آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴۰

چکیده

متن

آیا تاریخ با همه عوامل وانگیزه‏هاى تحریف حجت است؟
بررسى سیره ابن اسحاق و مؤلف آن
محمد ابن اسحاق بن یسار متولد 85 - متوفاى 151ه از بزرگترین و قدیمى‏ترین و اصیل‏ترین سیره‏نویسان و مورخان است که کتابش به نام «سیره ابن اسحاق‏» یا قسمتى از آن تحت عنوان کتاب «السیر والمغازى‏» ، که از مغرب آفریقاى شمالى به دست آمده و چاپ شده و در اختیار ماست .
محمد بن اسحاق بن یسار پسر کوثان طبق الانساب سمعانى 5/223 مسیحى بود که در عین التمر غرب فرات نزدیک انبار، زندانى و به قولى در دیر بود و سپس اسیر شد و مسلمان گردید وى از موالى قیس بن مخرمة بن مطلب بن عبد مناف بود، و به همین جهت او را مطلبى و گاهى مخرمى نیز گفته‏اند (1) .
یسار سه پسر داشت‏به نام: (اسحاق، موسى و عبدالرحمن) . اسحاق با دختر موالى ازدواج کرد و داراى سه پسر شد که یکى محمد بن اسحاق است . که در حدود 85 هجرى در مدینه متولد شد .
او در مدینه برخى از صحابه را در درک کرده است ولى بیشتر استماع حدیث و اخبار او از تابعین بوده است . او سپس به مصر براى کسب علم هجرت کرد .
در سال 119ه 378م او در اسکندریه بود . آنگاه به مدینه بازگشت .
منازعه او در مدینه با دو عالم مشهور مدینه آن روز به نام هشام بن عروة بن زبیر 146ه و مالک بن انس متوفاى 179ه مشهور است، هشام بن عروه او را متهم به کذب کرد . مالک بن انس او را دجالى از دجالها خواند و او را از مدینه اخراج کرد . او نیز از حدیث‏هاى مالک اعراض مى‏کرد و مردم را از آنها برحذر مى‏ساخت و مى‏گفت: «اعرضوا على حدیث مالک فانا بیطاره‏» (2) .
و نیز مى‏گویند مالک او را متهم به زندقه و قدریه مى‏کرد . و نیز مى‏توان گفت علت این اتهام شاید ناشى از اشتهار او به تشیع بوده است (3) .
در بررسى طبقات سیره‏نویسى و محققان باید گفت که او از محدثان و مورخان و سیره‏نویسان مدنى است واز حوزه‏هاى علمیه مدینه و از محدثان نسل اول کسب حدیث و خبر و روایت کرده است (4) .
مثل ابان بن عثمان بن عفان 25 - 105 هجرى . برخى او را با ابان بن عثمان بجلى صاحب کتاب المبدا والمبحث و المغازى و الوفاة که از اصحاب امام صادق علیه السلام اشتباه گرفته‏اند . او از مورخان شیعى است نه ابان پسر عثمان بن عفان .
او مغازى عروة بن زبیر را از شاگردانش استماع کرده واز قاسم بن محمد بن ابى بکر حدیث‏شنیده است .
و از محدثان نسل دوم مدینه مثل ابن شهاب زهرى (124 تا 125ه) و عاصم بن عمر بن قتادة انصارى متوفاى 119 تا 120ه، عبدالله بن ابى بکر بن محمد مدنى متوفاى 135 یا 130ه و محمد بن سائب کلبى بهره گرفته است (5) .
و آنگاه که به کوفه آمد و از محدثان زیادى حدیث‏شنیده واز او حدیث نقل کرده‏اند . و آنگاه به بغداد آمد و محدثان بغدادى از از او نقل حدیث نمودند .
خصوصیات این سیره
مهم آن که ابن اسحاق قبل از آمدن به مدینه تمام سیره‏اش را یا قسمتى از آن را نوشته بود و آنگاه که به کوفه آمد راویان زیادى از کوفیان از او حدیث نقل نمودند و بعد از بناء بغداد توسط منصور در رکاب منصور دوانیقى به بغداد آمد و گروه زیادى از اهالى بغداد از او نقل حدیث کردند .
اینجاست که ما شاهد شکل‏گیرى سه گونه نقل سیره از سه نفر از مشهورترین این ناقلان هستیم که به سیره او دسترسى داشتند .
زیاد بن عبدالله البکائى (183ت ه - 799م ه) و محمد بن سلمه حرانى (ت‏191ه - م‏807) و یونس بن بکیر (م‏1099 - ت‏814) و بدینصورت سه سیره از او شکل مى‏گیرد (6) .
