درخت حوزه‌های تخصصی

باستان شناسی

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲٬۰۰۱ مورد.
۸۱.

سفال نوع لرستان و انتساب آن به پادشاهی الیپی

نویسنده:

کلید واژه ها: پیشکوه هزاره اول پیش ازمیلاد سفال نوع لرستان پادشاهی الیپی باستان شناسی تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۱
بیش از صد سال است که محققان با قرائت متون آشوری، به مکان یابی جای نام های ذکر شده در این کتیبه ها پرداخته اند. برخی از این جای نام ها در مرزهای شرقی قلمرو امپراتوری آشورنو و در غرب ایران قرار داشته که یکی از آن ها پادشاهی الیپی بوده است. اکثر باستان شناسان پادشاهی الیپی را در شمال پیشکوه لرستان و جنوب کرمانشاه مکان یابی کرده اند، اما طی دهه های اخیر، بعد از انتساب «سفال نوع لرستان» به اقوام الیپی توسط «لوئیس لوین» و بعد از آن به وسیله «یانا مدودسکایا»، محققان به تحلیل یافته های فرهنگی، ازجمله این نوع سفال در قالب پادشاهی مورد بحث پرداخته اند. دلیل انتساب سفال نوع لرستان به اقوام الیپی توسط باستان شناسان، هم زمانی و پراکنش این نوع سفال در محدوده و قلمرو درنظر گرفته شده برای پادشاهی الیپی است. پژوهش حاضر درپی این است که با استفاده از رویکرد نظری «باستان شناسی تاریخی» که به تفسیر اطلاعات متون تاریخی در بستر داده های باستان شناختی اتکا دارد، تحلیلی دقیق و همه جانبه از این موضوع ارائه دهد. اما پرسش این جاست که می توان با بهره گیری از متون آشوری و مکان یابی احتمالی یک پادشاهی، یک گونه سفالی را به آن فرهنگ نسبت داد؟ پژوهش حاضر درپی این است که با تحلیل همه جانبه مدارک تاریخی و یافته های باستان شناسی، نتیجه گیری منطقی در باب فرضیه مطرح شده ارائه دهد. نتایج این مطالعه نشان دادند که با توجه به داده های کنونی، انتساب یافته های باستان شناسی نیمه نخست هزاره اول پیش ازمیلاد پیشکوه لرستان، همانند سفال نوع لرستان به پادشاهی الیپی، قابل قبول نیست؛ درواقع، این انتساب باید در حد یک فرضیه مطرح شود، و مبنا قراردادن آن برای تحلیل یافته های محوطه ها سبب گمراهی و نتایج نادرست خواهد بود، چراکه از یک سو مدارک قطعی تاریخی برای مکان گزینی دقیق پادشاهی الیپی در پیشکوه لرستان وجود ندارد؛ و ازسوی دیگر، الگوی زیست مبنی بر کوچ نشینی در این منطقه، امکان تطبیق محدوده پراکنش داده های باستان شناسی همانند سفال نوع لرستان را با اطلاعات تاریخی موجود در متون آشوری نمی دهد.
۸۲.

منظرگاه فرهنگی هزارۀ سوم پیش ازمیلاد خلیج فارس: ملاحظاتی در باب جزیرۀ تاروت عربستان

نویسنده:

کلید واژه ها: خلیج فارس جزیره تاروت ظروف کلریتی مارهاشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۶۷
خلیج فارس در جنوب ایران درطول هزاره ها همواره به عنوان یک گذرگاه آبی راهبردی ایفای نقش کرده است. براساس مدارک باستان شناسی دست کم از هزاره پنجم پیش ازمیلاد به این سو، ساکنان فلات ایران، جنوب خلیج فارس، بین النهرین و جنوب آسیا از این راه آبی برای تعاملات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی استفاده کرده اند. اوج شکوه منظرگاه فرهنگی خلیج فارس در هزاره سوم پیش ازمیلاد بوده است که حوزه های تمدنی نوپایی در جنوب خلیج فارس و دریای عمان شکل می گیرد و به گواه یافته های باستان شناسی و متون میخی بین النهرینی این مناطق در چرخه تعاملی میان تمدن های آن زمان از بین النهرین تا دره سند نقش فعالی داشته اند. منظرگاه های فرهنگی سواحل و جزایر بخش جنوبی خلیج فارس در مقایسه با بخش شمالی (ایران) بسیار بیشتر و هدفمندتر مورد پژوهش های باستان شناسی قرار گرفته اند. یکی از جزایر مهم در بخش جنوبی خلیج فارس، جزیره تاروت عربستان است. یافته های به دست آمده از این جزیره نشان می دهند این محل درطول هزاره سوم پیش ازمیلاد به عنوان یک بندر تجاری مهم در خلیج فارس به ایفای نقش پرداخته است و در نیمه نخست این هزاره تحت کنترل بین النهرینی ها قرار داشته است. تمرکز این پژوهش پرداختن به ارتباط جزیره تاروت و فلات ایران، به ویژه سرزمین مارهاشی در نیمه دوم هزاره سوم پیش ازمیلاد است؛ زمانی که این جزیره تحت نفوذ مردمان جنوب شرق ایران قرار داشته است و گروه قابل توجهی از اهالی مارهاشی در تاروت سکونت داشتند تا فعالیت های تجاری دریایی را تحت کنترل داشته باشند؛ هم چنین در این پژوهش، فرضیه مرکز تولید اشیاء کلریتی جزیره تاروت مورد پرسش قرار می گیرد؛ درنهایت، بخشی از ساکنان جزیره تاروت عربستان به عنوان اجتماعات دور از وطن (دایاسپورا) تجاری-سیاسی تمدن جیرفت معرفی می شود.
۸۳.

