فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۶۱ تا ۳٬۴۸۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
مرزهای درونی خانواده از نگاه روان شناسی و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرزهای درونی خانواده از موضوعات مهم روان شناسی است که ناظر به تعاملات اعضای خانواده با یکدیگر است و برای نخستین بار در رویکرد ساخت نگر ارائه شد. پژوهش حاضر، با هدف تبیین مرزهای درونی خانواده بر اساس قرآن کریم انجام شد. برای دست یابی به این هدف 83 آیه و 70 روایت تفسیری درباره مرزهای درونی خانواده به روش اجتهاد دینی تجزیه و تحلیل شد که نشان دهنده پنج یافته مهم در این موضوع است: نخست اینکه مرزهای درونی خانواده در آیات قرآن کریم به روشنی تبیین شده است و این الگو، قالب پیشنهادی رویکرد ساخت نگر را پوشش می دهد و از نظر کیفیت و کمیت، زیرمنظومه ها و مرزهای آن جامعیت بیشتری دارد؛ دوم اینکه تمام قوانین اخلاق بین فردی و حدود شرعی (واجب، حرام، مستحب و مکروه) ناظر به تعاملات درونی اعضا و زیرمنظومه های سه گانه خانواده ، مرزهای انعطاف ناپذیر و انعطاف پذیر درونی خانواده نامیده می شوند؛ سوم اینکه، تعهد خاص زناشویی، حدود تعاملات جنسی زوجین، حدود انتظارات دوسویه زوجینی، فضای روانی- فیزیکی اختصاصی، رازداری زناشویی و انعطاف در برابر یکدیگر، عمده ترین مرزهای زیرمنظومه زوجینی است؛ چهارم اینکه، ممنوعیت ورود فرزندان به فضای روانی- فیزیکی والدین، مجزا بودن بستر والدین و فرزندان، پرهیز والدین و فرزندان از نگاه به اندام های خصوصی یکدیگر، ممنوعیت سلب مسئولیت نسبت به فرزندان، ممنوعیت ایذاء فرزندان و والدین نسبت به یکدیگر از مرزهای زیرمنظومه والدینی است؛ پنجم اینکه، علاوه بر مرزهای اخلاقی و جنسیتی مردان و زنان، پایبندی به حدود فیزیکی مانند مجزا بودن بستر فرزندان و استیذان برای ورود به حریم دیگری، حفظ حریم روانی و ممنوعیت تجسس در کار یکدیگر، مهم ترین مرزهای زیرمنظومه برادران و خواهران است.
گزارش; گزارش اجمالی نشست «نقد و بررسی تبلیغ سنتی زنان»
منبع:
حورا ۱۳۸۹ شماره ۳۸
حوزه های تخصصی:
تجربه ی زنان معتاد بهبود یافته از طرد اجتماعی در شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۸۱
167 - 189
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تجربه ی زنان معتاد بهبود یافته از طرد اجتماعی در شهر قم بوده است. این پژوهش با روش کیفی انجام شد و 31 نفر از زنان بهبود یافته ی مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد زنان در شهر قم با استفاده از مصاحبه های عمیق و نمونه گیری هدفمند و نظری مصاحبه شدند و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شیوه ی تحلیل تماتیک بهره گرفته شده است. در این پژوهش، با تحلیل مصاحبه های انجام شده با زنان بهبود یافته از اعتیاد پنج مقوله یا تم اصلی استخراج شد و تعدد مراجعه به مراکز مختلف جهت اشتغال به کار، قضاوت نادرست و انگ زنی، عدم تفویض مسئولیت در محل کار و فقدان تخصیص سهمیه استخدامی به زنان بهبود یافته ذیل مقوله ی «تبعیض جنسیتی مضاعف در روابط اجتماعی»؛ نگاه تحقیرآمیز دوستان و شرکت نکردن در جلسات فامیلی ذیل مقوله ی «سرزنش و تحقیر»؛ نپذیرفتن نقش مادری و فرزندی در خانواده ذیل مقوله ی «قطع شبکه ی ارتباطی خانواده و خویشاوندان»؛ بی اعتمادی دوستان و خویشاوندان ذیل مقوله ی «قطع شبکه ی ارتباطی دوستان و گروه همسایگان» و تغییر محل سکونت، ساختن گذشته ی غیرواقعی ذیل مقوله ی «پنهان کاری» دسته بندی شدند.