منصور از او خواست که ملازم فرزندش مهدى عباسى (ولیعهد او) باشد و ملازمت طولانى و سفرهاى زیادى با او داشت و با او به خراسان آمد و در رى و ... احادیث و روایاتى املاء و نقل کرده است . به امر منصور براى مهدى سیره را نوشت . و منصور با مشاهده آن از مؤلف خواست که در آن تعدیل کند . و نقش عباس بن عبدالمطلب را در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و خدماتش به اسلام ترسیم نماید که خواه ناخواه برخوردهاى خصمانه او با پیامبر صلى الله علیه و آله پیش از اسلام آوردن عباس نیز منعکس مى‏شود . اینجاست که بعد اول سیره را یونس بن بکیر و بعد دوم به روایت زیاد بن عبدالله بکائى ترسیم گردیده است . و دو سیره به روایات آنان آمده است که کمى اختلاف دارد .
و در روایات محمد بن سلمه حرانى شکل سوم سیره دیده مى‏شود .
در برخى از روایات یونس بن بکیر تمایل شیعى دیده مى‏شود در روایت‏سلمان فارسى که مى‏گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:
«ان علیا خیرالوصیین کما ان سبطیه خیرالاسباط‏» .
در نسخه روایت محمد بن سلمه حرانى در تفسیر سوره انفال آیه 69 درباره اسراء بدر به گونه‏ایست که تمایل مؤلف را به بنى عباس نشان مى‏دهد که در نسخه اول نیست (7) واز نسخه اول به روایت‏بکائى اطلاعى در دسترس نیست جز آنچه ابن هشام آورده و مدعى تهذیب و اختصار آن است . و به قول سهیل زکار حتى یک نسخه کامل از این سه نسخه از سه راوى در دسترس نیست که بررسى و مطالعه شود (8) .
تهذیب یا مثله
از چگونگى حذف و تهذیب ابن هشام نیز اطلاع دقیقى در دست نیست جز اینکه ابن هشام از نسل بعد از ابن اسحاق و نسل دوم محدثان و راویان است و مطابق نقل سهیلى در سال 213ه یا 218 ه فوت کرده است (9) معلوم نیست چگونه از بکائى نقل کرده است کتابى از او داشت‏یا شفاهى شنیده یا اجازه گرفته است روشن نیست فقط مى‏دانیم که در آغاز تهذیب آن آمده است که ابو محمد عبدالملک بن هشام گفت که: این سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله محمد بن عبدالمطلب و اسم عبدالمطلب شیبه بن هاشم و اسم هاشم عمرو است . و آنگاه مى‏گوید که حدیث کرده ما را زیاد بن عبدالله بکائى از محمد بن اسحاق مطلبى ... ولى من بعضى از آنهائى که او آورده است، حذف کردم از قبیل ... .
و بعضى از اشعار و اشیائى که موجب عیب و شناعت‏بود «و اشیاء بعضها یشنع‏الحدیث‏به و بعض یسوء بعض الناس ذکره و بعض لم یقرو لنا البکائى بروایته‏» (10) درواقع آنچه روایت آنها قبیح بود یا برخى از مردم از آن کراهت داشتند و آنچه را که بکائى اقرار نکرده و ... است . نیاوردم که از جمله اشعار دال بر ایمان ابوطالب و ... پیداست جو حاکم یا انگیزه‏هاى دیگر در نیاوردن آن دخالت داشته است .
کتابى که اخیرا به نام سیرت رسول الله از ابن اسحاق چاپ شد با مقدمه سهیل زکار خطى است در کتابخانه «قرویین فاس مراکش‏» یافت‏شده بود و جمعا 152 ورق است و با ضمیمه‏اى از نسخه مخطوط نگهدارى شده در خزانه (مخزن) عمومى رباط حدود 166 صفحه خوانده و اصلاح شده و با قسمتى از اوراقى که مربوط به مغازى در کتابخانه ظاهریه دمشق به دست آمد تنظیم و چاپ شده است (11) .
سیره ابن اسحاق بر آنچه موجود و منسوب به اوست‏بر سه بخش و سه دوره مبدا و مبعث و مغازى بدین ترتیب تقسیم مى‏شود:
الف - از مبدا، آغاز خلقت تا پیدایش نسل عرب و اعراب عدنانى از اولاد اسماعیل تا بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله .
ب - از بعثت، دوران رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله تا هجرت و تشکیل حکومت و دولت اسلامى در مدینه .
ج - مغازى همان غزوات و سرایا و جنگهاى پیامبر صلى الله علیه و آله .
