فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۵۲٬۷۱۷ مورد.
منبع:
Journal of System Management, Volume ۹, Issue ۳, Summer ۲۰۲۳
263 - 283
حوزه های تخصصی:
The main purpose of this research is to identify and analyze the effective factors of establishing a knowledge-based city in less developed areas. The research method is mixed (qualitative-quantitative). To carry out this research, in addition to studying documents, the ground theory method with MAXQDA12 software was used to identify the effective factors. The statistical population in this research was all experts in the field of public management, urban management, economics, managers of knowledge-based companies, and managers of Sistan and Baluchestan governorate and Zahedan municipality, which was conducted after conducting 17 theoretical saturation interviews. Finally, open, central, and selective codes were extracted and in the quantitative part, Dematal technique was used to determine the effectiveness of the effective dimensions on the establishment of a knowledge-based city. According to the semi-structured interviews, 6 dimensions (cause, main phenomenon, contextual, interveners, strategies, consequences) and 15 components (core codes), and 69 indicators (open code) were extracted for the establishment of the knowledge-based city. The Finding showed that dimensions of development, skill and expertise, education and technology, infrastructure, internationalization, institutional factor, urban knowledge development, knowledge management, foreign policies, laws and regulations, cultural-native, knowledge-based city development, policies, domestic, cultural conflict, and urban geography, in order from high impact to low impact, as well as dimensions of urban geography, cultural conflict, internal policies, knowledge-based city development, cultural-native, laws and regulations, foreign policies, knowledge management, knowledge development urban, institutional factor, internationalization, infrastructural, education and technology, skill and expertise and development are respectively from high effectiveness to low effectiveness.
Presenting a model of tax non-compliance in Iran based on the network analysis Process(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
In the field of corporate tax behavior, corporate governance mechanisms are effective for shaping and monitoring the behavior of managers. The board, which is responsible for allocating resources, improving performance and increasing shareholder wealth, plays a central role in choosing a tax management strategy. Hence, companies with different governance structures may adopt different types of tax management. Therefore, it can be argued that corporate governance mechanisms can affect corporate tax activities. In order to achieve the weight of the identified criteria, the network analysis process method was used. The purpose of this method was to structure the decision-making process, according to a scenario affected by multiple independent factors. In this method, there can be a relationship between all levels, while in the method of hierarchical analysis process, this relationship could only be from high levels to low levels. The method of the network analysis process, such as the hierarchical analysis process, calculates the inconsistency of all judgments by the conformity rate, and the calculated inconsistency rate must be less than 10%. The compatibility coefficient of the final matrix shows the validity of the questionnaire. In order to analyze the data, Super Decision 1.6.0 software developed by Thomas L. Saati, the inventor of this method, as well as MS Excel 2019 software were used. There is considerable evidence that increasing tax requirements can increase tax compliance, but typically some types of tax offenses are used as a tool to control the phenomenon of tax default.
تاثیر سرمایه اجتماعی داخلی، تعهد و تجربه صادراتی بر عملکرد بین المللی با تاکید بر میانجی گری یادگیری و همسویی بین المللی (مورد مطالعه: شرکت های دارویی فعال در صادرات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
55 - 72
حوزه های تخصصی:
در جهان متلاطم و رقابتی امروز، بقا و گسترش شرکت ها در گرو موفقیت آن ها در بازارهای بین المللی است. با توجه به توسعه اخیر صنعت دارو در کشور از یک سو و اهمیت صادرات غیر نفتی برای رشد اقتصادی از سوی دیگر، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی داخلی، تعهد و تجربه صادراتی بر عملکرد بین المللی با نقش میانجی یادگیری و همسویی بین المللی در بخش دارویی صورت گرفت. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران وکارشناسان شرکت های دارویی فعال در صادرات بوده است که حداقل حجم نمونه با روش کلاین (2005)، 200 نفر تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش پرسشنامه استاندارد بود. در نهایت 378 پرسشنامه کامل از 30 شرکت دارویی فعال در صادرات جمع آوری شد. یافته های حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری، با نرم افزار اسمارت پی ال اس، نشان داد سرمایه اجتماعی داخلی تاثیر معنی داری بر عملکرد بین المللی ندارد. در ادامه مشخص شد تعهد صادراتی از طریق نقش میانجی یادگیری و همسویی بین المللی بر عملکرد بین المللی تاثیر دارد. همچنین تاثیر تجربه صادراتی بر عملکرد بین المللی از طریق نقش میانجی یادگیری و همسویی بین المللی تایید شد. بر این اساس لازم است مدیران صنایع دارویی با تاکید بر ارزش منابع درون بنگاهی، توسعه دانش جدید در مورد بازارهای بین المللی و توسعه فعالیت های بین المللی در هماهنگی با اهداف و ماموریت شرکت به بهبود عملکرد در بازارهای بین المللی دست یابند.
