پژوهشنامه ایرانی سیاست بین الملل
پژوهش نامه ایرانی سیاست بین الملل سال اول پاییز و زمستان 1391 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که منطقه گرایی به معنای بذل توجه ویژه به یک منطقه جغرافیایی مشخص است، کشورها برای عضویت و شکل دهی به سازمان های منطقه ای و تحقق منافع و ایده آل هایشان به مناطقی توجه می کنند که بیشترین وابستگی اقتصادی، سیاسی- امنیتی و فرهنگی را به آن داشته باشند. در واقع، دولت ها سازمان های منطقه ای را براساس اولویت های منطقه ای و دیدگاه های ژئوپلیتیک خود بر می گزینند. در این پژوهش با استفاده از ساختار فضائی نظریه سیستم ژئوپلیتیک جهانی، به بررسی جایگاه کشورهای سازمان همکاری شانگهای و نیز ایران در قلمرو ژئواستراتژیک و مناطق ژئوپلیتیک پرداخته شده و زمینه های جغرافیایی و اولویت های منطقه ای اعضای آن مشخص گردیده است. در نهایت دیدگاه های ژئوپلیتیک چین و روسیه به عنوان دو قدرت اصلی این سازمان و ایران به عنوان عضو ناظر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که بر خلاف روسیه و چین که شکل دهی و عضویت در این سازمان بر اساس اولویت های منطقه ای و دیدگاه های ژئوپلیتیک آن ها صورت پذیرفته است، عضویت ایران در این سازمان انطباق چندانی با اولویت منطقه ای و هویت ژئوپلیتیک آن ندارد.
تبیین عوامل مؤثر بر شکل گیری قلمروهای ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتار سیاسی یک کشور در عرصة فرامرزی و جهانی برگرفته از «ژئوپلیتیک» و اهداف معطوف به آن است. شناخت ماهیت ژئوپلیتیک یک کشور به درک و تحلیل نوع رفتار و کنش های ژئوپلیتیک آن کمک خواهد کرد. مقاله حاضر ویژگی ها و خصوصیات ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران را مورد مداقه قرار داده و به دنبال پاسخ به این پرسش است که عوامل مؤثر در شکل گیری قلمروهای ژئوپلیتیک ایران کدامند؟ در پاسخ، این فرضیه را مطرح کرده ایم که شکل گیری قلمروهای ژئوپلیتیک ایران متأثر از مؤلفه هایی چون «موقعیت جغرافیایی»، «ایدئولوژی»، «منافع اقتصادی» و «فرهنگ سیاسی» است که نمود عینی آن ها در اسناد بالادستی و رسمی همچون قانون اساسی و منابع غیر رسمی تبلور یافته است. در این خصوص پرسش نامه ای طرح و یک صد نفر از کارشناسان و صاحب نظران رشتة جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک در مورد میزان تأثیر این مؤلفه ها نظر داده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که در شکل گیری قلمروهای ژئوپلیتیک ایران عامل «ایدئولوژی» بیشترین تأثیر و عامل «منافع اقتصادی» کمترین تأثیر را داشته است. همچنین یافته ها نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران 14 قلمرو شامل 1) جهان اسلام، 2) قلمرو شیعی، 3) قلمرو فرهنگ و تمدن ایران، 4) قلمرو خاورمیانه، 5) قلمرو خلیج فارس، 6) قلمرو کشورهای رقیب و معارض با آمریکا، 7) قلمروهای متخاصم با اسرائیل، 8) قلمرو مستضعفان جهان 9) قلمرو جنبش های آزادی بخش جهان، 10) قلمرو آسیای مرکزی، 11) قلمرو کاسپین، 12) قلمرو قفقاز، 13) قلمرو آسیای جنوبی و 14) قلمرو آمریکای لاتین است که در این میان از نظر ژئوپلیتیک، قلمرو شیعی بیشترین و قلمرو کاسپین کم ترین اهمیت را در استراتژی ها و کنش های ژئوپلیتیک ایران دارد.
دیپلماسی تحریم اتحادیة اروپا در برابر برنامة هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های هسته ای ایران یکی از مهم ترین چالش هایی است که بر روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیة اروپایی سایه افکنده و علاوه بر مناسبات سیاسی، جنبه های دیگر روابط ایران و اروپا را هم تحت الشعاع قرار داده است. ارزیابی روابط جمهوری اسلامی ایران و اتحادیة اروپایی نشان می دهد که اختلافات دو طرف طی سال های اخیر پررنگ تر و منجر به رادیکال شدن موضع اتحادیة اروپا در قبال ایران شده است. در این مقاله، به بررسی تأثیر چالش های ناشی از فعالیت های هسته ای ایران بر روابط جمهوری اسلامی و اتحایة اروپا می پردازیم. پرسش اصلی این نوشتار عبارت است از این که چرا اتحادیة اروپا در برخورد با فعالیت های هسته ای ایران از گزینة آمریکا یعنی «کاربرد زور» حمایت و با آن همراهی نکرده است. فرضیة اصلی مقاله آن است که اتحادیة اروپا با ردّ گزینة توسل به زور، دیپلماسی تحریم شدید ایران را جایگزین کرده و آمریکا را با خود همراه ساخته است. در این راستا، اعمال فشار، مجازات های اقتصادی و تحریم های فراگیر و حمایت از صدور قطعنامه های ضد ایرانی توسط «شورای امنیت»، در هماهنگی کامل با آمریکا مورد توجه اتحادیة اروپایی است. مقطع مورد نظر این مقاله، عمدتاً ده سال اخیر و به خصوص بعد از روی کار آمدن دولت نهم در ایران است. همچنین به نقش برجستة آمریکا در این رابطه، اشاره می شود.
