فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۵۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
رابطه آشفتگی زناشویی مادران با زندگی فرزندان همسردار آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو، که پیوند بین آشفتگی های زناشویی مادران و فرزندان همسر دار آن ها را مورد بررسی قرار می دهد، از نوع علی مقایسه یی است و جامعه آماریآن را زنان مراجعه کننده به فرهنگ سراهای شهر تهران (جهت شرکت در کلاس های آموزشی) تشکیل می دهند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه شامل 120 زن همسردار و شوهران آن ها، به همراه مادران هر یک از زوج ها است، که در مجموع 480 نفر (240 زن و شوهر و 240 مادرزن و مادر شوهر) را تشکیل می دهند. داده ها، پس از جمع آوری به وسیله پرسش نامه آشفتگی (نارضایتی) زناشویی اشنایدر، با استفاده از ضریب هم بستگی و برازش چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. ضریب هم بستگی مشاهده شده بین آشفتگی زناشویی مادران و فرزندان همسردار آن ها معنادا، و نشان دهنده رابطه میان آشفتگی زناشویی مادران با فرزندان همسردارشان بود و نتایج آزمون تفاوت دو ضریب هم بستگی نیز نشان داد بین فرزندان پسر و دختر در زمینه انتقال آشفتگی زناشویی مادر تفاوت وجود دارد.نتایج برازش چند متغیره نشان داد خرده مقیاس های پرخاش گری، ارتباط عاطفی، جهت گیری نقش، زمان با هم بودن، تاریخچه مشکلات خانواده، حل مساله، رابطه جنسی، و تربیت فرزند، از عوامل پیش بینی کننده آشفتگی زناشویی مرد است و خرده مقیاس های رابطه جنسی، تربیت فرزند، ارتباط عاطفی، تاریخچه مشکلات خانواده، جهت گیری نقش، آشفتگی کلی، پرخاش گری، حل مساله، و زمان با هم بودن، پیش بینی کننده آشفتگی زناشویی زن است.
چندگانگی پایگاه اجتماعی-اقتصادی زنان و بیماریهای روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چه گونه گی برآورد پایگاه اجتماعی - اقتصادی زنان یکی از دشواری های مهم پژوهش در بررسی های جامعه شناسانه درباره ی زنان است. از این رو، هدف اصلی این نوشتار، بررسی متغیرهای در آینده در برآورد پایگاه اجتماعی - اقتصادی زنان، و هم چنین تشریح چه گونه گی تأثیر این متغیرها بر سلامت و بهداشت روانی آنان است. یافته های پژوهش نشان می دهد که پایگاه اجتماعی - اقتصادی زنان وضعیتی چندگانه و دارای چندین بعد است که با توجه به حوزه های چندگانه ی عمومی و خصوصی زنده گی زنان، بر بروز بیماری های روانی آنان تأثیر می گذارد. در نظر این بررسی، طبقه بندی زنان بر پایه ی طبقه ئی که سرپرست مرد خانواده در آن است ناپذیرفتنی نیست، چرا که هنوز بخشی بزرگ از وضعیت اجتماعی - اقتصادی زنان تحت تأثیر ویژه گی های سرپرست مرد خانواده است؛ اما با توجه به لزوم نگرش به تجربه ها و دل بسته گی های زنان، برآورد میزان دست یابی برابر زنان و مردان به منابع همه گانی و فردی، یکی از الگوهای کارآمدی است که با روی کرد بدان، می توان جایگاه زنان را در نظام و لایه بندی اجتماعی تعیین نمود. هم چنین پدیده ی یاد شده سرچشمه ی فشار روانی زنان است و بیماری های روانی افسردگی و اضطراب در آنان پدید می آورد.
بررسی روابط همسران در فیلم های سینمایی ایران (1378-1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سینما یا همان هنر هفتم، تنها هنری است که از تمام هنرهای دیگر استفاده می کند تا فیلم تولید شده را به مخاطب عرضه کند. سینما از مؤثرترین هنرهای عصر حاضر به شمار می رود؛ به اندازه ای است که آن را، همچون دیگر رسانه های همگانی، در تغییرات ایجادشده در گروه های اجتماعی چون خانواده مؤثر می دانند. از این رو، نگرش های حاکم بر این ابزار تغییر اجتماعی، در نوع این تغییرات مؤثر خواهد بود. هدف تحقیق حاضر، بررسی تصویر ارائه شده از روابط همسران در سینمای دهه اخیر و بررسی مبنای نظری هر فیلم در خصوص این روابط است. روش تحقیق، تحلیل محتوای کمی و کیفی است که به عنوان شیوه رایج بررسی متون ادبی و هنری است. جامعة آماری این پژوهش، فیلم های سینمایی ـ خانوادگی سال های 1378تا 1388 است و جمعیت نمونه بر طبق سه مؤلفه خانوادگی بودن فیلم ها، سوژه روابط همسری در فیلم ها و پرفروش بودن آن ها انتخاب شده است.