مقایسه امتیازات و محدودیت های حقوقی زنان بعد از نکاح در ایران با برخی کشورهای اسلامی
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
93-105
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه امتیازات و محدودیت های حقوقی زنان بعد از نکاح در قوانین کشور ایران با برخی کشورهای اسلامی می باشد. جامعه مورد بررسی مسائل حقوقی زنان است و نمونه پژوهش امتیازات و محدودیت های حقوقی زنان است. طرح پژوهش توصیفی –تحلیلی بود. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است. با استفاده از روش تحلیل داده ها و بر اساس یافته های این پژوهش امتیازات حقوقی زنان بعد از نکاح در ایران و برخی کشورهای اسلامی عبارت اند از : مهریه، اجرت المثل، توارث، نفقه زن، نفقه جنین، حقوق زنان در دوران بارداری و شیردهی، حق امتناع زن از ایفای وظایف زوجیت، استقلال مالی زن در نکاح، شرط برخورداری از نصف دارایی در صورت طلاق از سوی مرد، طلاق قضایی و محدودیت های آن ها شامل تمکین ، ریاست مرد، اشتغال زن، تابعیت، سکونت و اجازه زن برای خروج از منزل بود.
بررسی تجربه زیسته ی زنان در رابطه با نقش های محول و نقش های محقق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
197 - 216
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر درباره ی نقش زنان و چالش های مشارکت آن ها در سازمان های مردم نهاد (NGO) می باشد. با وجود برخی موانع فرهنگی و قانونی، برخی گزینه ها و بسترهای فرهنگی همواره مشوق و مقوم حضور تأثیر گذار آن ها بوده است. روش گرد آوری داده ها به صورت پیمایشی از طریق پرسش نامه انجام گرفته، که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 333 نفر از زنان عضو در سازمان های مردم نهاد استان لرستان مورد پرسش قرار گرفتند. با استفاده از نرم افزار AMOS ، معیارهای برازندگی مدل معادلات ساختاری برآورد و تأیید فرضیه ها بررسی شده است. بر طبق نتایج، بین فعالیت در سازمان مردم نهاد و نزدیکی نظام و زیست جهان، رابطه ی معنی داری وجود دارد. فعالیت در سازمان های مردم نهاد با حضور داوطلبانه گره خورده است و حضور داوطلبانه یعنی انعطاف پذیری در پذیرش نقش ها و فعالیت ها که به کل زندگی اعضا تسری پیدا می کند. برآیند نظریه های به کار گرفته شده در این تحقیق از جمله نظریه ی هابرماس، نشان می دهد، انسان قادر است با رویکرد انتخاب گرانه، همواره در جهان زندگی گام بردارد، اگر چه ظاهراَ نظام اقتصادی-اجتماعی به طرق گوناگون در قالب نقش های اجتماعی از بدو تولد تا پایان زندگی، خلق چنین ارتباط و کنشی را سلب می کند.
زن، انتظار، ظهور (3)
حوزه های تخصصی:
رابطه سبک هویتی غالب با سطح تعهد هویت زنان زندانی (بر اساس نوع جرم)
حوزه های تخصصی:
تجربه نشان داده است که به دنبال شکل گیری هویت سالم و موفق، احتمال وقوع رفتار خشونت آمیز و ناپخته در موقعیت های گوناگون کاهش می یابد و فرد از راه حل های مناسب تری جهت مواجهه با مشکلاتش استفاده می کند.هدف تحقیق حاضر، شناخت رابطه سبک هویتی غالب با سطح تعهد هویت در زنان زندانی است.
پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای است و با روش نمونه گیری سهمیه ای– تصادفی، تعداد 200 نفر زن زندانی با جرایم مالی، اعمال منافی عفت، قتل و مشارکت در قتل، سرقت و اعتیاد به مواد مخدر و حمل آن (هرکدام 40 نفر) انتخاب و پرسشنامه سبک های هویتی برزونسکی را تکمیل کردند.
سبک هویت گروه مرتکب قتل و مشارکت در قتل، هنجاری و سبک هویت مجرمین منافی عفت، اطلاعاتی بود، درحالی که سبک هویت سه گروه دیگر سردرگم بود. سطح تعهد نیز با دو سبک هویتی هنجاری و اطلاعاتی همبستگی مثبت و معنادار داشت.
