فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۰۱ تا ۶٬۳۲۰ مورد از کل ۷۳٬۴۵۳ مورد.
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
181 - 210
حوزه های تخصصی:
اکثر قریب به اتفاق فلاسفه سنتی و اسلامی، قائل به واقع انگاری رنگ هستند و رنگ را موجودی خارجی می دانند و بنا به علوم طبیعی هر دوران و دانش فلسفی خود، به بررسی و تبیین چیستی رنگ همت گمارده اند. نظریه واقع انگاری پیرامون چیستی رنگ، شامل آراء فیلسوفان قبل از ابن سینا و خود وی درباره رنگ می باشد. اما از آنجایی که اقوال فیلسوفان مشایی و اشراقی و متعالیه از ابن سینا تا کنون، تغییرات قابل توجهی نداشته است و با کمی تفاوت، همان عبارات، مطالب و دیدگاه های ابن سینا درباره رنگ، در کتب بعدی نیز منتقل شده است، بنابراین بررسی نظریات ابن سینا درباره چیستی رنگ حائز اهمیت است. در این نوشتار، ضمن اشاره به اقوال فلاسفه سنتی، به نقل و بررسی چیستی رنگ با تأکید بر دیدگاه ابن سینا می پردازیم و ضمن نقد نظریه ابن سینا درباره چیستی رنگ، به ارائه فرضیه جدیدی که چیستی رنگ را ترکیبی از یک فرایند می داند، خواهیم پرداخت.
نقش کنش های گفتاری و راهبردهای کلام در تبیین آیات داستان موسی(ع) (مطالعه موردی سوره شعراء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از عوامل موثر در فهم کارگفت های قرآنی، مقتضای حال متکلّم و مخاطب و قصد مخاطبه است. نظریه «کارگفت» از «سرل» در دانش کاربرد شناسی با عناوینی چون: اغراض ثانویه و اغراض ادبی در علم معانی مطابقت دارد. سرل اثرات این کار گفت را به «اثرات در گفته» و «اثرات با گفته» تقسیم کرده است. «اثرات با گفته» نتیجه جانبی برآمده از مجموع کارگفت هاست. کارگفت های غیر مستقیم به اطلاعات پس زمینه ای مشترک میان متکلم و مخاطب نیاز دارد که از جنس زبان و غیر زبان است و مخاطب با تکیه بر عقلانیت حاکم بر ارتباط کلامی خود، مخاطبه و مفاهیم نهفته درون آن را استنباط می کند. استفاده متکلم از بیان غیرمستقیم با مفهوم ادب گفتاری، جایگاه مهمی دارد. پژوهش حاضر بر اساس بافت موقعیتی آیات با روش توصیفی_تحلیلی به برخی کارگفت های مستقیم و غیرمستقیم می پردازد. برخی از کنش ها عبارتند از کنش توصیفی، عاطفی و اعلامی که در مخاطبه های فرعون، موسی و ساحران با راهبردهای کلام وجود دارد. برای نمونه زمانی که فرعون قصد دارد در یک مخاطبه عمومی، دعوت الهی موسی را تخریب نماید، از ساحران یاری جسته و با راهبرد ایجابی، کنش ترغیبی را جهت توانمندی سحر آنها به کار می برد و منتظر اثرات با گفته مورد انتظار خویش است؛ ولی به یک باره پس از انجام معجزه موسی، ساحران کنش عاطفی خویش را به سوی خدای یگانه ابراز می کنند و کنش های تهدیدی او را با راهبرد صراحت کلام و اعلام ایمان به خدای واحد پاسخ می دهند و هیچ اثر «با گفته ای» مطابق انتظار فرعون نشان نمی دهند.
چالشهای اخلاقی و مسئولیت استفاده یکجانبه کشورها از نفت و گاز دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی شوروی، ایران در حوزه دریای خزر با همسایگان جدیدی روبه رو شد که هیچ یک در عمل قصد پایبندی به تعهدات کشور پیشین خود را نداشته و این امر هم از جنبه اخلاقی و هم از لحاظ قواعد حقوق بین الملل مورد توجه است. در این میان نحوه بهره برداری از منابع بستر و زیر بستر دریا یکی از مسائل بدون راه حل باقی مانده، کما اینکه در کنوانسیون اخیر رژیم حقوقی دریای خزر در آکتائو نیز توافقی در خصوص تقسیم بستر و زیر بستر دریا صورت نگرفته است.صرف نظر از اینکه خزر را دریا بدانیم یا دریاچه ،قواعد حقوق بین الملل از جمله رویه عملی کشورها و آرای محاکم بین المللی و دکترین، استفاده یک جانبه کشورها از منابع نفت و گاز این پهنه آبی را تایید نمیکنند و تصریح کنوانسیون مذکور به لزوم حصول توافق جداگانه در خصوص بستر و زیر بستر، خود موید لزوم توافق همه جانبه بین کشورها بوده اما آنچه در عمل مشاهده میشود بهره برداری کشورهای حاشیه خزر از این منابع بدون درنظر گرفتن منافع سایر کشورهاست و در این میان کشور ما منفعل ترین موضع را دارد. آنچه مسلم است کشورهای حاشیه دریای خزر میباید با استفاده از اصول حقوق بین الملل و تغییرات جدید ژئوپلوتیک و توافق همه جانبه در خصوص منابع نفت و گاز آن تعیین تکلیف نمایند اما تا پیش از رسیدن به این مهم، استفاده یک جانبه از این منابع از منظر حقوق بین الملل مجاز نبوده و موجد مسئولیت بین المللی است که خود متاثر از اخلاق در سطح بین الملل میباشد.