جایگاه «جمهوری اسلامی ایران» در روابط هند و ایالات متحدة آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط بین الملل آکنده از افسانه و واقعیت است. در مورد روابط هند و آمریکا و جایگاه ایران در روابط این دو کشور هم در چند سال اخیر افسانه های فراوانی ساخته شده است. برخی افسانه ها هند را نیازمند برقراری رابطه با آمریکا می دانند و بر این اساس، تصمیمات سیاست خارجی هند تابع آمریکا تلقی می شود. در مقابل، برخی افسانه ها با توجه به اوضاع اقتصادی آمریکا و آغاز بحران اقتصادی در غرب، این کشور را در تلاش برای یافتن بازارهای جدید و تقویت همکاری با قدرت های در حال ظهوری همچون هند دانسته اند و برای نمونه به سفر اوباما به هندوستان در سال 2010 اشاره می کنند. در هر یک از این، افسانه ها جایگاهی متفاوت برای ایران در روابط هند و آمریکا ترسیم شده است. آن دسته از افسانه ها که هند را تابع آمریکا می دانند، معتقدند سیاست هند در قبال ایران تابعی از روابط ایران و آمریکا است. اما دسته دیگری از افسانه ها معتقد به سیاست خارجی مستقل برای هند در قبال ایران است. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بررسی دیدگاه های مختلف در مورد روابط هند و آمریکا و جایگاه ایران در این رابطه، موقعیت واقعی ایران در مناسبات هند و آمریکا تبیین شود. در حقیقت با توجه به منافع ملّی هندوستان و رویکرد منفعت – محور نخبگان این کشور و نیز با توجه به مزیت های اقتصادی، امنیتی و استراتژیک ایران، جایگاه این کشور در در سیاست خارجی هند تثبیت شده است.
موانع هم گرایی در سازمان «کشورهای مستقل هم سود»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سازمان کشورهای مستقل هم سود» در دسامبر 1991م به وسیلة روسیة سفید، روسیه و اوکراین در «مینسک» (مرکز روسیة سفید) پایه گذاری شد. اهداف تشکیل این سازمان عبارت بود از: گسترش روابط دوستانه بین اعضا، حسن هم جواری و افزایش همکاری کشورهای عضو و درک و اعتماد متقابل. «سازمان کشورهای مستقل هم سود» یکی از مهم ترین سازمان های منطقه ای در آسیای مرکزی و قفقاز تلقی می شود. با تشکیل این سازمان، نشست ها و گردهمایی های بسیاری برگزار شد و توافق نامه های زیادی به امضا رسید، ولی اهدافی که این سازمان برای تحقق آن ها تأسیس شده است، محقق نشد. هدف این نوشتار بررسی چهار عوامل ناکامی این سازمان در مسیر هم گرایی اعضاء است. چهار عامل عبارتند از: نگرانی کشورهای تازه استقلال یافته از احیای نفوذ روسیه، جریان های تجزیه طلب و اختلاف های مرزی، اختلاف اعضای این سازمان و نیز رقابت آمریکا و روسیه در «خارج نزدیک». نویسندگان با استفاده از روش «توصیفی- تحلیلی» داده های این پژوهش را مورد آزمون قرار داده اند تا روشن شود چه عواملی سبب شکل نگرفتن هم گرایی در سازمان «کشورهای مستقل هم سود» شده است.
یازدهم سپتامبر و تبدیل «تهدید ایران» به تهدیدی وجودی برای اسرائیل و لابی مدافع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی از مهمترین تحولاتی است که در طول سه دهه گذشته رفتار خارجی اسرائیل و سیاست های لابی مدافع آن (در آمریکا) را دست خوش تحول ساخته؛ تغییری که از یک سو باعث شد متغیر «تهدید ایران» در روابط میان این رژیم با آمریکا جایگاه ویژه ای یابد و از سوی دیگر، این تهدید به زمینه ای خاص برای تلاش های لابی یهود در مسیر تأثیرگذاری بر سیاست خاورمیانه ای واشنگتن تبدیل گردد. در این نوشتار سعی شده که بر مبنای مبحث نظری «امنیت هستی شناختی»، سه دوره تاریخی «پیروزی انقلاب اسلامی»، «دهه نود» و «مقطع پس از یازدهم سپتامبر» مورد بررسی قرار گیرد. در این بازخوانی برداشتی که در هر دوره نسبت به تهدید ناشی از ایران شکل گرفته، و عملکرد رژیم اسراییل و لابی حامی آن در آمریکا در مسیر مقابله با تهدید مزبور، مورد نظر بوده است. در این میان، بررسی ابعاد چند وجهی این رویکرد مقابله گرا در بستر مبارزه با تروریسم، بخش محوری این مقاله است.