اسلام در کردستان یک خصلت متمایز و مشخص داشته و زاده ی مواجهه ی تاریخی جامعه ی کردی با تعالیم و رویه های اسلامی است، به طوریکه تنش راست آئینی (ارتدوکسی)و چپ آئینی (هترودوکسی) به طورخاصی در کردستان اثر گذاشته است. کردستان به طور متناقضی هم مرکز یک راست آئینی سنی متعصب گردید و هم سکونتگاه برخی از کژآئین ترین اجتماعا ت خاورمیانه از قبیل مذاهب ایزدی و اهل حق و ... که به ترتیب در مرکز و جنوب کردستان پدیدار گشتند. در کردستان مذاهب تلفیقی و آیینهای متفاوت در کنار هم زندگی می کنند و روابط بین پیشوایان روحانی سنی کرد اکثریت با شیعیان و ایزدیان، اهل حق، ارامنه، مسیحیان و یهودیان به صورت همزیستی مسالمت آمیز بوده است. فرقه های صوفی به طور چشمگیری در کردستان حضور داشتند و شیوخ صوفی بیشتر نماینده ی اسلام کردی بوده اند . در قرن گذشته عرصه ی تحت نفوذ فرقه های قادریه و نقشبندیه بوده است که در مواقع خاص نقشهای سیاسی و اجتماعی مهمی در کردستان ایفا کرده اند زیرا آنها نماینده ی الگوی سازمان اجتماعی مستقل از قبیله (و نیز دولت) بودند. نزد بسیاری از کردهای سنی مذهب دیندار ، اسلام بخش مهمی از هویت کردی است و جنبشهای اسلامی در کردستان نسبت به گذشته به طور آشکار، بیشتر هویت کردی پیدا کرده اند.
این پژوهش درپی شناخت وضعیت فرهنگی منطقة حجاز پیش از بعثت پیامبر (ص) از زاویة شناخت منابع سازندة آن است. راهبرد روش شناختی برای دستیابی به منابع، مراجعه به آثار مورخان و شناسایی منابع اثرگذار بر فرهنگ پیش از بعثت و سپس تحلیل مفهومی یا کارکردی این منابع با توجه به اسناد تاریخی موجود برای دستیابی به سازوکار عمل این منابع است. حاصل این پژوهش دستیابی به چند منبع مهم و مؤثر در ساخت فرهنگ پیش از بعثت است. دو مورد آن، یعنی طبیعت و ارتباطات میان فرهنگی و نقشی که در ساخت فرهنگ منطقه حجاز ایفا کرده اند، در این مقاله محور بحث قرار می گیرد.
نگاهی به حکومت امیرالمومنین (ع) و ارزیابی آن گویای این واقعیت است که دوران زمامداری ایشان دورانی پر از تنش و اصطکاک های شدید بوده است که باعث بی ثباتی حکومت ایشان و در پایان منجر به سقوط دولت علوی گردید. در مقام بررسی علل این تنش ها، عوامل فراوانی مانند عوامل معرفتی، اجتماعی- فرهنگی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، نیروی انسانی، ارزشی – راهبردی، ویژگی های شخصیتی امیرالمومنین (ع)، قابل بررسی است؛ در این نوشتار صرفاً به عوامل معرفتی در عناوینی چون: ضعف باورها، علی ناشناسی، حکومت ناشناسی، مسیرناشناسی، ناهمگونی معرفتی پرداخته شده است. نوشتار پیش رو با تحلیل عوامل پنج گانه معرفتی مذکور و ذکر شواهد روایی آن از کلمات امیر مومنان ( علیه السلام)، برای هر یک از عوامل فوق، سهمی در ناپایداری حکومت علوی قائل شده است که در مجموع به عنوان «عوامل معرفتی ناپایداری حکومت علوی»، به پایان دادن حکومت ایشان مدد رسانده اند.