فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۵۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژه ی ملّت سازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژه ای به توسعه ی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّی گرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قوم نشین اهمیّت دو چندانی داشت. هدف این پژوهش آگاهی از چرایی و چگونگی واکنش اهالی کردستان نسبت به گسترش مدارس دولتی است و در این راستا تلاش شده است تا به روش توصیفی، تحلیلی و بر اساس اسناد و مدارک آرشیوی به این سئوالات پاسخ داده شود: در دوران رضاشاه سیاست های آموزشی در کردستان با چه کیفیتی به اجرا در آمد؟ فرماندهان نظامی در تأسیس مدارس و توسعه معارف در کردستان چه نقشی داشتند؟ گروه های مردمی چگونه از مدارس جدید استقبال کردند و نگاه مردم به مدارس مذکور چگونه بوده است؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که باورهای مذهبی و بافت سنّتی جامعه و استفاده از زور و اجبار به عدم استقبال مردم از مدارس جدید منجر شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد عوامل دیگری نیز چون استفاده از معلّمان غیربومی و لزوم تدریس دروس به زبان فارسی، وضعیّت پریشان معیشتی و اقتصادی اهالی، عدم همخوانی مطالب کتب درسی با نیازهای جامعه و... نیز در این زمینه نقش داشته اند.
ریشه یابی مخالفت مردم بلوچستان با اجرای قانون سجل احوال در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلوچستان آخرین ناحیه از ایران بود که دولت پهلوی اول اقتدار خود را درآن ناحیه توسعه داد. به دنبال استقرار دولت، بلافاصله کارگزاران حکومتی برنامه های مختلفی را زمینه مدرن سازی و تثبیت قدرت دولت مرکزی آغازکردند. اجرای قانون سجل احوال با هدف شناخت و احضار مشمولین از پروژه های دولت مرکزی در بلوچستان بود که در مقایسه با دیگر مناطق ایران دیرتر آغاز و طی دو مرحله انجام شد. اقدامات ماموران سجل احوال با مخالفت و مقاومت های گسترده ای روبرو شد و به واکنش های متفاوتی از سوی ساکنان این منطقه انجامید. در این پژوهش تلاش شده تا به این سوال پاسخ داده شود: چه عواملی از نظر فکری و ساختاری موجب مخالفت مردم بلوچستان با قانون سجل احوال شد؟ پاسخ به این سوال، شناخت وقایع تاریخی موثر در شکل گیری ذهنیت مردم بلوچ نسبت به حکومت و آگاهی از برنامه های نوسازی و چگونگی اجرای آنها را می طلبد، لذا ضمن توجه به این نکته، تحولات و رویداد های دوره مورد پژوهش براساس روش تحلیل تاریخی با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و نیز بهره گیری از سایر منابع مورد بررسی قرار گرفت. یافته های نشان می دهد ذهنیت شکل گرفته که حاصل روش حکومت های پیشین و تضاد برنامه های نوسازی با جامعه سنتی بلوچستان بود، علل اصلی مخالفت در برابر این قانون بود.
موقوفات زنان یزد از عصر پهلوی تا عصر حاضر (از سال 1305ه.ش تا 1394ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان ایران از عصر پهلوی به بعد به دنبال تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و شکل گیری جامعه مدرن با عهده دار شدن برخی از مشاغل اجتماعی و فرهنگی نقش به سزای در جامعه ایفا نمودند. یکی از اموری که به صورت گسترده تری این نقش را نشان می دهد، در زمینه سنت وقف و موقوفات می باشد. مقاله حاضر که به موقوفات زنان یزد از عصر پهلوی تا عصر حاضر می پردازد،درصدد است تا با توجه به جایگاه وقف در یزد در بازه ی زمانی مشخص شده، وسعت و اهمیت نقش زنان را در امر وقف نشان دهد و باتوجه به وقفنامه های موجود و اسناد مکتوب به دست آمده، به سوالات ذیل پاسخ گوید: میزان مشارکت زنان در امر وقف در کدام دوره بیشتر بوده است؟ زنان واقف از چه قشر و طبقه اجتماعی بوده اند و انگیزه آنها ازوقف چه بوده؟ بررسی ها نشان می دهد که این نقش در عصرانقلاب اسلامی توسعه پیدا می کند که نشانگر هم جایگاه اجتماعی وهم استقلال مالی زنان دراین دوره می باشد.
