ملک محمد فرخزاد

ملک محمد فرخزاد

مدرک تحصیلی: استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۳ مورد.
۱.

بررسی و تحلیل اندیشه های کلامی عطار نیشابوری (با نگاهی به مثنوی هایش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عطار نیشابوری کلام اشاعره جبر حسن و قبح نقلی نارسائی عقل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 554 تعداد دانلود : 28
نفوذ علم کلام و اندیشه های کلامی در ادب فارسی مسئله ای انکارناپذیر است به گونه ای که می توان غالب موضوعات کلامی را در آثار عرفانی مشاهده کرد. در این پژوهش به دیدگاه های کلامی عطّار در مثنوی هایش پرداخته شده است. ازجمله مباحث مطرح شده در این پژوهش می توان به توحید و اعتقاد به جبر رفتاری، باور به نارسایی عقل در فهم معارف، اعتقاد به حسن و قبح نقلی، تنزیه مطلق و توفیق الهی و معاد که از مهم ترین مفاهیم کلامی عطّار در مثنوی هایش است اشاره کرد؛ اما آنچه قابل توجه است اینکه عطّار به طور مطلق همه اندیشه های کلامی فرق را نمی پذیرد؛ به عبارت دیگر دیدگاه های عطّار تلفیقی از دیدگاه عرفانی و نظریات کلامی است؛ مثلاً در زمینه توحید، عطّار اعتقاد به خدایی محبوب، لطیف و معشوق دارد درحالی که اشاعره بیشتر خداوند را جبّار و قهّار می دانند که هرچه انجام دهد عدالت محض است. به طورکلی می توان گفت که اگرچه عطّار در بسیاری موارد دیدگاهی نزدیک به دیدگاه اشاعره دارد اما در مواردی هم می توان اندیشه هایی متفاوت با اندیشه های اشاعره را در آثارش مشاهده کرد.
۲.

سیاق محاوره ای – گفتاری مقالات شمس و نام آواهای زبان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 936 تعداد دانلود : 385
تکنیک های زبانی که در مقالات شمس مورد توجّه قرار گرفته است، به نحو شایسته ای در بیان مفاهیم عارفانه به مخاطب کمک می نماید. مقالات به عنوان تنها اثر باقی مانده از شمس اهمّیت ویژه ای در تاریخ ادبیات دارد؛ امّا کمتر مورد توجّه قرار گرفته است. مهم ترین علّت این امر را شاید بتوان در ژانر گفتمانی خاص این کتاب دانست. آنچه در مقالات در نگاه نخست جلب توجّه می کند، سبک خاص نوشتاری آن است که به صورت یادداشت های گفتاری نوشته شده اند، گویی یادداشت های شخصی ای است که هیچ گاه حالت گفتاری خود را از دست نداده و در واقع به نوشته تبدیل نشده است. شفاهی بودن گفتمان مقالات در جای جای این کتاب به وضوح قابل مشاهده است و همین امر سبب ویژگی های زبانی خاصّی در این کتاب شده است. زبان به کار رفته در مقالات شمس، زبانی خاص و تا حدی متفاوت از زبان متون دوره پیش از خود و البته دوره های بعدی است. مقالات شمس برای خود سبک و سیاقی ویژه دارد از جمله استفاده از نام آوا که می توان با تحلیل و بررسی، ویژگی های زبانی آن را بهتر نشان داد. نام آواها (onomatopoein)یکی از خصوصیات زبان گفتار است که می تواند به سهولت موقعیت های طبیعی را به شکلی واقعی در زبان بازنمایی کند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای با هدف معرفی نوعی از نوشتار در مقالات شمس نگاشته شده است، نشان می دهد که شمس از ویژگی های آوایی زبان در این اثر در جهت تبیین اغراض محاوره ای گوینده به خوبی استفاده کرده است.
۳.

تکرار در مثنوی معنوی و حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 62 تعداد دانلود : 845
یکی از انواع موسیقی شعر، موسیقی درونی است که بیشتر به صورت تکرار آوایی دیده می شود. این نوع موسیقی در کنار قافیه و ردیف علاوه بر این که به هماهنگی آوایی بیت کمک می کند، از نظر معنایی نیز دارای اهمیت است. گویندگان به دلایل مختلفی نظیر تأکید بر یک موضوع، نشان دادن اهمیت آن و جلب نظر مخاطب، به تکرار می گرایند. تکرار دارای انواعی است که با نام های مختلف در آرایه های لفظی مطرح می شود: واج آرایی، جناس، تکرار هجا، تکرار کلمه، شبکه معنایی، ردالصدر علی العجز، ردالعجر علی الصدر و ... در این پژوهش با هدف شناخت ویژگی های آوایی مثنوی مولوی و حدیقه سنایی، به روش توصیفی-تحلیلی این دو اثر را از نظر نحوه تکرارها، مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده ایم که تکرار کلمه یکی از عناصر مهم در این دو اثر به شمار می رود. تکرار کلمه در مثنوی هدفمندانه تر بوده و به انسجام معنایی و روابط طولی ابیات کمک کرده است. انواع دیگر تکرار از جمله: تکرار در آغاز ابیات متوالی، تکرار از ابتدای مصراع ها، واج آرایی، شبکه معنایی، تکرار هجا، تکرار مصوت نیز در مثنوی مولوی و حدیقه سنایی دیده می شود اما در هر دو اثر به شیوه ای هنرمندانه بدون گرایش به تکلف ایجاد شده است.
۴.

