مقالات
حوزه های تخصصی:
نقش برجسته های ساسانی از منابع و مآخذ بزرگ و ارزشمند دوره ساسانی به شمار می روند و به مثابه معیارهای اصیلی هستند که می توان مدارک به دست آمده از مطالعات باستان شناسی و تاریخی را با آنها سنجید و به کشفیات و نتایج مهمی دست یافت. این آثار ارزشمند نمودار بخش وسیعی از هنر، فرهنگ و روش سیاسی و مذهبی ساسانیان هستند، زیرا هر یک از آنها به منظورِ بیان و انتقالِ یک مفهوم و واقعه ای صادق خلق شده اند. از آنجا که ظهور ساسانیان از اهمیت خاصی در فرایند کلی تاریخ ایران برخوردار است، لازم است تا وضعیت دقیق یافته های باستان شناسی- خاصه نقش برجسته های این دوره- روشن گردیده و محتوای تاریخی آنها از هر گونه ابهام و تاریکی زدوده شود. بر این اساس، مهمترین هدف این مقاله روشن ساختن هویت واقعی شخصیتهای حاضر در نقش برجسته مورد بحث و بیان محتوای تاریخی و درک مفهوم و پیامِ مرموزِ موجود در آن است. نتایج مطالعات نشان میدهد که (۱) اعطا کننده حلقه سلطنتی در نقش برجسته اردشیر بابکان در نقش رجب فارس کسی نیست جز اهورامزدا. انتساب این شخصیت به موبدان موبد یا هر شخصیت فانی دیگر اساس علمی و منطقی ندارد؛ (۲) ازدواج اردشیر بابکان با دختر اردوان پنجم و به دنیا آمدن شاپور اول در نتیجه، این ازدواج، کذب محض بوده و مأخوذ از یک افسانه عامیانه است.
طبقه بندی، گونه شناسی و گاهنگاری سفالینه های لعابدار محوطه اسلامی بوزنجرد دشتِ همدان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در جریان مطالعات باستان شناسی محوطه های اسلامی دشت همدان در سال 1399، محوطه بوزنجرد توسط نگارندگان برای نخستین بار مورد بررسی قرار گرفت. یکی از شاخصه های مهم در شناخت فرهنگ های گذشته، مطالعه و تحلیل آثار سفالی محوطه های باستانی است که نقش مهمی در روشن شدن ساختار فرهنگیِ مراکز استقراری دارد. با توجه به تأثیرپذیری سنت های سفالگری دشت همدان و به تبع آن، محوطه بوزنجرد، از مراکز شاخص سفالگری دوره اسلامی، در این پژوهش سعی شده است، به طبقه بندی، گونه شناسی و گاهنگاری انواع سفالینه های لعابدار این محوطه پرداخته شود. این پژوهش با مطالعه داده های باستان شناسی حاصل از بررسی های نوین نگارندگان انجام شده است. اهداف کلی، شناخت گونه های محلی سفال در محوطه بوزنجرد و شناسایی مراکز فرهنگی اثرگذار بر سنت سفالگری در این محوطه اسلامی است. روش تحقیق به صورت توصیفی - تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی بوده و همچنین، یافته های میدانی این محوطه با سایر محوطه های هم افق بررسی مقایسه ای شده اند. نتایج نشان دهنده شباهت هایی میان سفال های محوطه بوزنجرد، از لحاظ فن ساخت و پرداخت، با محوطه های همجوار همچون ذلف آباد، آوه، آق کند، سلطانیه، قروه، کنگاور، بیستون و بروجرد است که در مهمترین مسیرهای ارتباطی دشت همدان قرار داشتند . همچنین، از نظر ویژگی های فنی و هنری، مهمترین گونه های سفالی محلی این محوطه، ظروف لعابدار نقش کنده در گلابه و ظروف با تزئین چند رنگ بر روی لعاب سفید هستند.