نهادهای تمدنی جدید در دوره رضاشاه پهلوی
حوزه های تخصصی:
تشکیل دولت پهلوی اول در سال 1304 ه ش و روی کار آمدن رضاشاه در تاریخ معاصر ایران تحولی عظیم بود. چرا که نام این حکومت بر خلاف سلسله های پیش از خود با نوسازی کشور عجین شد. کاری که سلسله های پیشین نتوانستند انجام دهند. بنابراین می توان از رضاشاه به عنوان بنیان گذار ایران نوین یاد کرد. لذا این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و شیوه ی توصیفی- تحلیلی به بیان اقدامات اصلاحی حکومت پهلوی اول و ایجاد نهادهای جدید تمدنی در این دوره می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد «نیاز» در کشور که حاصل تجدد و نوگرایی بود زمینه های نوسازی را در این دوره فراهم کرد و نوسازی کشور بدون وجود ارتش کارآمد میسر نبود. به طوری که ارتش و ماهیت نظامی دولت پهلوی اول تأثیر زیادی بر ایجاد نهادهای جدید تمدنی گذاشت.
جشن های دوران رضاشاه؛ اهداف و دستاوردهای آن در کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برپایی جشن های گوناگون به مناسبت های مختلف و اجرای برنامه های گزینشی و ایراد نطق ها و خطابه های هدفدار یکی از کم هزینه ترین، عملی ترین و در عین حال، زودبازده ترین اقدامات برای تبلیغ و تأکید بر تحوّلات جامعه ایران و بزرگ نمایی خدمات شخص رضاشاه و تهییج احساسات توده مردم بوده است؛ بنابراین دولت پهلوی اول اهتمام ویژه ای به برگزاری جشن های مختلف در راستای همسو ساختن مردم با برنامه مدرن سازی و کاستن از موج مخالفت و مقاومت ها داشته است؛ در این پژوهش تلاش شده است با روش تحلیلی- اسنادی از طریق بررسی اسناد و مدارک آرشیوی و روزنامه ها به این پرسش پاسخ داده شود که در دوران پهلوی اول چه جشن هایی و با چه اهدافی توسط کارگزاران دولتی در مناطقی چون کردستان اجرا شده و برگزاری این جشن ها تا چه حد توانسته است به تثبیت سیاست های فرهنگی دولت در منطقه یاری رساند؛ یافته های پژوهش نشانگر آنست که برگزاری جشن های دولتی دستاوردهای مقطعی داشته و در ایجاد تغییرات پایدار در افکار و رفتار اهالی مناطقی چون کردستان ناتوان بوده است.
نارضایتی از متحدالشکل نمودن لباس بر اساس اسناد عرایض مجلس شورای ملی ( مجلس ششم تا هشتم تقنینیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ازآنجایی که بخش مهمی از عکس العمل هایی که در مخالفت و اعتراض به تحولات مختلف جامعه شکل گرفته، در اسناد عرایض انعکاس یافته است؛ براین اساس هدف پژوهش حاضر این است تا به بررسی علل نارضایتی از اجرای قانون متحدالشکل نمودن لباس، مصوب مجلس هفتم، بپردازد و همچنین پاسخ این سؤال را دریابد که تأثیر اجرای آن بر افراد و گروه هایی که از اجرای این قانون متأثر شده بودند و اعتراضات و شکایات خود را به مجلس شورای ملی ارسال کردند چه بوده است؟ روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش با اتکا بر اسناد عرایض مجلس شورای ملی طی دورة ششم تا هشتم قانون گذاری (1305-1311ش) و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. تعدادی از دیگر منابع کتابخانه ای و اسنادی نیز به اقتضای موضوعات طرح شده مورداستفاده قرارگرفته اند. یافته ها و نتیجه گیری: آنچه از بررسی این اسناد حاصل شد این است که اقدام دولت در اجرای قانون اتحاد لباس موجب دغدغة خاطر عارضان شده بود. علت نگرانی و نارضایتی آنان بیش از همه به دلیل مخدوش شدن امنیت شغلی و از دست دادن کسب وکار و راه معاششان و درموردِ برخی از افراد و گروه ها مخدوش شدن هویت و باورهای اعتقادی و نیز منزلت اجتماعی آن ها بود.