سطح تعهد زندانیان و سبک تصمیم گیری و حل مسئله آن ها با سبک هویتی غالب این گروه درهم تنیده است، بنابراین، از داده های به دست آمده از این تحقیق می توان در برنامه های تربیتی و اصلاحی زندان ها و درروند بازجویی از هر یک از زندانیان سود جست.
تجربه زیسته زنان مطلقه از احساس ناامنی در زندگی روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است که تجربه احساس ناامنی در زندگی روزمره را از دیدگاه زنان مطلقه بازگوید تا به تفاسیر و دلالت های معنایی آن ها دست یابد. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. به کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 20 نفر از زنان مطلقه ی شهر ایلام، مصاحبه شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است انگ بیوگی، هراس اجتماعی، بی خانمانی، فقدان حمایت اجتماعی، به منزله شرایط علَی احساس ناامنی را به دنبال داشته است. طعمه جنسی و کنترل مضاعف به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. زنان مطلقه در مواجهه با پدیده مذکور به استراتژی های استیصال، پرخاشگری زنانه و تمایل به خودکشی، مقاومت پنهان زنانه، تمایل به خودکشی، دست زده اند. احساس ناامنی زنان مطلقه در زندگی روزمره، ازهم گسیختگی روانی، دل زدگی از فضای عمومی، و تبعیض مضاعف، را در پی داشته است.
بررسی نقش جنسیت در شکل گیری هویت جنسی از دیدگاه آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
206 - 219
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر ضمن ارائه تعریفی از مفهوم هویت جنسی، قبول و تحسین جنسیت کودکان از سوی اطرافیان، آموزش نقش جنسی به کودکان از همان اوایل کودکی و نیز نفی تبعیض جنسیتی بین کودکان را از ارکان اصلی تربیتی در شکل گیری هویت مناسب جنسی می داند. این مقاله با روشی توصیفی و تحلیلی و با هدف تبیین نگاه آیات و روایات در بررسی نقش متغیر جنسیت در تربیت، عمده ترین الزامات تربیتی را در شکل گیری هویت جنسی دختران و پسران بررسی نموده است. داده پردازی مقاله کتابخانه ای همراه با استناد به آیات و روایات است و نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که جهت حصول تربیتی سالم و کارآمد باید جنسیت کودکان را فارغ از نگاه های فرهنگی و سوگیری های جنسیتی به عنوان رکن مهم تربیتی مورد دقت قرار داد. بر اساس یافته های این پژوهش نگاه تساوی طلبانه به جنسیت و نیز توقع یکسان در ارائه نقش جنسیتی، نگاهی ناصحیح و به دور از واقعیات تکوینی کودکان و مخلّ امر تربیت است.
نقش میانجی گری خشم در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده با قلدری-قربانی سایبری در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی گری خشم در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده با قلدری-قربانی سایبری در دختران نوجوان بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. حجم نمونه 272 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین (2015) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس (شیوه برخط) انتخاب و به پرسشنامه تجربه قلدری-قربانی سایبری (CBVEQ) آنتیادو و همکاران (2015)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) زیمت و همکاران (1988) و سیاهه خشم (CHIA) نلسون و فینچ (2000) پاسخ دادند. سپس الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 و روش بوت استرپ در برنامه ماکرو پریچر و هایز (2004) تحلیل شد. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده (668/22-=t؛ 001/0=sig) و خشم (379/3=t؛ 001/0=sig) بر قلدری سایبری اثر مستقیم دارند. همچنین حمایت اجتماعی ادراک شده (264/20-=t؛ 001/0=sig) و خشم (083/4-=t؛ 001/0=sig) بر قلدری سایبری اثر مستقیم دارند. افزون اثرات غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق نقش میانجی خشم بر قلدری-قربانی سایبری معنادار بود و مدل از برازش مطلوب برخوردار بود (061/0=RMSEA و 05/0>P-value). می توان نتیجه گیری کرد که توجه به حمایت اجتماعی ادراک شده و خشم در دانش آموزان دختر برای شناسایی عوامل مؤثر بر قلدری-قربانی سایبری آنان ضروری است.