The Development of Sasanian Swords (Coins, Dishes and Bas-Reliefs)

کلید واژه ها: Sasanian Swords Rock Reliefs Silver Works Coins Scabbard Slide System Two-Point Scabbard System Feather Pattern

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۱۱۸
Sasanian Empire was one of the most powerful periods in ancient Iran. Archaeological evidence and traces, and Sasanian and Post-Sasanian texts show cultural and artistic relations of the Sasanian Empire from the East to the West. However, official Sasanian methods of warfare are one of the most important legacies of the period that have been less studied. These offensive and defensive arms and armor can be analyzed by looking at remaining evidence left by kings and officials within the national borders to the lands abroad. Sasanian swords are depicted on rock reliefs, silver dishes, and coins (drachmas and dinars). Although studies have been done on the classification of Sasanian swords shown on rock reliefs, no systematic study on the depiction of Sasanian swords on Sasanian drachms has been done so far. The following paper tries to restudy the subject by comparing the swords depicted on Sasanian coins and compare them to the swords shown on rock reliefs and dishes. Sasanian swords are depicted on different Sasanian royal arts such as Sasanian coins, Sasanian silver dishes, and Sasanian rock reliefs. Different elements will be taken into consideration such as the shape of swords in general and their method of hanging from the belt in particular. A closer look shows that Sasanian drachmas and dinars show two major types of hanging Sasanian swords via a scabbard slide system: A. hanging the sword in front of the body. B. hanging the sword on the left or the right hip. Additionally, the following paper will compare them to some extant examples of Sasanian swords that are kept in museums and private collections.
۸۴.

Bronze Weapons of Toll-e Shoqa, Marvdasht Plain, Fars: National Museum of Iran Collection

کلید واژه ها: Toll-e Shoqa weapon Arrowhead Spearhead Elamite National Museum of Iran

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۷۶
The correct position and the determining role of the second and first millennium BC cultures in the Fars region (Marvdasht plain) which we know as the Shoqa/Timuran cultures and the importance of this culture in the transition from the prehistoric to the historical period (Achaemenid) are still not well known. Despite of extensive archaeological research that has been done in the Marvdasht plain and the presence of significant sites of this period, due to the limited and generally very old excavations in these sites, it is still difficult to understand these developments. During that time, huge developments were taking place in Khuzestan and Fars regions; Changes usually created many conflicts between native cultures and southwestern cultures origin (Elamite).Some archaological findings, such as weapons, are signs of the height of such conflicts in the past. This paper will study and introduce the collection of weapons of Toll-e Shoqa, which were obtained from the excavations of Mahmoud Rad in 1942 and Vandenberg in 1950 in that site, those are now kept in the National Museum of Iran. These collections have been studied recently in the inventory project in the National Museum of Iran archives. So far, few cultural materials from Toll-e Shoqa have been published and more emphasis has been placed on its pottery; the pottery is the basis of the relative chronology of this period in the Fars region. Unfortunately, the results of the archaeological excavations in Shoqa were never fully published and all its cultural materials were not introduced. In the organizing project of the National Museum of Iran which will be described and analyzed in this paper.
۸۵.

A Comparative Analysis of Ancient Persian Copper Alloy Weapons from a Private Collection in the USA

نویسنده:

کلید واژه ها: Bronze Swords Copper Alloy Swords Cast Bronze Marlik Iran Luristan Azurite

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۵۶
This paper will compare the characteristics of four ancient Iranian, copper alloy weapons. These weapons are from private collections in the USA at the time of examination. The first two weapons fall into the category of dirks (or daggers). This characterization is based on the overall length of the weapons in question. For comparative purposes, a dagger reaches 30 cm, a dirk is a classification for weapons with overall lengths of 30-50 cm, while a sword would have an overall length of over 50 cm. Because precise archaeological data is absent for these pieces, we examined short-term provenance and microscopic analysis, together with stylistic components to verify the authenticity and general cultural origin of each specimen. The hilt of each weapon is bordered by a ridge, or flange, on both sides that would have allowed for an organic or stone inlay to make the grip more comfortable and functional, as well as adding to the aesthetics of the piece. The pommels of these weapons all have a similar, crescent shape. Weapon 2, has not only a crescent-shaped pommel but also a more pronounced, crescent-shaped guard. Both of the dirks (weapons 1 and 2) have roughly triangular blades. However, the blade of weapon 1 becomes narrower near the guard while the blade of weapon 2 does the opposite and flares out near the guard. Microscopic examination of the patinas confirms the ancient origin of each piece, however, subtle differences in the patinas suggest that the alloys and/or the burial conditions of each were potentially different. This would be an area where further study would be warranted.
۸۶.

گونه شناسی و پیشنهاد الگوی پراکندگی و بُعد زمانی قبور کلان سنگی استان کرمانشاه(مطالعۀ ویژه: شهرستان های گیلان غرب و سرپل ذهاب)

کلید واژه ها: قبور کلان سنگی قبور صندوقی قبور کروملیچ الگوی پراکندگی گونه شناسی قبور GIS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۹۴
استان کرمانشاه از مناطق قابل توجه باستان شناسان است که تاکنون مطالعات زیادی در آن انجام گرفته است. پژوهش حاضر به بررسی قبور کلان سنگی در شهرستان های گیلان غرب و سرپل ذهاب می پردازد. قبور کلان سنگی، ازجمله تدفین هایی هستند که دارای ساختار و معماری ویژه ای هستند که در ایران و به خصوص در منطقه مطالعه شده کمتر شناخته شده و پژوهش شده است. با مطالعه برروی این قبور می توان شناختی هرچند اندک از فرهنگ، اعتقادات و نیز نحوه زندگی مردمان صاحب این قبور به دست آورد. مهم ترین پرسش های این پژوهش عبارتنداز: ویژگی ساختار معماری این قبور چگونه بوده است؟ حوزه پراکندگی گونه های این قبور چگونه بوده و چه الگویی برای این پراکندگی می توان تعریف کرد؟ روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی-تاریخی است که با استناد به نظریات ارائه شده در این باره، تأثیر بسیاری در شناسایی و بازسازی گونه های تدفینی داشته است. دسته بندی شکل و ساختار قبور به صورت توصیفی انجام گرفته است. بررسی و انطباق ساختار قبور و ارتباطات فرهنگی مطالعه به صورت تاریخی بوده است. در همین راستا، ضمن بررسی میدانی منطقه، ابتدا مقایسه گونه شناختی داده ها و گاه نگاری نسبی قبور انجام شد و سپس با نرم افزار GIS به تحلیل و شناسایی الگوی پراکنش قبور منطقه با عوامل مختلف جغرافیای طبیعی پرداخته شد. دیگر اطلاعات در زمینه موردمطالعه به روش کتابخانه ای گردآوری شده است تا زمینه ای برای مقایسه با محوطه های هم جوار فراهم شود. بر این اساس متغیرهای گوناگونی ازقبیل: ارتفاع، شیب و رودخانه ها تجزیه و تحلیل شدند. به صورت کلی قبور شناسایی شده در این بررسی به دو گروه اصلی «قبور صندوقی» و «قبور کروملیچ: تقسیم می شوند که قبور کروملیچ زیرگونه های مختلفی را شامل می شود؛ درنهایت براساس مطالعات صورت گرفته و نیز کاوش هایی که برروی قبور کلان سنگی شمال غرب انجام گرفته است و نیز با توجه به عدم شناسایی استقرارهای مرتبط با قبور، می توان شیوه زندگی کوچ روی را برای صاحبان این قبور پیشنهاد داد.
۸۷.