پیامدهای طرح اسکان عشایر بر حیات اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی لرستان(1302تا1312ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصررضاشاه دوره جدیدی در منازعات حکومت مرکزی با ایلات و عشایر بود. رضاشاه که در روند اوضاع آشفته کشور روی کار آمده بود، سعی در تمرکزگرایی و ایجاد کشوری به سبک ممالک مدرن اروپایی داشت و از این رو تضعیف ایلات وعشایر و اسکان یا تخته قاپو کردن این جامعه سنتی را با توجه به خصلت های مرکزگریز ایلات، دررأس برنامه های خویش قرار داد. حضور قوای نظامی رضاشاه در لرستان و تخته قاپوی عشایر این منطقه از سال 1302ش. آغاز و تا سال 1312ش. به طول انجامید. شیوه گردآوری این مقاله با رجوع به منابع کتابخانه ای و نیز روزنامه های دوره زمانی رخداد تاریخی همراه بوده است. مقاله با توجه به مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و مبتنی بر تاریخ تحلیلی انجام گرفته است و یافته های پژوهشی این مقاله نشان می دهد که آنی ترین تأثیر طرح اسکان عشایر در منطقه لرستان، برهم خوردن ساختار اجتماعی و از جمله تضعیف پایگاه اجتماعی روسای عشایر لُر، دگرگونی در حیات معیشتی و شغلی و تغییرات جمعیتی منطقه بود با این حال تغییر در شیوه آموزش و پرورش و نهاد قضاوت منطقه نیز موثر واقع شد که می توان در امتداد تغییرات اجتماعی لحاظ نمود.
نقش بلدیّه در کنترل بازار در دورة پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنترل و تنظیم بازارهای شهری، از موارد اعمال نفوذ حکومت ها بوده است. در دوره پهلوی اول برای تنظیم بازار از ابزارهای مختلفی استفاده شد؛ یکی از این ابزارها نهاد بلدیّه بود. نهاد نوپایی که دیرزمانی از تأسیس آن نمی گذشت و در دوره پهلوی اول به عنوان ابزاری در دست حاکمیت در جهت نوسازی جامعه استفاده می شد و از این جهت نهاد پر اهمیتی بود. یکی از وظایفی که بر عهده بلدیّه نهاده شده بود، تنظیم بازار و جلوگیری از قحطی و کمبود کالاهای اساسی در شهر بود. در راستای این وظیفه،بلدیّه امکان مداخله در امور مربوط به بازار را یافت و تا حدی بر اصناف گوناگون کنترل پیدا کرد. در همین راستا بلدیّه به گسترش فضای فیزیکی بازار پرداخت، از سدمعبر توسط کسبه جلوگیری کرد، به بهداشت مواد غذایی که در بازار ارائه می شد، پرداخت و از همه مهم تر به تنظیم بازار کالاهای اساسی مانند نان و گوشت پرداخت. در کنار مخالفت هایی که بخش سنتی جامعه با این تغییرات داشت گروه های دیگر جامعه از این اقدامات رضایت داشتند و حتی برخی از اصناف خواستار ورود بیشتر بلدیّه در امور مربوط به بازار و صنف هایشان بودند. این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی و بر اساس بهره گیری از اسناد و روزنامه های دورة پهلوی اول تنظیم شده است. هدف این تحقیق بررسی فعالیت های نهاد نوپای بلدیّه در زمینه چگونگی عرضه و تقاضای کالاهای اساسی و کنترل و تنظیم بازار است و سعی دارد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که در اثر فعالیت های بلدیّه در این زمینه چه تغییراتی در وضعیت معیشت مردم ایجاد شد؟ در پاسخ به این پرسش به وظایف مشخص شده بلدیّه در این زمینه پرداخته می شود و سپس اقداماتی که این نهاد در زمینه کنترل اقلام معیشتی مردم انجام داد را بررسی کرده، به اعتراضات و شکایات مردم پرداخته و در نهایت نتیجه فعالیت نهاد بلدیّه در این زمینه ذکر می شود.