د - وفات و رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله اشعار و مراثى در مدح و سوگ آن حضرت . و نیز گزارشى از سقیفه که عملا در 4 بخش آمده است:
1 - بیمارى پیامبر صلى الله علیه و آله; 2 - رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله; 3 - جریان سقیفه; 4 - تجهیز و دفن پیامبر صلى الله علیه و آله (12) .
مفصل مطالب ابن اسحاق هرچند فعلا به طور کامل وجود ندارد، و تنها از طریق ابن هشام در دسترس است آنهم خود ابن هشام در مقدمه کتابش السیرة‏النبویة مى‏گوید آن را تنقیح و تهذیب کرده و قسمتهائى از آن را حذف نموده است .
آیا او شیعه است؟
مؤلفان اسلامى محمد بن اسحاق را شخصیت‏شیعى دانسته‏اند . و اتهاماتى از سوى مالک بن انس و ... به او زده شده و آنهم به عللى بود . یکى آنکه ابن اسحاق در نسب مالک همواره طعن مى‏زد شاید مسائل دیگرى بى‏ارتباط به تشیع و مسائل سیاسى و عقیدتى نباشد .
ولى ابن هشام که اصل سیره او را از طریق زیاد بن عبدالله بکائى تلخیص کرده به جهت معاصرت با خلفاى عباسى و جو حاکم بر محیط تالیف و خودسانسورى به خاطر سیاست از ذکر فضائل و مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام خوددارى کرده که با نوعى تعصب ضد شیعى آمیخته است مثلا حادثه حجة‏الوداع و غدیر خم را که برخى از ابن اسحاق نقل کرده‏اند، (13) . نیاورده است گرچه به سبکى ناشیانه از کنار آن رد شده که مى‏توان فهمید بنابر حذف و نادیده گرفتن جریان غدیر خم و نصب على علیه السلام به امر خدا و توسط پیامبر صلى الله علیه و آله در این سیره مهم است؟ .
ابن اسحاق سیره را از محدثان و راویان اخبار شهر مدینه در اواخر قرن اول و دوم گرفته بود کتاب سیره‏اش در رابطه با سیره پیامبر صلى الله علیه و آله و زندگى اجدادش در تاریخ عرب و عصر جاهلى بود . جمع‏آورى کرده است .
این کتاب را در بغداد به امر منصور تالیف کرده و به فرزند منصور (مهدى عباسى) هدیه کرده است . و برخى تالیف آن را در مدینه مى‏دانند . در هدیه‏اش به منصور دو نظر است .
ابن هشام در مقدمه سیره‏اش (14) چنین آورده است که منصور با اشاره به پسرش به او گفت که: اتعرف هذا یا ابن اسحاق . . اى پسر اسحاق او را مى‏شناسى؟
گفت: آرى . نعم: هذا ابن امیرالمؤمنین . این پسر امیرالمؤمنین است و سپس این کتاب را تالیف کرد (15) .
وى در سال 115 یا 119ه به اسکندریه رفت و از یزید بن حبیب متوفاى 128ه محدث بزرگ آن دیار استفاده کرد و از جماعتى از اهل مصر نیز حدیث کرده است (16) . او از مصر به عراق آمد و به کوفه رفت و به جزیره و حیره رهسپار شد . و در سال 150 و به نقلى 151ه در بغداد از دنیا رفت و در گورستان خیزران درکنار قبر ابو حنیفه دفن شده است (17) . .
بهر هر روى سیره ابن اسحاق از طریق عمده در کتب تاریخى و سیره آمده است و سه نسخه از آن تنظیم شده است . اولى در عهد مدنى دومى در عهد کوفى سومى در عهد بغدادى .
سیره ابن هشام که تهذیب شده ابن اسحاق به قول خودش از زیاد بن عبدالله بکائى (183ه و 799ه) نقل مى‏کند که مى‏گویند ابن اسحاق دوبار سیره‏اش را به او املاء کرده است .
دوم سیره ابن اسحاق که ناقص و قسمتى از آن در کتابخانه فاس مغرب یافت‏شده وبه روایت‏یونس بن بکیر است . متوفاى 191ه - 807ه سوم محمد بن سلمه حرانى متوفاى 199ه 814م است .
ضمنا محمد بن حمید رازى از شاگردان محمد بن سلمه بن فصل بن اشرم بوده واز او گرفته است که بیشترین نقل طبرى در تاریخش از ابن اسحاق از همین محمد بن حمید (18) . است .