تحلیل انتقادی گفتمان غالب در داستان زن زیادی (اثر جلال آل احمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
103 - 116
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل انتقادی گفتمان غالب در داستان زیادی اثر جلال آل احمد با استفاده از رویکرد نورمن فرکلاف می باشد. جامعه مورد بررسی داستان «زن زیادی» از مجموعه داستان هایی به همین نام از جلال آل احمد است. نمونه پژوهش نشانه های قدرت و مسائل اجتماعی و تاریخی داستان زن زیادی است. طرح پژوهش کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی در سه سطح توصیف، تبیین و تحلیل مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش در این اثر جلال آل احمد نشان از حضور قدرتمند گفتمان سلطه و مردسالارانه در داستان و هم زمان در جامعه زمان وی و حتی در اندیشه خود نویسنده دارد. در نتیجه وجود فرهنگ برتری جنیستی مردان و حیات گفتمان سلطه گری و سلطه پذیری، به حاشیه رانی و منفعل نگه داشتن زنان به دست داده است. نکته مهمی که با تحلیل انتقادی گفتمان داستان به دست آمد آن است که ذهنیت استبدادی بیش از قدرت استبدادی در نهادینه ساختن این فرهنگ نقش دارد. از این رو است که شخصیت اصلی داستان در چنین نظامی بیش از آن که مغلوب قدرت و تصمیم مردان خانواده خود باشد، قربانی اندیشه تکامل نیافته و انفعال خود و پذیرش گفتمان سلطه و نهادینه ساختن آن در خود است.
تحلیل داده بنیاد آپارتمان نشینی از نگاه زنان شهر بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۵
29 - 50
حوزه های تخصصی:
دگرگونی های چند دهه ی اخیرِ شیوه ی سکونت در ایران سبب گرایش افراد به آپارتمان نشینی شده و تحلیل و بررسی ابعاد این پدیده از دیدگاه کنشگران درگیر آن امری ضروری است. این پژوهش با هدف تحلیل زندگی آپارتمان نشینی از نگاه زنان -که نیمی از ساکنان آپارتمان ها هستند- با روش نظریه ی مبنایی، نمونه گیری هدفمند و مصاحبه عمیق انجام شده است. زنان 50-15 ساله خانه دار که حداقل به مدت یک سال آپارتمان نشینی را تجربه کرده اند، جامعه ی مورد مطالعه این تحقیق را دربرمی گیرد. نتایج نشان داد، این افراد شیوه ی سکونت «آپارتمان نشینی» را در اثر شرایط علّی رانشی و کششی برگزید ه اند و برای شیوه ی زندگی خود راهبرد آپارتمان گرایی را اتخاذ کرده اند که متأثر از بستر حاکم و شرایط مداخله گر بوده و پیامدهای مثبت و منفی به دنبال دارد. دستاورد جدید تحقیق حاضر، تأکید بر مقوله ی «جنسیت زنانه» در درک پدیده ها و ساخت مفهوم «آپارتمان گرایی» و نشان دادن وجه تمایز آن با مفهوم «آپارتمان نشینی» است.
مطالعه ی کیفی خشونت خانگی علیه زنانِ خانه دار در شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
145 - 170
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکرد کیفی و استراتژی استفهامی به مطالعه ی همسرآزاری پرداخته و خشونت خانگی علیه زنان را با توجه به ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی آن مطالعه کرده است. داده های پژوهش با نمونه گیری هدفمند و نظری و از طریق مصاحبه ی عمیق با پانزده زنِ خانه دار 22 تا 45 ساله که در پاییز و زمستان 1395 به روان شناسِ مرکز بهداشتِ یکی از محله های محروم شهر خرم آباد رجوع کرده بودند، گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نظریه ی زمینه ای استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها، پنجاه و هشت مفهوم به دست آمد که پس از تقلیل این مفاهیم به یازده مقوله ی اصلی، آن ها را در قالب مدل پارادایمی قرار داده و تفسیر کردیم. در نهایت، مقوله ی هسته مشخص شد که عبارت است از «ساختن و سوختن زنانِ بی دفاع در برابر خشونت». یافته های پژوهش نشان می دهند که مسائل شوهر، موجب خشونت ورزی علیه زنان می شوند. با وجود این، وضعیت نامناسب اجتماعی این زنان و هم چنین فرهنگ مردسالار حاکم بر این محله، زنان مورد مطالعه را در برابر خشونت شوهران، بی دفاع می کنند. خشونت ورزی علیه زنان پیامدهای اجتماعی و روان شناختی مخربی برای این زنان به دنبال دارد. زنان در چنین وضعیتی چاره ای جز ساختن و سوختن ندارند.