بررسی خانقاه های شهر کرج ابودلف براساس اسناد تاریخی و شواهد باستان شناسی

کلید واژه ها: خانقاه زاویه کرج ابودلف آستانه شازند تصوف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶ تعداد دانلود : ۱۰۰
شهر کرج ابودلف یکی از مهم ترین شهرهای دوران اسلامی است که در سده های اولیه این دوره شکل گرفت و در قرون میانی به شکوفایی رسید. شناخت از این شهر تا سه دهه گذشته صرفاً به اشارات متون تاریخی مربوط می شد. حال با انجام بررسی های میدانی باستان شناسی و مطالعه اسناد تاریخی می توان به شناخت بیشتری از موقعیت مکانی شهر یادشده و آثار و بقایای به جای مانده از آن دست یافت. یکی از مهم ترین آثار قابل مطالعه کرج ابودلف، خانقاه ها است. خانقاه ها به عنوان مراکزی برای آموزش مبانی دین و اصول طریقت، از قرن چهارم هجری قمری در بلاد اسلام شکل گرفته و به بسط تصوف پرداختند. در این میان، شهر کرج ابودلف دارای چند خانقاه بوده که هدف این نوشتار بررسی آن ها با بهره گیری از بررسی باستان شناسی و مداقه در اسناد و متون تاریخی است. پرسش های تحقیق عبارتنداز: 1. اسناد مکتوب و شواهد تاریخی، چه زمانی را برای شکل گیری و توسعه خانقاه ها در شهر کرج ابودلف پیشنهاد می کنند؟ 2. نقش اسناد و شواهد باستان شناسی مرتبط با خانقاه ها در انطباق مکان کرج با شهر آستانه چیست؟ 3. خانقاه های شهر کرج چه جایگاهی در ساختار فضایی شهر کرج داشته اند؟ روش پژوهش در این جستار، تاریخی و با رویکرد توصیفی-تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای است. تاکنون پژوهشی مستقل درباب خانقاه های شهر کرج صورت نگرفته است و براساس مطالعه اسناد موجود و بررسی های باستان شناسی، سوای از انطباق موقعیت شهر فعلی آستانه با شهر کرج ابودلف می توان بیان داشت که خانقاه های شهر کرج در سده های میانی دوران اسلامی به عنوان بخشی از ساختار فضایی شهر مذکور شکل گرفته و پیوند های کارکردی خود را پس از زوال کرج با بقایا یا دیگر آثار معماری شهر حفظ کرده اند.
۸۸.

آشنایی با مفهوم و کاربرد روش های آکوستیک به عنوان یک روش غیر مخرب در مطالعه و شناخت میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بناهای تاریخی روش های غیرمخرب مداخله شناخت امواج ساکن روش های سنجش آکوستیک (سونیک و اولتراسونیک)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۷۲
به منظور انجام هرگونه اقدامی در راستای محافظت از یک ساختمان تاریخی، آگاهی از خواص مکانیکی مصالح و عناصر سازنده آن اقدامی ضروری است که این امر باید با واردآمدن حداقل آسیب به کالبد و بافت بنای تاریخی همراه باشد. در حقیقت، به حداقل رساندن مداخلات در ساختار تاریخی و استفاده از روش های غیرمخرب برای مطالعه و شناخت عناصر آن، یکی از الزامات موردنیاز برای بهبود وضعیت میراث فرهنگی است. در میان روش های غیرمخرب، تکنیک های آکوستیک یکی از رایج ترین روش های مورد استفاده در چند دهه اخیر هستند که اطلاعات مهمی درباره کیفیت و وضعیت حفاظتی عناصر مورد مطالعه در اختیار ما قرار می دهند. هدف این پژوهش، بررسی عملکرد، ظرفیت و نتایج استفاده از انتشار امواج آکوستیک برای تجزیه وتحلیل وضعیت حفاظتی بناهای میراثی است. این مقاله، به صورت مروری و با بررسی مقاله های علمی معتبر از شش سال اخیر در حوزه مطالعات و پژوهش های مربوط به آزمون های آکوستیک انجام شده و خلاصه ای از اصول فنی اولیه، تجهیزات مورد نیاز، نحوه انجام آزمایش ها، کاربردها، محدودیت های موجود در رابطه با شرایط سایت و درنهایت تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این آزمون ها را ارائه می دهد. مطالعات انجام شده نشان می دهد که مصالح و سازه های مختلف و همچنین آسیب هایی همچون ترک ها و حفره های داخلی، در برابر انتشار امواج آکوستیک رفتار متفاوتی از خود نشان می دهند. درنتیجه، از همین تفاوت رفتار می توان برای ارزیابی کیفیت ساختمان ها و مصالح، شناسایی ناهمگنی های موجود، آسیب ها مخصوصاً ترک ها، جداشدگی اندودها در دیوارها و کنترل اثربخشی اقدامات درمانی استفاده کرد.
۸۹.

