بررسی قانون جذب در اندیشه عرفانی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
295 - 316
حوزه های تخصصی:
قانون جذب باور به این مسأله است که با تمرکزبر اندیشه ها و افکار مثبت یا منفی، به هرچه که بیندیشیم همان امر محقق می شود. قانون جذب قانون جهان شمولی است که می گوید پس از تعیین هدف و تسریع تلاش برای رسیدن به آن باید به طور دائم افکار، اعمال و احساسات خود را با خواسته و هدف مورد نظر هماهنگ و همسو ساخت . ما هرآنچه را که اغلب به آن فکر می کنیم، چه خوب و چه بد، جذب می کنیم. مولانا قرن ها پیش از آن که صحبت از قانون جذب به عنوان یکی از قوانین موفقیت آمیز جهانی به میان آید و هماهنگی با کائنات در راستای نیل به مقصود و مطلوب در آن مطرح گردد، با آگاهی و هوشیاری، بسیاری از این قوانین را دریافته و این قانون را در کمال دقت به شکلی عملی و کاربردی معرفی نموده و به کار برده است؛ سراسر مثنوی مولانا ارائه قوانین جهان شمولی است که هر یک به نوعی حیطه ای از قانون جذب را د ر بر می گیرد. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای و سندکاوی، به بحث و بررسی پیرامون تأثیرگذاری فکر و قوانین حاکم بر آن می پردازد. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که مولانا بسیار پیش تر از آنکه قانون جذب در علوم روانشناسی و فلسفه نوین مطرح گردد در لا به لای افکار و اندیشه های عرفانی خود به این قانون توجه ویژه و خاصی داشته است. مولانا در مثنوی به قانون جذب با عنوان « قدر مشترک» و «این همانی» اشاره می کند؛ این قدر مشترک سبب جذب چیزی می شود که به آن فکر می کنیم.