نقش مؤلفه های درون متنی در کشف محور سوره مبارکه احزاب در دو بعد بنیادی و کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
445 - 425
حوزه های تخصصی:
متن کاوی سور قرآنی در جهت اخذ غرض سور، از جمله مباحث مهم در تفسیر آن ها بوده که از دیرباز مورد تحلیل و بررسی اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف کشف غرض سوره مبارکه احزاب سعی در ارائه سیاق درونی و تفهیم غرض اصلی سوره را داشته است. به منظور دست یافتن به این مهم، این پژوهش با روش تحلیلی-توصیفی با رویکرد کتابخانه ای به تبیین و تحلیل سیاق و ساختار محتوایی و مضامین درونی و ارکان آن به منظور کشف غرض کاربردی سوره پرداخته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که سوره مبارکه احزاب با توجه به مدنی بودن آن در دو بعد شناختی و کاربردی، دارای غرض منحصر به فردی است؛ چرا که در مرحله مدنیّت اسلام به مرحله ای رسیده که افراد نیازمند تقویت ایمان و نمود یافتن آن در اعمال خود و به عبارتی به دنبال اتخاذ راهکار برای مسئله و موضوعی هستند. لذا غرض از این مهم در بعد بنیادی و شناختی «خداشناسی در پرتو ایمان راسخ و تقوا محوری» و نیز در بعد عملی و کاربردی دارای غرض «اطاعت از خدا و رسول او (انجام اعمال صالح) و پیروی ننمودن از غیر حق» بوده است.
اهمیت و اعتبار انسان شناسی عرفانی؛ نقدی بر مقاله «چیستی انسان شناسی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انسان راه های معرفتی متنوعی به سوی شناخت واقع، ازجمله شناخت خود دارد و هریک از راه های معرفتی نیز در جای خود مزیت نسبی دارد. در مقاله «چیستی انسان شناسی» برای اثبات مزیت انسان شناسی نقلی نسبت به انسان شناسی های عقلی، شهودی و تجربی، اولاً، امتیاز ها و ویژگی هایی برای انسان شناسی نقلی، و ثانیاً، بحران ها و مشکلاتی برای سایر انواع انسان شناسی بیان شده است. تقریباً همه امتیازاتی که در مقاله یادشده برای انسان شناسی نقلی ذکر شده و همه مشکلاتی که برای انواع دیگر انسان شناسی، ازجمله انسان شناسی عرفانی بیان شده درخور مناقشه اند. مهم ترین اشتباهی که در محور اول مقاله مزبور صورت گرفته، این است که برداشت های ظنی دانشمندان، دارای جامعیت، اتقان و اعتبار یقینی تلقی شده اند. مهم ترین اشتباهی که در محور دوم مقاله صورت گرفته این است که تفاوت میان علم حضوری با ترجمه و تفسیر آن نادیده گرفته شده است. در نوشتار حاضر، برای دفاع از اهمیت و اعتبار انسان شناسی های غیرنقلی، به ویژه انسان شناسی عرفانی، بخش هایی از ادعاهای مقاله مزبور را نقل و بررسی کرده ایم.
بررسی انتقادی روش های حل معضلات اخلاقی
حوزه های تخصصی:
«اخلاق کاربردی» به شاخه ای از علوم اخلاقی اطلاق می شود که حل معضلات اخلاقی را برعهده دارد. اندیشمندان اخلاقی برای حل معضلات اخلاقی، روش های گوناگونی در پیش گرفته اند. مهم ترین این روش ها عبارتند از قیاس، تمثیل و موازنه متأملانه. هریک از این سه روش ویژگی های خاصی دارد و نتایج خاصی را دنبال می کند. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی هریک از روش های سه گانه تبیین می شود. این روش ها در کنار نقاط قوتی که دارند، هرکدام دارای نقاط ضعفی هستند که اخلاق کاربردی را در صدور رأی نسبت به معضلات اخلاقی به چالش می کشند و در نهایت، لزوم کشف و ارائه یک روش متقن و سازگار با مبانی اسلامی را خاطرنشان می کنند.
