وجود امروزی کشوری به نام ایران که برخی جوانب تمدن ایرانی را در خود دارد -جوانبی که نه فقط وی را به کشورهای همسایه پیوند میدهد بلکه از پیوندی تاریخی حکایت دارد-، به این معنا نیست که چیزی به نام تمدن ایرانی امروز وجود دارد. مبانی اجتماعی یک چنین تمدنی کاملاً تغییر کرده است. نویسنده مقاله بر این نظر است که تلاش برای بازسازی این تمدن به حرکت امروزی ایرانیان برای هماهنگ کردنِ نهادهای سیاسی و اجتماعی خود با اندیشه مدرن و معاصر لطمه خواهد زد. سیاست خارجی ایرانِ امروز باید از نیازهای روزمره کشور ذهنی یا عینی برخواسته از شرایط تمدن قدیمی ایران.
سقوط تبریز، پس از شکست چالدران (920ق/ 1514) زمینه ی به تاراج رفتن بخش اعظمی از ثروت های مادی و معنوی تختگاه صفویان را فراهم نمود. در این بین، بخش قابل توجهی از نخبگان هنری تبریز به اراضی عثمانی مهاجرت داده شدند. این مهاجرت اجباری امکان انتقال دستاوردهای مکتب نگارگری تبریز صفوی، میراث دار مکاتب هنری هرات، جلایری، ترکمن، به مکتب استانبول را ایجاد کرد. برخی از این نگارگران، همچون شاه قلی نقاش و شاگردان او، با عملکردی بسیار مؤثر موجب آفرینش و قوام یابی سبک نوینی در مکتب استانبول، موسوم به سبک ساز، شدند. این پژوهش بر آن است ضمن بررسی حادثه تاریخی انتقال نگارگران مکتب تبریز به استانبول، به مطالعه نقش این هنرمندان در ایجاد تحول در هنر نگارگری عثمانی بپردازد.
بعد از طرح اندیشه احداث راه آهن در ایران عصر ناصری توسط اروپایی ها، عده ای از اندیشمندان ایرانی در مورد احداث راه آهن در ایران تفکر و تامل کردند و در طرح ها و اندیشه های خود، ضمن تشریح ضرورت ها، فواید و نحوه انجام کار، میان راه آهن و ترقی و پیشرفت جامعه ایرانی ارتباط مستقیم برقرار کردند. ارتباط میان راه آهن و ترقی در نوشته های این اندیشمندانِ روزگار ناصرالدین شاه، مساله ای است که در مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از آثار و طرح های به جا مانده از اندیشمندان در روزنامه اختر و نسخ خطی و اسناد مورد بررسی قرار می گیرد و به این پرسش پاسخ داده می شود که اندیشمندان ایرانی در مورد ورود به عصر سرمایه داری چه نقشی به راه آهن می دادند؟