این روزها، دغدغه و اضطراب جهانی شدن، مشغله ذهنی بسیاری از متفکران عرصه سیاست، اقتصاد و غیره را تشکیل می دهد و همه به نوعی از دید خود به این مقوله پرداخته و آن را رد یا قبول می کنند و آنچه در این مقوله به فراموشی سپرده شده و یا حداقل کمتر توجه شده است، توجه به حیات حقیقی بشر و ارزشها و معنویات در زندگی انسانها و جایگاه آن در این معرکه است. فصلنامه شورای فرهنگی - اجتماعی در پی بررسی و تبیین جایگاه این موضوع به محضر جناب آقای دکتر جاوید حاج علی اکبری، فارغ التحصیل دانشکده پزشکی اصفهان و دانش آموخته حوزه شهید مطهری در رشته حکمت و فلسفه رسیده و با طرح سؤالاتی در این زمینه، در صدد دستیابی به تحلیلی مناسب در این موضوع برآمدیم. از پذیرش و صبر و متانت آقای دکتر در این گفتمان نهایت سپاس را داریم.
دغدغه های فکری موجود پیرامون شبهات و ابهامات در حوزة مسائل زنان، در عرصة مبانی اندیشه و ارائه تفکرات و القائات بی اساس از سویی؛ و پرداختن به مسئولیت ها؛ حقوق و وظایف زنان توسط گروه ها و سازمان های مختلف زیر چتر همسان سازی فرهنگ جهانی تحت عنوان دفاع از حقوق این قشر از سوی دیگر و بالاخره تحقق اهداف شوم در به بیراهه کشاندن مسیر تکامل اجتماعی زنان، مسئولین و محققین را پیوسته بر آن می دارد تا در مقام پاسخگویی و تبیین این گونه مسائل، به ارزیابی دقیقتری در پژوهشها و مصاحبه ها بیندیشند و از زوایای مختلف به بازبینی و تحلیل روشن تری بپردازند و عمدتأ موضوعاتی را که به نحوی مورد تعرض و سوء استفاده دشمنان و احیاناً بی توجهی و سطحی نگری بعضی دوستان قرار دارد، و به دور از جهت گیری و شعار و التقاط، به بحث و تبادل نظر بگذارند.
در این مقاله، نخست به شناخت ماهیت تازه گفتمان فمنیستی در غرب پرداختهایم، سپس از مراحل و ویژگیهای فمنیسم ایرانی سخن گفتهایم و از طریق شناخت این دو بُعد، به الگوی مورد نظر امام(ره) پراخته و با استعانت از سیره عملی و نظری ایشان بین دو بُعد ایدئولوژیک و مصداقی گفتمان نوین مدرنیسم تفکیک قائل شدهایم، سپس «اثبات مصادیق» و «نفی ایدئولوژیک» را به مثابه دیدگاه نهایی امام(ره) مطرح نمودهایم.
کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، مصوب 27 آذر 1358 (18 دسامبر 1979 ) مجمع عمومی سازمان ملل حاصل دو قرن مبارزه و فعالیت خستگی ناپذیر جنبش زنان اروپا و امریکا در دفاع از حقوق انسانی زنان میباشد. این جنبش از اوایل قرن نوزدهم تحت عنوان فمینیسم (Feminism) و با شعار « تساوی زن و مرد در همه شئون» در اعتراض به مردسالاری حاکم بر اعلامیه حقوق بشر فرانسه به وجود آمد. این اعلامیه با بیاعتنایی آشکار به حقوق زنان، هیچگونه حقی برای آنان در نظر نگرفته بود، در نتیجه گروهی از زنان در مخالفت با این نابرابری، دست به اعتراض زده و خواهان حقوق برابر با مردان شدند. این حرکت بعدها توسط کندورسه (Condorcet) ریاضیدان و فیلسوف فرانسوی ادامه یافت و به تشکیل مکتب طرفداران زن انجامید. این مکتب در دفاع از حقوق زنان بر سه نکته اساسی تأکید داشت:1 -زن، انسانی بالغ و کامل است و در برابر مردان به ویژه در زندگی زناشویی از استقلال، اختیار وحقوق انسانی برخوردار است. 2- زن از نظر فکری، انسانی آزاد و مستقل است.3- زنان باید در مسائل سیاسی شرکت کنند و از حقوق مساوی با مردان برخوردار باشند
وجوه صنعتی و تجاری سینما همواره بستر مناسبی برای تحقق اهداف و آرمان سوداگرانة صاحبان ثروت بوده است. بسیاری از دستاوردهای تفکیکی و تکنولوژیکی هنر، صنعت و سینما نیز زائیده خوی و خصلت کلان سرمایه داران برای جلب و کشاندن هر چه بیشتر توده های مردم به سالن های سینما بوده است. فراهم آوردن زمینة ابداع و انجام آزمایش های متعدد و پرهزینه از سوی استودیوهای بزرگ فیلمسازی در غرب برای خلق صحنه های مهیج و خیره کننده، اگر چه هدف ضمنی تکامل زبان سینما را به همراه داشته است، اما بیشتر به قصد تسخیر شبکه های توزیع و نمایش فیلم در سراسر جهان و کسب سودهای سرشار صورت گرفته است.
تئوری «توسعه» اقتصادی در آموزههای لیبرال - سرمایهداری، مبتنی بر نوعی حیوانانگاری مفرط و توهینآمیز در باب انسان است. انسان اقتصادی در مکتب سرمایهداری لیبرال، محکوم محض در چنبرة قوانین طبیعی است و تبعیت رفتار انسان از نفع شخصی و حسابگر بودن خود محورانة او در تعقیب منافع شخصی به هر قیمت و جدا بودن اخلاق از اقتصاد، جزء اصول موضوعة «توسعة» غربی و باعث تقدم رتبی و ارزشی آن!! بر عدالت است. نقد دیدگاه سرمایهداری «توسعه»، دربارة انسان اقتصادی، نقد حاکمیت قوانین طبیعی بر رفتارهای انسان، نقد تبیین رفتار انسان در تبعیت از نفع شخصی، نقد فرضیة لیبرالی در موضوع هماهنگی منافع فرد و اجتماع و نقد تز ماتریالیستیِ جدایی «اخلاق» از «اقتصاد»، که از ارکان اصلی «توسعه محوری غربی» است، مضمونِ اصلی این نوشتار را تشکیل میدهد.
آنگاه که انسان بر بال اندیشه می نشیند و با استمداد از خرد، این ارزشمندترین دستمایه حیات و سرمـایه نجـات، در بیکران افق معرفت به پرواز در می آید، عرصه معلومات را یکی پس از دیگری درمی نوردد تا بر مجهولات فایق آید و پیوسته از مشهودات و بدیهیات، اوّلیّات و مشهورات می گذرد تا به عرصه معقولات دست یازد.