این کتاب براى اولین بار در سال 1398ه 1978م چاپ شده و در سال 1366 شمسى 1410 قمرى در مؤسسه اسماعیلیان قم تجدید چاپ گردیده است . حدود 380 صفحه وزیرى با مقدمه و فهرستها و ... مى‏باشد و هرچند ناتمام است ولى شامل 5 بخش است . و یک مقدمه از محقق دکتر سهیل زکار در 20 صفحه درباره حیات و تحقیقات علمى ابن اسحاق و بخش اول کتاب مغازى به وایت‏یونس بکیر از ابن اسحاق حدود 50 صفحه از حفر زمزم تا رحلت عبدالمطلب و بخش دوم مغازى نیز از 71 شامل داستان بحیراى راهب و سفر تجارتى ابوطالب و ... اسلام سلمان فارسى تاریخ کعبه و بناى آن .
و بخش سوم مغازى به روایت‏یونس بن بکیر از 129 بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله و اسلام على علیه السلام که اول مرد مؤمن است . و ابو بکر وابوذر انذار عشیرى اقربین و حمزه سیدالشهداء و اسلام مهاجران و هجرت به حبشه و اسلام عمر تا 186 و بخش چهارم 187 تا 236 وفات ابوطالب درباره شکنچه شدگان مسلمان و مباحث دیگر . و بخش پنجم شامل 242 صفحه فوت خدیجه ازوداج فاطمه و على علیه السلام ص 246 (ودوباره بلافاصله درباره ازدواج عمر با ام کلثوم دختر على علیه السلام که ساختگى است ص 248و . .). .
آنگاه مفصل درباره ازدواجهاى پیامبر (13 مورد) که پیداست چندان مستند نیست .
شب معراج از 295 که بیشتر به نقل از عایشه معراج به شکل روحانى نه جسمانى نقل مى‏کند و بخشى از کتاب مغازى و اوراقى که در خزانه کتابخانه ظاهریه دمشق درباره برخى از مغازى و سرایاى تا جنگ احد است .
نخستین ترجمه فارسى آن
ترجمه فارسى ابن اسحاق به نام سیرت رسول الله در دو جلد با ترجمه فارسى رفیع‏الدین اسحاق بن محمد همدانى معروف به قاضى ابرقوه متوفاى 582ه 623ه با تصحیح دکتر اصغر مهدوى .
این کتاب هرچند کاملتر است ولى دراین نیز شواهدى بر تشیع او نیست ولى شواهد زیادى بر تسنن او وجود دارد (19) .
امتیاز سیره ابن اسحاق
1 - او تخصص در سیره داشت و تعداد راویان او به صد نفر مى‏رسد . و علاوه در سیره و مغازى هفده هزار حدیث نقل مى‏کند .
2 - براى تهیه مطالب به مدینه و مصر و کوفه و بغداد سفر کرده از محدثان زیادى کسب حدیث کرده است .
3 - او را منتسب به تشیع کرده و شیعه مى‏خوانند او ظاهرا شیعه نیست ولى مثل دیگران تعصب زیاد نداشته است و علیرغم محدثان دیگر اهل سنت از امام صادق علیه السلام نیز حدیث نقل مى‏کند . و چنین تعبیر دارد که: (قال ابن اسحاق) حدثنى جعفر بن محمد (20) .
4 - جامع بودن سیره او مى‏باشد که شامل سه جلد است: جلد مبدا و المبعث والمغازى مبدا شامل بحث تاریخ جاهلى در چهار فصل درباره رسالات قبل از اسلام و تاریخ جاهلیت و نیز تاریخ مبعث‏شامل زندگى پیامبر و مغازى و جنگها و سرایاى آن حضرت است .
5 - اواخر دوره پر تعصب و ضد على و اهلبیت عصر اموى را درک کرده و عصر حکومت عباسى را نیز دیده است
نکات ضعف و نقص
نقص کتاب عبارت است از: 1 - نفوذ اسرائیلیات و داستانها و مباحثى که از علماى یهود و ... به صورت افسانه‏هاى تاریخى و تقدیرى داستان نذر عبدالمطلب به همانگونه شبیه بت‏پرستانه و توسل به ازلام و کهانت آورده است .
2 - روایات زیادى از عایشه و عروة بن زبیر و ابن شهاب زهرى که معمولا در راستاى مخالفت‏با اهل بیت است . و کم‏بود مطالب مربوط به على علیه السلام نمایانگر این عصر (اموى) و سپس تعصب سرکوب‏گرایانه علویان عصر منصور عباسى مى‏باشد .
3 - او کتابش را در بغداد به (منصور یا) پسر منصور دوانیقى مهدى هدیه کرده است .