غربت و چله نشینی عارفان با تأکید بر ویژگی های بصری چله خانه های عارفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 61 تعداد دانلود : 754
بحث غربت انسان در عرفان، مبحث مهمی است. مهم ترین مشکل انسان عارف، دور شدن از وطن اصلی است و همت او برای بازگشت به دوران وصال مضمون تمام کتاب های عرفانی است. عارف به دلیل اعتقاداتی که دارد نمی تواند همانند سایر مردم زندگی کند؛ ازاین رو، غالباً به گوشه نشینی و کناره گیری از مردم روی می آورد. با توجه به این که غربت دارای انواع مختلف است و در مثنوی غربت عارف به اشکال مختلف مانند غربت در دنیا، غربت روح در جهان مادی، غربت در میان اهل ظاهر اشاره شده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. در این پژوهش به بررسی غربت در میان اهل ظاهر از دیدگاه مولوی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مولوی به عنوان عارفی وارسته، زندگی عرفای بزرگ را در گوشه نشینی و خلوت بیان نموده و حضور در جمع عوام را آفتی برای سلوک می داند؛ زیرا غالباً عامه و اهل ظاهر درکی از کنش های عارف ندارند؛ علاوه بر این که به قضاوت نادرست می نشینند، صحبت آن ها نیز برای عارف بی فایده و گاه مضر است؛ بنابراین خلوت گزینی و سفرکردن و دورشدن از مردم راهکار مناسبی برای پوشش دادن این غربت است. در این میان چله خانه ها با ساختار بصری خاص خود محیطی امن برای چله نشینی عارفان مسلمان هستند. اهداف پژوهش: بررسی اهمیت غربت و چله نشینی عارفان با توجه بر مثنوی مولوی. بررسی ویژگی های بصری چله خانه های عارفان اسلامی. سؤالات پژوهش: غربت و چله نشینی چه اهمیتی در زندگی عارفان دارد؟ چله خانه های عارفان اسلامی دارای چه ویژگی های بصری است؟
۵.

فرهنگ فال و طالع بینی در دوره صفوی با استناد بر غزلیات محسن تآثیر تبریزی و فالنامه محفوظ در موزه توپقاپی سرای استانبول(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 59 تعداد دانلود : 398
متون نظم و نثر ادب فارسی علاوه بر دارا بودن مضامین زیبای ادبی، مذهبی، اخلاقی، علمی و ... دربردارنده اطلاعات مفیدی درخصوص اجتماعات و طرز زندگی ایرانیان در قرون گذشته و حال  هستند. در متون نظم عصر صفویه که مقارن با ظهور سبک هندی در شعر فارسی است، شاهد نمود بیشتر عناصر گوناگون فرهنگ عامه ازجمله، فرهنگ اعتقاد به فال و طالع هستیم. در این میان، کتاب فالنامه یکی از آثار فاخر ادبی دوره صفویه است که به شکل نسخ مصور نیز وجود دارد و نسخه ای از آن در موزه توپقاپی سرای استانبول نگهداری می شود. محسن تأثیر تبریزی نیز از شاعران با ذوق عصر صفویه در غزلیاتش اشارات زیادی به مسائل مرتبط با فرهنگ عامه ازجمله باورها، رسوم، نحوه زندگی مردم، زبان محاوره و... دارد؛ بنابراین در این پژوهش سعی خواهد شد پس از اشاره به اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر تأثیر تبریزی و بیان علل نفوذ چشمگیر فرهنگ عامه در شعر این دوره، به بازتاب فرهنگ فال و طالع در غزل های او بپردازیم؛ و با ارائه نمونه هایی از ابیات، زیبایی های شعر وی و دیدگاهش را در این خصوص نشان دهیم همچنین تأکیدی داشته باشیم به اهمیت مطالعات ادب فارسی در جهت احیا و حفظ فرهنگ عامه ایران. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر در آمده است. یافته های پژوهش حاکی از نقش پررنگ فرهنگ عامیانه فال بینی در آثار تأثیر تبریزی و فالنامه مصور موجود در موزه توپقاپی سرای استانبول است. اهداف پژوهش: بررسی بازتاب انواع طالع بینی و ابزار آن در غزلیات تأثیر تبریزی. بررسی بازتاب انواع فال و استخاره در غزلیات تأثیر تبریزی. سؤالات پژوهش : بازتاب انواع طالع بینی و ابزار آن در غزلیات تأثیر تبریزی چگونه است؟ بازتاب انواع فال و استخاره در غزلیات تأثیر تبریزی چگونه است؟
۶.