منشأیابی ماده خام دست افزارهای سنگی محوطه مله بوژان بر اساس مطالعات پتروگرافی و ژئوشیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پارینه سنگی مله بوژان پتروگرافی ژئوشیمیایی سنگ چرت منشأیابی ماده ی خام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۱۰۳
دره های میانکوهی زاگرس ازجمله مناطق جغرافیایی مهم در پژوهش های پارینه سنگی این منطقه اند. پژوهش های باستان شناسی اخیر نشان داده اند که برخی محوطه های پارینه سنگی در زاگرس از نوع محوطه های باز هستند و در مجاورت برونزدهای رادیولاریتی سنگ چرت واقع شده اند. محوطه مله بوژان واقع در ناهمواری های مشرف به دشت سرفیروزآباد استان کرمانشاه به دلیل وجود دست افزارهای سنگی و گرهک های سنگ چرت رودخانه ای پراکنده در آن، یکی از این گونه محوطه هاست. مطالعه فناوری ساخت و گونه شناسی دست افزارهای سنگیِ به دست آمده از آن، که مبتنی بر تولید تراشه و فناوری لوآلوآ است، بیانگر این است که از محوطه به عنوان یک کارگاه روباز تولید دست افزار سنگی در دوره پارینه سنگی میانی استفاده می شده است. در مطالعه دست افزارهای سنگی یک محوطه، مطالعه بستر زمین شناختی و منشأیابی ماده خام مورد استفاده برای ساخت دست افزارها دارای اهمیت بسیار است، چراکه انتخاب محل زندگی و یا مهاجرت ابزارسازان پیش از تاریخ تحت تأثیر یافتن مواد خام مناسب برای ساخت دست افزارهای مورد نیاز بوده است؛ بر این اساس، در این مقاله نتایج دو آزمایش پتروگرافی (تهیه مقطع نازک) و ژئوشیمیایی (طیف سنجی فلورسانس پرتو ایکس یا XRF) روی تعدادی دست افزار سنگی انتخابیِ به دست آمده از اولین فصل بررسی محوطه مله بوژان دشت سرفیروزآباد استان کرمانشاه و تعدادی از نمونه های سنگی به دست آمده از سازندهای زمین شناسی اطراف این محوطه با هدف مشخص ساختن محلی یا وارداتی بودن گرهک های چرت پراکنده بر سطح آن و در نتیجه منشأیابی ماده خام استفاده شده در ابزارسازی ارائه شده است که در نهایت بر اساس نتایج آنالیزها و نیز بررسی نقشه زمین شناسیِ منطقه مشخص گردید منشأ سنگ های استفاده شده در ابزارسازی محلی و به احتمال بسیار سازند زمین شناسی کشکان (شامل لیتولوژی آهک، ماسه سنگ و کنگلومرای قرمزرنگ) بوده است. مقادیر تقریباً مشابه بین عناصر موجود در ذرات رسوبی آبراهه ها، گرهک های سنگ چرت پراکنده در محوطه و سازند کشکان، یعنی همخوانی عناصر کمیاب با یکدیگر، ملاک این نتیجه گیری بوده است.
۹۰.

عوامل زیستی موثر بر فرسودگی زیستی سطوح آجری در میراث جهانی یونسکو – برج گنبد قابوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرسودگی زیستی سطوح آجری بناهای تاریخی فعالیت میکروبی پاکسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۹۲
هدف از این پژوهش شناسایی عوامل اصلی فرسودگی زیستی ساکن روی آجرهای متعلق به میراث جهانی گنبد قابوس واقع در شهر گنبد کاووس در استان گلستان است. در این پژوهش با استفاده از مشاهدات میدانی، مشاهدات ماکروسکوپی در محل، روش های میکروسکوپی و مطالعات کتابخانه ای به شناسایی و نحوه تأثیرگذاری عوامل زیستی بر سطح آجری بنای گنبد قابوس در سه قسمت پایه، بدنه و مخروط پرداخته شد. بر این اساس، عوامل فرسودگی زیستی به دو گروه نمونه برداری تقسیم بندی شدند. گروه اول، شامل ماکروارگانیسم ها که برای جلوگیری از صدمه به بنا، روش شناسایی بر اساس مستند نگاری و عکس با دوربین انجام شد. گروه دوم، نمونه برداری از عوامل میکروارگانیسم هایی مانند باکتری ها و قارچ ها، ریزجلبک ها و سیانوباکترها، گلسنگ ها که با پنس استریل از روی سطح آجری نمونه برداری انجام و سپس به داخل میکروتیوپ انتقال و با روش های ریخت شناسی و کشت و میکروسکوپی شناسایی شدند. به طور کلی، نُه گروه از ارگانیسم های عامل فرسودگی زیستی در این مطالعه شناسایی شدند که ازجمله گروه های عمده آن ها می توان به باکتری ها، سیانوباکترها و جلبک ها، قارچ ها، گلسنگ ها، خزه ها و گیاهان، حشرات و حیوانات کوچک اشاره کرد. ماکروارگانیسم ها با تغییرات میزان رطوبت، کم و زیاد می شوند و بنابراین، در تخریب مکانیکی اجزای بستر مؤثرند. در بین ماکروارگانیسم ها گیاهان و خزه ها از مهم ترین دشمنان بستر آجری بنای گنبد قابوس موجود شناخته شدند. میکروارگانیسم ها قادرند کلون و بیوفیلم هایی را روی سطح بستر آجری تشکیل دهند. آن ها اسیدهایی را ترشح می کنند که مواد معدنی تشکیل دهنده بستر آجری را تجزیه کرده و به این صورت نقش مهمی در فرسودگی زیستی بنا ایفا می کنند. به طور کلی، آجرهای دیوار های بیرونی بنا در معرض حمله عوامل متنوع زیستی و عوامل غیرزنده قرار دارند و درمجموع، مقاومت کمتری نسبت به فعالیت های عوامل فرسودگی نشان می دهند. رطوبت، دما و نور و آلودگی غبار شهری از عواملی بالقوه در افزایش عوامل دخیل در فرسودگی زیستی می توانند در پژوهش های بعدی مورد بحث قرار گیرند.
۹۱.

