مقالات
حوزه های تخصصی:
خواجه قطب الدین بختیار کاکی یکی ازعارفان بزرگ طریقت چشتیه در هندوستان است. از وی دیوانی با 412 غزل باقی است که شیفتگی و شوریدگی وی را آیینگی می نماید. تمامی تذکره نویسان شیوه وی را در طریقت، ترک و تجرید می دانند. در افکار وی فنا و رفع تعین از وجود سالک و ازالت کثرات از جهان خارج، جایگاهی شاخص دارد. طالب با پشت سر نهادن عقبات در استهلاکی ارادی، تعینات وجودی خویش را مندک در هستی مطلق یافته، به مقام فنا نایل می گردد. عشق موهبت و میثاق ازلی است که بر اساس فیض عام در تمام ذوات سریان داشته و موجد وجود است. در مقاله حاضر به شیوه تحلیلی توصیفی برآنیم تا با معرفی دیوان وی دریابیم تعریف وی از فنا چیست؟ و سالک برای رسیدن به این مقام چه مراحلی را باید طی کند؟ دیدگاه وی در باره عشق، ارتباط آن با فنا و سریان آن در اعیان ثابته جیست؟و چگونه به عشق مجازی می نگرد؟ نتایج حاصل از دریافت و تشریح اشعار، متن عرفانی و اقوال منتسب به وی، با رویکرد تحلیل محتوایی، ناظر بر این حقیقت است که در گفتمان عرفانی او بر خلاف بسیاری از عرفا، فنا مقدمه عشق است و سالک بعد از استهلاک وجود موهوم خویش در ذات معبود، می تواند قدم در راه عشق بگذارد.
نفس در رسائل اخوان الصفاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله نفس یکی ازمسائل مهم فلسفی است که در طول تاریخ بشرموردتوجه فیلسوفان وحکیمان چه درغرب و چه درسرزمین های اسلامی قرارگرفته است. درطول تاریخ بشر درمورد ماهیت و وجود نفس نظریه های گوناگونی از جانب اندیشمندانی مختلف همچون ارسطو،افلاطون،ابن سینا،و دیگر حکمای بزرگ مطرح شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا مسائل مربوط به نفس شناسی مانندتعریف نفس، تجرد نفس، قوای نفس، حدوث وبقا ء نفس ونحوه ارتباط نفس و بدن و سرانجام آن ازدیدگاه اخوان الصفاء مورد بررسی قرارگرفته است. اخوان الصفاء تحت تأثیر افلاطون و دیگر فلاسفه پیرو آن از قبیل نوافلاطونیان و در پی آن در جهان اسلامی تحت تأثیر فلاسفه اسلام، نفس راجوهری روحانی، آسمانی، نورانی، زنده به ذات خود، فعال بالطبع، قابل تعلیم، دانای بالقوه، فعال دراجسام وبه کارگیرنده آنها می دانند. کیفیت ارتباط نفس مجرد با بدن مادی مهم ترین مسأله ازمسائل نفس شناسی است. اخوان الصفاء نفس وبدن را دوجوهرمتمایز دانسته، نفس را مجرد و بدن رامادی می دانند.
بینامتنیت قرآنی در مصنّفات باباافضل کاشانی(بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیّت یکی از نظریه های مهم ساختارگرایان است که بر اساس آن هیچ متنی بدون پیش متن نیست، یا تداوم است و تکرار، یا تقلید است و دگرگونی. بر این اساس در متون ادبی، هیچ نقطه آغازی وجود ندارد و نویسندگان به صورت اصیل اثر را خلق نمی کنند؛ بلکه بن مایه های آن را از متون قبل از خود می گیرند. عرفا و فلاسفه اسلامی بسیاری از بن مایه های فکری خود را از قرآن، سنّت و نهج البلاغه وام گرفته اند. در مصنّفات بابا افضل کاشانی، بینامتنیّت قرآنی مشهود است. جستار حاضر، به روش توصیفی – تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای بینامتنیّت قرآنی را در مدارج الکمال و جاودان نامه بابا افضل مطالعه کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که قرآن کریم در کلام این حکیم بزرگ، تأثیرات معنوی و لفظی بسیاری برجای نهاده و پیوند عمیقی بین اندیشه های قرآنی و اندیشه های ادبی، عرفانی و فلسفی وی به وجود آورده است. یکی از بارزترین وجوه اندیشه های وی، تفکر درباره انسان و هستی شناسی است. با توجّه به تقسیم بندی ژرار ژنتُ بینامتنیّت قرآنی در دو رساله مورد مطالعه، به صورت های صریح(آشکار)، غیرصریح(پنهانی و تعمدی) و ضمنی، وجود دارد.