سیاست های زبانی پهلوی اول در کردستان و پیامدهای آن (با تأکید بر مدارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روشنفکران دوران پهلوی اول وحدت ملی را مقدمه یکپارچگی سیاسی کشور و راهکاری برای کاهش تعارضات قومی و آشوب های محلی می دانستند. تحقق این امر از دیدگاه آنان به معنای از میان بردن همه تفاوت های موجود در شیوه زندگی، لباس، زبان و... بود. در این میان، گرایش و علاقه همه اقوام ایرانی به زبان فارسی و نقش تاریخی این زبان در وحدت ملی باعث شد گسترش این زبان به عنوان یکی از محورهای اساسی سیاست یکسان سازی مورد توجه قرار گیرد. به همین منظور، دولت می کوشید با راهکارهایی چون توسعه مؤسسات معارفی، استخدام معلمان غیربومی و ممنوعیت استفاده از زبان ها و گویش های محلی زمینه را برای ترویج یک زبان واحد در جهت نیل به وحدت ملی فراهم سازد. اما به کارگیری روش های تحمیلی، دخالت نهادهایی چون ارتش، ممنوعیت استفاده از زبان کردی و تلاش در جهت تضعیف آن بر علاقه مندی و عشق دیرینه کردها به زبان و ادبیات فارسی تأثیر منفی گذاشت و زمینه را برای افزایش تمایلات قومی فراهم ساخت. بررسی اهداف، روند و پیامدهای سیاست های زبانی دولت پهلوی اول در کردستان با تکیه بر اسناد محور اصلی این پژوهش است.
درآمدی تحلیلی بر سیاست های فرهنگی- مذهبی پهلوی اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی سیاست های فرهنگی- مذهبی دوران پهلوی اول و دوم است. در پاسخ به این سؤال که عملکرد هریک در مواجهه با موضوعات فرهنگی- مذهبی چه بوده است. فرضیة پژوهش هم این است که اساساً ماهیت سیاست های هر دو دوره یکی است و تنها به دلیل شرایط زمانی، نوع اِعمال سیاست ها شدت و ضعف داشته است.
روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش پژوهش توصیفی -تبیینی با تکیه بر اسناد و منابع اصلی انجام شده است.
یافته ها و نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد سیاست های فرهنگی- مذهبی دورة پهلوی اول متأثّر از چند عامل، روشنفکران را متقاعد کرد که تنها راه نجات ایران استقرار دیکتاتوری منور است. نتیجة آن، حکومت رضاشاه با شالوده سیاست تجدد غربی و دین عرفی بود. با رشد خودکامگی حکومت، ابزار سرکوب چون سانسور استفاده شد که در دورة پهلوی دوم، برای دوری از نتایج آن، درحالی که عرفی گرایی و غرب گرایی همچنان ستون فقرات سیاست های حکومت بودند، شیوة اعمال سیاست ها تغییر کرد. اشغال ایران در جنگ دوم جهانی و قدرت یافتن حزب توده، حکومت را به نهاد روحانیت که از عرصه های سیاسی- فرهنگی دور بود نزدیک کرد؛ اما در دهة 40 و پس از فوت آیت الله بروجردی و اعلام رفراندوم انقلاب سفید، وضعیت تغییر نمود و در دهة 50، با چندبرابرشدن درآمدهای نفتی، شاه خود را بی نیاز از متحدان داخلی دید؛ بنابراین سیاست های فرهنگی– مذهبی خود را با جدّیت اجرا نمود که وقایع منتهی به انقلاب 1357، موفق نبودن این سیاست ها را نشان داد.