مربی گری و عملکرد کارکنان: نقش میانجی پاداش و قدردانی، تعهد و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به سبب فضای رقابتی موجود که وجود نیروی انسانی مستعد را در سازمان ها، ضرورتی اجتناب ناپذیر می سازد، سازمان ها لازم است رویکردهای توسعه منابع انسانی را جهت بقا و توسعه سازمانی بکار گیرند. یکی از رویکردهای اثر بخش در توسعه منابع انسانی، مربی گری است. پژوهش حاضر؛ با هدف بررسی تاثیر مربی گری بر عملکرد کارکنان با نقش واسط پاداش و قدردانی، تعهد و یادگیری کارکنان در شرکت گاز استان گلستان، صورت گرفته است. این تحقیق؛ از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری؛ کلیه کارکنان رسمی شرکت گاز استان گلستان به تعداد ۱۸۴ نفر بوده که بر اساس جدول کرچسی و مورگان، تعداد ۱۲۴ نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ازپرسشنامه با تایید روایی و پایایی آن استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها، از روش مدل سازی معادلات ساختاری و از نرم افزار SPSS و Smart PLS، استفاده گردید. پژوهش حاضر دارای نه فرضیه بود که یافته های این تحقیق نشان می دهد رابطه مربی گری و پاداش و قدردانی، مربی گری و تعهد، مربی گری و یادگیری کارکنان؛ مثبت و معنادار است. همچنین پاداش و قدردانی و عملکرد، تعهد و عملکرد و یادگیری و عملکرد کارکنان؛ ارتباط مثبت و معناداری با یکدیگر دارند. همچنین اینکه پاداش و قدردانی، تعهد و یادگیری؛ رابطه بین مربی گری و عملکرد کارکنان را بطور معناداری میانجی گری می کنند و نقش میانجی آن ها مورد تایید قرار گرفت. سهم علمی پژوهش حاضر؛ شناساندن و شفاف سازی نقش مربی گری بر متغیر مهم عملکرد کارکنان از طریق متغیرهای میانچی مورد تاکید می باشد
خود توسعه ای عصب- شناختی رهبران: واکاوی دیدگاه های رهبران دانشگاهی و متخصصان عصب- شناختی (مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
۱۸۰-۱۶۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی خودتوسعه ای عصب- شناختی رهبران از نظر رهبران دانشگاهی و متخصصان عصب- شناختی انجام شده است. روش پژوهش کیفی بوده که برای این منظور از مصاحبه نیمه ساختار یافته برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. جامعه پژوهش رهبران دانشگاهی و متخصصان عصب- شناختی دانشگاه های دولتی شهر تهران بوده است که به روش گلوله برفی تعداد 15 نفر از آنان به عنوان نمونه و براساس قاعده اشباع نظری انتخاب شدند. یافته های پژوهش منجر به شناسایی هفت بعد و 44 مؤلفه شد. بعد اول، شایستگی های عصبی خودتوسعه ای و بعد دوم شایستگی های شناختی خودتوسعه ای می باشند که انتظار می روند رهبران دانشگاهی این شایستگی ها را در خود پرورش دهند. بعد سوم پروفایل شناختی و بعد چهارم شبکه مغزی است که زیربنای شایستگی های شناختی و عصبی قلمداد می شوند. بعد پنجم راهبردهای نوین و بعد ششم راهبردهای کلاسیک خودتوسعه ای عصب-شناختی می باشند که رهبران به کمک آنها می توانند به خودتوسعه ای عصب- شناختی بپردازند. در نهایت، بعد هفتم شامل بستر عصب- شناختی است که زمینه مناسب برای تحقق خودتوسعه ای عصب- شناختی رهبران دانشگاهی را فراهم خواهد کرد.