رویکرد جدید بر روایت هرودوت در به شاهی رسیدن داریوش (با تکیه بر رویکرد فرهنگی فوکویی)

نویسنده:

کلید واژه ها: هخامنشیان داریوش هرودوت میشل فوکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۶۵
«هرودوت» مورخ معروف یونانی داستانی نقل می کند که طبق آن بعد از این که «گئومات» خود را «بردیا» پسر «کوروش» نامید، «داریوش» و هم دستانش قیام کرده و گئومات و یارانش را می کشند. بعد از قتل گئومات، تصمیم می گیرند سوار بر اسب به اطراف شهر رفته و هرکس اسبش زودتر شیهه کشید را به پادشاهی برسانند. طبق نظر هرودوت، اسب داریوش با کمک حیله «اویبار»، مهتر داریوش زودتر از سایرین شیهه کشیده و داریوش به سلطنت می رسد. با این وصف، پرسش پیوهش این است که، آیا روایت هرودوت مبنی بر به پادشاهی رسیدن داریوش براساس شیهه اسب درست است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز و غیرواقعی است. روش پژوهش در این جستار توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد معتبر تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که داستان هرودوت حالت افسانه آمیز دارد و ذکر مطالب خارق العاده و ماوراء الطبیعه آن را بی اعتبار می نماید. براساس نظریه فرهنگی «میشل فوکو»، فرهنگ جوامع حالت ایستا ندارد، بلکه همواره درحال تغییر است؛ بنابراین ابتدا باید فرهنگ هخامنشی را مورد بررسی قرار داد. بعد از تحلیل فرهنگ دوره هخامنشی متوجه خواهشم شد که داستان هرودوت ساختگی است و عوامل دیگری، ازجمله تعلق داشتن به خاندان حکومت گر یا هخامنشی در به تخت نشستن داریوش دخیل بوده، که هرودوت عمداً یا سهواً آن ها را ذکر ننموده است.
۹۲.

پژوهش های سنجه پذیر در باستان شناسی محیطی دوره پلیستوسن (تعاریف، کاربرد و ضرورت ها برای فلات ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: باستان زمین شناسی باستان شناسی محیطی روش های آزمایشگاهی بازسازی شرایط محیطی پلیستوسن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۸۹
زمین به عنوان یک بستر، همواره در حال ذخیره کردن اطلاعات اقلیمی، انسانی و محیطی است و می تواند آینه تمام نمای روابط زیا و گیاه با محیط زیست باشد. رژیم غذایی، پوشش گیاهی، وضعیت اقلیم، دلایل انقراض موجودات زنده، مهاجرت و الگوهای استقراری انسان از آن دسته اطلاعاتی است که می توان از بایگانیِ زمین برداشت کرد. بازیابی این اطلاعات همواره بخشی از دغدغه های پژوهشگران بوده است. اما آنچه مشخص است، این است که شرایط محیطی گذشته را نمی توان تنها با تکیه بر یافته های فرهنگی در بافت باستان شناسی بازسازی کرد، بلکه این امر مستلزم ادغام طیف گسترده ای از علوم است. نتیجه این ادغام، سر برآوردن شاخه هایی از علوم میان رشته ای همانند باستان شناسی محیطی است که هدف اصلی آن درک فرایندهای تعاملی بین انسان و محیط است. باستان شناسی، با پیشرفت علم و تخصص گرایی همواره با رویکردی نو و چالش های نوینی مواجه است، ازاین رو بومی سازی تکنیک های باستان شناسی محیطی و بازنگری مبانی نظری و عملی باستان شناسی ایران، که به میزان زیادی در این زمینه با کاستی مواجه است امری الزامی به نظر می رسد. در این مقاله کوشیده ایم با روش کیفی و با رویکرد توصیفی به مرور، بخشی از آزمایش های میان رشته ای (اهداف، کاربردها و کارکردها) با ذکر مثال هایی مورد استفاده در باستان شناسی، مبتنی بر رهیافت های باستان شناسی محیطی و به ویژه یکی از زیر شاخه های آن یعنی باستان زمین شناسی، در اواخر دوره پلیستوسن بپردازیم و به نیازها و ضرورت های این علوم میان رشته ای اشاره نمایم.
۹۳.

شواهدی از حضور فرهنگ حسونا در غرب زاگرس مرکزی (تپه نظرگه شهرستان سرپل ذهاب)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: حسونا نوسنگی زاگرس مرکزی سرپل ذهاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۸۱
فرهنگ حسونا مربوط به اواخر دوران نوسگی است که بازه زمانی ۶۰۰۰ - ۵۳۰۰ ق.م را در بر می گیرد و یکی از فرهنگ های اولیه روستانشینی در زاگرس به شمار می رود. پس از کشف و کاوش تپه حسونا در شمال بین النهرین، به دلیل اهمیت یافته ها، این فرهنگ به عنوان شاخصی برای دوران اولیه روستانشینی زاگرس در نظر گرفته شد. تاکنون شواهدی از فرهنگ حسونا در شمال غرب و اخیراً در شرق زاگرس به دست آمده است که نشان از پهنه وسیع گسترش این فرهنگ است. با این حال، تاکنون شواهدی از حسونا در زاگرس مرکزی به خصوص مناطق غربی آن یافت نشده است. در پاییز ۱۴۰۰ بررسی نجات بخشی محدوده سد هواسان شهرستان سرپل ذهاب به سرپرستی ناصر امینی خواه به انجام رسید. این پژوهش اهداف مختلفی را دنبال می کرد که یکی از  مهمترین آن ها مطالعه برهم کِنش های احتمالی فرهنگی منطقه با مناطق مجاور و بالاخص بین النهرین  بود. یکی از وجوه محرز فرهنگ حسونا، نوعی سفال موسوم به «سینی پوست کنی» است که برای اولین بار از لایه ۲ تپه حسونا به دست آمد. وجود قطعات سینی پوست کنی بر روی تپه نظرگاه، به پرسش ما درباره وجود ارتباط زاگرس با بین النهرین آن هم در یکی از مهمترین دوران تاریخی پاسخ داد. در این مقاله، علاوه بر معرفی مواد فرهنگی تپه نظرگاه، به دلایل اهمیت محدوده تحت بررسی نیز پرداخته ایم.
۹۴.