تفاوت های اقتصادی-اجتماعی مرتبط با سن ازدواج زنان در ایران: مطالعه ی تطبیقی دختران جوان در آستانه ی ازدواج و زنان همسردار 49-15 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیستم بهار ۱۳۹۷ شماره ۷۹
171 - 210
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، سن ازدواج زنان در ایران بالا رفته و در فاصله ی سال های 1355 تا 1395 از متوسط سنی 7/19 به حدود 0/23 سال افزایش یافته است. مقاله ی حاضر، برخی از عوامل تعیین کننده ی سن ازدواج زنان در ایران را بررسی می کند. در این تحقیق، از داده های ثانویه ای استفاده شده است که در سال 1393 در بین نمونه ای از دختران جوان در آستانه ی ازدواج و همچنین زنان همسردار 49-15 ساله (هرکدام به تعداد 6500 نفر) جمع آوری شده است. یافته ها بیانگر آن است که برحسب مهم ترین متغیرهای اقتصادی-اجتماعی بررسی شده در مطالعه، سن ازدواج زنان الگوی رابطه ی J شکل (و در مواردی متمایل به Uشکل) را نشان می دهد. به طوری که، زنانی که پایین ترین موقعیت اقتصادی و اجتماعی را دارند، به طور متوسط در سنین بالاتری ازدواج می کنند. سپس، میانگین سن ازدواج زنان در سطوح متوسط موقعیت اقتصادی-اجتماعی به کمترین مقدار خود می رسد و دوباره برای زنانی که بالاترین موقعیت اقتصادی-اجتماعی را دارند، به بیشترین مقدار خود می رسد. یافته ها نشان می دهد، اجرای سیاست هایی که بتواند به کاهش نابرابری های اقتصادی-اجتماعی و افزایش سطح عدالت اجتماعی کمک کند، می تواند شرایط ازدواج را در ایران تسهیل کند.
شناسایی ابعاد سازنده ی طرد اجتماعی زندانیان زن(مورد مطالعه زندا ن های استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۳
123 - 146
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف شناسایی ابعاد سازنده ی طرد اجتماعی زندانیان زن و با روش پیمایشی انجام شد. جامعه ی آماری تمام زنان زندانی در بند زنان زندان های استان لرستان به تعداد 100 نفر بودند که از آنها، تعداد 81 نفر براساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه ی محقق ساخته استفاده شد. داده های گردآوری شده، با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به روش مؤلفه ی اصلی، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که طرد عینی و طرد ذهنی دو بعد سازنده ی طرد اجتماعی زندانیان زن در استان لرستان است. ضعف پایگاه اجتماعی-اقتصادی، بی اعتمادی و رهاشدگی، نپذیرفتن فرد از طرف خانواده و دوستان، بدنامی اجتماعی و تنهایی فرد پس از آزادی، ضعف اعتقادات دینی و اخلاقی فرد و خانواده و لغزش بنیان های خانوادگی از مؤلفه های طرد عینی اند و ناامیدی از آینده ی پیش رو، زیست جهان شکننده و احساس نبود پذیرش از طرف خانواده و دوستان از مؤلفه های طرد ذهنی اند. نتایج حاکی است که نحوه ی برخورد فردی و اجتماعی با زندانیان، پس از بازگشت به اجتماع، نقش اساسی در پیشگیری از جرم و ورود مجدد آنان به زندان دارد.
لالایی ها و بازتاب سوژه گی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لالایی ها بخش مهمی از ادبیات شفاهی و عامیانه مردم هر فرهنگ و جامعه را شکل می دهند. این بخش از ادبیات شفاهی به علت ارتباط تنگاتنگی که با زنان دارد، منبع ارزشمندی برای شناخت وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایشان به ویژه در جوامع و بافت های سنتی و پیشامدرن محسوب می گردد. این مطالعه ملهم از رویکردهای فمینیستی و با محوریت جنسیت به بررسی مضمونی لالایی های ششتمد سبزوار می پردازد. رویکرد روشی این پژوهش در گردآوری و تحلیل داده ها، رویکرد کیفی و روش دست اول دسترسی به میدان، یعنی مردم نگاری بوده است. نتایج مقاله حاضر حاکی از این است که لالایی گویی در جوامع سنتی و مردسالار از معدود بسترهایی است که برای زنان فرصت حرکت در جهت خلاف گفتمان غالب جامعه که زن را به مثابه ابژه ای منفعل مطرح می سازد، فراهم می کند. در لالایی های فولکلوریک، زنان با شناخت جایگاه اجتماعی خود و روایت تجربه زیسته شان در جامعه مردسالار و تلاش برای کاهش و تخفیف تنش ها و فشارها، به مثابه سوژه گانی فعال در قلب گفتمان های مردسالار و زن ستیز، عاملیت می یابند.