بررسی قانون جذب در اندیشه عرفانی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قانون جذب تجسم آرزو مولانا مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 884 تعداد دانلود : 716
قانون جذب باور به این مسأله است که با تمرکزبر اندیشه ها و افکار مثبت یا منفی، به هرچه که بیندیشیم همان امر محقق می شود. قانون جذب قانون جهان شمولی است که می گوید پس از تعیین هدف و تسریع تلاش برای رسیدن به آن باید به طور دائم افکار، اعمال و احساسات خود را با خواسته و هدف مورد نظر هماهنگ و همسو ساخت . ما هرآنچه را که اغلب به آن فکر می کنیم، چه خوب و چه بد، جذب می کنیم. مولانا قرن ها پیش از آن که صحبت از قانون جذب به عنوان یکی از قوانین موفقیت آمیز جهانی به میان آید و هماهنگی با کائنات در راستای نیل به مقصود و مطلوب در آن مطرح گردد، با آگاهی و هوشیاری، بسیاری از این قوانین را دریافته و این قانون را در کمال دقت به شکلی عملی و کاربردی معرفی نموده و به کار برده است؛ سراسر مثنوی مولانا ارائه قوانین جهان شمولی است که هر یک به نوعی حیطه ای از قانون جذب را د ر بر می گیرد. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای و سندکاوی، به بحث و بررسی پیرامون تأثیرگذاری فکر و قوانین حاکم بر آن می پردازد. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که مولانا بسیار پیش تر از آنکه قانون جذب در علوم روانشناسی و فلسفه نوین مطرح گردد در لا به لای افکار و اندیشه های عرفانی خود به این قانون توجه ویژه و خاصی داشته است. مولانا در مثنوی به قانون جذب با عنوان « قدر مشترک»  و «این همانی» اشاره می کند؛ این قدر مشترک سبب جذب چیزی می شود که به آن فکر می کنیم. 
۷.

تطبیق اوج و حضیض انسان در قرآن و مثنوی و انعکاس آن در نگارگری صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مثنوی قرآن انسان انسان در اوج انسان در حضیض نگارگری دوره صفوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 438 تعداد دانلود : 78
نگارگری یکی از هنرهای زیبا و نمادین در ایران است و بررسی آثار برجای مانده از نگارگری نشان دهنده انتقال مفاهیم مهم فردی و اجتماعی در این آثار است. شعر و ادب فارسی نیز از آثاری است که ارزش مهمی در انتقال مفاهیم مهم انسانی دارد. یکی از اصلی ترین دغدغه های مولانا انسان شناسی است و یکی از کتاب هایی که مولانا از آن بسیار تأثیر پذیرفته قرآن است؛ از موارد تأثیرپذیری از قرآن، انعکاس شخصیت های نیک و بد قرآنی در مثنوی است. این پژوهش به روش «تطبیقی-تحلیلی» انجام گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از این است که بسیاری از الگوهای ارائه شده در مثنوی، با الگوهای قرآنی مطابقت دارد؛ بیشتر این الگوها یا انبیای الهی هستند یا اولیای الهی؛ انبیای الهی همچون: آدم، ابراهیم، نوح، داوود، سلیمان،  صالح، یونس، موسی، یوسف، عیسی و محمّد(علیهم السلام)، و اولیای الهی مانند: بایزید بسطامی، منصور حلّاج، فضیل عیّاض، شقیق بلخی و ...؛ و برخی مظاهر انسان در حضیض افراد ظالم تاریخ، پادشاهان ستمگر و حاکمان خونریز هستند؛ همچون: قابیل، فرعون، نمرود، قارون، ابوجهل، ابولهب، و حجاج یوسف. مولانا این الگوهای انسانی را به طریق رمز و نماد به کار برده و اغلب از آنها و رویدادهای مربوط به زندگیشان، برداشت های عارفانه نموده است و هدفش این بوده که نشان بدهد هریک از این الگوها، نماد چه فضایل یا رذایل اخلاقی هستند. در نگاره های برجای مانده از دوره صفوی نیز می توان مضامینی از ارزشمندی انسان را مشاده کرد. اهداف پژوهش: 1.بررسی سیمای انسان در مثنوی و تطبیق آن با قرآن. 2.بررسی اوج و حضیضِ سیمای انسان در نگارگری دوره صفوی. سؤالات پژوهش: 1.اوج و حضیض انسان از دیدگاه مثنوی و قرآن چگونه است؟ 2.سیمای انسان چه بازتابی در نگارگری دوره صفوی دارد؟
۸.