شیوه های واکنش و مخالفت علمای شیعه با فعالیت هیات تبشیری پرس بی تریان در مشهد طی سال های ۱۳۰۱-۱۳۰۹شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیات های تبشیری آمریکایی از دوره قاجار فعالیت گسترده ای در سراسر ایران آغاز کردند و عمدتا در قالب تاسیس مدرسه و موسسات درمانی به تبلیغ می پرداختند. آن ها به این منظور در ارومیه، همدان و تهران مدارس و بیمارستان هایی ساختند. مشهد نیز از جمله شهرهایی بود که در طی جنگ جهانی اول بیشتر مورد توجه هیات های تبشیری قرار گرفت. هیات تبشیری پرس بی تریان آمریکایی پس از تثبیت موقعیتش در مشهد، درصدد اجرای برنامه های خود برآمد و شروع به ساخت تاسیسات زیربنایی نظیر مدرسه، بیمارستان و کلیسا کرد. علمای مشهد نسبت به این اقدام واکنش جدی نشان دادند و تلاش کردند مانع از فعالیت های آن ها شوند. این هیات در سبزوار نیز دست به فعالیت تبلیغی زدند که با مخالفت مردم و علما مواجه شد و در مشهد نیز آیت الله نوغانی شیوه مناظره و ردیه نویسی را برای مقابله با کشیش های آمریکایی برگزید. مقاله حاضر ضمن بررسی واکنش های علمای شیعه طی سال های ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۹ش در برابر فعالیت هیات تبشیری پرس بی تریان در مشهد و سبزوار، اقدامات انجام گرفته توسط آن ها و شیوه واکنش ها را براساس مطبوعات خراسان و اسناد باقی مانده مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
بررسی عملکرد مدارس ایرانیان مقیم عراق در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند تاسیس مدارس به شیوه نوین در اواخر دوره قاجار شتاب فزاینده به خود گرفت.این مدارس توسط تجار، شخصیتهای سیاسی و فرهنگی تاسیس واداره می شد.دردوره پهلوی اول تلاش گسترده ای برای دگرگون ساختن نهادهای فرهنگی کشور انجام شد.دگرگونی فرهنگی با رشد سریع نهادهای جدید و با هدف از هم پاشیدن نهادهای سنتی بوسیله دولت مواجه شد.از میان نهادهای فرهنگی بسیاری که در این دوره تأسیس گردید ، مدارس ایرانیان خارج از کشور بود. یکی از مهمترین آنها مدارس ایرانیان بین النهرین(عتبات) بود. این مقاله در صدد است با تکیه بر اسناد و باروش توصیفی تحلیلی به پرسشهای زیر پاسخ دهد:1.دلایل و عوامل تاسیس مدارس بین النهرین چه بوده است؟ و چه تاثیری در ترویج ترویج زبان و ادبیات فارسی داشته اند؟فرضیه تحقیق بر آن است که وجودی مدارس ایرانی در عراق می توانست در ترویج زبان و ادبیات فارسی نقش موثری داشته باشند.
بررسی جایگاه سیاست یکپارچه سازی فرهنگی در تمرکزگرایی دولت رضا شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع کودتای 1299ه. ش و پس از آن به حکومت رسیدن رضاخان مرحله نوینی را در تکاپوی تاریخی جامعة ایران رقم زد. دولت وی برای رسیدن به ثبات سیاسی، اصل تمرکز را در همة ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی، سرلوحة برنامه های خود قرار داد. به لحاظ فرهنگی دولت رضاشاه در صدد بود با اعمال سیاست یکپارچه سازی فرهنگی، تمرکزگرایی قدرت را محقق سازد؛ چرا که دیگر سیاست های دولت رضاشاه همچون ایجاد ارتشی واحد، اسکان عشایر، عرفی کردن قوانین و مواردی از این قبیل نمی تواست موجب دوام و بقای تمرکز قدرت وی شوند. تنوع قومی و فرهنگی جامعة ایران به همراه تنوع اقلیمی، خود مانع عمده ای بر سر این راه بود؛ بنابراین، دولت رضاشاه تلاش داشت با از بین بردن اختلافات فرهنگی جامعة ایران و تبدیل آن به جامعه ای با زبان و فرهنگ و آداب و رسوم مشترک به زعم خویش ملتی با زبان و فرهنگ و آداب و رسوم و معتقدات و آرمان های مشترک به وجود آورد و سیاست تمرکزگرایی را نهادینه سازد. در همین راستا دولت از طریق گسترش و ایجاد مدارس آموزشی نوین و سازمان هایی نظیر سازمان پرورش افکار در صدد برآمد این آرمان را در راستای تحقق اصل تمرکزگرایی پیگیری نماید. این که دولت رضاشاه تا چه اندازه موفق شد این هدف را تحقق بخشد خود موضوعی است جداگانه، اما این که اعمال سیاست یکپارچه سازی فرهنگی رضاشاه با در نظر گرفتن تنوع اقلیمی و فرهنگی و زبانی جامعة ایران چه جایگاهی در تمرکزگرایی دولت رضاشاه داشت؟ مسئله ای است که این مقاله در صدد تبیین و تحلیل آن است.