نقش تصورات منفی در روابط زوجین و راهکارهای درمان از دیدگاه اسلام و روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کشف دیدگاه اسلام در مورد یکی از عرصه های مهم روابط زوجین یعنی تصورات، به کنکاش در آموزه-های اسلامی پرداخته و با استخراج مفاهیمی مرتبط با این موضوع، نقش آسیب زای تصورات منفی در روابط همسران را مورد بررسی قرار داده است. همچنین به روش توصیفی- تحلیلی مشکلات زوجین در بعد تصورات را از دیدگاه روان شناسی و اسلام تحلیل نموده است. سپس با تعیین اهداف درمانگری، یک راهکار درمانی در نه گام، برای حل این مشکل ارائه و فنون درمانگری را نیز تحلیل و تبیین نمود. نتایج پژوهش نشان داد که تصورات منفی در پدیدآیی روابط آسیب زا بین همسران تأثیر قابل توجهی دارد. از این رو، تصورات منفی یکی از وجوه روابط همسران است که مورد توجه اسلام واقع شده و متون روان شناسی نیز بر آن تأکید دارند. فنون درمانی که طی پژوهش حاضر از منابع اسلام و روان شناسی استخراج شد عبارتند از: مواجهه تجسمی، تصویرپردازی مثبت، تصور بالاترین حد، تصورات ذهنی هدایت شده، تجسم خلاق، دعا و انس با خداوند، تصویرپردازی مثبت از اعمال، کسب تفکر یقینی، تصویرپردازی صورت باطنی عمل و تصویرپردازی عواقب عمل، و هدایت خودگویی.
دیدگاه؛ سقوط ولایت در ازدواج باکره در فرض منع غیر موجّه ولیّ
منبع:
حورا ۱۳۹۰ شماره ۳۹
حوزه های تخصصی:
حقوق شهروندی و تقابل دو محور گفتمانی اسلام و غرب در بحران کرونا
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم نظام های حقوقی و فلسفی در جهان بینی اسلام و غرب، نحوه بهره مندی انسان ها از حقوق شهروندی خویش است که تفاوت های بنیادینی میان آموزه های این دو گفتمان وجود دارد. این تفاوت به دیدگاه و اصول هر مکتب و تعریف آن از موضوع حقوق شهروندی باز می گردد که بر طبق آن، قوانین و مقررات موضوعه نیز به تبع تعریف و منشاء حقوق افراد، متفاوت می شود. احترام به حقوق شهروندی در وضعیت بحران، از مهم ترین وظایف هر حاکمیتی تلقی می شود که در شاخص هایی نظیر مسئولیت پذیری و پاسخ گویی مسئولان، ارائه خدمات عادلانه به تمامی شهروندان و ایجاد بستر مشارکت آگاهانه مردمی، تبلور می یابد. بروز و شیوع ویروس کرونا، از جمله بحران هایی است که از نظر گستردگی و دامنه تأثیرات، در نوع خود بی مانند بوده و در حال حاضر تمام کشورهای جهان را درگیر کرده است، اما نحوه مقابله هر حکومتی با این ویروس، بر اساس نوع جهان بینی و مبانی فکری مشخص آن نظام سیاسی بوده که به اقتضای خصوصیات جامعه خود، پاسخ متفاوتی به این بحران داده اند. بحران کرونا معیار و محک خوبی بود تا تفاوت میان نوع نگاه به انسان ها و حقوق شهروندی در گفتمان اسلامی و گفتمان لیبرال غربی آشکار شود؛ لذا این نوشتار سعی دارد نحوه مواجهه با کرونا را در تمدن غرب به محوریت آمریکا و تمدن اسلامی به محوریت ایران، مورد ارزیابی قرار دهد.