پژوهشی در بنیان های اساطیری و تاریخی کیانیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی کیانیان تاریخ اسطوره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 900 تعداد دانلود : 286
در عصر حاضر که عصر حاکمیت تاریخ و تاریخ گرایی است، موضوع تشخیص زمان ها و بنیان های تاریخی و اساطیری از دغدغه های پژوهش است؛ خاصه در مطالعات ایرانی تعیین مرز میان اسطوره و تاریخ در حماسه ملّی از دشواری های تحقیق به شمار می رود. نخستین بار برتلس از سه بخش متمایز شاهنامه با عنوان های: اسطوره ای، تاریخی و پهلوانی سخن گفت؛ براساس این نظر، دوره حکومت پیشدادیان اساطیری است امّا درباره دوره حکومت کیانیان پژوهشگران اتفاق نظر ندارند. وجود عناصر اساطیری در داستان های مربوط به سلسله کیانیان این پرسش را مطرح می کند که شاهان کیانی شخصیت های تاریخی دارند یا متعلق به اسطوره اند. در پاسخ به این پرسش پژوهشگرانی چون ویندشمان، اشپیگل، دارمستتر، لومل، ویکندر و دو مزیل با دید اسطوره گرایی بر این عقیده اند که کیانیان یا برخی از شاهان این سلسله به اسطوره تعلق دارند. وجود عناصر شگفت در داستان کیکاووس و کیخسرو بن مایه این تفکر است. گروه دیگر از پژوهندگان تاریخ گرا، چون هنینگ، مری بویس و کریستن سن کیانیان را پادشاهان ایران خاوری می دانند که در دوره ای تاریخی پیش از هخامنشیان حکومت کرده اند. ظهور و حضور زرتشت در دوره گشتاسب بن مایه این عقیده است. در جستار پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی، آراء و استدلال ها و شواهد این دو گروه پژوهندگان نقد و بررسی شده است نتایج این بررسی نشان می دهد نظریه تاریخ گرایان مستندتر و به واقعیت نزدیک تر است.
۹.

بازتاب شادی و جلوه های غم گریزی در غزلیات مولوی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: غم شادی غم گریزی غم معاش غم معاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 816 تعداد دانلود : 815
با بررسی عوامل شادی در غزلیات مولانا به این نکته می رسیم که طلب و کشف حقیقت و کسب رضایت حق تعالی است که بر کمال طلبی و بندگی انسان در برابر معبودش دلالت دارد و فرح روحانی را در او پدید می آورد. نوع شادی مولانا انفسی و درونی است. در کنار هم بودن غم و شادی در جهان بینی مولانا با جلوه های موسیقایی و صور خیال پویا برای بیان مستی و شعف و شادی روحانی مولانا است که او را از عالم آفاق به انفس می رساند. می توان رویکرد مولوی را در وادی معرفت الهی، به ویژه در «دیوان کبیر»، مبتنی بر شور و نشاط، عنوان کرد؛ و در اثبات چنین مدعایی، ابیات قابل توجهی، در این اثر ارزشمند عرفانی، خودنمایی می کند. از طرفی غم و شادی در غزلیات حافظ نیز نقش پررنگی دارد؛ حافظ غم و شادی را دو روی زندگی می داند و نقش آن ها را در زندگی مورد تأکید قرار می دهد. مقاله حاضر، حاصل تأمل و تعمّق در برجسته ترین مضامین مربوط به شادابی در «کلّیات شمس» و دیوان حافظ است.
۱۰.

بررسی تطبیقی فهم هرمنوتیکی از دیدگاه گادامر و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هرمنوتیک فلسفی گادامر مولانا مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 319 تعداد دانلود : 864
گئورگ گادامر، نظریه منحصر به فردی را ارائه کرد که امروزه با عنوان هرمنوتیک یا تأویل متن شناخته می شود. گادامر، نفسِ مسأله فهم را مورد موشکافی قرار داده ؛ به بیان دیگر برای او هستی شناسی، فهم و شرایط حصول فهم بیش تر مطرح است تا اینکه یک متن را چگونه و با چه روشی فهم پذیر سازیم و معتقد است معرفت وابسته به تاریخمندی، زبان و پیش داوری هاست. با توجه به آنکه در هرمنوتیک فلسفی در باب اصل پدیده فهم بحث می شود تا قواعد و روش های تفسیر فهم یا همان مبانی فهم و شرایط وجودی آن، بنابراین طبق این مصداق، باید هرمنوتیک مولوی را هرمنوتیک فلسفی دانست. از نظر مولانا فهم و اندیشه یکی از مهم ترین وجوه تمایز انسان از سایر موجودات است. نخستین کاوش مولانا درخصوص ماهیت فهم توجه به موضوع مشترکی است که قرار است بین او و مخاطب ردّ و بدل شود. وی برای این امر ساختار تو در توی داستان را بر می گزیند. مولانا انسان را معادل زبان می داند و این درست یعنی همان اندیشه ای که گادامر مطرح می کند. در تبیین رابطه میان اندیشه، فهم و زبان معتقد است که رابطه اندیشه و زبان، رابطه ماده و صورت است. این پژوهش به روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای صورت پذیرفته است و در پی آن است تا نشان دهد که مولوی نیز چونان گادامر برای هستی شناسی فهم و شرایط آن اهمیت بسزایی قائل است. نتیجه ای که از این مقاله می توان گرفت این است که: اوّلاً مولانا درک و دریافت معانی را در بسیاری از مواقع به فهم خواننده ارجاع می دهد و ثانیاً با ساختار تودرتوی حکایت بر موضع فهم تأکید می کند و زبان را در موضوع فهم به روش هرمنوتیکی مورد توجه قرار می دهد.
۱۱.