نمط حیاه المسؤولین فی الحکومه الإسلامیّه فی ضوء کُتب الإمام علی علیه السلام فی نهج البلاغه ومنشور الخطوه الثانیه للثوره
منبع:
المصطفی المجلد ۱ خریف و شتاء ۲۰۲۱ العدد ۱ (الخطوة الثانیة: الثورة الإسلامیة فی منشور الإمام الخامنئی مدّ ظلّه العالی)
245 - 273
حوزه های تخصصی:
یُعتبر نمط الحیاه وأسلوب العیش من أهمّ مظاهر الحیاه الإنسانیّه؛ حیث إنّ لها تأثیرًا مباشرًا على تقدّم الشعوب أو تأخّرها، والأهمّ من ذلک هو نمط حیاه المسؤولین فی الحکومه الإسلامیّه الذی یُعتبر تأثیره أکبر وأعظم فی بناء المجتمع وتکامله. ولقد اهتمّ الإمام علی علیه السلام بأسلوب حیاه المسؤولین داخل حکومته باعتباره الحاکم الإسلامیّ، وهو ما تجلّى فی کُتبه ورسائله التی جمعها کتاب (نهج البلاغه)، کما أشار قائد الثوره مرّات عدیده فی السنوات الأخیره، إلى أهمیّه نمط الحیاه ومکانته فی تجدید بناء الحضاره الإسلامیّه الحدیثه، بل وأفرد البند السابع من «منشور الخطوه الثانیه للثوره» لهذا الموضوع بالذات. وعلى هذا الأساس یحاول کاتب المقال - بالاستناد إلى الأسلوب التحلیلیّ والوصفیّ وبالاستعانه بالمنهج النوعیّ - الإجابه عن السؤال التالی: ما شکل نمط حیاه المسؤولین فی الحکومه الإسلامیّه فی ضوء کُتب ورسائل الإمام علی علیه السلام فی (نهج البلاغه) و«منشور الخطوه الثانیه للثوره»؟ من خلال البحث فی کُتب الإمام علی علیه السلام فی (نهج البلاغه) وینبغیات منهج التاریخ والحدیث نجد صوره واضحه لنمط حیاه المسؤولین وأسلوب عیشهم، ولم یَغب هذا الأمر أیضًا عن ذهن قائد الثوره، کما بیّن فی «منشور الخطوه الثانیه»؛ حیث أشار بالتفصیل إلى نمط الحیاه ومحاولات الغرب فی إشاعه نمطه وفرض أسلوبه على الشعوب الأخرى. ومن الأمور التی أشار إلیها الإمام علی علیه السلام فی کُتبه کخصائص لنمط حیاه المسؤولین الحکومیین: الترکیز على عباده الله، ومسأله المعاد، ومُراعاه الإنصاف، والصّدق، والحقّ، والبساطه فی العیش، والاعتدال والوسطیّه فی الأکل والشّرب والسّکن.
کاربرد طرح واره های تصویری و استعاره های مفهومی در شعر انحطاط با تکیه بر مطالعات قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
89 - 118
حوزه های تخصصی:
در میان اسالیب زیباشناختی علم بیان، استعاره از رساترین و کارآمدترین ابزارهایی است که کاربرد آن بیش تر برای مفاهیم انتزاعی و دور از ذهن است تا فهم آن را ملموس و عینی کند و پیوسته می کوشد تا با ایجاد نوعی ساختارشکنی در معنا و واژگان توجه مخاطب را به خود جلب کند. از این طریق ساختار مفهومی و بنیادی را پدید می آورد که برای اندیشیدن امور انتزاعی تر به کار می روند. این ساختارهای زبانی همان طرح واره های تصویری هستند. طرح واره ها در حقیقت، فرآیندی از ساختارهای شناختی زبان هستند که به واسطه تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج به وجود می آیند. کوتاه سخن آنکه، ذهن قادر است داده های دریافتی محیط را مورد پردازش قرار داده و مفاهیم پیچیده معنایی را در بافت زبانی- گفتاری واکاوی و رمزگشایی کند. گفتنی است که در ساختار قصیده های سنتی و متون قرآنی، قصاید حماسی و شعر رثا سهم بسزایی را در این باره دارا هستند.
رابطه همگنانه اخلاق و فقه در آیات امربهمعروف و نهی ازمنکر (با محوریت تأثیرگذاری و حاکمیت اخلاق)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱ (پیاپی ۶۴)
11 - 34
حوزه های تخصصی:
علم فقه و علم اخلاق، دو دانش اصیل اسلامی اند که تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارند و مکمل و متعاضد هم به حساب می آیند؛ چراکه هدف مشترکی را که همان امتثال اوامر الهی و تقرب به اوست، دنبال می کنند. امربه معروف و نهی ازمنکر، از جمله واجبات فقهی اند که اخلاق، جلوه ویژه ای در آن ها دارد. در واقع، این واجبات، بدون پشتوانه اخلاق عملاً تأثیر مفید و ماندگاری بر فرد و جامعه ندارند. در آیات قرآن کریم هم ضمن بیان ابعاد مختلف وجوب امر به معروف و نهی ازمنکر، بر حاکمیّت روح اخلاق بر آن ها تأکید شده است. ازاین رو، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، درصدد بیان ارتباط همگنانه بین اخلاق و فقه در آیات امربه معروف و نهی ازمنکر است. در تبیین این ارتباط، بر محوریت تأثیرگذاری و حاکمیت اخلاق بر فقه تأکید می شود؛ همان گونه که دیگر آموزه های فقهی اسلامی نیز از چنین پیشینه و پشتوانه ای برخوردارند.
عدم امکان فهم از دیدگاه میرزای قمی و گادامر (مطالعه تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۲۴
158 - 141
حوزه های تخصصی:
سمت وسوی مطالعات تفسیری و زبان شناختی در عصر حاضر و به خصوص پس از چرخش زبان شناختی، با سنت گذشته زبان شناسی در دانش های همگن همچون اصول فقه و هرمنوتیک کلاسیک، تفاوت هایی پیدا کرده است. در این مقاله با نگاه تطبیقی، مسئله «عدم امکان معرفت» به متون مقدس در دانش هرمنوتیک فلسفی (از زاویه دید گادامر) و علم اصول (از زاویه دید میرزای قمی) با تأکید بر مسئله انسداد باب علم و معرفت بررسی شده است. در علم اصول با زوایه دید پیش گفته، با تأکید بر «قطع به خطابات قرآن برای صورت حضور در زمان نزول»، «عدم شباهت قرآن به نوشتارهای بشری»، «عدم تکلیف به مالایطاق»، «دور و قوس ظنون» و «تعین معنای مراد، نه تعین ظواهر کتاب» امکان علم و معرفت به قرآن را مورد شبهه قرار داده اند؛ از سوی دیگر در دانش هرمنوتیک فلسفی با ارائه دلایلی همچون «دخالت پیش فرض ها»، «فاصله زمانی دازاین»، «فهم مؤلف متن»، «بازسازی گذشته و تجربه هرمنوتیکی»، «دور هرمنوتیکی و امتزاج افق ها»، «اصل اطلاق» و «جدانبودن فهم از زبان» به گونه دیگری امکان معرفت را رد کرده اند. این مقاله کوشیده است در نگاهی سیستمی و نظام شناسانه، مبانی و علل این انکار را در سه حیطه «معناشناختی»، «عقلی فلسفی (هستی شناختی، معرفت شناختی، روش شناختی)» و «تاریخی و زمینه شناختی» داوری و ارزیابی کند.
نقش توحیدباوری در پیشگیری از مفاسد اقتصادی کارگزاران از منظر نهج البلاغه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
توحید از مباحث مهم اعتقادی است که زندگی پاک و واقعی انسان را از زندگی معمولی جدا می سازد. انسان علاوه بر زندگی فردی، مسئولیت های گوناگون اجتماعی را نیز دارا بوده و ملزم به رعایت آنهاست. یکی از مسئولیت ها، در بُعد اقتصادی تعریف شده که از اساسی ترین مسائل حکومت ها و حیات جامعه به شمار می آید و در نگاه رهبر انقلاب، یک نقطه کلیدی تعیین کننده است. امّا متأسفانه کشور ایران با پدیده شوم فساد اقتصادی مواجه بوده که مقام معظم رهبری در بند چهارم بیانیه گام دوم، خطاب به ملت با تیتر «عدالت و مبارزه با فساد» به اهمیت و یک وظیفه همگانی در تحقق آن اشاره نموده است. بر اساس نتایج این پژوهش، از بین رفتن فساد، سببِ عدالت در جامعه، فقرزدایی و ایجاد امید و اعتماد عمومی مردم به کارگزاران می باشد. در مقاله حاضر به روش توصیفی و تحلیلی تلاش شد تا تأثیر اندیشه توحیدی به عنوان عامل مهم بازدارنده در پیشگیری از فساد اقتصادی کارگزاران با الهام از بیانات علوی تبیین گردد.
کژتابی و فراهنجاری در زبان عرفانی مولانا جلال الدین بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
243 - 268
حوزه های تخصصی:
کژتابی یک اصطلاح ادبی است که محمل و خاستگاه آن زبان شاعر یا نویسنده است؛ در حقیقت کژتابی و فراهنجاری شامل عبارات و جملات دو پهلویی است که دارای چند معنا و مفهوم می باشد، لذا هر هنرمند برای نشان دادن آن ها از دقایق و ظرایف آشکار و پنهانِ کمیابی بهره گرفته است . نگارنده معتقد است که با تتبع و تفحص در آثار مولانا جلال الدین بلخی به گونه های مختلفی از کژتابی و فراهنجاری(هنجارگریزی) بر می خوریم که در این مقاله آن ها را به صورت های چهارگانه، با عناوینِ: الف: کژتابی ساختاری، ب: کژتابی و فراهنجاری واژگانی ، ج: برجستگی های معنایی و کلامی، د: کژتابی و هنجارگریزی در ساختار محتوایی، دسته بندی نموده و برای هر یک از آن ها نمونه ها و مصادیق فراوانی ذکر کرده است. ما حصل کلام آن که زبان دارای کارکردها و توانمندی های زیادی است که هر زبان آور آن ها را به کار می گیرد تا مجالی برای هنر نمایی بیشتر داشته باشد. مولانا جلال الدین بلخی به عنوان شاعر خلّاق و آگاه، با استفاده از این ظرفیت های زبانی و هنرشاعری خود از آن ها بسیار بهره جسته است.
بررسی قانون جذب در اندیشه عرفانی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
295 - 316
حوزه های تخصصی:
قانون جذب باور به این مسأله است که با تمرکزبر اندیشه ها و افکار مثبت یا منفی، به هرچه که بیندیشیم همان امر محقق می شود. قانون جذب قانون جهان شمولی است که می گوید پس از تعیین هدف و تسریع تلاش برای رسیدن به آن باید به طور دائم افکار، اعمال و احساسات خود را با خواسته و هدف مورد نظر هماهنگ و همسو ساخت . ما هرآنچه را که اغلب به آن فکر می کنیم، چه خوب و چه بد، جذب می کنیم. مولانا قرن ها پیش از آن که صحبت از قانون جذب به عنوان یکی از قوانین موفقیت آمیز جهانی به میان آید و هماهنگی با کائنات در راستای نیل به مقصود و مطلوب در آن مطرح گردد، با آگاهی و هوشیاری، بسیاری از این قوانین را دریافته و این قانون را در کمال دقت به شکلی عملی و کاربردی معرفی نموده و به کار برده است؛ سراسر مثنوی مولانا ارائه قوانین جهان شمولی است که هر یک به نوعی حیطه ای از قانون جذب را د ر بر می گیرد. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای و سندکاوی، به بحث و بررسی پیرامون تأثیرگذاری فکر و قوانین حاکم بر آن می پردازد. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که مولانا بسیار پیش تر از آنکه قانون جذب در علوم روانشناسی و فلسفه نوین مطرح گردد در لا به لای افکار و اندیشه های عرفانی خود به این قانون توجه ویژه و خاصی داشته است. مولانا در مثنوی به قانون جذب با عنوان « قدر مشترک» و «این همانی» اشاره می کند؛ این قدر مشترک سبب جذب چیزی می شود که به آن فکر می کنیم.
بررسی سلوک عقلی و شهودی سهروردی بر اساس عقلانیت ارتباطی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
207 - 224
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر سلوک عقلی و شهودی سهروردی بررسی و نظریه های فلسفی هابرماس به ویژه با محوریت نظام ارزش ها و اخلاقیات، عقلانیت ابزاری و عقلانیت ارتباطی با اندیشه های وی ارزیابی شده است. هدف از این پژوهش این بوده است که نشان دهد سهروردی حتی در سلوک شهودی خویش از سلوک عقلی غافل نمانده است و عقلانیت فلسفی را برای رسیدن به حقیقت سعادت انسانی و نائل شدن به علم حضوری (شهود اشراق) لازم و عقل و شهود را مکمل یکدیگر می داند. بر این اساس سهروردی به نوعی «مکتب تلفیق» را که آمیزه ای از عقل، نقل و شهود است بنیاد نهاده است. میان نظریات و اندیشه های سهروردی و هابرماس در حوزه نظام ارزش ها و عقلانیت ابزاری و کنش ارتباطی مشابهت ها و تفاوت هایی وجود دارد که در این مقاله به بررسی و تحلیل آن ها پرداخته شده است. هابرماس و سهروردی هر دو برآنند که با گسترش حیطه ادراکات عقل می توان به حقایقی که به ظاهر فوق عقلانی می نمایند رسید. سهروردی بر این باور است که مکاشفه های عرفا را هم باعقل می توان درک کرد. هابرماس نیز بر این باور است که به حقایق ارزشی با عقلانیت می توان رسید اما از راه کنش ارتباطی و تفاهم. در نظر شیخ اشراق، عقل مکمل شهود است و شهود مکمل عقل؛ ولی از دیدگاه هابرماس عقل درصدد اثبات ادعا است. عقلانیتی که سهروردی برای توسعه آن کوشیده است عقلانیت فلسفی برای رسیدن به حقیقت و سعادت انسانی بود آن هم با رشد و توسعه علم حضوری.
جنس شخصیّت ها و کارکرد تربیتی آن ها در داستان های کودک زکریا تامر (مطالعه موردی: نصائح مهمله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
77 - 96
حوزه های تخصصی:
ادبیّات کودک و نوجوان خاستگاه ارزش ها و آرمان های یک جامعه می باشد که باید در روح و جان قشر مهمّی از افراد جامعه، یعنی کودکان و نوجوانان، نهادینه شود؛ چراکه آینده ساز و امید تعالی جامعه می باشند. این حوزه از ادبیّات، تفاوت های بسیاری با ادبیّات بزرگسال دارد؛ چنانکه عناصر داستان کودک باید متناسب با ویژگی ها، آرزوها و استعدادهای کودک باشد. تنها کسانی در این بخش از ادبیّات موفّق خواهند بود که به پختگی و دانش کافی دست یافته باشند. زکریا تامر، ادیب معاصر سوری، از جمله نویسندگانی می باشد که در این عرصه توفیق یافته و توانسته است داستان های ارزشمند و ماندگاری بنگارد. این پژوهش کوشیده است تا عنصر شخصیّت را از نظر جنس شخصیّت ها، در مجموعه داستانی نصائح مهمله زکریا تامر با روش توصیفی-تحلیلی، مورد مطالعه و مداقّه قرار دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که زکریا تامر انواع شخصیّت ها را، اعمّ از انسانی، حیوانی، پدیده های طبیعی و مصنوعی، به کار برده است. در برخی از داستان ها، یک نوع شخصیّت و در برخی دیگر تلفیقی از این انواع به چشم می خورد؛ شخصیّت های حیوانی بسامد بالاتری دارند و نقش محوری را ایفا می نمایند. علّت این امر را می توان در ویژگی های روانشناختی کودکان جست. نوع حیوانی که برمی گزیند، مطابق با ویژگی های شخصیّت آن حیوان است. تامر در پس هر داستان، پیام آموزشی و تربیتی مهمّی دارد و آن را در گفتار و کنش شخصیّت ها می پیچد. درک این پیام برای مخاطب، چندان دشوار نیست؛ زیرا استفاده از قیدها و حکمت های مندرج در گفتار و کردار شخصیّت ها، مخاطب را برای فهم پیام، یاری می نماید.
بازخوانی حکم فقهی حرمت حشره خواری در فقه اسلامی با تأکید بر فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه جهانی، سبک زندگی در خوردن و آشامیدن را متحول ساخته است و با گسترش روزافزون صنایع غذایی و علوم وابسته به آن، مسائل مستحدث فراوانی فراروی فقه اسلامی قرار گرفته است. در این میان رویکرد صنایع غذایی به فرآورده هایی بر پایه حشرات از یک سو و کثرت وجود این فرآورده ها در بازارهای اسلامی از سوی دیگر، مسأله ای است که ضرورت آن موجب شد تا این تحقیق حکم فقهی حرمت حشره خواری را از منظر فقه اسلامی، با تاکید بر فقه امامیه، مورد بازخوانی مجدد قرار دهد. در تحقیقات پیش از این هرچند موضوع حشره خواری و منافع آن مورد تحقیق و بررسی قرارگرفته است اما عمده این تحقیقات از سوی محققان علوم تجربی انجام گرفته و زمینه اصلی پژوهش در آنها نیز بر پایه صنایع غذایی، کشاورزی و اقتصاد بوده است. از همین رو تحقیق حاضر در موضوع حکم حشره خواری، به لحاظ تکیه بر منابع فقهی همه مذاهب اسلامی از یک سو و انجام آن توسط دانش آموختگان علم فقه از سوی دیگر، برای اولین بار در قالب یک مقاله ارائه می گردد. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با رجوع به منابع فقهی مذاهب اسلامی، به ویژه مذهب امامیه، انجام گرفته است و پس از بررسی ادله حرمت حشرات در منابع مذکور مشخص گردید: برخلاف تلقی عمومی بر حرمت حشره خواری، در فقه اسلامی، حکم حشره خواری بین حلیت مطلق و حرمت مطلق نوسان دارد و در فقه امامیه نیز دلیل مورد اتفاقی که از سوی همه فقها پذیرفته شده باشد، بر حرمت خوردن حشرات وجود ندارد.
مستویات النِّضال فی أدب المقاومة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لم یمنع العاملیین یومًا من طلب العلم حلّ بمنطقه جبل عامل زمن الجزار، وما بعده الاحتلال الفرنسیّ،، "وإن خبا نوره فی بعض الحقبات التی وُصفت بالقاسیه، لکنّه کان یعود ناشطًا مزدهرًا " ([1]) فی حالات الهدوء_خصوصًا_ فی العهود الأولى لهذا الجبل. وقد کان للعلم فی جبل عامل مراکز علمیه منذ حقبات بعیده، وکانت تعدُّ قواعد علمیّه.یضع هذا البحث یده على الحقبه التی تعود إلى القرن السّابع إذ عرقت المنطقه انتشارًا واسعًا للعلم، وفی مناطقه کافّه، وعُرِفت لاحقًا وکمراکز للعلم جزین ومشغره، وعیناثا، ووصل العلم إلى کلّ قریّه جنوبیّه وإلى کلّ بیت فیه، وأُنشئت المدارس فی کل منها، وقد کانت تهتم بالمرحله الأولى بتدریس العلوم الدّینیّه، والفقهیّه والفلسفیّه القدیمه، وکرّت السّبحه، وأصبحت المدارس فی مرحله لاحقه تهتم بتدریس" علم الهیئه والحساب، والجبر والطبّ، والهندسه والعلوم العربیّه، کالنحوّ والصّرف والبیان واللغه" ([2]) ، وغیرها من العلوم.بعد انتشار الفوضى، والفساد والظلم وبدافع الخوف والضغط زمن الاحتلال العثمانیّ، هاجر علماء جبل عامل، إلى العراق والنجف وإیران، ولم یعودوا إلا بعد عوده الهدوء والأمان إلیه، لیکون لهم دورهم فی نهضه الحرکه الفکریه والثقافیّه فیه.عرف جبل عامل الإرسالیات، بعد حمله نابلیون على مصر، فکان لها مدارس عدّه فی "صور ومرجعیون، وفی جزین" ([3]) ...، ما تقدّم الحدیث به غیض من فیض مما زخر به هذا الجبل من علماء ومثقفین ومفکرین وباحثین، وفی أجواء فیها الکثیر من الظلم عاشوا، وعاینوه عن کثب، ما دفعهم فی حقبه لاحقه إلى الدّفع بالحرکه العلمیّه قُدُمًا من خلال مدارسهم ومکتباتهم العامّه والخاصه التی کانت مفتوحه أمام الطلبه.بناء على ما تقدّم نرى أنّ التاریخ السیاسیّ لهذه المنطقه حافل بالحروب والثّورات، والفتن بدعم من الاستعمار، والدّول المتغصبه، الأمر الّذی انعکس على الوضع الاجتماعیّ، فعانى العاملییون فی ضوئه الکثیر.نضع یدنا فی هذا الإطار على الفکر الثقافیّ للعاملیین، فنرى أنّه على الرّغم من الفوضى التی مرّت بها المنطقه، فإنّ اهلها استطاعوا أن ینهضوا بأدبهم وبحیاتهن الاجتماعیّه وبشعرهم، وقد کان الأدب فی جبل عامل منذ أواخر القرن الحادی عشر حتى نهایه القرن الثالث عشر هجری(18-19م) فی حرکه تجدید وتحرر من التقلید فی الفکر والعمل.ننطلق فی رحله الأدب المقاوم من جبل عامل الذّی لم یهدأ یومًا ولم یکلّ فی مقاومه المحتلّ والمغتضب بالسّلاح تاره، وبالعلم والثقافه تاره أخرى. بناء علیه تنفتح أمامنا وجوه متنوعه للأدب، فنشارکه النّضال وفی مستویات متعدده منها " حرکه النّضال الإنسانیّ" ([4]) والثقافیّ والفکریّ ّوالسیاسی ّوالاجتماعیّ والقومیّ والحضاریّ، فی هذا السّیاق سیعرض البحث لمستویین من مستویات النّضال الأدبیّ ألا وهما: المستوى الإنسانیّ والمستوى الاجتماعیّ.
الزامات یک نظریه علم دینی مؤثر و موفق و راه کاری برای تحقق آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در باره نظریه علم دینی نظریات متعددی ارائه شده است که هر یک سعی کرده اند نقشه راهی برای آن ارائه دهند. اما آیا این نظریه ها موفق بوده اند؟ آیا توانسته اند تاثیرگذاری اجتماعی در میان فرهیختگان و دانشجویان داشته باشند؟ در این مقاله در نظر است با بررسی عوامل عدم توفیق بسیاری از آنها، الزامات یک نظریه علم دینی موثر و موفق را مطرح کنیم. این الزامات در این عناوین یازده گانه تحلیل می شود: ارائه نمونه های محقَّق از یک نظریه علم دینی، ارائه راهکار عملیاتی برای محقق شدن آن، فراهم آوردن مقبولیت لازم، داشتن پاسخ مناسب برای تعارض های مفروض بین علم و دین در آن علم، معین ساختن سطح دینی آن علم دینی، تمایز یافتن علم دینی در ادیان و مذاهب مختلف، داشتن انسجام درونی و کفایت تجربی، عدم ابطال یک علم دینی با نسخ برخی مطالب علمی، همخوانی با مجموعه باورهای منسجم دین، مزیت یافتن علم با دینی بودن، تحول پذیر بودن. با توجه به الزامات فوق نظریه مختار نویسنده درباره علم دینی که بتواند موفق و موثر باشد ارائه خواهد شد و ارزیابی خواهد شد که چگونه الزامات مذکور در آن لحاظ شده است.
بررسی شأن شناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین متأخر و نقد آن بر پایه آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلید فهمِ فلسفه متأخرِ ویتگنشتاین توجه به پژوهش های دستور زبانی است. این مفهوم از دستور زبان، متفاوت از کاربرد سنتی است و به زبان از آن جهت که نظامی از علائم است التفاتی ندارد. با این رویکرد ماهیت گزاره های دینی ویژگی خاصی پیدا می کند که با دیگر مقولات معرفتی متفاوت است. گزاره ها از منظر ویتگنشتاین به دو دسته «قابل تعویض» و «غیر قابل تعویض» تقسیم می شوند که گزاره های دینی از نوع «غیرقابل تعویض» هستند؛ بنابراین قابل تبیین یا تفسیر با جملات دیگر نیستند. همچنین ماهیت زبان دین «باطنی» است و فقط در باطن خودش معنا می یابد و مانند گزاره های «خارجی» با کمک گزاره های دیگر معنای واضح تری پیدا نمی کند. بنابراین ارتباط گزاره های دینی با دیگر گزاره ها مانند گزاره های علمی قطع می شود. هرچند مقولات دینی به نحو معنادار در حوزه دین استعمال می شوند شئونی غیر از مطابقت با واقع یا صدق و کذب-پذیری دارند. با توجه به اهمیت زبان دین در فهم مسائل دینی، در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به دو سوال اصلی پاسخ می دهد: شأن شناختی یا ناشناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین چگونه است؟ از منظر طباطبایی چه نقدهایی بر این دیدگاه وارد است؟ بر این اساس پس از بررسی ویژگی های زبان دین از منظر ویتگنشتاین به تبعات آن با آراء طباطبایی پرداخته می شود.
برهان شهود مُثل بر اتحاد عاقل و معقول در دیدگاه حکیم سبزواری با رویکرد تبیینی و پاسخ به ایرادها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۹
41 - 58
حوزه های تخصصی:
اتحاد عاقل و معقول از مسائل محوری در حکمت متعالیه به شمار می آید. گرانی گاه اثبات و استنتاج از آن، مرهون توجه ژرف به روش و مبانی خاص حکمت متعالیه است. ادله اثباتی آن دست کمی از خود آن، در فاصله گرفتن از فلسفه متعارف ندارد. در این مسیر، برخی نوپژوهان با ذهنیت اشتراک روشی و مبنایی آموزه اتحاد، در دیدگاه صدرایی با دیگر حکما، به خوانش آموزه و ادله آن پرداخته و به بهانه نقد، نتیجه ای جز تولید شبهه به بار نیاورده اند. حکیم سبزواری بر اساس مبانی ویژه صدرایی دلیلی بر مبنای مشاهده عقول متکافئه به هنگام درک کلیات، بر آموزه اتحاد اقامه کرده که در آن نامی از انگاره «حقیقت و رقیقت» نبرده است. یکی از نوپژوهان سعی کرده به بهانه اعم بودن دلیل از ادعا، از زاویه ناکارآمدی کاربست حقیقت و رقیقت در اثبات آموزه، به جرح و خدش در این دلیل و به تبع آن آموزه اتحاد عاقل و معقول بپردازد. واکاوی ادعاها و بیان کیفیت تأثیر انگاره به فرض کاربست آن مورد پرس و جوی این نوشتار است. در این مسیر آشکار می شود که چگونه سطح پژوهی و سایر عوامل همسو سبب شده است، برخی پژوهش ها از مسیر تحقیق بایسته خارج و به مسیر تولید شبهه درباره عالی ترین نظریه پردازی های حکمت متعالیه رهسپار شوند.