موسیقی، جشن و جنسیت در ایران از دوره قاجار تا اوایل دوره پهلوی
حوزه های تخصصی:
در ایران، موسیقی و جشن جزیی جدایی ناپذیر از یکدیگر بوده است که همواره به شکلی از مطربی، معمولاً توسط یک نوازنده در مناسبت های شاد اجرا می شد. گرچه در گذشته واژهٔ مطرب برای همهٔ نوازندگان بدون در نظر گرفتن جایگاه و تفاوت های نوازندگی آنان کاربرد داشت، اما از اواخر دورهٔ قاجار، نوازندگان متخصص در هنر موسیقی، خود را عمداً و به طور ملموسی از نوازندگانی که شغل آنان صرفاً نوازندگی در جشن ها بود، متمایز و جدا ساختند و این روند موجب شد تا اصطلاح مطرب به گروه دوم نسبت داده شود. بنا بر اطلاعاتی که از طریق سفرنامه های اروپاییان برجای مانده است، مطرب ها و گونهٔ موسیقی آنها از دورهٔ صفویه و به ویژه اواخر آن به تدریج رو به کاهش نهاد. با وجودِ اینکه سلسلهٔ زند و دربار صفوی علاقه وافری به مطرب ها داشتند اما این امر برای هنر موسیقی در آن زمان بسیار مضر بود. با این حال، در دورهٔ قاجار، به خصوص از عصر حکومتِ ناصرالدین شاه، فعالیت مطرب ها به علت گسترش و توسعه هنر/ موسیقی کلاسیک محدودتر شد. پس از آن، در دورهٔ پهلوی، به علت ظهور و رواج موسیقی غربی و انطباق هر چه بیشتر سبک های مدرن با مراسم و جشن ها، مطرب ها به حاشیه رانده شدند و بیشتر مورد استقبال و توجه طبقات سنتی تر جامعه قرار گرفتند. پس از انقلاب اسلامی، آن ها با مخالفت بیشتری رو به رو شدند و اینگونه به نظر می رسید که گویا پس از آن برای همیشه محو و ناپدید شدند.
کشف حجاب در فارس؛ برنامه ها و مقاومتها (بررسی اسنادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امریه کشف حجاب مهمترین اقدام پهلوی اول(1320-1304ش.)در روند مدرنیزاسیون بود. بررسیهای تاریخی صورت گرفته تا کنون بخشی از اسناد این واقعه را منتشر ساخته است و اسناد قابل توجهی همچنان در آرشیوها موجود است. در این نوشتار در گستره جغرافیایی فارس – آن زمان استان هفتم – و در محدوده زمانی 1314 تا 1317ش. مهمترین اسناد موجود با محوریت؛ 1) نوع برنامه ها و اقدامات حکومت و 2)چگونگی مقاومتهای مردم بررسی شده است.
روش/رویکرد پژوهش: روش پژوهش در این بررسی به شیوه پژوهش های تاریخی است، بدین ترتیب که داده ها از منابع –بطور خاص اسناد- گردآوری و حول محور مساله پژوهش نظام یافته است. در پژوهش های مساله محور، رویکرد تبیینی مبنای بسیاری از بررسی هاست. بر این اساس روند شبه مدرن سازی پهلوی اول مبنای طرح کشف حجاب و همچنین اساس چگونگی پیشبرد آن قلمداد شده است.
یافته ها و نتایج پژوهش: هر چند در بررسی اسنادی نگاه پژوهشگر به تعداد اسنادی است که در اختیار دارد و بسته به داده های آن قادر به بازسازی واقعه است اما بطور معمول می توان چشم انداز قابل درکی ارایه کرد. حاصل این بررسی تایید این نکته است که برنامه ها از مرحله تبلیغ و ترویج آغاز، و به تهدید و اجبار منتهی شد. متناسب با این روند، مقاومتها به شیوه های گوناگون سلبی و ایجابی بروز یافت و از نهادینگی آن جلوگیری کرد. در مجموع باورهای دینی و سنتهای پایدار، مهمترین مانع در روند سیاستهای شبه مدرن سازی دوره پهلوی اول – از جمله کشف حجاب-بود.
بازتاب تعاملات فکری اندیشه گران در خصوص آموزش زنان در دوره پهلوی اول مبتنی بر سه نشریه عالم نسوان ،شفق سرخ واطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تعاملات فکری اندیشه گران دوره پهلوی اول در خصوص آموزش زنان بر اساس سه نشریه عالم نسوان ،شفق سرخ واطلاعات می پردازد . این پژوهش که براساس روش پژوهش های تاریخی صورت پذیرفته است در صدد پاسخگویی به این پرسش است که چالش ها ی فکری نخبگان دوره پهلوی اول در مبحث زنان چه بوده وانعکاس آن در جراید آن عصر چه تاثیری بر وضعیت آموزشی وفعالیتهای فرهنگی واجتماعی آنان گذاشته است.
کارکرد تخصصی عکس در دوره پهلوی اول (عکاسی به مثابه ابزاری برای احراز هویت و شناسایی مجرمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان ورود دوربین به ایران در دوره محمدشاه و به خصوص در عصر ناصری، عکاسی به صورت فنی شاهانه در خدمت سلاطین قاجاری قرار گرفت تا این که در دوره مشروطه، صنعت عکاسی از انحصار دربار خارج گردید و به میان مردم رفت، البته شواهد متعدد حاکی از آن هستند که روند عمومی شدن عکاسی از دوره پیشامشروطه آغاز شده بود اما انقلاب مشروطه در این روند جهش بزرگی ایجاد نمود. به رغم عمومی شدن عکاسی، تا اوایل قرن چهاردهم شمسی، عکاسی کاربرد تخصصی نداشت و بیشترین حجم تصاویر به عکس های یادگاری اختصاص داشت تا اینکه با اجباری شدن الصاق عکس به برگه های احراز هویت مجرمین، گذرنامه، شناسنامه و مدارک تحصیلی در دوره پهلوی اول، پرتره پرسنلی که گونه جدیدی در صنعت عکاسی به شمار می آمد، جای خود را در فرهنگ جامعه ایرانی باز نمود.
این نوشتار تلاش می کند تا با بررسی اسناد و مدارک و کتب تاریخی، به این پرسش پاسخ گوید که از چه زمانی عکاسی در ایران، کارکردی ویژه در احراز و تشخیص هویت پیدا نمود؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که عمومیت یافتن عکس های پرسنلی، در اواخر قرن سیزدهم، در دوره احمدشاه و در زمان حضور سوئدی ها در نظمیه و ژاندارمری ایران صورت پذیرفت و در اوایل قرن چهاردهم و دوره پهلوی اول ادامه یافت زیرا در دوره پهلوی اول، اخذ مدارک رسمی و اسناد هویتی و به ویژه دریافت شناسنامه و مدارک نظام وظیفه، اجباری گردید که در نهایت موجب رواج عکس پرسنلی در ایران شد.
بازتاب سیاست عشایری رضاشاه در اشعار و سروده های بومی بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست عشایری رضاشاه که بر تحقق رؤیای ناپختة پیدایش دولت مدرن در ایران استوار شده بود، بر استبداد، سرکوب و حذف از صحنه اجتماع، بنیاد نهاده شده بود. عشایر، قشر مولدی بودند که بنا به ذات زندگی خویش، می بایست کوچ رو باشند تا دام های خود را پرورش دهند و با ییلاق و قشلاق مستمر و مشقت آمیز زیست خود را تضمین نمایند. رضاشاه و حامیان فکری و عملی حکومت وی – در داخل و خارج – نه تنها در اندیشة رفع مشکلات و سختی های زندگی عشایر نبودند؛ که تمام هستی عشایر را هدف قرار دادند و از بین بردند. اسکان اجباری (تخته قاپو)، تغییر لباس و به تبع آن تغییر شکل و هویت، مسئله خدمت وظیفه یا همان اجباری، گرفتن و پاره کردن و سوختن سیاه چادرهای عشایر و مواردی از این دست، مردم را به ستوه آورده بود. بازتاب این سیاست ستمگرانه و متعدیانه، در ادبیات عامیانة بویراحمد متجلی و منعکس گردید و در اشعار و سروده های این قوم خود را نشان داد. با این حال بخش اعظم ادبیات و سروده های قوم به دلیل عدم کتابت و نیز وفات کسانی که دورة صعب رضاشاه را به چشم دیده بودند، از بین رفته است. به رغم این نقیصه، بخشی از اشعار و سروده های بویراحمد در باب سیاست عشایری رضاشاه، که هم زمان با رخدادها نقل و نشر شده، گردآوری و بررسی گردیده است. از آنچه تا امروز در مکتوبات و منقولات محلی بر جای مانده، برمی آید که وقایع مهم و شخصیت های مؤثر در ذهن و زبان عامه و شاعران این قوم محف وظ و بازتاب داشته است؛ اشعاری دربارة شخصیت های جنگجو و شجاع، نبردهای مهم و مؤثر، تغییر لباس و تغییر شکل و هویت، طرح اجباری (= سربازی). سروده های موجود، هم به زبان فارسی است و هم به گویش محلی. این مقاله که بر مبنای روش کتابخانه ای و جمع آوری میدانی و شیوه تحقیق تاریخی، توصیف و تحلیل گردیده، به گوشه ای از ادبیات و سروده های بومی بویراحمد در باب رخدادها، اقدامات و سیاست عشایری رضاشاه پرداخته است.