پیش بینی هزینه های بیمه درمانی افراد با استفاده از یادگیری ماشین و روش یادگیری جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 14
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: صنعت بیمه درمانی در پیش بینی هزینه های بیمه افراد که براساس پارامترهای پیچیده ای مانند سن و ویژگی های فیزیکی است، با چالش مهمی مواجه است. شرکت های بیمه برای مدیریت ریسک و جلوگیری از زیان احتمالی، بیمه گذاران را به دو گروه پرخطر و کم خطر دسته بندی می کنند. بااین حال، برآورد دقیق هزینه ها برای هر فرد می تواند کار سختی باشد. برای مقابله با این چالش، ما رویکردی مبتنی بر علم داده و یادگیری ماشین را پیشنهاد می کنیم که از یادگیری جمعی برای پیش بینی افراد پرخطر و کم خطر استفاده می کند.روش شناسی: روش پیشنهادی شامل مراحل مختلفی از جمله پیش پردازش داده ها، مهندسی ویژگی ها و اعتبارسنجی متقابل برای ارزیابی عملکرد مدل است. در مرحله اول، داده ها را با پاک کردن، مدیریت مقادیر ازدست رفته و رمزگذاری متغیرهای طبقه بندی، پیش پردازش می کنیم. در مرحله دوم، ما ویژگی های جدیدی را با استفاده از روش های مهندسی ویژگی ها مانند مقیاس بندی، نرمال سازی و کاهش ابعاد تولید می کنیم. این روش ها به استخراج اطلاعات معنادار از داده ها و بهبود عملکرد مدل کمک می کند. در مرحله بعد، ما از یادگیری جمعی برای ترکیب روش های رگرسیون متعدد، مانند رگرسیون لجستیک، شبکه های عصبی، ماشین های بردار پشتیبانی، جنگل های تصادفی، LightGBM و XGBoost استفاده می کنیم. هدف از ترکیب این روش ها این است که از نقاط قوت آن ها استفاده کنیم و نقاط ضعف آن ها را به حداقل برسانیم تا به دقت پیش بینی بهتری دست یابیم. در نهایت، عملکرد مدل را با استفاده از روش اعتبارسنجی متقاطع k-fold ارزیابی می کنیم. این روش به اعتبارسنجی دقت مدل و جلوگیری از برازش بیش از حد کمک می کند.یافته ها: رویکرد پیشنهادی ما به AUC برابر با 73/0 دست می یابد که اثربخشی آن را در پیش بینی افراد پرخطر و کم خطر نشان می دهد.نتیجه گیری: با استفاده از علم داده و روش های یادگیری ماشین، شرکت های بیمه می توانند دقت برآورد هزینه خود را بهبود بخشند و ریسک را بهتر مدیریت کنند. این رویکرد می تواند به شرکت های بیمه کمک کند تا پوشش بیمه ای و قیمت گذاری دقیق تری را برای افراد ارائه دهند که به رضایت بیشتر مشتریان و کاهش زیان های مالی منجر می شود.
ارائه الگوی مدیریت استعداد و جانشین پروی در حسابرسی با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۰
۱۶۶-۱۳۷
حوزه های تخصصی:
حسابرسی و حسابداری به عنوان دانش هایی هستند که در تمامی مراحل خود مستلزم اعمال قضاوت های حرفه ای و تصمیم گیری های حسابرسان و مدیران خود می باشد و این امر اهمیت جذب استعداد و نیز نگهداشت آنان را برای توسعه عملکرد کارکنان و موسسات حسابرسی را دو چندان کرده است. بنابراین هدف این پژوهش ارائه الگوی مدیریت استعداد و جانشین پروری در حسابرسی با استفاده از رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته با خبرگان بود به این منظور در سال 1400 با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) با 14 نفر از اعضای هیات علمی متخصص، شرکاء مؤسسات حسابرسی، اعضای جامعه حسابداران رسمی ایران که در زمینه حسابرسی و مدیریت صاحب نظر و دارای تجربه بوده اند، مصاحبه های عمیق تا مرحله اشباع صورت گرفت. داده های پژوهش با استفاده از روش کدگذاری و استفاده از نرم افزار Maxqda مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مقوله های اصلی و مفاهیم استخراج گردید. مدل مدیریت استعداد و جانشین پروری در قالب مدل پارادایمی که دربرگیرنده، شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها است، ارائه گردید. براساس این مدل مهمترین شرایط علی که می تواند در مدیریت استعداد و جانشین پروری حسابرسی موثر باشند، عوامل فردی، حرفه ای و انگیزشی است. همچنین، برای دستیابی به مدیریت استعداد و جانشین پروری حسابرسی باید راهبرد هایی مانند شایستگی، مدیریت دانش، نهادینه کردن استعداد و جانشین پروری اتخاذ گردد. همچنین الگوی پژوهش نشان داد که مدیریت استعداد و جانشین پروری می تواند پیامد هایی از قبیل توسعه عملکرد و کسب مزیت رقابتی را در پی داشته باشد.
شناسایی معیارهای موثر بر نظریه بازی ها در سازمانها
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره سوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷)
171 - 144
حوزه های تخصصی:
همواره نظریات به عنوان مهمترین ابزار پژوهش، پژوهشگران را یاری می نماید؛ تا با به کارگیری آنها بتوانند پدیده های اجتماعی را مورد توصیف، تبیین و تحلیل قرار دهند. در دهه های اخیر یکی از پرکاربردترین ابزار های مطالعاتی که می توان نام برد، نظریه بازی ها ست. این نظریه به دلیل قابلیت تعمیم بالای آن، تقریباً در همه ی حوزه های علوم انسانی و اجتماعی کاربرد وسیع یافته است و با استفاده از آن بسیاری از پدیده های اجتماعی که در آن کنشگرانی در ارتباط با یکدیگر باشند، توصیف و تحلیل می شوند. کلمه بازی که در میان عامه ی مردم استفاده می شود، دربرگیرنده ی مفاهیمی همچون بازی های ورزش، انواع قمار، شطرنج و شرط بندی است و کمتر در حوزه های سیاسی، اقتصادی، روابط کار و... استفاده می شود. در بازی های عامیانه ی فوق دو نفر (دو طرف) حضور دارند و هر یک از دو طرف ها برای برد تلاش می کند، اما نتیجه ممکن است برد، باخت یا مساوی باشد.آنچه در نظریه ی بازی ها به آن بازی اطلاق می شود، عبارت است از: تعاملاتی (روابط متقابل) که در آن بین تصمیم دو طرف (یا بیشتر) وابستگی و ارتباط متقابل وجود داشته باشد.در این پژوهش به دنبال شناسایی معیارهای موثر بر نظریه بازی ها در سازمانها هستیم.