اشتراکات مصادیق فضیلت در اندیشه مولانا و لیندا زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضیلت اخلاق مولانا زاگزبسکی مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 92 تعداد دانلود : 933
مؤلفه فضیلت و اخلاق فضیلت گرا، یکی از مهم ترین مسائلی است که در تفکر مولوی و زاگزبسکی جایگاه ویژه ای دارد. مولوی در نشان دادن و ترویج این امر، با الگو قرار دادن اخلاق فضیلت سعی در تفهیم این اخلاق برای مخاطب خود دارد. در این بین و با توجه به تطبیق آرای زاگزبسکی با مولانا می توان به این امر رسید که اخلاقیات و فضیلت در نزد مولوی در تطابق با نظریات زاگزبسکی قرار گرفته است.این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای داده های کتابخانه ای صورت گرفته است نشان می دهد که مولانا و زاگزبسکی هر دو بر این باور هستند که فضیلت تحسین آمیز است و خیری دائمی در آن نهفته است. در واقع فضایل اخلاقی در نزد مولانا عواطف و احساسات وی را به سمت راستی و درستی هدایت می کند و باعث می شود که این شاعر، اهداف خود را بر طبق این فضایل هدایت کند. و این عمل با نظریه زاگزبسکی در تعامل است که معتقد است، فرآیندها و عادت هایی که عواطف و امیال ما را مدیریت می کنند، فضایل اخلاقی نام دارند. زاگزبسکی انگیزه بنیادین فضایل اخلاقی را عشق به هستی و انگیزه بنیادین فضایل فکری را عشق به حقیقت معرفی می کند. زاگزبسکی و مولوی در اندیشه های خود، خداوند را بنیان نهایی تمام اوصاف و ارزش های اخلاقی می دانند و بر این باورند که خدا دارای انگیزه های عالی است و فضایل وی نمونه اعلای ملکات خوب هستند.
۱۲.

آرکی تایپ و مفهوم عرفانی پل در مصیبت نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آرکی تایپ پل پل صراط دیوانگان مصیبت نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 396 تعداد دانلود : 784
مقاله آرکی تایپ و مفهوم عرفانی پل در مصیبت نامه عطار برگرفته از پایان نامه دکتری می باشد. در مصیبت نامه چند حکایت بر روی پل اتفاق می افتد: 1- حکایت عبدالله طاهر در شکار 2- حکایت ملکشاه و گاو پیرزن 3- حکایت بهلول و هارون. هدف از این تحقیق مطابقت برخی نماد های به کار رفته در مصیبت نامه با نظریه کهن الگوی کارل گوستاو یونگ است. سپس به میزان خود آگاهی عطار در به کار بردن نماد های به کار گرفته شده در مصیبت نامه پرداخته شده است؛ تا چه اندازه عطار نماد ها را ناخودآگاهانه به کار برده است؟ می توان نتیجه گرفت که پل استعاره از دنیا است که با دیدی دیگر می توان آنرا در ارتباط با کهن الگوی عبور از آب دانست. یکی از دلایل استفاده از نماد پوشیدن اسرار عرفانی از نا اهلان بوده است. عطار با استفاده از عناصر و شخصیت های مشخصی به ساخته و پرداخته کردن دیدگاه خود پرداخته است. همچنین درکنار مصیبت نامه از منابع عرفانی دیگر جهت بررسی در این نظریه استفاده شده است. این تحقیق به شیوه کتابخانه ای و به وسیله ابزار فیش به شکل تحلیلی توصیفی انجام شده است.
۱۳.

