از آنجا که وحدت و همبستگی برای حفظ و بقای یک جامعه و پیشرفت و تکامل آن امری عقلی است، بنابراین در ضرورت آن نمی توان تردید داشت. اما از آنجایی که این مفهوم می تواند چونان هر مفهوم دیگری مورد بازخوانی، قرائت و تفسیر خاصی قرار گیرد و در هر گفتمان خاص، معنایی خاص به خود داشته باشد، لذا مهمتر از هر چیز چیستی آن در زبان و اندیشه اندیشمند و نظریه پرداز آن است و از آنجایی که هدف اساسی ما در این پژوهش بررسی دیدگاه گفتمانی ویژه حضرت امام است بنابراین چیستی و ماهیت وحدت از منظر ایشان مورد توجه است. بنابراین پرسش اصلی ما در این نوشتار این است که وحدتی که امام آن را به عنوان یک واجب الهی، امر مقدس و ضرورتی عقلی و شرعی نام می برد؛ چه نوع وحدتی است، از چه ویژگیها و کیفیتی برخوردار است و نهایت اینکه حقیقت آن چیست؟چرا که ماهیت هر چیز بیان کننده ذات و حقیقت آن است. بدین معنی که با واقعیت وجودی خویش انطباق دارد. از این رو، در این نوشتار به بررسی ماهیت و چیستی وحدت در اندیشه امام خمینی می پردازیم.
یکی از مهمترین کانونهای قدرت و نفوذ حزب توده در ایران، ناحیه آذربایجان بود و برهمین اساس اتحادیه های کارگری متعددی در تبریز و سایر مناطق تحت نفوذ شوروی پدیدار شدند. جالب آنکه تشکیل اتحادیه های کارگری در آن شرایط خاص برای کمونیستها و توده ای ها تناقض بار شده بود؛ چراکه از طرفی انقلاب کمونیستی و مرام حزب توده بر انقلابهای توده ای و کارگری استوار بود و اساس ایدئولوژیکی آن بر مبنای مقابله با رابطه ظالمانه کارفرما و کارگر قرار داشت اما ازطرف دیگر رفتارهای اعتراض گونه و اعتصابات کارگری می توانست کمک رسانی کارخانه های صنعتی تبریز و سایر مناطق به شورویهای درحال جنگ با متحدین را دچار وقفه کند. براساس همین تناقض بود که نخستین اتحادیه کارگری در آذربایجان، توسط کسانی مانند یوسف افتخاری بنیانگذاری شد که علیرغم اهداف و گرایشات مارکسیستی، با حزب توده و سیاستهای حزب کمونیسم مخالف بودند. مخالفتهای حزب توده علیه رهبران و کارگران این اتحادیه، خود ماجرای عجیب و جالب توجهی است که در این مقاله آن را مرور خواهید نمود.