مقابله مقامی و کنشی حضرت محمد(ص) با دیگر پیامبران در شرح التعرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرح التعرف، از جمله آثار پدید آمده در حوزه عرفان تعلیمی به زبان فارسی است که مستملی آن را بر التعرف کلابادی نوشته است. وی در این اثر، جهت تبیین دیدگاه ها و تشریح مبانی فکر و نظری خود، اثر خود را در پیوند بینامتنی با قرآن کریم قرار داده و از آیات و روایات قرآنی داستان انبیاء استفاده کرده است. داستان ها و روایات منسوب به پیامبر(ص) از برجسته ترین موارد کاربردی در این اثر است که در بیشتر موارد به صورت تقابلی و مقایسه ای با داستان سایر پیغمبران آورده شده است. در این نوع کاربرد، مقایسه در دو حوزه کنش و مقام انجام شده که نوع مقابله مقامی با بسامد بیشتری در این اثر آورده شده است. نویسنده در التعرف، بسیاری از پیامبران را در نقطه مقابل پیامبر(ص) قرار داده که این میزان تقابل با این دامنه تنوع در این اثر تقریباً کم نظیر است. هدف نهایی مستملی در استفاده از این شیوه، بیش از آنکه به منظور تشریح و تبیین اصول و مبانی و اصطلاحات عرفانی باشد تأکید صریح یا ضمنی بر برتری و فضیلت حضرت محمد(ص) بر سایر پیامبران و در نتیجه برتری امت او بر دیگر امت ها است.
بررسی تطبیقی مراحل سلوک عرفانی از نگاه بانو مجتهده امین و ترزا آویلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان عملی یا سلوک، اساس و زیربنای عرفان است. عرفان نظری تفسیر و تعبیر یافته های عرفان عملی است. عرفا برای سلوک عرفانی مراحل مختلفی را برشمرده اند لکن اساس این مقامات و منازل بر هم منطبق بوده و از این حیث اختلاف چندانی بین آنان دیده نمی شود. در ادیان الهی دیگر نیز عرفایی وجود دارند که با سلوک عرفانی به کشف و شهود پرداخته اند. بانو امین و ترزا آویلایی از جمله عرفای بنامِ اسلام و مسیحیت به شمار می روند. هر دوی آنان شخصاً مراحل سلوک را تجربه کرده اند و آن را در آثار خویش تشریح نموده اند. ترزا مراحل سلوک را در «کاخ درون» هفت مرحله برشمرده و بانو امین در کتاب «سیر و سلوک در روش اولیاء و سعدا» مراحل سلوک را طی هشت مرحله بیان نموده است. نتیجه تطبیق مراتب سلوک در بین ایشان نشان می دهد عناصر اصلی و مراحل سلوک نزد آنها اشتراکات فراوانی دارد و میان آنان تفاوت عمده ای ملاحظه نمی شود. تنها در زمان پیدایش حالات عرفانی، گاهی تفاوت هایی دیده می شود. توصیفات ایشان گویای این است که هر دو عارف در نهایت به وحدت شهود رسیده اند.