نعل وارونه در گفتار و رفتار شیخ ابوسعید ابوالخیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وارونگی معنا ساختارشکنی مکتب خراسان ابوسعید ابوالخیر اسرار التوحید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 810 تعداد دانلود : 406
باژگونگی امور یا وارونگی معنا، مبنای بسیاری از اندیشه های ابوسعید ابوالخیر در اسرارالتوحید است و بررسی آن می تواند یکی از مهم ترین عوامل جذابیّت این اثر گران سنگ عرفانی را تبیین کند. در این مقاله نخست گونه هایی از وارونگی معنا معرفی می شود؛ مواردی مانند ترجیح ثروت بر فقر، خوشباشی بر عزلت، تساهل و تسامح و مدارا بر انتقام و... از دلایل اصلی این نوع نگرش، التزام به سکر در مقابل صحو در مشرب فکری ابوسعید است. ابوسعید ابوالخیر، اغلب به هنگام ترویج یا تذکار هنجارهای اخلاقی، تبیین و تأیید احوال خود یا دیگران و رفع حوایج مادی و معنوی مخاطبان عام و خاص اغلب با استفاده از زبان و رفتاری ادبی و تمسک به شیوه های متفاوت و وارونه نسبت به معیارها، هنجارها و نُرم رفتاری معاصران خویش، بسته به موقعیّت و مقتضای مخاطب، رفتاری با ساختار باژگونه از خود نشان می دهد. هنگامی که پشت دریچه تفسیرهای وارونه او را می نگریم، نمی توانیم انکار کنیم که این شیوه ابوسعید مواجهه او با نخوت صوفیانه عصر خویش است. روش تحقیق در این مقاله کتابخانه ای، به شیوه توصیفی تحلیلی و بر اساس یافته هایی از اسرارالتوحید و مقالات و پژوهش های مرتبط استوار است.
۱۴.

بررسی معنا شناسی گفتمان خاموشی در تخلص مولانا بر اساس غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولانا غزلیات شمس یاکوبسن الگوی ارتباطی تخلص خاموشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 867 تعداد دانلود : 201
بر اساس نظریات ساختگرای یاکوبسن و افرات درباره نقش های ارتباطی کلام بین گوینده و مخاطب، پیامی معنادار مبادله می شود که از طریق یک مجرای فیزیکی انتقال می یابد. به عقیده آن ها این الگوی ارتباطی در تمام کنش های ارتباط کلامی مصداق دارد و ارسال پیام نیاز به زمینه ای دارد که یا رمز کلامی است یا در قالب کلام گنجانده می شود. عارف آن هنگام که می خواهد جهانی را نشان دهد که در آن الفاظ کارکرد خود را از دست می دهند، گاه به نقل داستان هایی در ستایش خاموشی می پردازد و گاه خود نیز خاموش می شود. با توجه به الگوی ارتباطی یاکوبسن می توان از خاموشی در فرآیند ارتباط به خوبی بهره مند شد و لذت حاصل از دریافت سکوت را در شش نقش ارتباطی گفتار جست و جو نمود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که کاربرد برخی از نقش های ارتباطی سکوت در کلام مولانا مانند نقش ترغیبی و نقش ارجاعی دارای بسامد بیش تری است. بررسی معنا شناسی گفتمان خاموشی در تخلص مولانا بر اساس غزلیات شمس
۱۵.

واکاوی مؤلفه های هوش معنوی در ادب عرفانی با تکیه بر مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روان شناسی عرفان هوش معنوی مولانا مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 799 تعداد دانلود : 891
ادبیات قلمرو های وسیعی را دربرمی گیرد که شامل موضوعات گوناگونی است؛ با دانش های متعددی در ارتباط است و روش های مختلفی را نیز برای بررسی و مطالعه آن می توان به کار گرفت. به عبارت دیگر، بسیاری از مسائل ادبی «چندتباری» هستند و در علوم مختلف ریشه دوانده اند؛ از جمله روان شناسی. مفهوم هوش معنوی، با موضوعاتی از معانی یا ارزش ها در پیوند است که به موجب آن جایگاه هوش در زندگی ما در بافت و زمینه ای غنی تر از معانی قرار می گیرد. هرچند اصطلاح هوش معنوی از دستاوردهای حوزه عرفان نیست و در روان شناسی محل بحث و بررسی است، اما این به معنای متروک ماندن موضوع در آثار عرفانی ما نیست. اگر منصفانه بنگریم، مباحث مربوط به هوش معنوی و معادل های آن به صورت بسیار وسیع و پربار در ادب عرفانی ما بیان شده است. شاخصه معنویت و مذهب به ویژه هوش معنوی در عرصه شعر عرفانی در ادبیات فارسی و شعر مولانا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای داده ها ی کتابخانه ای صورت گرفته است، نشان می دهد که ایمان، صلح ، نوع دوستی و کاربرد صحیح آن در زندگی و سازگاری با ناملایمات دنیای واقعی از شاخصه های اصلی هوش معنوی در مثنوی مولاناست.
۱۶.