تاثیر حاکمیت شرکتی، سودآوری و اندازه شرکت بر ارزش شرکت با نقش میانجی سرمایه فکری
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر جهت ارائه شواهدی در خصوص ارتباط میان حاکمیت شرکتی، سودآوری و اندازه شرکت با ارزش شرکت و نقش میانجی سرمایه فکری بر این رابطه انجام شد. روش: در راستای تحقق اهداف پژوهش، از شاخص کیوتوبین برای سنجش ارزش شرکت استفاده شده است. همچنین، از شاخص های اندازه هیئت مدیره، استقلال هیئت مدیره و حضور زن در هیئت مدیره برای متغیر حاکمیت شرکتی استفاده گردید. برای متغیر سودآوری نیز شاخص های بازده دارایی، بازده حقوق صاحبان سهام و بازده فروش مورد استفاده قرار گرفت. متغیر اندازه شرکت نیز با استفاده از شاخص های لگاریتم طبیعی کل دارایی ها، لگاریتم طبیعی فروش و لگاریتم طبیعی ارزش بازار وارد مدل شد. در نهایت، از کارایی سرمایه فکری، کارایی سرمایه ساختاری و کارایی سرمایه انسانی به عنوان شاخص های سرمایه فکری استفاده شد. فرضیه های پژوهش با استفاده از نمونه ای متشکل از 142 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1391- 1399 و با بهره گیری از مدل یابی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که حاکمیت شرکتی تاثیر معناداری بر سرمایه فکری و ارزش شرکت ندارد. همچنین، تاثیر سودآوری بر سرمایه فکری و ارزش شرکت تأیید شد. اندازه شرکت نیز تاثیر معناداری بر ارزش شرکت داشته است، در حالی که تاثیر آن بر سرمایه فکری تایید نگردید. علاوه بر این، تاثیر سرمایه فکری بر ارزش شرکت نیز مورد تأیید قرار نگرفت. در نهایت نتایج نشان داد که نقش میانجی سرمایه فکری در رابطه بین حاکمیت شرکت، سودآوری و اندازه شرکت، با ارزش شرکت قابل پذیرش نیست. نتیجه گیری: اندازه شرکت بازتابی از ارزش کل دارایی شرکت است. این امر بر انتظار سرمایه گذار از سود سهام شرکت تأثیر می گذارد و در نتیجه افزایش تقاضا برای سهام شرکت قادر به افزایش قیمت سهام در بازار سرمایه خواهد بود. در شرکت های مورد بررسی، دارایی ها و سرمایه های فیزیکی نقشی اساسی در تبیین ارزش شرکت داشته و در نتیجه به سرمایه فکری توجهی نشده است. حاکمیت شرکتی مناسب می تواند به جذب سرمایه فکری کمک کند و از آنجا که سرمایه فکری یک منبع دانش در رابطه با دارایی های نامشهود است، می تواند ارزش شرکت را نیز بهبود بخشد. سرمایه فکری در تبیین اندازه شرکت و ارزش شرکت نیز نسبت به سرمایه فیزیکی، از اهمیت به مراتب کمتری برخوردار است.
بررسی رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و مدیریت سود بانک ها با تأکید بر نقش تعدیلی قدرت مدیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تأثیر قدرت مدیرعامل بر عملکرد بانک، مدیران عامل می توانند در انجام مسئولیت پذیری اجتماعی و در مدیریت سود نقش داشته باشند و در حوزه گزارشگری مالی، باوجود پیامدهای متفاوت اعمال مدیریت سود در بانک ها و اثرات آن روی صنایع دیگر و اقتصاد کلان، بانک ها بیشتر از سازمان های غیرمالی به شیوه های مدیریت سود تمایل دارند. علاوه بر این، به دلیل عدم شفافیت و عدم تقارن اطلاعاتی، بانک ها ملزم به ارائه بازخورد به جامعه بیش از سایر صنایع هستند. براین اساس، پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر قدرت مدیرعامل بر رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و مدیریت سود بانک ها صورت گرفته است. بدین منظور نمونه پژوهش شامل 16 بانک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران در بازه زمانی سال 1395 تا 1400 برای آزمون فرضیه های پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. یافته های حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان دادند که، مسئولیت پذیری اجتماعی بر مدیریت سود بانک ها تأثیر منفی و معناداری دارند. این بدان معناست که افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی موجب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و کاهش عدم شفافیت اطلاعات مالی و درنتیجه کاهش مدیریت سود بانک ها می شوند. همچنین یافته های پژوهش نشان دادند، قدرت مدیرعامل در تعدیل رابطه مسئولیت پذیری اجتماعی و مدیریت سود بانک ها نقشی ندارد.