قزوین از پیش از اسلام تا معاصر بر اساس منابع تاریخی و مطالعات باستان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شهر در دوران اسلامی، به لحاظ ساختاری، تداوم شهرسازی عصر ساسانی بود و عناصر کالبدی آن اکثراً برگرفته از فرهنگ غنی اسلام و نشانگر تمدن اسلامی است. قزوین یکی از شهرهای دوران اسلامی است که هسته اولیه آن در زمان شاپور ساسانی شکل گرفته و به تدریج، توسعه و گسترش یافته است. این شهر، از نظر موقعیت خاص جغرافیایی، از دوران پیش از اسلام مورد توجه حکومت های مختلف بوده و قرارگیری آن در شاهراه های ارتباطی شرق به غرب و شمال به جنوب، بقای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این شهر را تضمین کرده است. شناخت ویژگی های این گونه شهرها می تواند در به دست آوردن بینشی عمیق و گسترده از تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوران اسلامی مفید باشد. مورخان دوران اسلامی از جنبه های گوناگون شهر قزوین را مورد بررسی قرار داده اند. در این نوشتار سعی شده است تا خصوصیات بافت شهری قزوین از دیدگاه تاریخی و پژوهش های باستان شناسی و همچنین، راه های مواصلاتی این شهر با مناطق همجوار بر اساس منابع مکتوب مطالعه شود. پرسش اصلی این است که اطلاعات تاریخی تا چه اندازه با ویژگی های این شهر مطابقت دارند. نتایجِ حاصل از بررسی ها و نیز بازدید میدانی از شهر نشان می دهد که بافت شهری قزوین تا حد زیادی منطبق با منابع تاریخی است. بررسی های میدانی و مطالعات انجام شده و نیز تطبیق آن ها با پژوهش های باستان شناسی نشان داد که شهر در دوران متأخر اسلامی تغییرات زیادی داشته به گونه ای که در دوران قاجار و نیز پهلوی بافت شهری گسترش یافته و بناهای مدرنی در شهر ساخته شده است.
بررسی قوم باستان شناسی روستاهای تنگ منصوری و نوخان در استان کرمانشاه و اهمیت آن در تفاسیر باستان شناختی با تأکید بر الگوهای دفع زباله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، پیشرفت بسیار سریع فناوری ها سبب تغییرات فراوان و سریعی در جنبه های مختلف زندگی انسان از معماری و ساختار اجتماعی تا پوشش و خوراک شده است. بنابراین، امروزه مکان ها و جوامع اندکی وجود دارند که از این تغییرات به دور مانده باشند. به همین جهت، ثبت و ضبط اطلاعات موجود در چنین مکان هایی که بستر سنتی خود را حفظ کرده اند، برای کمک به شناخت یافته های باستان شناختی و تحلیل و تفسیر داده ها اهمیت زیادی دارد. دو روستای تنگ منصوری و نوخان در استان کرمانشاه ازجمله اندک اجتماعاتی هستند که تا حدی از تغییرات عصر حاضر به دور مانده اند و توانسته اند تا حدودی شیوه سنتی زندگی خود را حفظ نمایند. بر همین اساس، برای انجام تحقیق حاضر، دو روستای مذکور مناسب ترینِ گزینه ها جهت انجام مطالعات قوم باستان شناسی نسبت به پیرامون خود به شمار می رفتند و از این رو، برای پژوهش حاضر انتخاب شدند. در این پژوهش، به بررسی قوم باستان شناسی این دو روستا به طور هم زمان پرداخته و با مطالعه جنبه های مختلف زندگی، توصیفی جامع از آنها ارائه شده است. درنهایت، با مقایسه یافته های حاصل از تحقیق، پیشنهاد هایی ارائه گردیده است که به باستان شناسان کمک می کند تا تحلیل دقیق تری از یافته های خود داشته باشند. همچنین، الگوی دفع زباله که اهمیت زیادی در کاوش ها و تفاسیر باستان شناسی دارد، مورد تأکید قرار گرفته و نظریاتی درباره منظر باستان شناسی محوطه ها ارائه گردیده است.
کاوش های باستان شناسی تپه مرد آباد کرج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
توسعه شهری در دهه های اخیر به خصوص در نواحی پیرامونی تهران و کرج، منجر به گسترش مناطقی شده که تا قبل از انقلاب، روستاهایی محصور در باغات در حاشیه شهر کرج بودند. مردآباد/ ماهدشت نیز که در گذشته نه چندان دور به شهر تبدیل شده (۱۳۷۰)، به سرعت گسترش یافته و باغات و آثار تاریخی پیرامون خویش را همچون بسیاری دیگر از شهرهای استان البرز نابود یا در معرض تخریب قرار داده است. محوطه مردآباد در شهر ماهدشت، یازده کیلومتری جنوب غربی کرج در استان البرز قرار دارد و در دی ماه سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. مردآباد در مرز منازل مسکونی و زمین های زراعی واقع و ساخت وسازهای مسکونی سالیان اخیر بخش های جنوبی و تا حدی شرقی محوطه را تخریب کرده است. گمانه زنی صورت گرفته در این محوطه در بهار ۱۳۹۵ منجر به مشخص نمودن حدود عرصه و حریم این تپه شد. تپه مردآباد یکی از بلندترین تپه های باستانی استان البرز است که شواهد سفالی گویای توالی فرهنگی از هزاره ششم پیش از میلاد تا دوران میانه اسلامی در این محوطه است. قطعاً انجام کاوش های علمی و دامنه دارتر در این محوطه منجر به کسب اطلاعات باستان شناختی بسیار دقیق تری خواهد شد؛ ولی با توجه به شواهد سفالی سطحی، این محوطه دارای توالی گاهنگاری و شواهد استقراری از: دوره های نوسنگی جدید (سیلک I / هزاره ششم ق.م)، انتقالی مس سنگی/ چشمه علی (سیلک II / اواخر هزاره ششم و اوایل هزاره پنجم پ.م)، عصر آهن یک (اواخر هزاره دوم پ.م)، دوره تاریخی و دوران اسلامی است.
بازشناسی، توسعه و بهبود سایت موزه های باستان شناسی، بر پایه نظریات و با استفاده از مدل سوات (SWOT) درتجارب داخلی و خارجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در ایران محوطه های باستان شناسی بسیاری وجود دارد که به دلیل بی توجهی و عدم رسیدگی در معرض آسیب قرار گرفته اند. این معضل به تخریب آثار ارزشمند و به تبع آن، به ازبین رفتن تاریخ، عملکرد و کالبد آثار می انجامد. سایت موزه ها می توانند در تحقق هدف حفاظت جامع، توسعه فرهنگی و تاریخی مکان و نیز استفاده بهینه از ظرفیت های محوطه بسیار کارآمد باشند. هدف این پژوهش، بازشناسی شاخص های مهم در چارچوب نظری منعطف در جهت ایجادسایت موزه بر مبنای رویکرد حفاظتی و گردشگری است. برای این منظور، در مرحله اول با مروری بر ادبیات و نظریات ارائه شده در این حوزه و پیشینه سایت موزه ها در جهان، به ضرورت ایجاد سایت موزه و توجه به محوطه های باستان شناسی پرداخته شد. سپس، در مرحله دوم، با مستند سازی دو تجربه خارجی و دو تجربه داخلی به بررسی و تحلیل آنها با روش سوات، زمینه ارتقای دانش نظری در عرصه ساخت سایت موزه ها فراهم آمد تا با تکیه بر این دانش بتوان سیاست های کارآمدتری اتخاذ کرد. روش کار در این مقاله توصیفی، تحلیلی است و نتایج پژوهش نشان داد که یکی از موثرترین راه های حفاظت از محوطه ها و شناساندن تاریخ و فرهنگ آنها، ایجاد سایت موزه ای است که بتواند از محوطه باستان شناسی و ارزش های آن حفاظت کرده و در عین حال با جذب مخاطبان عمومی، متخصصان و با استفاده از روش های نوین و کارآمد این محوطه ها را مدیریت کرده و از آنها بهره برداری کند.
مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر، کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مهرها و اثر مهرها مدارک مهمی از روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع گذشته هستند که می توان با مطالعه آنها اطلاعات خاصی از سطح و میزان روابط ساکنان باستانی محوطه و منطقه را با دنیای پیرامون آن به دست آورد. کشفیات پیشین در منطقه زاگرس مرکزی و به ویژه استان کرمانشاه حاکی از این است که مهرها پیشینه طولانی و ریشه داری دارند که در تپه گیان حداقل به دوره مس وسنگ قدیم باز می گردد. به رغم اهمیت یافته های چغا ماران، دهسوار و تپه تیلینه، شمار محوطه های شناخته شده دارای مجموعه مهرها و اثر مهرها در غرب زاگرس مرکزی بسیار اندک است و همچنان تصویر روشنی از سطح پیچیدگی های محوطه های باستانی منطقه به ویژه به استناد مهرها و اثر مهرها و همچنین فناوری و سبک تراش مهرها در این منطقه در دست نیست. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند تا در این پژوهش بنیادی، با روش توصیفی و رویکرد مقایسه ای به معرفی مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر بپردازند، تا ضمن نشان دادن اهمیت این محوطه در میان محوطه های منطقه، شواهدی از چند هزار سال استفاده از ابزارهای مالکیت در این مکان را در اختیار پژوهشگران قرار دهند. یکی از پرسش های اساسی در رابطه با این یافته ها این است که این یافته ها مربوط به کدام بازه زمانی هستند و تاثیر کدام یک از سبک های مهر تراشی را نشان می دهند؟ مجموعه کنونی تپه خیبر شامل ۶ مهر استامپی، ۴ مهر استوانه ای و یک اثر مهر است که به دوره مس وسنگ تا دوره اشکانی تاریخگذاری می شوند.
پژوهش های باستان شناسی در محوطه های باستانی دره رودخانه سیروان؛ شهرستان های سنندج و سروآباد استان کردستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی باستان شناختی بخشی از دره رودخانه سیروان در حد فاصل شرق شهرستان سروآباد و غرب شهرستان سنندج در جنوب غربی استان کردستان طی مهرماه ۱۳۹۶ به انجام رسید. منطقه مورد بررسی با ارتفاعات متعددی که پوشیده از درختان بلوط و بَنه است محصور شده و دره، شکلی V مانند به خود گرفته که عرض اندک و شیب تندی دارد. این وضعیت شرایط ایده آلی برای شکل گیری محوطه ها و استقرارهای انسانی نیست و به همین دلیل، پیش از بررسی نیز انتظار کشف محوطه های متعدد، منطقی نبود. این بررسی تنها نواحی آبگیر سد نی آباد را در بر می گرفت، که در نتیجه آن مجموعاً ۱۱ محوطه شناسائی گردید. قدیمی ترین محوطه به دوره اشکانی تعلق دارد و یافته های کهن تری از این بررسی به دست نیامد. از این دوره ۶ محوطه شناسائی شده است. پس از این دوره، یافته هایی از قرون ۴ تا ۶ هجری قمری تنها در یک محوطه شناسایی شد. کمبود محوطه های باستانی در محدوده دره به احتمال زیاد با جریان های زمین ریخت شناسی و وضعیت توپوگرافی دره در ارتباط است تا هرچیز دیگر. فقدان اراضی قابل کشاورزی، سنگلاخی بودن منطقه و شیب بیش از حد اراضی واقع در دره باعث شده تا در سرتاسر منطقه تنها ۹ محوطه باستانی و دو گورستان شکل بگیرد. قرارگیری در شیب دامنه ها و تک دوره ای بودن محوطه ها باعث گردیده در اغلب محوطه ها ما تنها شاهد وجود شمار اندکی قطعه سفال باشیم که به ظاهر در بستری طبیعی و فاقد هر گونه نهشته باستان شناختی پراکنده هستند. برای شناخت محوطه های در خطر دره طی طرح عمرانی، چهار مورد از آنها مورد گمانه زنی قرار گرفت که سه محوطه دارای بقایای استقرار فصلی بود و در محوطه ده کهنه ۱، گورستانی از دوره اشکانی آشکار گردید که یک گور چاله ای ساده و یک گور خمره ای از کاوش آن آشکار گردید. ظاهراً در طول تاریخ به دلایل پیش گفته، دره رودخانه سیروان در محدوده روستاهای نگل تا نی آباد دارای استقرارهای متعدد و چندان مهمی نبوده و با توجه به شرایط محیطی و توپوگرافی شاهد آبادانی و رونق این نواحی نیستیم. الگوی پراکندگی مکان های باستانی و وضعیت ظاهری نهشته های باستان شناختی نشان می دهد که الگویی مشابه با امروز در منطقه حکمفرما بوده است. در حال حاضر، در شش ماه از سال، مردم منطقه در خانه ها و اتراقگاه های پراکنده واقع در زمین کشاورزی و باغ خود در حاشیه رودخانه زندگی می کنند و طی فصل سرد سال به روستا باز می گردند. بدون تردید، این الگو به دلیل محدودیت های زیست محیطی شکل گرفته و ادامه یافته است.