بررسی رتوریک و زیباشناسی آوایی در غزلی از مولانا و انعکاس آن در قالی صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رتوریک زیباشناسی غزل مولانا ساختار آوایی قالی صفوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 826 تعداد دانلود : 648
رتوریک را مترجمان اغلب به بلاغت، معانی و بیان، خطابه و سخنوری ترجمه کرده اند. یونانیان فن خطابه را «رتوریکا» و خطیب را «Rhetor»، می نامیدند. همان گونه که زیباییِ حاصل از یک معماری، مجموعه زیبایی بخش های گوناگون آن است، زیبایی و رتوریک شعر هم حاصل زیبایی واحدهای ساختاری آن از جمله توجه به ساختار آوایی و استفاده از فنون و روش هایی است که تأثیرات زیبایی شناختی آوای کلام را برجسته تر و بیشتر می سازد. در غزلیّات مولانا چنان آفرینش های شاعرانه و پردازش های هنرمندانه و ظرایف گوناگون هنری دیده می شود که چیرگی مولانا را هم در بیان مفاهیم و هم در به کارگیری زبان به خوبی نشان می دهد؛ تسلط مولانا بر زبان سهم به سزایی در هنرمندی و خلاقیت ادبی او دارد.  مولانا به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران و عارفان ایرانی از عوامل و عناصر آوایی زبان در جهت موسیقایی ساختن کلام خود و در نتیجه تأثیر بیشتر آن بر مخاطب، بسیار هنرمندانه بهره برده است، وی با شناخت ظرفیت های زبانی به ویژه در حوزه آواشناسی ضمن خلق تصاویر و تناسب موسیقیایی به انتقال مفاهیم به خوبی توجه کرده است. تا جایی که می توان مشخصه بارز شعر او را، گزینش و انتخاب عناصر صوری مناسب در جهت القای معنای شعری، دانست؛ به گونه ای که غزل او نه تنها ابزاری مناسب و کارآمد برای انتقال مفاهیم والا در اندیشه عرفانی اوست، بلکه محملی زیبا و موسیقیایی برای تحت تأثیر قرار دادن احساسات و عواطف زیبایی پسند مخاطب است. نتایج این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و براساس روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است، حاکی از آن است که مولانا خوشه های آوایی را در تمام سطوح واجی، واژگانی و نحوی به صورت مناسب و به جا به کار گرفته است.
۱۷.

شادمانی در غزلیات سعدی و انعکاس آن در نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شادی سعدی غزل نگارگری ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 548 تعداد دانلود : 572
شادی، به عنوان حسی درونی، در غزلیات شاعرانی همچون سعدی که از جمله سرآمدان غزل فارسی است، نمودهایی دارد. سعدی در غزلیاتش عواملی را برای شادی برمیشمارد و انسانها را به دوری از غم و اندوه، و به سرور و شادمانی دعوت می کند. در غزلیات سعدی مولفه های شادی بیرونی و آفاقی و نیز شادی درونی و انفسی قابل بررسی است. مولفه های بیرونی شادی همچون بهره مندی از زیبایی های طبیعت و بهار، تفریح و گردش در آن، و در جمع دوستان بودن، آواز و موسیقی خنیاگران و رقص است و مؤلّفه های درونی شادی احسان و نیکی، برقراری عدالت و ... . در این بین مهمترین عامل شادی عشق است. در این مقاله علاوه بر عوامل شادی بیرونی ذکر شده تنها به عامل عشق به عنوان اصلی ترین نمود شادی درونی می پردازد. چرا که عشق را نگین نگارگری ایرانی دانسته اند. به گونه ای که جدا نمودن مضمون از ساختار نگاره غیرممکن می نماید. این مقاله تکیه بر مطالعات کتابخانه ای داشته و روش بررسی آن توصیفی و تحلیل محتوی است. سوالات پژوهش: 1. بررسی انعکاس شادمانی های ذکر شده در غزلیات سعدی در نگارگری ایرانی.  2. بررسی و آشکار ساختنِ درهم تنیده بودن فرم و محتوی نگاره هایی با مضامین شادی در نگارگری.        اهداف پژوهش: انعکاس و نمود شادی در نگاره های ایرانی در چه حد بوده است.؟ این مضمون در ساختار نگاره ها چه تاثیری بر جای گذاشته است؟
۱۸.

استعاره های توصیفی و بصری در اشعار نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث (با رویکرد گفتمان انتقادی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره توصیفی و بصری تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف نیما یوشیج مهدی اخوان ثالث