تبیین تطبیقی نگرش ابن سینا، سهروردی وابن عربی درباره علم و ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد تبیین علم و ادراک و انواع و مراتب آن از دیدگاه دو حکیم بزرگ،ابن سینا (370- 428ه .ق) و شیخ شهاب الدین سهروردی (549-587 ه .ق) وپدر عرفان نظری، محیی الدین عربی (560-638ه . ق)، معروف به شیخ اکبر است. این بزرگواران هر کدام علم و اداراک را به گونه ای تعریف کرده اند.ابن سیناهمچون طبیعیون، قائل به انطباع صور مرتسمه نزد ذهن است و سهروردی در باب ابصار، نظریه انطباع ابن سینا و نظریه خروج شعاع (دیدگاه ریاضیون)را رد کرده و اشراق حضوری نفس را ملاک رؤیت، و اساس علم و ادراک را حضور و ظهور شیء می داند. به نظر ابن سینا، علم و ادراک شامل چهار نوع: حسی، خیالی، وهمی و عقلی است ولی سهروردی آن را سه نوع می داند و علم وهمی را در خیال مندرج می نماید. ابن سینا قائل به این است که نفس، اشیاء محسوس و متخیل را از طریق آلات، ادراک می کند و مجردات و کلیات را به ذات خود درک می کند. وی قائل به مادی بودن حواس ظاهری و قوای باطنی است و برای هر کدام در مغزجایگاه خاصی قائل است.(ابن سینا، 1364: ص159) ولی عقل راغیر مادی می داند و مدرک هم در هر صورت غیر مادی است ولی سهروردی ادراک خیالی را نیز مجرد می داند و برای صور خیالی جایگاه مادی قایل نیست و از طریق آن عالم مثال را نیز ثابت می کند.ابن عربی نیز نظریه انطباع را رد می کند و برای صور خیالی جایگاه مادی قایل نیست. وی بنا بر نظریه ی خلق مدام می گوید، علم، تجلی دائم خداوند بر دلهایی است که سرگرمی های دنیا آن ها را محجوب نکرده باشد. علم حقیقی همراه با عمل است و نتیجه آن بهشت معنوی است. وهیچ چیز نورانی تر از علم نیست که بر آن نوری بتاباند و جایگاه آن قلب آدمی است.
از تقریر اشاعره تا مولوی درباره جوهر و عرض و خلق مدام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه عدم ثبات ماسوی الله، شدن های متوالی و خلق مدام در تفکرات فلسفی، کلامی و عرفانی تعابیر متفاوت و مشابه داشته است. آشنایی مسلمانان با اندیشه های یونانی و هندی و تفسیر و تأویل ایشان و عرفای مسلمان از آیات قرآن کریم، باورهای متفاوتی را در فرهنگ دینی و عرفانی به جای گذاشته است. مفهوم صیرورت، در بحث معرفت الوجودی متکلّمان اشعری در قالب قاعده «العَرَضُ لایَبقی زَمانَین» به نفی علاقه علّی و اثبات قیّومیّت مطلق خداوند می انجامد. مولوی ضمن تأثیرپذیری از این قاعده، اندیشه مبتنی بر مشرب عارفانه خود را به مخاطبان خود انتقال می دهد و علاوه بر اعراض، جواهر را نیز در حال تبدّل دانسته، اصل و حقیقت آن ها را امر واحدی می بیند که لحظه به لحظه تجلّی دیگرگونه ای دارد. در باور وی، مراتب و اطوار وجود، در سیر و توالی آنات، وجودی جدید را پس از نابودی تجربه می کنند و در عین حال تمایزی با آن ندارند و اندیشه وحدت وجود، تجلّی و معیّت حق را به میان می آورند. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی، تلقّی متکلّمان اشعری و دریافت عارفانه مولوی جلال الدّین را درباره این قاعده تبیین کند.