طبقه بندی و گونه شناسی سفال های عصر آهن II به دست آمده از کاوش های باستان شناسی قره تپه سگز آباد قزوین به کمک توابع شعاع، تانژانت و انحنای (RTC) منحنی لبه خارجی سفال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سفال عصر آهن II توابع RTC طبقه بندی شبکه عصبی مصنوعی گونه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۱۰۷
یکی از اساسی ترین پژوهش ها در بررسی های میدانی و کاوش های علمی باستان شناسی، ارائه یک توصیف کمّی و کیفی دقیق از ویژگی های هندسی قطعات سفالی است. این توصیفات در قالب مفاهیم طبقه بندی و گونه شناسی سفال های یک دوره تاریخی مطرح شده است و از آن ها به منظور بررسی ساختارهای فرهنگی و اجتماعی آن دوره استفاده می شود. امروزه، بیشتر مطالعات انجام شده در این زمینه به کمک روش های رقومی و مدل سازی های ریاضی صورت می گیرند. در این پژوهش نیز به بررسی امکان استفاده از روش ها و الگوریتم های ریاضی در طبقه بندی و گونه شناسی سفال های باستانی پرداخته می شود. آنچه در وهله اول حائز اهمیت است، معرفی مجموعه ای از ویژگی های هندسی برای منحنی لبه خارجی سفال است که در قالب توابع RTC به الگوریتم ها معرفی می شوند. این توابع ویژگی های یکتا و منحصربه فردی را برای هر منحنی لبه خارجی نشان می دهند که از آن ها در طبقه بندی و گونه شناسی سفال ها استفاده می شود. طبقه بندی نمونه ها به کمک شبکه عصبی مصنوعی و بر اساس توابع RTC انجام شده است که در آن نمونه ها با دقت حدود 95درصد و در سه طبقه کاسه، کوزه و خمره قرار می گیرند. شبکه عصبی طراحی شده یک شبکه سه لایه با یک لایه پنهان است که شامل دو نورون می شود. خروجی شبکه کدهای رقومی صفر، یک و دو هستند که به ترتیب به لبه های کاسه، کوزه و خمره اشاره می کنند. در ادامه، با تصحیح نمونه های خطادار و از مجموع 209 طرح سفال، 128 نمونه در طبقه کاسه ها (61.2درصد نمونه ها)، 42 نمونه در طبقه کوزه ها (20.1درصد نمونه ها) و 39 نمونه در طبقه خمره ها (18.7درصد نمونه ها) قرار می گیرند. پس از انجام طبقه بندی، گونه شناسی نمونه های موجود در هر طبقه نیز به کمک الگوریتم خوشه بندی اتصال همسایگی صورت گرفته که در آن فرم لبه های موجود در طبقات کاسه ها، کوزه ها و خمره ها به ترتیب در 83، 22 و 27 تیپ از یکدیگر متمایز می شوند. دقت روش گونه شناسی سفال ها نیز بین 95درصد تا 97 درصد ارزیابی می شود.
۹۵.

تعاملات فرهنگی منطقۀ بختیاری با فارس و خوزستان در دوران مس وسنگ با تکیه بر داده های باستان شناسی شهرستان لردگان

کلید واژه ها: تعاملات فرهنگی دوره مس وسنگ بختیاری فارس خوزستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱ تعداد دانلود : ۶۵
تعامل فرهنگ ها در پیش ازتاریخ ایران، همواره یکی از موضوعات مهم و پیچیده در باستان شناسی ایران بوده است. این گونه ارتباطات در مناطق گوناگون ایران نشان دهنده روابط فرهنگ ها و تأثیرات آن ها بر یک دیگر است. در طول هزاره پنجم و چهارم پیش ازمیلاد، این ارتباطات گسترده تر و چشم گیرتر می شوند. در این دوران در منطقه زاگرس جنوبی، میان مناطق فارس، چهارمحال وبختیاری (منطقه بختیاری) و خوزستان ارتباطات فرهنگی نزدیکی شکل گرفت که این ارتباطات بیش از هر چیزی در مجموعه های سفالی منطقه بختیاری نمود یافته اند. «اَلن زاگارل» در بررسی هایی که در بخش های مختلف منطقه بختیاری انجام داده به این نکته اشاره می کند که در طول این دوران این منطقه تأثیرات فرهنگی زیادی را از مناطق فارس و خوزستان پذیرفته است. در این نوشتار به روابط فرهنگی ای که در طول دوران مس وسنگ در دوره شوشان قدیم/میانه/جدید خوزستان، دوره های فارس قدیم، میانه و جدید فارس و هم چنین در مراحل فرهنگی اسکندری، چله گاه، افغان، R1، لپویی، شهرک و برجویی و S17 در منطقه بختیاری شکل گرفته، پرداخته شده است و سعی گردیده به این پرسش پاسخ داده شود که، آیا در طول دوران مس وسنگ ارتباطات فرهنگی میان این مناطق وجود داشته است یا خیر؟ که با توجه به بررسی های انجام شده به نظر می رسد که در طول این دوران ارتباطات فرهنگی بین این مناطق وجود داشته است. نکته ای که در اینجا باید اشاره کرد، این است که در این پژوهش تأثیرات فرهنگی دو منطقه فارس و خوزستان بر چهارمحال و بختیاری موردتوجه قرار گرفته است. تأثیرات این فرهنگ ها بر بخش های مختلف منطقه بختیاری یکسان نبوده، به شکلی که مناطق شمالی این استان در طول این دوران تحت تأثیر فرهنگ های منطقه خوزستان و مناطق جنوبی، به ویژه شهرستان لردگان طی این دوران تحت تأثیر فرهنگ های منطقه فارس بوده ا ند.
۹۶.