ارائه نظام بومی ترفیع و ارتقاء اعضای هیئت علمی دانشگاه ها مبتنی بر منظومه فکری مقام معظم رهبری مدظله العالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه ها نقش حیاتی به مثابه سوزنبان در تغییر ریل پیشرفت کشور به سمت تمدن نوین اسلامی را بر عهده دارند و تحول ماندگار در آن منوط به ایفای نقش اعضای هیئت علمی به عنوان موتور محرک تحول سایر مؤلفه های تحول دانشگاه می باشد. در همین راستا چارچوبی بومی و جدید برای رفع خلأهای موجود در آیین نامه ترفیع و ارتقاء به منظور جهت دهی، شناسایی و حل نظام مسائل کشور ارائه شد. پژوهش حاضر از نظر فلسفه، از نوع تحقیقات تفسیری و مبتنی بر تفسیر داده ها و یافته ها است و از نظر نوع هدف، در طبقه تحقیقات کاربردی قرار می گیرد و از نظر راهبرد پژوهشی، تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی است. شیوه گردآوری داده ها نیز بررسی و تحلیل منابع از بیانات و مستندات مکتوب مقام معظم رهبری و در تجزیه و تحلیل داده ها نیز از شناسه گذاری و خوشه بندی مضامین استفاده شده است. از مجموع 128 منبع، 98 مضمون پایه و 18 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر سازماندهی گردید. نتایج نشان می دهد نظام بومی ترفیع و ارتقا در ماده چهار (فعالیت های علمی-اجرایی و مستشاری) با محوریت احصاء نظام مسائل و با مؤلفه اصلی مسئله یابی، در ماده سه (فعالیت های تربیتی پژوهشی) با محوریت حل مسئله و با مؤلفه اصلی حل مسئله، در ماده دو (فعالیت های تربیتی آموزشی) با محوریت همتاپروری و با مؤلفه اصلی شاگردپروری و در ماده یک (فعالیت های تربیتی فرهنگی) با محوریت جنگ نرم و با مؤلفه اصلی امیدآفرینی با تبیین دستاوردها و مسائل انقلاب اسلامی، دارای منطق تحولی می باشد.
Impact of Information and Communication Technology on Self-directed Learning among Employees at Red Crescent Society of Tehran(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
INTRODUCTION: The achievement of organizational goals depends on the ability of employees to perform the assigned tasks and adapt to the changing environment. The implementation of training and improvement of human resources allow people to effectively continue their activities and increase their efficiency in accordance with organizational and environmental changes. The present study aimed to assess the impact of information and communication technology on self-directed learning among Employees at the Red Crescent Society of Tehran. METHODS: This research was applied-descriptive and survey-type. The statistical population of the current research included all 1800 employees at the Red Crescent Society of Tehran. Based on Cochran's formula, 317 subjects were selected by simple random sampling and answered the questionnaires. To check the variables of the research, a 73-item questionnaire was used, which assesses the two variables of information and communication technology and self-directed learning. The validity of the questionnaire was confirmed by experts' opinions, and its reliability was assessed by Cronbach's alpha method. Research hypotheses were tested by structural equation modeling using LISREL software. Confirmatory factor analysis was used to measure the indicators of the questionnaire, and the model of path coefficients and significant coefficients was applied to examine the hypotheses. FINDINGS: The results of the analyses demonstrated that information and communication technology and each dimension of using computers, media (radio and television), the Internet, educational software, and mobile phones had a significant positive effect on self-control, willingness to learn, and self-management among the employees at Red Crescent Society of Tehran. CONCLUSION: In every organization, the management must make sure that the employees recognize the importance of learning since it is a key factor in the success of the organization. It is necessary for the management of every organization to remove mental models and old beliefs and, considering the role of information technology in learning and creating transformations in learning methods, provide the grounds for its application among employees.