بررسی و تحلیل انتظار در شعر حسین منزوی از منظر مکتب اسلامی- عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان عناصر فکری و اندیشه، مسأله انتظار و آزادیخواهی و ظلم ستیزی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که برگرفته از مکتب شیعی و ادیان آسمانی، به ویژه اسلام است که قدرت خارق العاده ی آن و تأثیرات گسترده اش در مسیر حرکت اجتماعی و سیاسی جامعه ما و نگرش های معرفتی و اخلاقی و عرفانی در ادوار مختلف، انکار ناپذیر است. منزوی در مجموعه آثار خود در دو قالب شعری غزل و مثنوی بطور صریح به مسئله موعود و انتظار پرداخته است که این بیانگر آن است که وی نیز همانند دیگر منتظران ظهور حقیقت باور قلبی بر این امر داشته است و می توان گفت که حتی در سروده های عاشقانه وی نیز نوعی رابطه انتظار-امید، تأویل معشوق به مهدی (ع) و قطعی بودن آمدن منجی وجود دارد. در این مقاله تلاش می شود ماهیت مسأله انتظار و آزادی خواهی و مقاومت و ماهیت اعتراض مسئله انتظار در جریان فکری و ظلم ستیزی با تکیه بر غزلیات حسین منزوی مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی سلوک عقلی و شهودی سهروردی بر اساس عقلانیت ارتباطی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر سلوک عقلی و شهودی سهروردی بررسی و نظریه های فلسفی هابرماس به ویژه با محوریت نظام ارزش ها و اخلاقیات، عقلانیت ابزاری و عقلانیت ارتباطی با اندیشه های وی ارزیابی شده است. هدف از این پژوهش این بوده است که نشان دهد سهروردی حتی در سلوک شهودی خویش از سلوک عقلی غافل نمانده است و عقلانیت فلسفی را برای رسیدن به حقیقت سعادت انسانی و نائل شدن به علم حضوری (شهود اشراق) لازم و عقل و شهود را مکمل یکدیگر می داند. بر این اساس سهروردی به نوعی «مکتب تلفیق» را که آمیزه ای از عقل، نقل و شهود است بنیاد نهاده است. میان نظریات و اندیشه های سهروردی و هابرماس در حوزه نظام ارزش ها و عقلانیت ابزاری و کنش ارتباطی مشابهت ها و تفاوت هایی وجود دارد که در این مقاله به بررسی و تحلیل آن ها پرداخته شده است. هابرماس و سهروردی هر دو برآنند که با گسترش حیطه ادراکات عقل می توان به حقایقی که به ظاهر فوق عقلانی می نمایند رسید. سهروردی بر این باور است که مکاشفه های عرفا را هم باعقل می توان درک کرد. هابرماس نیز بر این باور است که به حقایق ارزشی با عقلانیت می توان رسید اما از راه کنش ارتباطی و تفاهم. در نظر شیخ اشراق، عقل مکمل شهود است و شهود مکمل عقل؛ ولی از دیدگاه هابرماس عقل درصدد اثبات ادعا است. عقلانیتی که سهروردی برای توسعه آن کوشیده است عقلانیت فلسفی برای رسیدن به حقیقت و سعادت انسانی بود آن هم با رشد و توسعه علم حضوری.
تحلیل رابطه معرفت امام به نورانیت با معرفت خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از روایات ائمه معصومین از نظر معاریض کلام و عمق آن جزء احادیث صعب مستعصب و دشواریاب است که برای درک حقیقت آن نیاز به فحص و دقت در روایات رسیده از لسان ائمه هدی علیهم السلام است. حدیث معرفت به نورانیت امیرالمؤمنین علیه السلام دارای فرازهایی است که برای دریافت صحیح آن باید با دقت و حوصله به استخراج منظور آن پرداخت. در این مقاله سعی ما بر این است تا از مطلع روایت نورانیت فراز «مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیهِ مَعرِفَهُ اللهِ وَ مَعرِفَهُ اللهِ مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیهِ وَ هُوَ الدِّینُ الخَالِصُ» را مورد بررسی و کاوش قرار دهیم چه اینکه بعضاً برداشت های سوء از این روایت موجب استیحاش افراد ناآشنا به زبان روایات و کلام اهل بیت علیهم السلام می شود و قطعاً با تأمل و دقت در روایات می توان بسیاری از این معاریض را با دلالت روشن گره گشایی نمود. زیرا نحوه صحیح تفسیر و ترجمه این گونه روایات باید مبتنی بر عدم تساوی معرفت خالق و مخلوق، تفاوت معنی و معانی اسماء و مخلوق بودن اسماء الله به نص و تصریح روایات باشد.