طبقه بندی، گونه شناسی و گاهنگاری سفالینه های لعابدار محوطه اسلامی بوزنجرد دشتِ همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: محوطه بوزنجرد دشت همدان دوره اسلامی سفال لعابدار برهمکنش فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۱۱۱
در جریان مطالعات باستان شناسی محوطه های اسلامی دشت همدان در سال 1399، محوطه بوزنجرد توسط نگارندگان برای نخستین بار مورد بررسی قرار گرفت. یکی از شاخصه های مهم در شناخت فرهنگ های گذشته، مطالعه و تحلیل آثار سفالی محوطه های باستانی است که نقش مهمی در روشن شدن ساختار فرهنگیِ مراکز استقراری دارد. با توجه به تأثیرپذیری سنت های سفالگری دشت همدان و به تبع آن، محوطه بوزنجرد، از مراکز شاخص سفالگری دوره اسلامی، در این پژوهش سعی شده است، به طبقه بندی، گونه شناسی و گاهنگاری انواع سفالینه های لعابدار این محوطه پرداخته شود. این پژوهش با مطالعه داده های باستان شناسی حاصل از بررسی های نوین نگارندگان انجام شده است. اهداف کلی، شناخت گونه های محلی سفال در محوطه بوزنجرد و شناسایی مراکز فرهنگی اثرگذار بر سنت سفالگری در این محوطه اسلامی است. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی بوده و همچنین، یافته های میدانی این محوطه با سایر محوطه های هم افق بررسی مقایسه ای شده اند. نتایج نشان دهنده شباهت هایی میان سفال های محوطه بوزنجرد، از لحاظ فن ساخت و پرداخت، با محوطه های همجوار همچون ذلف آباد، آوه، آق کند، سلطانیه، قروه، کنگاور، بیستون و بروجرد است که در مهمترین مسیرهای ارتباطی دشت همدان قرار داشتند . همچنین، از نظر ویژگی های فنی و هنری، مهمترین گونه های سفالی محلی این محوطه، ظروف لعابدار نقش کنده در گلابه و ظروف با تزئین چند رنگ بر روی لعاب سفید هستند.
۹۷.

قزوین از پیش از اسلام تا معاصر بر اساس منابع تاریخی و مطالعات باستان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: شهر اسلامی بافت شهری قزوین منابع تاریخی باستان شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۷۰
شهر در دوران اسلامی، به لحاظ ساختاری، تداوم شهرسازی عصر ساسانی بود و عناصر کالبدی آن اکثراً برگرفته از فرهنگ غنی اسلام و نشانگر تمدن اسلامی است. قزوین یکی از شهرهای دوران اسلامی است که هسته اولیه آن در زمان شاپور ساسانی شکل گرفته و به تدریج، توسعه و گسترش یافته است. این شهر، از نظر موقعیت خاص جغرافیایی، از دوران پیش از اسلام مورد توجه حکومت های مختلف بوده و قرارگیری آن در شاهراه های ارتباطی شرق به غرب و شمال به جنوب، بقای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این شهر را تضمین کرده است. شناخت ویژگی های این گونه شهرها می تواند در به دست آوردن بینشی عمیق و گسترده از تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوران اسلامی مفید باشد. مورخان دوران اسلامی از جنبه های گوناگون شهر قزوین را مورد بررسی قرار داده اند. در این نوشتار سعی شده است تا خصوصیات بافت شهری قزوین از دیدگاه تاریخی و پژوهش های باستان شناسی و همچنین، راه های مواصلاتی این شهر با مناطق همجوار بر اساس منابع مکتوب مطالعه شود. پرسش اصلی این است که اطلاعات تاریخی تا چه اندازه با ویژگی های این شهر مطابقت دارند. نتایجِ حاصل از بررسی ها و نیز بازدید میدانی از شهر نشان می دهد که بافت شهری قزوین تا حد زیادی منطبق با منابع تاریخی است. بررسی های میدانی و مطالعات انجام شده و نیز تطبیق آن ها با پژوهش های باستان شناسی نشان داد که شهر در دوران متأخر اسلامی تغییرات زیادی داشته به گونه ای که در دوران قاجار و نیز پهلوی بافت شهری گسترش یافته و بناهای مدرنی در شهر ساخته شده است.
۹۸.

تحلیل و سنجش عوامل زیست محیطی به منظور تبیین الگوهای استقرار عصرآهن دشت سرخس

کلید واژه ها: باستان شناسی شمال شرق ایران دشت سرخس عصر آهن فرهنگ یاز الگوهای استقرار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۶۹
تاکنون استقرارگاهی عصرآهن دشت سرخس مورد بررسی باستان شناسی قرار نگرفته است و ازسویی دیگر، عصرآهن دشت سرخس معرف فرهنگ یاز در منطقه است و نام خود را از محوطه یاز تپه واقع در جنوب غرب ترکمنستان وام گرفته است. مطالعات فرهنگ عصرآهن دشت سرخس می تواند اطلاعات بنیادی و اساسی این دوره را نمایان ساخته و به درک کلی عصرآهن فلات ایران و سرزمین ترکمنستان کمک کند. هدف از این پژوهش، ضمن شناسایی استقرارگاهی عصرآهن، تجزیه و تحلیل عوامل زیست محیطی به منظور تبیین الگوهای استقرار عصرآهن دشت سرخس است که به این منظور، یک فصل بررسی میدانی در دشت انجام شد و به وسیله مطالعه آثار گردآوری شده و مطالعات کتابخانه ای مشخص شد که 16 محوطه دارای آثار عصرآهن است. برخی استقرارگاه تک دوره و بعضی دیگر دارای توالی گاه نگاری هستند. ضرورت پژوهش حاضر، ناشناخته بودن فرهنگ یاز عصرآهن دشت سرخس است؛ از این روی، استقرارگاه شناسایی شده عصر آهن دشت سرخس ازمنظر عوامل زیست محیطی و نقش آن ها در تبیین الگوهای استقرار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. خروجی نقشه ها و داده های استقرارگاهی عصر آهن دشت سرخس نشان داد که ازمیان عوامل زیست محیطی مؤثر در تعیین الگوهای استقرار، دوری و نزدیکی در محدوده ارتفاعی بین 300 تا 900 متر از سطح دریا، قرارگرفتن استقرارگاه در امتداد مسیر رودخانه های دشت سرخس (الگوی استقرار خطی) و مراکز شهری یا روستایی بزرگ (میراحمد و بزنگان) بالغ بر 65 هکتار (مکان مرکزی)، راه های ارتباطی (راه ارتباطی خراسان بزرگ در عصرآهن)، در شکل گیری و پراکنش استقرارگاه بیشتر از سایر عوامل زیست محیطی تأثیرگذار بوده اند. از مهم ترین نتایج بررسی باستان شناسی صورت گرفته حاضر، شناسایی استقرارگاهی عصر آهن معرف فرهنگ یاز دشت سرخس است که در سنجش توزیع استقرارگاهی عصر آهن این حوزه به کار خواهند آمد تا چشم انداز بسیار دقیق و جامعی برای فهم نوع زندگی اجتماعی مردمان آن دوره ترسیم کنند.
۹۹.

دوره شکل گیری و انتقالی دالما (؟!)؛گاهنگاری مطلق فرهنگ و سنت سفالی دالما بر اساس تاریخ گذاری های جدید با استفاده از روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دالما گاهنگاری مطلق AMS دوره شکل گیری دالما شمال غرب ایران زاگرس مرکزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۱۰۰
بازه زمانی انتهای فرهنگ حاجی فیروز و شروع دوره دالما و همچنین شکل گیری، بسط و توسعه فرهنگ دالما به مناطق همجوار ازجمله کردستان، زنجان و زاگرس مرکزی و نیز منشاء این فرهنگ همواره یکی از موضوعات داغ و مورد بحث در ارتباط با باستان شناسی دوره دالما در این مناطق بوده است. با یافته شدن شواهد فرهنگ دالما در منطقه نخجوان و به دلیل نزدیکی این منطقه به معادن اصلی ابسیدین ازیک سو، و نزدیکی آن به یکی از گذرگاه های اصلی ورود به شمال غرب ایران ازسوی دیگر، چگونگی و چرایی حضور این فرهنگ و سنت سفالی در این منطقه از قفقاز و نیز گاه نگاری آن برای فرهنگ دالما از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این نوشتار، کوشش بر این خواهد بود تا با ارائه گاه نگاری جدید منشأ این فرهنگ و فاز شکل گیری و انتقالی از انتهای نوسنگی جدید به دوره مس و سنگ قدیم مورد بحث قرار گیرد. پرسش های اساسی و بنیادین در ارتباط با این فرهنگ ازجمله چگونگی گذار جوامع حاجی فیروز به فرهنگ دالما، بازه زمانی دقیق این فرهنگ در شمال غرب ایران، زاگرس مرکزی و نیز مناطق واسط و بینابینی مابین دو منطقه زاگرس شمالی و مرکزی و نیز منشاء اولیه این فرهنگ بدون پاسخ باقی مانده است که در این نوشتار سعی بر این خواهد بود که بر اساس یافته های جدید تا حد امکان به برخی از این پرسش ها و ابهامات پاسخ داده شود. در این نوشتار با بررسی تمامی تاریخ گذاری های مطلق صورت گرفته در منطقه شمال غرب ایران و زاگرس مرکزی از کاوش های دالماتپه، سه گابی، گودین در دهه 1960 و 1970 نمونه های جدید تاریخ گذاری در محوطه هایی مانند دَوَه گُز خوی، کول تپه گرگر، نادعلی بیگ سنقر مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس با بررسی نمونه های انجام شده در منطقه قفقاز جنوبی و در محوطه های نخجوان تپه و اوچان آغیل گاه نگاری مطلق جدیدی برای دوره شکل گیری و خود فرهنگ دالما ارائه گردد. بر اساس نتایج تاریخ گذاری مطلق صورت گرفته بازه زمانی 5400/5350 – 5000 ق.م. برای دوره شکل گیری و انتقالی دالما و بازه زمانی 5000-4500 ق.م. برای دوره دالما پیشنهاد می شود.
۱۰۰.

بررسی و تحلیل باستان شناختی آثار و استقرارهای دوره اشکانی حوضه آبریز قزل اوزن در محدوده شهرستان ایجرود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: دوره اشکانی ایجرود گلابر سفال اشکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷ تعداد دانلود : ۷۰
شهرستان ایجرود واقع در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی ، دارای ویژگی هایی است که شناخت کم و کیف محوطه های باستانی آن در دوره اشکانی، می تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی این دوره، در غرب و تا حدی شمال غرب کشور یاری دهد. این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت، تغییرات و تطورات فرهنگی منطقه در دوره اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزه جغرافیایی دهستان گلابر و بخش شمال غربی رودخانه ایجرود در دهستان ایجرود پایین، طی دو فصل انجام شد. نتیجه این بررسی ها، شناسایی جمعاً ۱۰۰ محوطه باستانی (۶۸ محوطه در دهستان گلابر و ۳۲ محوطه در بخش شمال غربی دهستان ایجرود پایین) بود که از این بین، ۳۵ محوطه دارای آثار اشکانی است. مطالعه گونه شناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری محدوده بررسی در این دوره، از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آن ها مشخص گردید در دوره مذکور استقرارها نسبت به دوره قبل (هخامنشی) از نظر تعداد، افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دوره بعد (ساسانی) به اندازه دوره اشکانی نیست؛ این نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دوره قبل است. همچنین، مشخص شد که بیشتر استقرارهای منطقه، روستاهای کوچک و تعداد کمی روستاهای بزرگ هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد. به نظر می رسد، فرهنگ مادی منطقه در دوره اشکانی، ضمن دارا بودن برخی ویژگی های بومی-محلی که آن را از سایر مناطق غرب و شمال غرب کشور تا حدی متمایز می کند، نهایتاً بخشی از گستره فرهنگی غرب و شمال غرب کشور است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان