شرح حال زندگی امیر حسن سجزی کاملاً آشکار نیست و آن اطلاعاتی که به دست رسیده به وسیله ی تذکره ها و کتب تاریخی است. تذکره ها نشان می دهند که حسن سجزی در زمره ی شعرا و صوفیه ی کرام شامل بوده و معمولاً تذکره نویسندگان اجمال نویس بودند و بعد از مطالعه ی چند تذکره از جمله «سیرالاولیا» نوشته ی امیر خورد و «سیرالعارفین» از شیخ جمالی و «اخبارالاخیار» از محدث دهلوی و تذکره «بهارستان» نوشته ی شاهنواز خان و کتب تاریخی از جمله «تاریخ فیروزشاهی» از ضیاءالدین برنی و «تاریخ هند» نوشته محمد قاسم فرشته که در دوره ی پادشاه مغول اکبر بوده است، زاویه های گوناگون زندگی حسن سجزی روشن شده است. مقاله ی حاضر از محتویات منابع مزبور بحث و مباحثه می کند.
پرسش اصلی این مقاله درباره چگونگی تغییر سیاست امریکا، پیرامون عدم مداخله در امور ایران و احترام به حاکمیت آن تا آمادگی برای دخالت مستقیم در براندازی نخست وزیر وقت است که بسیار مختصر مورد بررسی قرار گرفته است.
در عصر جهانی شدن، نمی توان واحد سیاسی سرزمینی را تصور کرد که فاقد تعامل جهانی باشد. اگر واحد مزبور، دارای ظرفیت های قابل توجه باشد، ضرورت و لزوم تعامل جهانی بیش از پیش می شود. جمهوری اسلامی ایران که دارای ظرفیت ها، قابلیت ها و امکانات اساسی است، باید دارای تعامل جهانی قابل قبولی باشد. هرچند این ضرورت در اسناد بالادستی نظام، مورد تأکید فراوانی بوده است، اما عملکردها دارای وضعیتی متعارض با اهداف و سیاست گذاری هاست. در این مقاله در پی تبیین رمز شکاف بین اهداف و عملکردها در مورد تعامل مثبت جهانی هستیم. نگارنده بر این اعتقاد است که ریشه اصلی کاستی های مربوطه، به نوع نگرش نخبگان سیاسی در مورد ماهیت نظام بین المللی و محیط جهانی برمی گردد و این امر کیفیت تعامل جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده است. از سوی دیگر، ابهام و دغدغة نخبگان سیاسی نسبت به مرزهای خاکستری و گزینه های متفاوت ارتباطی، روند ناپایداری را در نحوه و کیفیت تعامل جهانی ایجاد کرده است که محتاج بازنگری است.
رفتار سیاسی یک کشور در عرصة فرامرزی و جهانی برگرفته از «ژئوپلیتیک» و اهداف معطوف به آن است. شناخت ماهیت ژئوپلیتیک یک کشور به درک و تحلیل نوع رفتار و کنش های ژئوپلیتیک آن کمک خواهد کرد. مقاله حاضر ویژگی ها و خصوصیات ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران را مورد مداقه قرار داده و به دنبال پاسخ به این پرسش است که عوامل مؤثر در شکل گیری قلمروهای ژئوپلیتیک ایران کدامند؟ در پاسخ، این فرضیه را مطرح کرده ایم که شکل گیری قلمروهای ژئوپلیتیک ایران متأثر از مؤلفه هایی چون «موقعیت جغرافیایی»، «ایدئولوژی»، «منافع اقتصادی» و «فرهنگ سیاسی» است که نمود عینی آن ها در اسناد بالادستی و رسمی همچون قانون اساسی و منابع غیر رسمی تبلور یافته است. در این خصوص پرسش نامه ای طرح و یک صد نفر از کارشناسان و صاحب نظران رشتة جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک در مورد میزان تأثیر این مؤلفه ها نظر داده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که در شکل گیری قلمروهای ژئوپلیتیک ایران عامل «ایدئولوژی» بیشترین تأثیر و عامل «منافع اقتصادی» کمترین تأثیر را داشته است. همچنین یافته ها نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران 14 قلمرو شامل 1) جهان اسلام، 2) قلمرو شیعی، 3) قلمرو فرهنگ و تمدن ایران، 4) قلمرو خاورمیانه، 5) قلمرو خلیج فارس، 6) قلمرو کشورهای رقیب و معارض با آمریکا، 7) قلمروهای متخاصم با اسرائیل، 8) قلمرو مستضعفان جهان 9) قلمرو جنبش های آزادی بخش جهان، 10) قلمرو آسیای مرکزی، 11) قلمرو کاسپین، 12) قلمرو قفقاز، 13) قلمرو آسیای جنوبی و 14) قلمرو آمریکای لاتین است که در این میان از نظر ژئوپلیتیک، قلمرو شیعی بیشترین و قلمرو کاسپین کم ترین اهمیت را در استراتژی ها و کنش های ژئوپلیتیک ایران دارد.
کشورهای غربی برپایه نگرش و رهیافت خویش به حمایت از حقوق بشر میپردازند. یکی از دلایل عمدهای که جهان همواره این ادعا را مطرح مینماید این است که کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا از فرآیند قانونگذاری دوگانه (ساز و کارهای قانونی و اجرایی برای حمایت از حقوق بشر در داخل و خارج از مرزهای سرزمینی خود) در رفتار با اشخاص بهره میبرند.
دادگاه اروپایی حقوق بشر در قضیه بانکوویچ علیه دولت بلژیک اعلام مینماید که کنوانسیون اروپایی اساساً یک معاهده سرزمینی است. با توجه به این حکم، دولتهای عضو این کنوانسیون در رفتار خود با اشخاص خارج از سرزمین اروپا متعهد و ملزم به رعایت مفاد کنوانسیون مزبور نخواهند بود. شاید در ابتدای امر رهیافت آمریکایی در این زمینه متفاوت به نظر برسد، در حالی که اینطور نیست. دیوان عالی ایالات متحده در قضیه رسول علیه بوش اعلام کرد که نیروهای نظامی دشمن در زندان نظامی آمریکا در خلیج گوآنتانامو در کشور کوبا تحت حاکمیت قانون آمریکا میباشند. بدین لحاظ به نظر میرسد که دولت آمریکا حمایت عملی از حقوق بشر را به خارج از مرزهای سرزمینی خود برخلاف کشورهای اروپایی توسعه و گسترش میدهد. هر چند این نوع شمول حاکمیت سرزمینی توسط دولت آمریکا تنها در خلیج گوآنتانامو اعمال میشود. به همین دلیل به جرأت میتوان گفت هر دو سیستم از نظام تبعیض نژادی تبعیت مینمایند.