بررسی انتقادی بازنمایی شخصیت ابن مقفع در روایت تاریخ نگاری ملی گرایانه عصر پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر روایت و متن تاریخی برساخته ای اجتماعی است که نشان از موضع فرهنگی مورخ آن دارد. بنابراین، با بررسی پیکره بندی روایت هایی که از گذشته نقل شده، می توان بافت تاریخی آنها را نیز بررسی کرد. در اینجا، به عنوان نمونه موردی، روایت مورخان دوره ی پهلوی از شخصیت ابن مقفع را در دست گرفته ایم تا بر مبنای آن به بررسی بافت تاریخی دوره پهلوی بپردازیم. بدین منظور، از رویکرد معناکاوی گفتمانی بهره برده ایم، که بررسی نسبت بین معنای دلالت شده در نظام زبانی روایت و بافتار آن را ممکن می سازد. بازخوانی انتقادی روایت مورخان دوره پهلوی نشان می دهد که موضع فرهنگی ملی گرایی رمانتیکی از نوع اصالت گرایی فرهنگی آن عصر باعث شده است تا آنان به تصوری جوهرگرایانه از هویت ایرانی برسند. این تصور، تاریخ نگاری عصر پهلوی را به سوی انتخاب موضوع ها و شخصیت های خاص و ابداع رابطه ای بین آنان و بازآفرینی ملی گرایانه تاریخ دوره اسلامی ایران سوق داده است. گفتمان «تجدد آمرانه» و پروژه «ملت سازی دولت مدرن» عصر پهلوی، که مفاهیم تجدد را در تاریخ ایران جستجو می کرد، سرمنشأ این بازنمایی از گذشته بوده است. بر این مبنا است که در روایت های تاریخ نگاری عصر پهلوی، شخصیت ابن مقفع به عنوان دانشمندی ایران گرا و وطن دوست و ضدعرب برجسته می شود که حافظ میراث فکری ایران باستان و زبان فارسی است.
کودکی و تجدد در دوره ی رضا شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دستاوردهای ارتباط ایران و غرب در دوره معاصر تلاش برای بازاندیشی در الگوهای ذهنی سنتی بود که در این راستا، اندیشه گران متجدد ایرانی مفهوم کودکی و جایگاه کودکان را به چالش کشیده، تعریف جدیدی از کودکی ارائه داده اند که جامعه را به دوره ای جدید وارد کرده است. پرسش اصلی مقاله حاضر آن است که کودک ایرانی در روند نوسازی دوره رضاشاه، چه جایگاهی داشته و مفهوم کودکی در این دوره دچار چه دگرگونی هایی شده است؟ فرضیه اصلی تحقیق حاضر آن است که مفهوم کودکی در دوره ی رضاشاه، برآیند تحولاتی بود که در ذهنیت عمومی از دوره پیشا مشروطه آغاز شده، به عنوان بخشی از مطالبات اندیشه گران مشروطه خواه درآمده و با گذر از دوره قاجاریه به پهلوی به عنوان میراثی به جامعه و حکومت جدید، رسیده است. حکومت رضاشاه با محوریت دادن به کودکان، سیاست هایی را طرح و اجرا کرد که سرمنشا تغییرات گسترده در جامعه گردید.