در این مقاله نخست درباره مقدمات فتح سند سخن به میان آمده است . سپس فتوحات 7 ساله محمد بن قاسم ثقفی در قسمتهای غربی هند دنبال شده و سرانجام اوضاع سیاسی متصرفات اسلامی در هند بعد از بر کناری محمد ابن قاسم از سوی سلیمان بن عبد الملک تا اوایل خلافت اسلامی عباسیان مورد بررسی قرار گرفته است.
خداوند توفیق داد تا در نیمه نخست مرداد سال 1376 در خدمت زائران خانه خدا، به عمره مشرّف شوم. در این سفر بر آن شدم تا جستجویی در باره «مولدالنبی»، که محل آن در قسمت پایین شعب ابیطالب بوده، داشته باشم. برای دستیابی به این هدف،
راهی «مکتبة المکة المکرمه»، کتابخانهای که در سال 1370 قمری توسط شیخ عباس بن یوسف القطان شهردار وقت مکه، در مکانمولد النبی بنا گردیده است، شدم. این کتابخانه تا چند سال قبل به نام مکتبة القطان نامیده میشده است. این بنا سالها پس از روی کار آمدن وهابیان و تخریب بنای مولد النبی بوده است. این کتابخانه که اهمیت ویژهای داشته و بالغ بر هزار و اندی نسخه خطی دارد (و فهرست آنها را مؤسسة الفرقان زکی یمانی در لندن در چند مجلد چاپ کرده) از کتابخانههای قدیمی شهر مکه است. بسیاری از علما و بزرگان مکه مانند شیخ ماجد الکردی و شیخ عبدالمالک الطرابلسی کتابهای خود را به این کتابخانه اهدا کردهاند که به نام خود آنها در بخشهای خاصی نگهداری میشود.
کتابی با نام مکتبة المکة المکرمه توسط عبدالوهاب ابراهیم ابوسلیمان (در مطبوعات مکتبة ملک فهد الوطنیه، ریاض، 1416) چاپ شده که شرحی است درباره این کتابخانه و پیشینه آن. در این کتاب تصویری نقاشی از بنای مولد النبی چاپ شده که به نظر میرسد منحصر به فرد بوده و متأسفانه بجز آن، عکسی از بنای کهن مولدالنبی در دست نیست. کاملتر از این تحقیق، رساله فوقلیسانسیاست کههنوز چاپنشده اما دو نسخه از آن در کتابخانه موجود بود. عنوان این رساله «مکتبة المکة المکرمة، دراسة تاریخیه» بود کهتوسط صالحبنعبدالعزیزالمُزَیْنینوشته شده و به جامعة ملک عبدالعزیز در جده در سال 1416 تقدیم شده بود. با بررسی این رساله، دریافتم که استاد محقق حَمَد جاسر در سال 1402 در دانشگاه امالقری یک سخنرانی در باره مولد النبی و برخیدیگر ازاماکن مکهایراد کردهاست. محمدحسین زیدان در «عکاظ» مقالهای مفصل در نقدحمدجاسر نوشته که درشماره5849 سال 23، شنبه 13 شعبان 1402 منتشر شده است. ما این مقاله را به دست نیاوردیم. چند سال بعد، در سال 1406 دکتر محمد عبده یمانی(84) مقالی در رد بر او نوشته است. با مراجعه به کتابخانه دانشگاه امالقری مقاله حَمَد جاسر را، که در مجله العربـکه حمد جاسر در سال 1386 آن را تأسیس کردهـچاپ شده بود، بدست آوردم و توفیق آن را یافتم تا در همان حرم مکی ترجمه کنم که در ادامه خواهد آمد. اگر توفیقی بود مقاله محمد عبده یمانی را نیز برای شماره بعد آماده چاپ خواهم ساخت. صفحاتی از رساله فوق لیسانس مذکور را که درباره پیشینه بنای مولد النبی است، با کمک دو تن از کتابداران فعلی کتابخانه با نامهای وائل حسین برکات و یاسر احمد حسن عنبر زیراکس گرفتم که امید است ـ ان شاء الله ـ بتوانم آنها را هم در فرصت مناسب چاپ کنم. به این مناسبت از این دو کتابدار تشکر میکنم.