به این ترتیب، پس از تحلیل تصویر ارائه شده از روابط همسران و الگوی نظری حاکم بر این تصویر و بررسی مسائل همسران در فیلم ها، به الگوی نظری حاکم بر فیلم های سینمایی دست یافتیم. نتیجة تحقیق فوق این است که به روابط همسران از لحاظ کیفی به طور سطحی و از لحاظ کمیت زمانی به طور محدود پرداخته شده است. همچنین در سینمای دهه اخیر، افتراق و دوری عاطفی و جسمی همسران و نزاع و درگیری جسمی و روانی در خانواده به تصویر درآمده است که این تصویر با اندیشه های فمینیسم از مناسبات دو جنس همخوانی دارد.
بررسی رابطه ترس از موفقیت، احساس شرم و گناه با نشانگان وانمودگرایی در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ترس از موفقیت، احساس شرم و گناه با نشانگان وانمودگرایی اجرا شد و این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر تحصیلات تکمیلی (مقطع ارشد و دکترا) دانشگاه رازی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 93-1392بود. که 1200نفر را در بر می گرفت. از میان آن ها، تعداد300 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های نشانگان وانمودگرایی کلانس و ایمز(1978)، ترس از موفقیت زاکرمن و آلیسون (1976) و زیر مقیاس آمادگی برای شرم و گناه مقیاس عاطفه خودآگاه تانگ نی(2005) در میان آن ها توزیع شد. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که میان نشانگان وانمودگرایی و احساس شرم و گناه و ترس از موفقیت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و متغیرهای پیش بین ترس از موفقیت و احساس شرم و گناه به طور معنادار و مثبت نشانگان وانمودگرایی را پیش بینی می کنند.
بررسی اثر بخشی مشاوره به شیوه ی تمرکز بر هیجان ها (EFT) بر بهداشت روانی معلمان زن مقطع متوسطه ی شهر مرودشت
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی اثر بخشی مشاوره به شیوه ی تمرکز بر هیجان ها (EFT) بر بهداشت روانی معلمان زن مقطع متوسطه ی شهر مرودشت پرداخته است. روش این پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده ومتغیر مستقل در این پژوهش مشاوره به شیوه ی هیجان مدار (EFT) است. جامعه ی آماری این پژوهش، معلمان زن مقطع متوسطه آموزش و پرورش شهر مرودشت که در سال تحصیلی 89-88 مشغول به کار هستند، می باشند. نمونه ی این پژوهش را 30 نفر از معلمان زن که به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل انتخاب شدند، تشکیل داده است. ابزار اندازه گیری در این پژوهش برای سنجش سلامت روانی، پرسشنامه ی 90 سؤالی scl-90می باشد. نتایج نشان داد که میانگین نمره های پس آزمون گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل کم تر بوده است و در این آزمون نمره ی کم تر، نشانه ی بهداشت روانی بیش تر است. به بیان دیگر، مشاوره به روش هیجان مدار (EFT) بر بهداشت روانی معلمان زن مقطع متوسطه شهر مرودشت تاثیری مثبت داشته و همچنین مشاوره به روش هیجان مدار (EFT) باعث کاهش افسردگی، اضطراب و حساسیت بین فردی معلمان زن مقطع متوسطه شهر مرودشت شده است.
بررسی اثربخشی رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر کاهش باورهای غیرمنطقی زنان متأهل
حوزه های تخصصی:
در جهان کنونی هر فرد در زندگی روزمره شکلی از فشار روانی را تجربه می کند. تقریباً هیچ فردی از فشار روانی ناشی از عوامل تنش زای محیطی و شخصی گریزی ندارد. هر کس به ناچار سعی می کند با اتخاذ شیوه های مختص به خود به آن عوامل پاسخ دهد. ضرورت بسیار مهم و جدی در برخورد با افرادی که تفکر غیرمنطقی دارند، تغییر دادن افکار و باورهای غیرمنطقی و ناکارآمد آنان می باشد. از آنجا که فرض می شود، درمان مبتنی بر رویکرد تحلیل رفتار متقابل بر تغییر باورهای غیرمنطقی موثر است، لذا در این پژوهش، درمان رویکرد تحلیل رفتار متقابل جهت تغییر باورهای غیرمنطقی در بین زنان متأهل مورد بررسی قرار می گیرد.
پژوهش حاضر تلاش می کند تا با به کارگیری روش های درمانی رویکرد تحلیل رفتار متقابل و با بهره مندی از تکنیک ها و راهبردهای مداخله ای آنها امکان اثربخشی هر یک از روش ها را بر تغییر باورهای غیرمنطقی مورد بررسی قرار دهد. لزوم ضرورت تغییر باورهای غیرمنطقی، آگاهی افراد از باورهای غیرمنطقی و نحوه تغییر آنها در موقعیت های مختلف است. که با استفاده از فنون و راهبردهای رویکرد تحلیل رفتار متقابل، می توان در یک چارچوب درمانی مناسب، به افراد دارای مشکلات مرتبط با باورهای غیرمنطقی پیشنهاد داد که به تغییر باورهای غیرمنطقی بپردازند. به همین دلیل در سرتاسر فرایند درمان بر روی باورها و انتظارات خاص هر یک از اعضاء کار می شود و شیوه اصلاح آن به ایشان آموزش داده می شود. بر این اساس، سوال این پژوهش بر این مبنا قرار دارد که درمان براساس رویکرد تحلیل رفتار متقابل تا چه اندازه می تواند باورهای غیرمنطقی را تغییر دهد.
خشونت جنسی در خانواده: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی کیفی خشونت جنسی زناشویی علیه زنان در خانواده است. از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. این مطالعه در شهر ارومیه انجام شده است و با تعداد30 نفر از زنان خشونت دیده مصاحبه های عمیق انجام شده است. نتایج حاکی از این است که زنان آسیب دیده انواعی از خشونت ها از جمله رابطه ی جنسی در زمان قاعدگی، رابطه از دُبُر، تداوم بیش از حد روابط بدون توجه به خواست زن و عدم آماده سازی عاطفی در ابتدای روابط زناشویی راخشونت تلقی نموده و آن را تجربه کرده اند. از نگاه زنان، شرایط بروز این نوع خشونت ها از سوی مردانعبارتند از فاصله ی طبقاتی، بیکاری، توجیهات دینی، دیدن فیلم های مستهجن، تفکر مردسالاری و نگاه کالایی به زن. از نظر آنان پیامدهای آن عبارتند از ناراحتی های عصبی، بدرفتاری مداوم با فرزندان، تنفر از شوهر، تمایل به طلاق، تنفر از مردان بطور عام و خیانت.
مطالعه کیفی علتهای تعارض در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سؤال اصلی پژوهش این است که چه دلایل، شرایط و زمینه هایی سبب ایجاد تعارض خانواده می شود و این تعارضات چه پیامدهایی برای نظام خانواده دارد. روش پژوهش مورد استفاده در این تحقیق، تئوری زمینه ای است. داده ها از طریق مصاحبه کیفی عمیق با 20 نفر از افراد 23 تا 45 ساله با تحصیلات دیپلم تا کارشناسی ارشد در شهر قائمشهر به شیوه نمونه گیری نظری و هدفمند جمع آوری شده است. بر اساس یافته ها می توان بیان کرد که تفاوتهای فردی و اجتماعی، دخالت اطرافیان، نبود مهارتهای ارتباطی و مسائل اقتصادی از جمله شرایط و علل اصلی در بروز تعارض خانوادگی مؤثر است. در کنار این علل، شرایط و زمینه های دیگری نظیر براورده نشدن نیازها و نارضایتی در روابط عاطفی و زناشویی در بروز تعارض خانوادگی مؤثر است. مطالعه هم چنین نشان می دهد پیامد چنین تعارض به درگیری لفظی و جسمی، کاهش سرمایه اجتماعی و نهایتا بی اعتنایی و طلاق عاطفی منجر خواهد شد.
جرم شناسی خشونت خانگی و همسرکشی در سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب شناسی حقوقی زنان شاغل (با محوریت دستگاه قضایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب شناسی وضعیت زنان در جوامع مدرن یکی از دغدغه های فراگیر معاصر است. این مقاله ناظر به جلب حقوق برای زنان در راستای ارتقای وضعیت اجتماعی آنان است. ورود زنان به عرصه ی عمومی و جمعی هر چند نمادی بر اثبات توان زنان در ساختن یک جامعه ی سالم است، اما با نبود زیرساخت های فرهنگی لازم، موجب بروز آسیب های فراوان شده است. بخش مهمی از این آسیب ها ناظر به زنان شاغل در جوامع مدرن معاصر است، اما بخش دیگری از آفات، ناخواسته و منبعث از نگاه عمومی است. تحقیق حاضر بر این پیش فرض استوار است که آسیب ها و آفات موجود ناشی از نفس حضور زنان در جامعه نیست، بلکه بیشترین عامل آفت زا برخاسته از آفتِ فرهنگِ حقوقی و سرمایه ی اجتماعی مبتنی بر آن است. سؤال اساسی پژوهش این است که چگونه زنان می توانند در وضع حقوقی و جامعه ی مدنی بدون تعرض و تبعیض از حقوق عادلانه برخوردار شوند؟ از این رو هدف مقاله آسیب شناسی زنان جویای کار در اجتماع با تأکید بر جایگاه حضور آنها در دستگاه قضاست. مفروض آن است که به تدریج با شفاف شدن این نوع آسیب ها، فعالان اجتماعی و مسئولان جوامع در حال توسعه با درایت لازم، رویکرد شفاف فرهنگی و کارآمد قانونی در پیش می گیرند.
شبکه اجتماعی فیس بوک و هویت شخصی مدرن دختران و زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، با ورود چشمگیر زنان و دختران به فضای مجازی شبکه های اجتماعی، این شبکه ها تأثیرات فراوانی بر روی آنها گذاشته اند. یکی از جنبه های مهمی که از شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر می پذیرد، هویت شخصی است. به همین دلیل، هدف از مقاله حاضر، مطالعه تأثیر شبکه اجتماعی فیس بوک بر هویت شخصی مدرن دختران و زنان جوان بوده است. پژوهش حاضر به صورت پیمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس و با بهره گیری از پرسشنامه اینترنتی و تکیه بر نظریه های کاشت، استفاده و رضایت مندی و همچنین ساخت یابی گیدنز صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را دختران و زنان جوان کاربر فیس بوک شهر تهران در سال 1394 تشکیل می دهند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین مدت زمان عضویت در فیس بوک، میزان استفاده از فیس بوک، نوع انگیزه و هدف کاربران در استفاده (هدفمند و غیرهدفمند) از فیس بوک، میزان مشارکت و فعال بودن کاربران فیس بوک و واقعی تلقی کردن محتوای مطالب فیس بوک، با هویت شخصی مدرن رابطه معنادار مثبتی وجود دارد.
زنان سرپرست خانوار و تنگناهای جامعه پذیری فرزندان (مطالعه موردی: زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار از جمله گروه های آسیب پذیر جامعه هستند که تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند طلاق، فوت، اعتیاد و... قرار دارند. در بررسی های موجود، اغلب به وضعیت اقتصادی و رفاهی زنان سرپرست خانوار و همچنین وضعیت سلامت جسمی و روحی آنان پرداخته شده است؛ به همین علت از مسائل و مشکلاتی که این زنان در زمینه رشد و تربیت فرزندان با آن روبه رو هستند غفلت شده است. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی تنگناهای زنان سرپرست خانوار در خصوص جامعه پذیری فرزندان است. روش تحقیق، پیمایشی است؛ جامعه آماری پژوهش، زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری تهران هستند و تعداد 328 نفر نمونه با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. براساس نتایج پژوهش، اندازه خطر افت و ترک تحصیلی بین فرزندان دختر خانواده های زن سرپرست فراوانی معناداری دارد. اما ناسازگاری اجتماعی، فقدان الگوی پدری و خلأ ارتباطی ناشی از آن و کنترل ناپذیری فرزندان دختر در چنین خانواده هایی فراوانی معناداری ندارد. بین متغیرهای زمینه ای زنان سرپرست، متغیر افزایش سن مادر با اختلال در جامعه پذیری کودکان ارتباط مستقیم دارد. اما بین متغیرهای تحصیلات و درآمد و تنگناهای جامعه پذیری فرزندان، ارتباط معناداری وجود نداشت.
بررسی طرحواره های ناسازگار نوجوانان بزهکار و عادی با سبک دلبستگی والدینشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی در نوجوانان بزهکار و عادی و مقایسه آن با سبک دلبستگی والدین آنها است. روش پژوهش از نوع پس رویدادی و علّی - مقایسه ای است. نمونه متشکل از 100 نوجوان بزهکار(75 پسر و 25 دختر) و 100نوجوان عادی(65 پسر و 35 دختر) و والدین آنهاست. روش نمونه گیری برای نوجوانان بزهکار از نوع در دسترس و برای گروه عادی از نوع خوشه ای تصادفی است. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه طرحواره ناسازگار اولیه یانگ(SQ-SF) و پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید(RASS) است. نتایج تحلیل فرضیه ها با استفاده از روش تحلیل واریانس دو عاملی نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار و سبک دلبستگی والدین در نوجوانان بزهکار با نوجوانان عادی تفاوت معنادار وجود دارد(p<0/001). نتایج مطالعه حاضر همسویی با تحقیقات پیشین رابطه بین طرحواره های ناسازگار و سبک دلبستگی ناایمن در والدین را تایید می کند و نشان می دهد که والدین نوجوانان بزهکار طرحواره ناسازگار، سبک دلبستگی ناایمن بالاتری دارند. از این نتایج می توان برای توانمندسازی خانواده ها و جلوگیری از رفتارهای پرخطر در نوجوانان استفاده نمود
بررسی عوامل مرتبط با میزان احساس امنیت اجتماعی شهروندان مورد مطالعه زنان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله امنیت از گذشته های دور، همواره یکی از دغدغه های اصلی انسان و جوامع بشری به شمار رفته و به اعتقاد برخی از دانشمندان این حوزه، دلیل اصلی دست شستن از آزادی و حیات طبیعی و تن دادن به زیست جمعی است. با ورود به هزاره جدید، جهان شاهد رشد جمعیت و شهرنشینی؛ به ویژه در کشورهای در حال توسعه بوده است. این روند موجب گسترش پیکره شهرها و شکل گیری الگوی جدیدی از شهرهای بزرگ شده است. ظهور چنین شهرهایی همراه با بروز مسائل مختلف شهری، از قبیل: گسترش حاشیه نشینی، افزایش جرایم اجتماعی و در مجموع، افزایش بی نظمی شهری و کاهش امنیت اجتماعی بوده، زنان در این مسائل اجتماعی دغدغه های خاص خود را دارند. مطالعه حاضر از نوع تحقیقات پیمایشی است. برای گردآوری اطلاعات مورد نظر به منظور دستیابی به اهداف تحقیق از «پرسشنامه» استفاده شده است. حجم نمونه 400 نفر از زنان 64-15 ساله ساکن شهر کرمانشاه بوده که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده 3/33 درصد زنان، میزان احساس امنیت اجتماعی در شهر مورد مطالعه را پایین، 52 درصد متوسط و 7/11 درصد بالا ارزیابی کرده اند. میانگین نمره احساس امنیت اجتماعی برای زنان 1/31 است که این رقم نشان دهنده سطح پایین امنیت زنان در شهر کرمانشاه است. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داده عواملی که به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین متغیر وابسته داشته اند، عبارتند از: پایبندی به مذهب، اطلاع رسانی وسایل ارتباط جمعی، حمایت اجتماعی، وقوع جرم در منظر افراد، تحصیلات، قومیت، سن و رعایت نکات ایمنی. در مجموع، این متغیرها 54 درصد از متغیر وابسته را تبیین کرده اند. پایبندی به مذهب و افزایش آگاهی زنان در مورد مسائل مربوط به امنیت اجتماعی و آموزش آن ها از طریق رسانه ها می تواند باعث افزایش احساس امنیت اجتماعی بیشتر آن ها در جامعه شود.
بررسی وضعیت ازدواج و طلاق در استان ایلام طی سال های 1385-1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بالا رفتن سن ازدواج و میزان طلاق، سبب شده است که مسئله ی ازدواج و طلاق، موردتوجه گروه زیادی از کارشناسان، قرار گیرد. بررسی این مسئله در جامعه به منظور برنامه ریزی، وامدارِ آگاهی یافتن از شاخص های ازدواج و طلاق است؛بر این اساس مقاله ی حاضر در راستای مطالعه ی شاخص های ازدواج و طلاق در استان ایلام، طی سال های 1385 تا 1392 و مقایسه ی آنها با شاخص های کشوری، نگاشته شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی اسنادی و با تکیه بر تحلیل ثانویه بوده که از طریق آن به بررسی چگونگی وقایع ازدواج و طلاق در استان، پرداختهشده است. نتایج به دست آمده، گواه این است که: میانگین سن ازدواج برای زوج ها در اولین ازدواج، نزدیک به 28 سال است که به طور متوسط 5 سال با زوجه اختلاف دارند(23 سال در مقابل 28 سال). در استان ایلام نسبت طلاق به ازدواج در مقایسه با متوسط کشوری، پایین تر است. به طوری که در اکثر آمارگیری ها این نسبت در کشور، بیش از دو برابر استان ایلام بوده است. در سال 1392 مقدار این نسبت برای استان ایلام و کل کشور به ترتیب برابر با 4/9 و 1/20 بوده است. سن طلاق در بین زنان، پایین تر از مردان است. میانگین سن طلاق برای زنان، نزدیک به 27 سال و برای مردان 34 سال است. در اکثر طلاق های صورت گرفته، سن زوج بیشتر از سن زوجه است که نمای آن، مربوط به چهار سال اختلاف سن زوج نسبت به سن زوجه است. در اکثر موارد، اختلاف سن زوج به زوجه در زمان طلاق، کمتر از 4 سال بوده است؛ البته مقایسه ی میزان دوام زندگی مشترک در استان ایلام با میانگین کشوری، نشان می دهد که در سال 1392 در استان ایلام 7/54 درصد طلاق ها مربوط به زوج هایی بوده است که کمتر از 4 سال زندگی مشترک داشته اند؛ اما متوسط کشوری در سال مذکور، برابر با 8/42 درصد بوده است؛ درواقع می توان چنین بیان کرد که در استان ایلام، میزان دوام زندگی مشترک، کمتر از متوسط کشوری است. در سال 1392 به طور متوسط، طول مدت زندگی مشترک در کشور 9/7 سال بوده است که استان های اردبیل و ایلام به ترتیببا میانگین 5/5 و 6/5، کمترین طول مدت دوام زندگی را در بین استان های کشور، دارا بوده اند. میانگین سن طلاق در بین دختران، پایین تر از پسران است که در استان ایلام، طی سال های موردبررسی، روندی کاهشی داشته و پایین تر از میانگین کشوری بوده است.
بررسی برخی عوامل اجتماعی مؤثر بر خشونت خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر مبنای مجموعه ای از نظریات در حوزه ی خشونتِ خانوادگی به بررسی تأثیر برخی از عوامل اجتماعی بر خشونت خانوادگی در میان ساکنان شهر کاشان پرداخته است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده و جامعه ی آماری آن شهروندان 18 تا 50 ساله ی شهر کاشان بوده است. حجم نمونه ی پژوهش، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 300 نفر تعیین شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهند که بین حمایت اجتماعی، کیفیت ارتباطات خانوادگی، ارزش های معنوی و خانوادگی و رضایت مندی اقتصادیِ خانواده با میزان خشونت خانوادگی، رابطه ی معناداری در سطح 99 درصد وجود دارد. هم چنین، تحلیل چندمتغیره و تحلیل مسیر نشان می دهند که متغیرهای حمایت اجتماعی و ارزش های معنوی و خانوادگی، به صورت مستقیم، و متغیرهای کیفیت ارتباطات خانوادگی و رضایت مندی اقتصادیِ خانواده، به صورت غیرمستقیم با خشونت خانوادگی در ارتباط بوده اند. در پایان، پیشنهادهای پژوهش ارائه شده است. در این پژوهش، پیشنهاد ما این بوده است که نهادهای رسمی و غیررسمی، با افزایش حمایت های اجتماعی و تقویت زمینه های معنوی و فرهنگی، زمینه های لازم را برای رویارویی با نابهنجاری های خانواده، به ویژه خشونت خانوادگی، فراهم کنند.