4 - داستان انذار عشیره و حدیث‏یوم الدار را به گونه‏اى مفصل و تکرارى نقل کرده است ولى اشاره‏اى به حدیث معروف «انت اخى و وصى و خلیفتى من بعدى‏» که هم طبرى در جلد 2 و هم دکتر هیکل در حیات محمد صلى الله علیه و آله آورده ، نکرده است .
قابل توجه است که با فرض آوردن حدیث غدیر نیز ممکن است‏باز ا و را شیعه ندانیم، بلکه شیعه یا رفض و رافضه در منابع اهل سنت مراتب و مفاهیم خاصى داشت از جمله به محبان اهل بیت - (وذوى القربى) گاهى شیعه مى‏گفتند (شیعه یعنى محب اهل بیت علیهم السلام) چون حدث غدیر را حاکم نیشابورى در مستدرک ج‏3، ص 110 از او نقل کرده است .
هرچند دکتر حجتى او را در سیرى در سیره نویسى و نیز رجال برقى و کشى شیعه دانسته است . همانطورى که شیخ طوسى و برخى از علماى اهل سنت او را شیعه مى‏دانند (21) .
ولى محقق والامقام رجالى بزرگ آیة‏الله شبیرى نیز معتقد است که او متشیع بوده است نه شیعه (22) .
ابن حجر در التقریب و شهید ثانى در حواشى خود نیز خلاصة‏الرجال علامه به تشیع او تصریح کرده‏اند (23) .
از اخبارى که ابن اسحاق در مناقب و فضائل اهل بیت علیهم السلام نقل کرده و در منابع مختلف آمده است مى‏توان گفت که او از محبان اهل بیت علیهم السلام بوده است نه شیعه (24) .
پى‏نوشت:
1) سیره ابن اسحاق محمد بن اسحاق بن یسار، ج‏1، ص 10 مقدمه دکتر سهیل زکار از تاریخ بغداد ، ج‏2، ص 216 - 214 .
2) همان مدرک، ص 11 .
3) همان مدرک، ص 12 . به نقل از معجم الادباء، ص 18 - 7 .
4) مقدمه سیرت رسول الله . ط دکتر مهدوى و ابن هشام، مقدم، ج‏1، ص 14 و طبقاات ، ج‏7، ص 233 .
5) همان مدرک، به نقل از معجم الادباء، ج‏18، ص 16 و تذکرة الحفاظج‏1، ص 172 - تاریخ بغداد، ج‏1، ص 214 .
6) سیره ابن اسحاق مقدمه سیهل زکار، ص 13 - 14 چاپ اسماعیلیان 1369 .
7) سیره ابن اسحاق مقدمه سهیل بکار، ص 13 - 14 چاپ اسماعیلیان، 1369 .
8) همان مدرک .
9) ابن سعد در طبقات فوتش 151ه و برخى 153ه و در تولدش بین 80 تا 85ه با اختلاف نقل شده است . مقدمه ابن هشام، ج‏1، ص 14 طبقات ، ج‏7، ص 233 .
10) همان مصدر، مقدمه، ص 15 - و سیره‏ابن هاشم در مقدمه و روض الانف سهیلى ج‏1، ص 7 .
11) سره ابن اسحاق، ص 19، مقدمه سهیل زکار .
12) جعفرى، دکتر محمد حسین در تشیع در مسیر تاریخ ص 48 - 42 ترجمه دکتر آیت‏اللهى .
13) حاکم نیشابورى د رمستدرک ، ج‏3، ص 110 از ابن اسحاق حدیث غدیر را نقل مى‏کند .
14) همان مدرک، ج‏1، ص 10، 4 جلد، چاپ مصر .
15) همان مدرک، ج‏1، ص 10، 4 جلد، چاپ مصر .
16) همان مدرک، ج‏1، ص 4 .
17) طبقات الکبرى، ج‏1، ص 214 .
18) تاریخ بغداد، ج‏1، ص 214 .
19) تاریخ تحلیلى و سیاسى اسلام به قلم نگارنده از دفتر نشر فرهنگ اسلامى مقدمه‏اى بر تاریخ اسلام بخش تاریخنگارى .
20) ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج‏9، ص 317 . مقدمه سیره رسول الله «السیرة‏النبویة‏» ابن هشام، ص 72 - 73 .
21) رجال شیخ طوسى، ص 144 - مقدمه سیره رسول الله ابن هشام، ص 72 - 73 .
22) مقدمه الجمل شیخ مفید تحقیق میر شریفى .
23) سید حسن صدر، تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص 233 مکتبة‏النشر والطباعة العراقیة ...
24) سیرت رسول الله ترجمه قاضى ابرقوه - مقدمه دکتر مهدوى، ص 73 .

تبلیغات