۱.
در این نوشته پس از اشاره به تحولات ناشی از فروپاشی اتحاد شوروی و بویژه استقلال مجدد جمهوری آذربایجان در جوار مرزهای شمالغرب ایران که با طرح شعارهایی در آن حدود مبنی بر وحدت دو "آذربایجان شمالی و جنوبی" تؤام شد، ریشههای این بحث مورد توجه قرار گرفته است. بحثی که نخست با نهادن نام آذربایجان بر سرزمینی واقع در شمال ایالت آذربایجان آغاز شد که در طول تاریخ به نام آلبانیای قفقاز و آران و ... شناخته بوده و آنگاه تلاش قدرتهای توسعه طلب منطقه از ترکیه عثمانی تا اتحاد شوروی از بهره برداری در این تغییر نام و دست اندازی بر قلمرو ایران مورد توجه قرار گرفت.
۳.
بررسی گرایش ایران به سوی شرق (مشخصاً روسیه) و اتخاذ ""سیاست شرقی"" در پی افزایش تنش میان ایران و آمریکا در سال های آغازین دهه 1990 میلادی است. در این مقاله ضمن توضیح و تشریح تغییرات سیاسی-اقتصادی جهان پس از فروپاشی شوروی و ترسیم وضعیت مبادلات اقتصادی-سیاسی جهان و با این استدلال که در این زمان جهان از نقظه نظر قدرت سیاسی تک قطبی، از نقطه نظر قدرت نظامی دوقطبی( آمریکا و فدراسیون روسیه) و از نقظه نظر اقتصادی سه قطبی شده است براهمیت نقش اتحادیه اروپا و ژاپن در کنار آمریکا و فرادستی آمریکا در این رابطه تأکید می گذارد.نویسنده در نتیجه بحث هایش تمایل ایران به سوی ""شرق"" و اتخاذ ""سیاست شرق"" را به دلیل نقشی که دیگر قطب های اقتصادی می توانند در توسعه صنعتی کشور ایفا کنند موافق منافع ملی ایران نمی داند.
۴.
وجود امروزی کشوری به نام ایران که برخی جوانب تمدن ایرانی را در خود دارد -جوانبی که نه فقط وی را به کشورهای همسایه پیوند میدهد بلکه از پیوندی تاریخی حکایت دارد-، به این معنا نیست که چیزی به نام تمدن ایرانی امروز وجود دارد. مبانی اجتماعی یک چنین تمدنی کاملاً تغییر کرده است. نویسنده مقاله بر این نظر است که تلاش برای بازسازی این تمدن به حرکت امروزی ایرانیان برای هماهنگ کردنِ نهادهای سیاسی و اجتماعی خود با اندیشه مدرن و معاصر لطمه خواهد زد. سیاست خارجی ایرانِ امروز باید از نیازهای روزمره کشور ذهنی یا عینی برخواسته از شرایط تمدن قدیمی ایران.
۵.
فروپاشی اتحاد شوروی و تاسیس هشت دولت جدید در منطقه در اثر این دگرگونی، در عین حال که فرصت هایی را برای ایران پدید آورده مخاطراتی را نیز متوجه آن کرده است. از یک سوی ضعف و بی ثباتی این دولت های جدید می تواند زمینه ای گردد در جهت تبدیل ایران به یک قدرت منطقه ای و از سویی دیگر احتمال آن وجود دارد که با همسویی این واحدهای جدید با پاره ای از رقبا و دشمنان بالقوه ایران (مانند ترکیه و ایالات متحده) منافع ایران آسیب ببیند.تکیه بر همکاری و مشارکت روسیه نیز با توجه به خط مشی روسیه در جلب همکاری غرب نیز، سیاست مطمئنی به نظر نمی آید
۶.
هدف از این مصاحبه شناخت دلایل ایران ستیزی نزد اعراب منطقه است. مصاحبه شونده بر این نظر است که ایران ستیزی دو دلیل اصلی دارد که یکی به سابقه تاریخی روابط ایران با اعراب بازمیگردد و دیگری به تحولات ایران در منطقه در قبل و بعد از انقلاب اسلامی مربوط است. او به این دو دلیل، دلیل سومی را که از آمریکا و اسراییل سرچشمه میگیرد اضافه میکند. مصاحبه شونده بر این نظر است که برای تخفیف این مساله ایران باید اولاً اعراب را در تعیین نوع روابطشان با اسراییل آزاد بگذارد و دوم به اهمیت منطقه برای جهان به دلیل وجود منابع نفتی آگاه باشد.
۷.
در یک دوره از روابط پرتنش ایران و ایالات متحده، «سیاست مهاردوگانه» محور اصلی رویکرد آمریکا را نسبت به ایران تشکیل می داد. در این بررسی، یکی از صاحبنظران مهم این زمینه، پیشینه شکلگیری این دیدگاه را از منظر طرف های اصلی درگیر در شکل دادن به سیاست های خارجی واشنگتن بیان کرده است.
۹.
پرفسور دومینیک معیزی، معاون انستیتوی فرانسوی روابط بین الملل و سردبیر فصلنامه «سیاست خارجی» در فرانسه در این مصاحبه مدعی میشود که اروپا از خط «رویارویی تمدن ها» که بر دیدگاه آمریکا حاکم است پیروی نخواهد کرد. او بر این نظر است که امروز جهان دارای سه قطب است که نه بر اساس تمدنی بلکه بر اساس قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی تعیّن یافته است. این سه قطب عبارتند از: آمریکا، اروپا، آسیا. از این سه قطب، آمریکا قطب غالب، آسیا قطب بالنده و اروپا قطب در حال افول است. از این رو پرفسوردومینیک معیزی براین نظر است که اروپا در جستجوی راهی است برای خروج از این وضع افول برای آنکه به دنباله روی محض آمریکا تبدیل نشود.