مقاله ضرورت جامع نگری در تعریف، تبیین و تقویت هویت ملی تحلیل شده است.
۴.
اگر در بعضی از کشورها، مدرنیته در حاشیه سنت قرار گرفت و کارویژه خود را محقق نمود و در بعضی دیگر، مدرنیته اصل و سنت در حاشیه جای گرفت تا کارویژه خود را داشته باشد، در ایران وضعیت ورود و جای گرفتن مدرنیته حکایت دیگری داشت سوای این دو حکایت.در 150 سال اخیر، که حضور مدرنیسم و دایه های آن در سرزمین ایران روزبه روز جدی تر می شد، سنت و مدرنیسم هرکدام به قصد تصرف جوهری در یکدیگر قامت افراشتند و هیچ کدام نمی پذیرفتند که در حاشیه بمانند، بلکه می خواستند متن اصلی حیات سیاسی و فکری ایران باشند. این مجادله عمیق و بنیادین، که گویی تا هم اکنون هم ادامه یافته، بر هویت ملی و قومی ایرانیان تاثیر بسزایی بر جای گذاشته که موضوع مطالعاتی بسیار پراهمیتی را در قوم شناسی ایران به وجود آورده است. در این مقاله ابعادی از این موضوع را مطالعه خواهید فرمود.
۵.
درحالی که هویت های جهانی و فراملی در حال گسترش هستند و انسان های روی زمین روز به روز سلایق، تعلقات و ادراکات جهانی تری پیدا می کنند، هویت های قومی و محلی، که برایند مقاومت در مقابل فرهنگ های جهانی هستند، نیز روزبه روز قدرت و ظهور بیشتری می یابند. حتی پیش بینی می شود فرهنگ جهانی مجموعه بسیار متنوع و گسترده ای از فرهنگ های کوچک محلی و قومی باشد.اکنون باید دید که وضعیت فرهنگی کشور ما در عصر جهانی شدن چگونه خواهد بود و آیا قادر خواهیم بود هویت سیاسی ــ فرهنگی خودمان را براساس نیازها و درخواست های خود شکل دهیم؟پرواضح است که اگر استراتژی دقیق و منسجم و سیاست گذاری صحیحی در مورد مسئله قومیت های ایرانی طراحی و اجرا نشود، نمی توان مطمئن بود که هویت قومی و هویت ملی ما ایرانیان، با دسیسه های بیگانگان سودجو، در تعارض قرار نگیرد و آنچه می تواند سبب قوت و بالندگی فرهنگی ما شود، به نقطه ضعف تبدیل نگردد.در مقاله حاضر این موضوع بررسی انتقادی شده است.
۶.
یکی از وجوه مهم مطالعاتی در حوزه انقلاب اسلامی و سیره امام خمینی(ره) قدرت شگفت انگیز پدیدآوردن انسجام قوی و ایجاد هم گرایی بین قشرها و اقوام و گروه های مختلف مردم ایران است. برای تعمق در این پدیده کم نظیر تاریخی باید به ویژگی های فقهی و سیاسی رهبری امام(ره) توجه کافی شود و جایگاه مصلحت عمومی، مشارکت عمومی، وظایف و خدمت گزاری عمومی، اصل عدالت اجتماعی، حاکمیت قانون، مردمی بودن و... در اندیشه و سیره ایشان بررسی گردد. در مقاله زیر پژوهش دراین باره مدنظر قرار گرفته است.
۷.
هرچند جهانی شدن یا امپریالیسم فرهنگی در ابتدای امر فرایندی در دست شرکت های بزرگ فراملیتی و برای کسب منافع تجاری سرشار و تسخیر بازارهای فروش بود، به تدریج ابعاد عمیق و پیچیده ای به خود گرفت و اکنون یکی از مسائل بشری و شاید اولین آنها به شمار می رود.نظریه پردازان در مورد اینکه جهانی شدن سرانجام فرهنگ های ملی و سپس محلی را در خود خواهد بلعید و جهان به یکپارچگی فرهنگی می رسد یا اینکه برعکس زمینه ای برای رشد و قدرت یافتن انواع فرهنگ های کوچک و بزرگ خواهد شد اتفاق نظر ندارند. با این حال در سطح فرهنگ های ملی مواردی را می توان ذکر کرد که اجزای فرهنگ جهانی شده غرب را در فرهنگ خود سنتز و از طریق قدرت رسانه ای جهانی شدن، فرهنگ خود را جهانی کرده اند. ژاپن یکی از نمونه های موردی سنتز شدن فرهنگ جهانی شده غرب در فرهنگ ملی به حساب می آید.چنین به نظر می رسد که فرایند جهانی شدن، درعین حال که به دنبال همگون سازی فرهنگی است، راه های گوناگون همزیستی، آمیزش و تبادل فرهنگی را باز گذاشته است و کشورهایی همچون ژاپن نیز از این راه ها و فرصت ها استفاده مناسبی کرده اند. در مقاله زیر، چگونگی امکان عام سازی فرهنگ های خاص با مطالعه موردی ژاپن تحلیل شده است.