چارچوبی برای تحلیل حکمرانی داده در سطح ملی با استفاده از رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
167 - 192
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های چارچوب زیست بوم حکمرانی داده در سطح ملی است. با وجود مطالعات متعددی که در زمینه حکمرانی داده انجام شده است. بااین حال بیشتر مطالعات در سطح سازمان بوده و مطالعات محدودی به بررسی زیست بوم حکمرانی داده در سطح ملی پرداخته اند؛ لذا در پژوهش حاضر به منظور شناسایی مؤلفه های چارچوب زیست بوم حکمرانی داده با روش مرور نظام مند و از طریق جستجو در پایگاه Web of Knowledge، در بازه زمانی 2020-2010، تعداد 1803 سند استخراج شد که پس از بررسی های لازم 65 مورد از آن ها به عنوان اسناد مرتبط و معتبر انتخاب شدند. در ادامه با استفاده از رویکرد فراترکیب و کدگذاری اسناد منتخب، مؤلفه های چارچوب زیست بوم حکمرانی داده شناسایی شدند. در نتایج پژوهش 13 مؤلفه شناسایی شدند که شامل؛ مؤلفه های پایش و ارزیابی عملکرد، استانداردها، تامین مالی، چرخه عمر داده، زیرساخت و فناوری، فراداده، فرهنگ، نقش ها و مسئولیت ها، کیفیت داده، امنیت و حفظ حریم خصوصی، آموزش و ترویج، سیاست ها و قوانین و اصول داده است. همچنین در طی بررسی اسناد منتخب، مجموعه نقش های اصلی زیست بوم حکمرانی داده شناسایی شدند که از جمله آن ها می توان به نقش هایی مانند تولیدکننده داده، کاربر داده، سیاستگذار، بازیگر مرکزی، مشاور داده اشاره کرد. از طرف دیگر چرخه عمر داده نیز شامل مراحل مختلفی مانند خلق داده، ذخیره سازی داده، پردازش داده، حذف و امحاء داده است.
نقش میانجی تعهد سازمانی در ارتباط بین منتورینگ و رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
299 - 325
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تعهد سازمانی در رابطه بین منتورینگ و رضایت شغلی و رسیدن به پاسخ این سوال است که آیا تعهد سازمانی در رابطه بین منتورینگ و رضایت شغلی نقش میانجی ایفا می کند؟ این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و با توجه به ماهیت موضوع و اهداف آن، از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. برای آزمون فرضیه های تحقیق از مدل معادلات ساختاری توسط نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. حجم نمونه آماری مورد نیاز از طریق فرمول کوکران 134 نفر تعیین گردید و افراد نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های اولیه موردنیاز از طریق پرسشنامه و داده های ثانویه نیز از طریق منابع کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری شدند. یافته های تحقیق نشان داد که به طور کلی متغیر منتورینگ در مجموع 59 درصد از واریانس متغیر رضایت شغلی و 19.9 درصد از واریانس متغیر تعهد سازمانی را تبیین می کند و متغیر تعهد سازمانی در مجموع 53 درصد از واریانس متغیر رضایت شغلی را تبیین می کند، با توجه به موارد ذکر شده همه فرضیه های پژوهش تایید شدند. عدم دسترسی آسان به معلمان و اعضای جامعه آماری و همچنین فقر ادبیات پژوهش از محدودیتهای پژوهش به شمار می روند.
عوامل زمینه ساز و موقعیت های بروز تضاد منافع و معماهای اخلاقی حسابرسان مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۲
214 - 251
حوزه های تخصصی:
تضاد منافع و معماهای اخلاقی ناشی از آن، نقش تعیین کننده ای در رفتارهای غیراخلاقی حسابرسان مستقل ایفا می کنند. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی موقعیت های بروز تضاد منافع و معماهای اخلاقی برای حسابرسان مستقل، عوامل زمینه ساز این موقعیت ها و نیز روابط بین آنها است. نتایج این پژوهش از این جهت اهمیت دارند که برای یافتن راهکارهایی برای کنترل تضاد منافع حسابرسان مستقل و ارتقای جایگاه اخلاق در حرفه حسابرسی، بسیار حیاتی هستند.
در انجام این پژوهش، از رویکرد اکتشافی روش پژوهشی آمیخته (کیفی-کمی) استفاده شده است. جامعه آماری در مرحله کیفی، خبرگان حوزه حسابرسی مستقل می باشد که بر اساس نمونه گیری نظری و پس از انجام 14 مصاحبه نیمه ساختاریافته، اشباع نظری حاصل گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این مرحله، از روش تحلیل محتوی کیفی استفاده شد. در مرحله کمی، پرسش نامه ای بر اساس نتایج مرحله کیفی، طراحی و پس از استاندارد کردن آن از نظر محتوا و شکل، توسط یک نمونه تصادفی، شامل 153 نفر از اعضای جامعه آماری که حسابداران رسمی شاغل شریک و شاغل در استخدام مؤسسات حسابرسی می باشد، تکمیل گردید. در این مرحله، برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها نشان داد که تنگنا های درآمدی مؤسسه حسابرسی، عدم صلاحیت حرفه ای و عدم صلاحیت اخلاقی حسابرسان مستقل باعث می شود که حسابرسان مستقل هنگام اختلاف نظر با صاحبکار که بیم از دست دادن آن وجود دارد، هنگام مواجهه با فرصت های کاری نامناسب، هنگام اجرای فرآیند رسیدگی و هنگام مواجهه با چالش های انجام وظایف، درگیر تضاد منافع و مسائل اخلاقی ناشی از آن شوند.
مفهوم پردازی الگوی تعالی بازاریابی مبتنی بر آیین رفتار حرفه ای در موسسات حسابرسی با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۲
281 - 305
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی تعالی با رویکرد پارادرایمی در موسسات حسابرسی شکل گرفته است. روش پژوهش حاضر با رویکرد داده بنیاد در سال 1401 انجام شده است. جامعه پژوهش شرکاء، مدیران عامل موسسات حسابرسی، افراد با سابقه عضویت در هیات مدیره جامعه حسابداران رسمی می باشند، که با نمونه گیری هدفمند 26 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته بوده است. یافته ها نشان دهنده ی بیش از 165 مفهوم اولیه منحصر به فرد، 62 مفهوم ثانویه و 25 مقوله اصلی بوده است. که از مهترین عناصر الگوی ارائه شده می توان به شرایط علی(از قبیل مشکلات مالی موسسات)، شرایط مداخله گر(از قبیل خرید اظهار نظر)، شرایط زمینه ای(از قبیل ویژگی های ساختاری حرفه)، پیامدها(از قبیل تحقق انتظارات ذینفعان کلیدی) و راهبردها در دو سطح اجرا(از قبیل مدیریت ارتباط با صاحبکاران) و کنترل و اصلاح (از قبیل ممیزی بازار) اشاره داشت. مطالعه حاضر را می توان اولین تلاش در زمینه ارائه الگوی تعالی به طور خاص در موسسات حسابرسی با تاکید بر آیین رفتار حرفه ای دانست که موجب ورود و کاربست مفاهیم بازاریابی و تعالی بخشی دانش بازاریابی در موسسات حسابرسی می شود. و از سوی دیگر می تواند زمینه ساز طراحی ابزار کنترل کیفیت بر فعالیت های بازاریابی موسسات حسابرسی توسط نهادهای نظارتی شود.
طراحی مدل پیاده سازی بازاریابی دیجیتال بنگاه به بنگاه با تأکید بر مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۰)
133 - 158
حوزه های تخصصی:
استفاده از بازاریابی دیجیتال به عنوان کانال ارتباطی و فروش منجر به نیاز و استفاده از سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) مبتنی بر هوش مصنوعی برای مدیریت صحیح اطلاعات شرکت شده است. هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل پیاده سازی بازاریابی بنگاه به بنگاه با تأکید بر مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی است. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمّی است که ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نح وه گ ردآوری داده از نوع مطالعات پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته با 18 نفر از متخصصان و خبرگان در زمینه بازاریابی دیجیتال بنگاه به بنگاه و استادان دانشگاه است که به روش گلوله برفی انتخاب شده است. نمونه گیری در بخش کم ّی به صورت هدفمند با 35 نفر از خبرگان و متخصصان بازاریابی دیجیتال انجام شده و گردآوری اطلاعات نیز با پرسشنامه است. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی رویکرد نظریه داده بنیاد با روش استراوس و کوربین است که با استفاده از نرم افزار مکس کیو دا (MAXQDA) و ب ا استفاده از روش کدگذاری تدوین شده است. روش اعتبار سنجی در بخش کمّی نیز بر مبنای آزمون همبستگی کندال است. یافته های پژوهش (6 مقوله کلی، 25 مقوله فرعی و 173 مفهوم اصلی) شامل ارائه مدلی مشتمل بر شرایط علّی، زمینه ای و مداخله گر به همراه معرف ی پدی ده مح وری و ارائه راهبردهای پیاده سازی بازاریابی دیجیتال بنگاه به بنگاه و شناسایی پیامدهای آن است. نتایج پژوهش نشان داد که مدیران شرکت برای پیاده سازی بازاریابی دیجیتال بنگاه به بنگاه به عواملی مانند مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی (تحلیلی، مشارکتی و عملیاتی) توجه کرده اند و به دنبال آن بر تضعیف عوامل بازدارنده و تقویت عوامل مثبت و تأثیرگذار همت ورزیده اند.
ارائه الگوی مقایسه ای: ارتقا کیفیت محیط اطلاعات مالی داخلی شرکت های دولتی و غیر دولتی براساس ویژگی های مدیریتی (مدل شبکه عصبی مصنوعی با روش رگرسیون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: هدف پژوهش حاضر ارائه الگویی بهینه برای ارتقاء کیفیت محیط اطلاعات مالی داخلی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران براساس ویژگی های مدیریتی شرکتهای بامالکیت دولتی و غیردولتی به کمک تحلیل مقایسه ایی مدل شبکه عصبی مصنوعی با روش رگرسیون بود. روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش مورد استفاده آن، توصیفی از نوع علّی- پس رویدادی بود. برای آزمون فرضیه ها نمونه ای متشکل از 72 شرکت دولتی و 38 شرکت غیردولتی از سال های 1400–1393 انتخاب شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش داده های پانل و برای آزمون فرضیه اول از آزمون مقایسه میانگین دو جامعه و برای پیش بینی ارتقاء کیفیت محیط اطلاعات مالی داخلی از روش رگرسیون خطی چندگانه و شبکه های عصبی پرسپترون چندلایه استفاده نمودیم.یافته ها: مقایسه این دو معیار نشان داد که علاوه بر تأثیر ویژگی های مدیریتی شرکت های با مالکیت دولتی و غیردولتی بر ارتقاء کیفیت محیط اطلاعات داخلی، به ترتیب در فرضیه 1-2 و 2-2 با میزان ضریب تبیین 67/0 و 75/0 نسبت به روش شبکه عصبی MLP با مقدار R2 47/0 و 50/0 دارای ارجحیت می باشد، اما در فرضیه سوم، تفاوت معنی داری بین روش MLP و رگرسیون در ضرایب تعیین مشاهده نگردید. نتایج نشان داد روش رگرسیون به دلیل بیشتر بودن تعداد مشاهدات نسبت به شبکه های عصبی در این تحقیق دارای دقّت بیشتری در برآورد و تبیین کیفیت محیط اطلاعات داخلی شرکت ها می باشد. استفاده از شبکه عصبی مصنوعی به عنوان روش جدید در پیش بینی و مدل سازی شرکت های فعال در بازارهای مالی و تحلیل مقایسه ایی آن با روش رایج رگرسیون، یکی از نوآوری این پژوهش است.
ارائه ساختار مناسب برای گزارش کارشناسان رسمی دادگستری در زمینه ورشکستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: در سند تحول قضایی، وجود خطا در نظرات کارشناسی یکی از دلایل غیرمتقن بودن برخی از آرا و تصمیمات قضایی اعلام شده و طراحی کاربرگ های استاندارد برای فرآیند کارشناسی به عنوان راهکاری برای کاهش این خطا ارائه شده است. با توجه به پیامدهای موضوع ورشکستگی و نقش با اهمیت کارشناسان حسابداری در احراز آن، این پژوهش با هدف ارائه ساختار مناسب برای گزارش کارشناسی در زمینه ورشکستگی انجام شده است.روش پژوهش: ابتدا با مطالعه مبانی نظری، دیدگاه های حقوقی مختلف نسبت به موضوع ورشکستگی و اجزای گزارش کارشناسی گردآوری و سپس با اجرای روش دلفی فازی در سال 1401 و با استفاده از پرسشنامه، نظر 49 نفر از خبرگان دارای صلاحیت در این زمینه، جمع آوری شده است.یافته های پژوهش: نتایج تحقیق نشان می دهد با توجه به این که حقوق دانان دیدگاه های مختلفی نسبت به ورشکستگی دارند و اتخاذ هر یک از این دیدگاه ها توسط قاضی بر اقدامات کارشناس و نتیجه کارشناسی مؤثر است؛ لازم است قاضی در قرار کارشناسی مشخص نماید که دیدگاه او منطبق با «توقف بر محور گردش وجوه نقد» است یا «توقف بر محور ترازنامه» و کارشناسان نظر خود را مطابق با رویه قضایی مشخص شده اعلام نمایند. نتیجه گیری، اصالت و افزودن آن به دانش: در نهایت با اجماع خبرگان، ساختار مناسب برای گزارش کارشناسی متشکل از 14 بخش ارائه شده است.
مفهوم پردازی عوامل زمینه ای قصد کارآفرینانه در نظام آموزش عالی ایران
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
42 - 25
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی نقش حیاتی در پیشبرد توسعه اقتصادی و ارتقای سطح زندگی افراد جامعه ایفا می کند. ترویج کارآفرینی میان دانش آموختگان دانشگاهی، در ایجاد اشتغال و کاهش معضل بیکاری می تواند بسیار اثرگذار باشد. یکی از عواملی که به شدت با پیش بینی رفتار کارآفرینانه مرتبط است، قصد کارآفرینی است. از این رو این پژوهش با هدف شناسایی نقش عوامل زمینه ای در شکل گیری قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی در نظام آموزش عالی ایران بر اساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده انجام پذیرفت. برای این منظور اثر سه متغیر مهم زمینه ای، یعنی حمایت دانشگاهی درک شده، حمایت دولتی درک شده و حمایت محیطی درک شده بر قصد کارآفرینانه دانشجویان در نظام آموزش عالی کشاورزی ایران مورد بررسی قرار گرفت. نمونه آماری پژوهش شامل 455 نفر از دانشجویان سال چهارم دوره کارشناسی رشته های کشاورزی در نظام آموزش عالی ایران بودند که به روش نمونه گیری چندمرحله ای از 9 دانشگاه کشور انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای نگرش نسبت به کارآفرینی، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درک شده و همچنین، حمایت دانشگاهی درک شده و حمایت محیطی درک شده تأثیر مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی در نظام آموزش عالی ایران داشتند؛ ولی تأثیر حمایت دولتی درک شده بر قصد کارآفرینانه دانشجویان تأیید نشد. یافته های این پژوهش دستاوردهای نظری و کاربردی مناسبی برای کمک به سیاست گذاران، برنامه ریزان و آموزش گران نظام آموزش عالی کشاورزی ایران در جهت ترویج کارآفرینی در بین دانشجویان به همراه دارد.