وهب بن منبه ، یکی از مورخان و راویان قصص امتهای گذشته در صدر اسلام است که اطلاعات فراوانی از زندگی اش در دست نیست . آثار زیادی به او نسبت داده شده که البته در صحت انتساب آنها به او اختلاف نظر وجود دارد . مورخان اسلامی در باره وب بن منبه و وثاقت او اتفاق نظر ندارند و مخصوصاَ شیعیان دیدگاه تندی را نسبت به او دنبال می کنند ، اما در عین حال ، اسرائیلیات او به طور گسترده ای وارد تاریخ اسلام اعم از شیعه و سنی گردیده و مورد استناد قرار گرفته است . این تحقیق کوشیده است که شخصیت وهب بن منبه ، تاریخنگاری و تاثیر او بر تاریخنگاری اسلامی و مورخان بعد از او و نیز دیدگاه مورخان اهل سنت و تشیع را نسبت به وی مورد بحث و بررسی قرار دهد .
در نوشتار یادشده، نویسنده به مناسبت تحلیل واقعهی عاشورا، به تبیین مسألهی احیاگری پرداخته است. وی تعریفی از احیاگری را ارائه نموده و آن را به معنای تجدید ساختمان، چه در مجموعهی فکری و چه در مکتب اجتماعی و چه در تفکر دینی دانسته است. احیاگری زمانی ضرورت مییابد که تفکری اصیل و پایهای، آسیب دیده باشد و وجود او را ابهامات و اوهام و خرافات چه از ناحیهی حاملان آن تفکر و چه از ناحیهی دشمنان خارجی، فراگرفته باشد. در چنین زمانهای است که نیاز به احیاگری به عنوان یک ضرورت تاریخی، خود را مینمایاند. مسألهی احیاگری در کتاب و سنت، مورد تأکید و توجه جدی واقع گردیده و آن را در زمانهای دانسته که دین حق، در معرض برداشتهای سطحی و در معرض کژیها و اعوجاجها قرار گرفته باشد.
افول اندیشهی دینی و احیای بدعتها و سنتهای غلط پس از دورهی نبوی، ضرورت تام احیاگری را در سال 60 هجرت مینمایاند. زیرا جامعهی دینی گرفتار حاکمی فاسد، جبار، ستمگر و هوسران واقع شده و زبونی عوام و انحراف خواص، سبب چنین بلیّهای شده است.
در بخش دیگری به شرایط یک احیاگر، همچون دشمنشناسی، اهل مخاطره بودن، تعهد و دردمندی، دوری از عوام زدگی و مصلحت اندیشی را به عنوان عوامل و شرایط احیاگری دانسته.
سپس به این مسأله که حسین بن علی در قلهی احیاگری تاریخی دورهی اسلامی قرار دارد و اسوهی احیاگران است پرداخته شده.
لزوم تناسب عمل احیاگرانه، با عصر و زمانه نیز به بحث درآمده و نهضت حسین بن علی علیهالسلام را نهضتی که تناسب روشنی با عصر و زمانه دارد، تحلیل نموده و این نهضت را الگوی هموارهی احیاگران دنیای اسلام، تصویر نموده است، در نهایت راهکارهای لازمی را برای تحقق احیاگری در زمانهی حاضر تحلیل نموده است.
حضرت امام حسین (ع) که وارث انبیاء و به ویژه پیامبر اکرم (ص) می باشد، همچون آن بزرگواران در پی ترویج آیین توحید در پرتو برقراری عدالت و امنیت و عمل به احکام الهی می باشد که در خطابه گرانقدر خویش در «منی» نیز صریحا این موضوع را بیان داشتند و برای تاکید هرچه بیشتر، در همه مراحل قیام الهی خود آیات قرآن تلاوت نمود و یاران و مخالفان خویش را متوجه این مبانی وحیانی می سازد که در این مقاله به طور خلاصه به بررسی این جنبه از قیام امام حسین (ع) می پردازیم.