کژتابی و فراهنجاری در زبان عرفانی مولانا جلال الدین بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کژتابی یک اصطلاح ادبی است که محمل و خاستگاه آن زبان شاعر یا نویسنده است؛ در حقیقت کژتابی و فراهنجاری شامل عبارات و جملات دو پهلویی است که دارای چند معنا و مفهوم می باشد، لذا هر هنرمند برای نشان دادن آن ها از دقایق و ظرایف آشکار و پنهانِ کمیابی بهره گرفته است . نگارنده معتقد است که با تتبع و تفحص در آثار مولانا جلال الدین بلخی به گونه های مختلفی از کژتابی و فراهنجاری(هنجارگریزی) بر می خوریم که در این مقاله آن ها را به صورت های چهارگانه، با عناوینِ: الف: کژتابی ساختاری، ب: کژتابی و فراهنجاری واژگانی ، ج: برجستگی های معنایی و کلامی، د: کژتابی و هنجارگریزی در ساختار محتوایی، دسته بندی نموده و برای هر یک از آن ها نمونه ها و مصادیق فراوانی ذکر کرده است. ما حصل کلام آن که زبان دارای کارکردها و توانمندی های زیادی است که هر زبان آور آن ها را به کار می گیرد تا مجالی برای هنر نمایی بیشتر داشته باشد. مولانا جلال الدین بلخی به عنوان شاعر خلّاق و آگاه، با استفاده از این ظرفیت های زبانی و هنرشاعری خود از آن ها بسیار بهره جسته است.
تأثیر معنویت و عرفان در اقتصاد شیعیان عراق در نیمه اول قرن سوم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت اقتصادی شیعیان در دوران ائمه با وجود زمین های زراعی ینبع که در دست آن ها وجود داشت و پر آب بودن دو رود دجله و فرات برای کشاورزان در عراق و مالیات هایی شامل خمس، زکات و غیره را که مسلمانان پرداخت می کردند، قابل اهمیت و بررسی است. همچنین واقفان نیز با انگیزه های معنوی، الهی و عرفانی مانند مقابله با مسائل نفسانی، طی کردن مراتب روحانی، خدمت به خلق خدا صرفأ برای قرب الهی به وقف می پرداختند که در امر اقتصادی تأثیرگذار بود. نویسنده در این مقاله که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است به ارزیابی عوامل موثر بر اقتصاد شیعیان در عراق پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که بی شک تشکیل حکومت الهی که انسان را به تمام اهداف مورد نظر برساند، فقط از طریق پیشوایان معصوم امکان پذیر است، زیرا حکومت های انسانی، همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاص سیر کرده اند.لذا حکومت اسلامى از مهمترین مسائلى است که مسلمانان با آن سر و کار دارند و قسمتى از پایه هاى این حکومت بر مسائل اقتصادى نهاده شده است. چرا که نخستین شرط استقلال یک تشکیلات، استقلال اقتصادى است و این مطلب از طریق «زکات»، «خمس»، «انفال»، «خراج» در جهان تشیع به خوبى پیاده شده است.
بررسی و مقایسه مضامین عرفانی در شعر عطار نیشابوری و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرید الدین عطار نیشابوری، یکی از قله های برجسته عرفان اسلامی است. ابن فارض نیز یکی از سرایندگان بزرگ اشعار صوفیانه در ادبیات عرب است. هر دو مهمترین و برجسته ترین مضامین و مفاهیم عرفانی را در شعر و اندیشه خود مطرح کرده اند. شعر و اندیشه هر دو شاعر شباهت های گسترده ای با هم دارد. ازجمله مباحث مشترک بین این دو شاعر عارف می توان به «وحدت وجود» «عشق» و ... اشاره کرد. لذا با توجه به اهمیت ادبیات عرفانی در میان ملل اسلامی، مسأله ای که در این پژوهش مطرح می شود؛ این است که با استفاده از زبان هنری ابن فارض و عطار که به دو فرهنگ و زبان و ملّیت و زمان متفاوت تعلّق دارند، مضامین عرفانی اسلامی به کار رفته در اشعار آن دو را استخراج، و به صورت تطبیقی مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم و وجوه اشتراک و افتراق مضامین عرفانی اسلامی از میان اشعار آن دو را در دو فرهنگ متفاوت، نمایان کنیم.
تحلیل گفتمان عرفانی سلوک مرید در مثنوی براساس الگوی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی شاخه ای از علم زبان شناسی است که به بررسی رابطه متن و نحوه تولید ایدئولوژی می پردازد. نورمن فرکلاف در الگوی پیشنهادی خود برای تحلیل متن، سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین را درنظر می گیرد. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد به بررسی دیدگاه مولوی درباره مراحل سیر و سلوک عرفانی بپردازد. این پژوهش در سطح توصیف، کاربرد واژگان هسته ای و روابط معنایی واژگانی و فرآیندها را در مثنوی بررسی کرد. در سطح تفسیر گفتمان های ترک تعلقات، برتری کشف و شهود، انکار عقل جزوی، تدریجی بودن سیر و سلوک و لزوم متابعت از پیر به عنوان گفتمان های غالب مشخص شد. در سطح تبیین نیز این نتیجه به دست آمد که مولوی گفتمان های مسلط عصر خود را در این باره باز تولید کرده و دیدگاه وی در این زمینه با ایدئولوژی غالب روزگار خود همسو است.
جایگاه و عوامل آرامش درقرآن کریم و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرامش تعادل روحی ونبودتشویش واظطراب است که برآیندآن برخورد درست بامسائل وگرفتاری ها ورسیدن به آرامش حقیقی است.آرامش دراقسام مختلف:طبیعی،روانی واعتقادی ازمولفه های سعادت است که به دوشکل آرامش روحی وامنیت اجتماعی ظهورمی یابد. براین اساس دانشمندان اسلامی به آرامش نگاهی قدسی افکنده وآن راپدیده ای الهی شمرده اندوبخش وسیعی ازآموزه های دینی به آن اختصاص یافته است. از طرفی عرفان طریقی است که با طی آن می توان به شناختی شهودی و حضوری از حقیقت و معرفت ناب به صورت بی واسطه نایل آمد و پاسخی قطعی به نیازهای اساسی و پرسش آدمی و ارامش و نشاط جاودانی حاصل از آن دست یافت. از طرفی باید توجه داشت که قرآن مجید بهترین دستورها را آورده و بهتر از همه، انسانها را به راز ورمز بندگی و سلوک آشنا می سازد.از این رو در مقاله حاضر به موضوع « جایگاه و عوامل آرامش درقرآن کریم و عرفان اسلامی » خواهیم پرداخت. در نوشتار حاضر که به روش توصیفی - تحلیلی و با هدف تبیین و تشریح علمی جایگاه و عوامل آرامش در قرآن کریم و عرفان اسلامی به انجام رسیده این نتایج حاصل گردید که ایمان، تقوی و پرهیزگاری عامل اصلی آرامش و زمینه سازآرامش فردی و اجتماعی و همچنین آرامش روح وروان فردوجامعه می باشد. از سوی دیگر «عرفان» طریقی است که با طی آن می توان به شناختی شهودی و حضوری از حقیقت و معرفت ناب به صورت بی واسطه نایل آمد و به پاسخی قطعی به نیازهای اساسی و پرسش های آدمی و آرامش و نشاط جاودانی حاصل از آن دست یافت.
بررسی جلوه های عرفانی در منظومه لیلی و مجنون نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از منظومه های عاشقانه ادب فارسی، تنها قصه دلدادگی های عاشقانی نیست که در راه وصال، مراحل سخت و پر فراز و نشیب عشق را پشت سر می گذارند و در این راه دچار حوادث و اتفاقات عجیب می شوند؛ بلکه به قرینه اشعار می توان به طور ضمنی به داشتن گرایش عرفانی شاعران پی برد. منظومه «لیلی و مجنون» نظامی، غمنامه ای عاشقانه و عارفانه است که روح درد و رنج سالکان حق را آشکارا می توان در آن دید. لیلی و مجنون دارای قابلیت های زیادی برای تحلیل مفاهیم و صفات عرفانی است که گاه به طور مستقیم، و گاه به طور غیر مستقیم، در پس سخنان شاعر جلوه گر می شود. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی در پی این هدف است که شناخت عرفان نظامی از میان عاشقانه های وی امکان پذیر است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که افعال و اقوال و سخنان عاشقانه در لیلی و مجنون، قرابت بسیاری با حالات و مقامات عرفانی دارد و دقیقاً خصوصیات یک عشق عرفانی را بیان می کند. شاخصه های عرفانی لیلی و مجنون در قالب صفاتی چون؛ وحدت، فنا، نفی و اثبات، صبر، مناجات با خداوند، و سعه وجودی (ظرفیت) بررسی شده تا اوج کمال عشق در این منظومه به تصویر کشیده شود.
بررسی استعاره های مفهومی با مضمون عرفانی در "عبهرالعاشقین" روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبهرالعاشقین که یکی از کتب مهم تصوف به زبان فارسی است، کتابی است که نمود حرکت زبان در آن بر محور شباهت ها، بسیار قابل تأمل است. این ویژگی برجسته(حرکت زبان براساس شباهت که قطب استعاری زبان را برجسته می کند) باعث شده است تشخّص زبانی این متن چشمگیر باشد. استعاره در تبیین اندیشه ها و ذهنیات روزبهان نقش اساسی دارد. روزبهان برای بیان مفاهیم انتزاعی و مجرد که بیان و توضیح و تبیین آنها ناگزیر به پیچیده گویی است، به بهترین صورت خیال؛ یعنی استعاره روی می آورد. هدف ما در نگارش این مقاله بررسی دو کلان استعاره مفهومی در عبهرالعاشقین است که در اندیشه جمال پرستانه روزبهان، بنیادین و اساسی است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و روش گردآوری داده های پژوهش، کتابخانه ای است. نگارنده در میان استعاره های ابداعی و غیرابداعی روزبهان دو کلان استعاره شناختی، دو استعاره "معدن" و "افعال" را که متأثر از اندیشه و طریقت جمال پرستی روزبهان است مورد تدقیق قرار داده است. رنگ، بی رنگ و نیم رنگ نیز از متعلقات این دو استعاره است.استعاره شناختی معدن که انگاشت آن جهان اندیشگانی روزبهان را به نمایش می گذارد ریشه در دستگاه فکری وی و طریقت جمال پرستی دارد. معدن استعاره از حسن و عشق ازلی ابدی حق تعالی است که عموما روزبهان آن را در مقابل عالم حدث قرار می دهد. معدن اشاره به اصل صفات الهی دارد پیش از ظهور اشکال و صور جسمانی. رنگ و بی رنگی نیز دلالت بر عالم حدثان و حسن و عشق دارد. افعال نیز ریشه در مفهوم گسترده تجلیات الهی دارد که در عرفان سابقه دیرینه دارد، اما هنر نویسندگی و خلاقیت ذهن روزبهان در پرداخت این استعاره کلان به دلیل تصویرسازی های زبانی است که بازتولید شده است.