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 873 تعداد دانلود : 420
یکی از روش های فن بیان، کاربرد استعاره به معنای کلی آن؛ به کار بردن یک واژه یا عبارت به جای عبارت دیگر بر اساس شباهت بین آن ها است. کاربرد استعاره به عنوان پدیده ایی زبانی ب ه ط ور ع ام و در زب ان ادبی به طور خاص نیست، بلکه پدیده ایی شناختی و ذهنی است و آنچه در زبان ظ اهر م ی ش ود، ص رفا نم ودی از ای ن پدیده ذهنی است. از طرف دیگر، این بیان شناختی و ذهنی از افکار را می توان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبانشناختی تحلیل و تفسیر کرد. کاربرد استعاره های توصیفی و بصری در اشعار نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث می تواند یکی از نمونه های رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی از دیدگاه فرکلاف باشد. بر این اساس، اگرچه که رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطه زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار می دهد، اما ادبیات ملت ها را نیز می توان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبان شناختی تحلیل و تفسیر کرد. در این پژوهش ک ه به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ایی انجام شده، پس از مطالعه غزلی ات این دو شاعر، م وارد اس تعاره ه ای توصیفی و بصری اشعار مشخص شده و از نظر کمی و کیفی مورد مطالعه قرار گرفته شده است. در نهایت، از تطبیق اشعار نیما و اخوان می توان چنین نتیجه گیری کرد که کاربرد استعاری از وضعیت و شرایط سیاسی و اجتماعی غالب در اشعار اخوان ملموس تر است. با توجه به تحلیل بینامتنی ذکر شده، هر دو شاعر متاثر از شرایط حاکم بر فضای اجتماعی و سیاسی بوده اند. اما، در اشعار اخوان این نگاه آشکارتر است.
۱۹.

سرچشمه های عرفانی در مثنوی مولوی «با رویکرد تمثیلی»

کلید واژه ها: سرچشمه های عرفانی اشعار عارفانه مصادیق تمثیل مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 991 تعداد دانلود : 38
در عرفان اسلامی آثار بسیار کثیری وجود دارد که هریک با رویکردی گوناگون سعی در شناسایی و معرفی جهان هستی دارد و غالباً روش ها و ابزارهایی همانند: کنایه، نماد، مفاهیم مجازی و استعاری را برای نمایش جهان درونی عارف با الگو از دنیای پیرامونش به کار گرفته اند. این رویکرد در مثنوی ستون سترگ ادبیات عرفانی و تمثیلی، مشهود است. مولانا این ابزارها را در ساحت های تمام موضوعات خویش تعبیه نمود که می توان از این موضوعات به عنوان موضوعات پرکاربرد تمثیلی و عرفانی مولانا نام برد که از جمله مهمترین آن ها عبارتنداز: انسان کامل، معرفت خداوند و شناخت هستی است. مولوی با بهره بردن از تعالیم عمیق دینی و تجربیات مهم ترین عارفان پیش از خود و آمیختن آنها با تجربیات عرفانی و تکیه بر مصادیق تمثیلی ادبیات فارسی توانست جهان شناسی، انسان شناسی عرفانی و در مجموع معرفتی تام و بسیار متعالی را در آثار منثور و منظوم خویش به بشریت عرضه نماید. هدف اصلی این جستار بررسی سرچشمه های عرفانی در مثنوی مولوی با تکیه بر ابزارهای تمثیل در چارچوب موضوعات یادشده می باشد. این جستارها به روشی تحلیلی و اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و با استناد به مقالات و آثار از پیش پرداخته شده، جمع آوری گردیده است.
۲۰.

عوامل هستی شناسانه زبان با مسئله فهم از دیدگاه مولانا بر اساس نظریه گئورگ گادامر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: مولانا فهم زبان هرمنوتیک فلسفی. مثنوی گادامر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 469 تعداد دانلود : 756
زبان واسطه یا رسانه ای است که جهان به مدد آن خود را می گشاید، زبان فقط ابژه (ابزاری) در دست ما نیست، بلکه حافظ سنت و واسطه ای است که همراه با آن ما وجود داریم و خود را درک می کنیم. تأثیر زبان بر ما به گونه ای است که ما از تأثیر آن بر خود آگاه نیستیم. تفسیر ما از جهان، امری زبانی است. در واقع زبان نشانه واقعی محدودیت ماست. زبان همواره ما را احاطه کرده است؛ گادامر لحظه تکوین فهم را لحظه هم زبانی می نامد، لحظه ای که زبان مفسر با زبان اثر آمیخته و ممزوج شده و زبانی مشترک پدید می آید، از نظر گادامر در رویارویی با متن ما چنان محو معنا می شویم که نقش زبان را فراموش می کنیم. مولانا در مقام یک شاعر و عارف بلندپایه بیش از دیگران در باب زبان و کمّ و کیف فهم حاصل از آن سخن گفته است این امر تنها از آن رو نیست که او شاعر است بلکه از آن جهت است که وی در مقام یک عارف عاشق ناگزیر بوده است با سخنگویی و زبان آوری ، دریافت ها و تجارب خود را بیان کند. نتایج این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی و برپایه داده های کتابخانه ای و روش سند کاوی به دست آمده است نشان می دهد که مولانا همراستا با تئوری هرمنوتیکی فهم گئورگ گادامر زبان را امری نارسا در مسئله فهم می داند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان