سینما یا همان هنر هفتم، تنها هنری است که از تمام هنرهای دیگر استفاده می کند تا فیلم تولید شده را به مخاطب عرضه کند. سینما از مؤثرترین هنرهای عصر حاضر به شمار می رود؛ به اندازه ای است که آن را، همچون دیگر رسانه های همگانی، در تغییرات ایجادشده در گروه های اجتماعی چون خانواده مؤثر می دانند. از این رو، نگرش های حاکم بر این ابزار تغییر اجتماعی، در نوع این تغییرات مؤثر خواهد بود. هدف تحقیق حاضر، بررسی تصویر ارائه شده از روابط همسران در سینمای دهه اخیر و بررسی مبنای نظری هر فیلم در خصوص این روابط است. روش تحقیق، تحلیل محتوای کمی و کیفی است که به عنوان شیوه رایج بررسی متون ادبی و هنری است. جامعة آماری این پژوهش، فیلم های سینمایی ـ خانوادگی سال های 1378تا 1388 است و جمعیت نمونه بر طبق سه مؤلفه خانوادگی بودن فیلم ها، سوژه روابط همسری در فیلم ها و پرفروش بودن آن ها انتخاب شده است.
به این ترتیب، پس از تحلیل تصویر ارائه شده از روابط همسران و الگوی نظری حاکم بر این تصویر و بررسی مسائل همسران در فیلم ها، به الگوی نظری حاکم بر فیلم های سینمایی دست یافتیم. نتیجة تحقیق فوق این است که به روابط همسران از لحاظ کیفی به طور سطحی و از لحاظ کمیت زمانی به طور محدود پرداخته شده است. همچنین در سینمای دهه اخیر، افتراق و دوری عاطفی و جسمی همسران و نزاع و درگیری جسمی و روانی در خانواده به تصویر درآمده است که این تصویر با اندیشه های فمینیسم از مناسبات دو جنس همخوانی دارد.