فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۷۳٬۴۵۳ مورد.
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۲۰۳)
234 - 241
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از صفحات مجازی و به تبع آن در کتاب فارسی پایه نهم، رباعیِ «کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی...» به غلط به خواجه نصیرالدین طوسی نسبت داده شده است. یادداشت پیشِ رو می کوشد تا سیر انتساب های این رباعی به شاعران مختلف را در طول تاریخ ادب فارسی نشان دهد و در نهایت سراینده اصلی آن را مشخص کند.
تحلیل رویکرد ارتباطات امام رضا (علیه السلام) با سران فرقه واقفیه ( با الگو گیری از روش گفتمان روایی پدام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
118 - 146
حوزه های تخصصی:
امام رضا (علیه السلام) در دوران امامت خود با فرقه ها و نحله های مختلفی مواجه بود. یکی از تاثیر گذارترین آن ها - در میان شیعه - فرقه انحرافی"واقفیه" است. گروهی از خواص که در واقع وکیل و نائبان امام موسی کاظم (علیه السلام) پدر بزرگوار امام هشتم بودند. آن ها به انگیزه های مختلف فتنه "وقف" بر امامت امام موسی کاظم (علیه السلام) را ایجاد نمودند. جایگاه اجتماعی آن ها باعث شد؛ جمع زیادی از خواص و عوام به سوی "واقفیه"متمایل شوند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی با الگو گیری از روش تحلیل گفتمان پدام و تکمیل آن، رویکرد شناسی ارتباطات امام رضا (علیه السلام) در مواجهه با این گروه انحرافی را بیان نموده است. تحلیل "فضای ساختاری و فضای معنایی" گفتمان امام رضا (علیه السلام) با سران واقفیه به روشنی حکایت از موضع قاطع امام هشتم در مواجهه با این جریان انحرافی دارد. امام در برخورد با سران وقف، بیشتر رویکر تهاجمی- دفعی را در پیش می گیرند. این رویکرد با 58 درصد بیشترین بسامد را به خود اختصاص می دهد.در مقابل، رویکرد تدافعی و جذبی با 9 و 10 درصد کمترین بسامد را دارا هستند. رویکرد ارتباطی امام در مواجهه با پیروان واقفیه - که با اهدافی سوء به این فرقه پیوسته بودند - عموما رویکرد جذبی- دفعی، تهاجمی و دفعی است.. اما این امام همام در برخورد با عامه ی گمراه یا دچار فتنه شدگان و شک کنندگان در امر وفات امام کاظم( علیه السلام)، با رویکرد جذبی و جذبی-تدافعی، برخورد کرده اند.
نقش «حدیث صورت» در انگاره اشرفیت انسان (از دیدگاه برخی محدثان امامیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
359 - 382
حوزه های تخصصی:
یکی از مشهورترین مبانی فکریِ اهل طریقت و عرفان نظری، «حدیث صورت» است. عُرفایِ اسلامی، این حدیث را پایه و اساس بسیاری از دعاوی خویش، از جمله «أشرفیّت انسان بر سایر مخلوقات» قرار می دهند. هدف مقاله حاضر که به روش تحلیل محتوایی انجام می گیرد، این است که در گام نخست، حدیث مذکور را مورد ارزیابی سندی قرار داده و احتمال صدور آن را از شخص معصوم بررسی کند و در گام دوم، دلالت آن بر مدعای مذکور را واکاوی نماید. یافته های پژوهشِ پیش رو نشان می دهند که «حدیث صورت» نه تنها از حیث سند نمی تواند منسوب به معصوم باشد و بیشتر در کتب اهل کتاب، در منابع اهل سنّت و نیز در منابع تصوف تکرار شده است، بلکه به نظر می رسد از حیث دلالت نیز نمی تواند دعاوی مبتنی بر آن را اثبات کند. ظاهراً اهل تصوف تأویل های متعددی را برای این حدیث قائل شده اند تا بتوانند آن را پایه ادله خود قرار دهند. براین اساس، با اینکه أشرفیّت انسان بر سایر موجودات، ممکن است بر مبنای شواهدِ درون دینیِ دیگری به دست آید، اما «حدیث صورت» نمی تواند مبنای آن قرار گیرد و بیش از هر چیز، به مشهوراتِ متعلّق به یک گفتمان دینی شباهت دارد که از ادیان دیگر وارد تفکر جهان اسلام شده است.
بررسی واژه های «خلیفه، ولی، وصی، امیر، امام» در اصول کافی و صحیح بخاری
منبع:
مطالعات حدیث پژوهی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
83 - 107
حوزه های تخصصی:
اصول کافی و صحیح بخاری از منابع معتبر روایی شیعه و اهل سنت است آموزه های این دو کتاب در نزد عالمان و عامه مردم هر دو فرقه از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند تا جایی که در موضوعات مهم و اختلافی از مراجع شیعه و اهل سنت ارجاع به این دو کتاب است. یکی از موضوعات اختلافی میان شیعه و اهل سنت بحث خلافت و جانشینی پیامبر (ص) است. با نگاهی به احادیث این دو کتاب با مضامین جانشینی پیامبر (ص) و با کلید واژه های خلیفه، امیر و ولی مسئله خلافت از نظر هر دو گروه به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ لذا با استفاده از توصیفی_ تحلیلی و با مراجعه به کتاب صحیح بخاری و اصول کافی واژه های خلیفه و سایر واژگان هم معنا و مفهوم مانند وصی، امیر، ولی، امام مورد تحلیل قرار می گیرد؛ در نهایت اینکه واژگان بکار گرفته شده در روایات این دو کتاب به دلیل جهت گیری عقیدتی که صاحب هر دو کتاب دارند در کارکرد و معنایی نزدیک به عقیده مرام آنها در باب خلافت پیامبر دارند.
مغالطه «پنداشت پرسش» در برهان وجودی از منظر ویلیام رو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
355 - 373
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر دو هدف را پی می گیرد: نخست ارائه تبیین و تحلیلی از برهان وجودی آنسلم و پلانتینگا بر اساس تقریر «ویلیام رو»-خداناباور معاصر-و دوم تعیین جایگاه مغالطه «پنداشت پرسش» در این استدلال. «رو» پس از طرح نقدهایی که بر تقریر آنسلمی این استدلال وارد شده است، قرائت موجهاتی پلانتینگا را قانع کننده ترین روایت برهان می داند و معتقد است که تقریرهای پیشین با تکیه بر این اصل که «وجود در واقعیت» ویژگی برتری بخش است، گرفتار مغالطه منطقی هستند. تقریر پلانتینگا نیز بر این مقدمه که خدا «موجودی ممکن با حداکثر کمال است»، استوار است و این گزاره تنها در صورتی صادق است که خدا در جهان واقعی، وجود داشته باشد. در این پژوهش، با روشی تحلیلی-انتقادی نشان می دهم روایت آنسلمی و بازسازی این روایت از طریق پلانتینگا مغالطه آمیز است و روایت موجهاتی پلانتینگا نیز گرچه دارای ضرورت منطقی است؛ امّا ضرورت وجود خداوند در خارج را اثبات نمی نماید؛ زیرا کمال در این برهان به گونه ای تعریف شده که به مغالطه «پنداشت پرسش» دچار است.
تنوع ادیان و رابطه آن با اسماءالله در عرفان از منظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
123 - 146
حوزه های تخصصی:
وجود ادیان گوناگون واقعیتی انکارناپذیر است؛ اما نوع مواجهه با آن مهم است. این پژوهش در صدد است با روش توصیفی-تحلیلی، نگاه ابن عربی به مسئله تنوع ادیان را از دریچه اسمای الهی بررسی نماید. با توجه به اینکه عالم تجلی گاه اسما و بازتاب صفات الهی است و هر انسانی نیز مظهر اسمی از اسماست و برخی اسما بر برخی دیگر تفاضل دارند، از طرفی ادیان الهی پیامبرانی داشتند که هر کدام مظهر اسمی از اسماءالله اند؛ مثلاً حضرت نوح مظهر تنزیه و سبوحیت الهی، حضرت ابراهیم مظهر خلت الهی، حضرت موسی مظهر هیبت و قهر خداست، حضرت مسیح مظهر مهر و رحمت خداست و حضرت ختمی مرتبت مظهر اسم اعظم الله که جامع همه اسما و صفات الهی و آیینه تمام نمای حق است، از این رو دین خاتم نیز جامع ترین و کامل ترین ادیان است و ادیان دیگر از کمال و جامعیت برخوردار نیستند و گرویدن به ادیان دیگر با وجود دین کامل و جامع معقول نیست. با پژوهش های انجام شده، دیدگاه عارفان به ویژه ابن عربی در میان نگرش های موجود درباره تنوع ادیان، کثرت گرایی را برنمی تابد، نگارنده این موضوع را با توجه به آثار عرفانی عارفان به ویژه فتوحات مکیه و فصوص الحکم محی الدین عربی بزرگ ترین بنیان گذار و مؤسس عرفان نظری، پی گرفته و شواهدی را یادآور شده است.
تحلیلی از معراج پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مبانی فلسفی ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
41 - 56
حوزه های تخصصی:
از نظر ابن سینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمره کافران و گمراه شدگان از صراط مستقیم هستند. ابن سینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگر، چون مسیر عروج پیامبر(ص) عوالم مجرده بوده است، نمیتوان این سیر را سیری جسمانی دانست. اما ملاصدرا با صراحت از جسمانی بودن کیفیت حضور پیامبر در معراج سخن میگوید. او قائل به جسمانی بودن حضور پیامبر در سیر آسمانی و همچنین جسمانی بودن اموری است که برای ایشان در شب معراج رخ داده است؛ البته جسمانی بودن آنها متناسب با عوالمی است که حضرت در آنها سیر کرده اند. ملاصدرا برای انسان قائل به سه نوع جسم است: عقلی، مثالی و عنصری. او سیر زمینی را از سنخ جسم عنصری و سیر آسمانی را از سنخ جسم مثالی و همچنین جسم عقلی میداند و معتقد است حضرت، متناسب با عوالمی که سیر میکردند، لباس جسمانیت به تن مینمودند. در این مقاله، مسئله کیفیت حضور پیامبر در شب معراج و امور اخروی یی که برای ایشان در آن شب اتفاق افتاد، با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا بررسی و تحلیل میشود.
نقد دیدگاه نومعتزلیان پیرامون سنّت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخصه های تفسیری نواعتزالیونِ مغرب عربی معاصر، نقد همه جانبه سنّت است. ادله نومعتزلیان درباره نقد سنّت، دو گونه اند؛ پاره ای از دلایل با دیدگاه انتقادی آنان بر متن قرآن اشتراک دارد و پاره ای دیگر، اختصاص به سنّت دارد. در دسته اول دلایل انتقادی، نومعتزلیان مسئله سیالیت معانی متون مربوط به سنّت را مطرح کرده اند. در دسته دوم با پیش کشیدن مسئله رابطه دین و تجدد (سنت و مدرنیته) هم ادعای عدم قداست داشتن سنّت را مطرح کرده اند و هم به سمت تقلیل قلمرو سنّت معتبر رفته اند. حاصل پژوهش نشان می دهد که مبانی تفسیر عقل گرای نومعتزله از قبیل برداشت آنان از سنّت، اعتقاد به تاریخمندی و اصول هرمنوتیکی و قلمرو سنّت، همگی قابل انتقاد است. این تحقیق درصدد است با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی جریان نومعتزله مغرب عربی معاصر و رویکرد آنان به سنّت را تصویر کرده و آسیب های آن را بررسی کند.
تربیت عقلانی فردی و اجتماعی قرآن بنیان در نگره تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل موهبتی است الهی که کرامت انسان به آن وابسته است، این استعداد الهی با تربیت شکوفا شده و به فعلیت می رسد. تربیت عقلانی که موجب سعادت و پیشرفت فرد و اجتماع می شود بر اساس اصول و روش های صورت می گیرد. تفسیر المیزان به عنوان یکی از برجسته ترین تفاسیر معاصر برخی از مهم ترین این اصول و روش های را ذیل آیات برشمرده است. این تحقیق درصدد پاسخگویی به این سؤال است که اصول و روش های تربیت عقلانی از دیدگاه تفسیر المیزان در ابعاد فردی و اجتماعی افراد چگونه مطرح شده است. بررسی توصیفی تحلیلی این مسئله نشان می دهد تفسیر المیزان در تفسیر آیات مرتبط ازجمله اصول تربیت عقلانی را: توحید، آزادی و اختیار، اعتدال، برهان طلبی و...می داند. همچنین این تفسیر برای اجرای تربیت عقلانی روش هایی چون: روش تقوا، تذکر، مشورت، انذار و... را مؤثر می داند. همه این اصول و روش ها، انسان را در ابعاد فردی و اجتماعی اش، به شناخت حق و حقیقت و پیروی از آن رهنمود کرده تا انسان به شناخت مبدأ و سرچشمه همه حقایق هستی یعنی خداوند متعال دست یافته و در سایه این خداشناسی، سعادت و دنیوی و اخروی را نصیب فرد و جامعه خواهد نمود.
سرقفلی، حق کسب و پیشه و جایگاه آن در مبحث وقف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۱
11 - 35
حوزه های تخصصی:
حق سرقفلی و حق کسب و پیشه هر دو از حقوق مکتبسه هستند و در عین حال که شباهاتی با هم دارند با یکدیگر متفاوتند. سرقفلی وجهی است که مالک در ابتدای اجاره و جدای از مال الاجاره از مستأجر می گیرد تا محل را به وی اجاره داده و واگذار کند اما حق کسب یا تجارت یا پیشه حقی است که در اثر رونق اقتصادی ایجاد شده در محل و در اثر فعالیت مستأجر به وجود می آید. در پاره ای موارد وقف املاک تجاری، بین دو حق مذکور و حقوق وقف، تعارض ایجاد می شود که در عمل مبتنابه بسیاری دارد. اگر ملک تجاری با حق سرقفلی اجاره داده شود و یا حق کسب و پیشه به آن تعلق بگیرد، با گذر زمان، عملاً منافعی وجود نخواهد داشت تا جهت اهداف وقف، هزینه گردد. از سویی قوانین هم حق سرقفلی و هم حق کسب و پیشه را ﺑﻪ رﺳﻤﯿﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ اﻧﺪ. بر این اساس در صورت توقف اجاره یا فروش مال موقوفه یا تغییر کاربری یا هر اقدامی که موجب از بین رفتن مفاد قرارداد اولیه شود، اگر مستأجر از مقررات قانون و قرارداد اولیه تخلف نکرده باشد، ﺣﻖ ﻧﺎدﯾﺪه ﮔﺮﻓﺘﻦ اﯾﻦ ﺣﻘﻮق ﻣﮑﺘﺴﺒﻪ وجود ندارد. اما در صورتی که تخلف مستاجر احراز شود، یا اینکه مستاجر در مدت اجاره مورد اجاره را تعطیل کرده باشد، حق کسب و پیشه نخواهد داشت، زیرا اساساً ابتدا حقی برای مستاجر ایجاد نشده تا محل مذکور واجد شرایط لازم امتیازات مربوط به اماکن تجاری باشد. در مورد حقوق موقوفه، قوانین و اجماع نظر فقها نشان می دهد دو راه حل در شرایط فوق وجود دارد: 1- تغییر کاربری و احیای موقوفه، 2- پایان وقف.
روش شناسی فهم قرآن در تفسیر الهی اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمال الدین حسین الهی اردبیلی، از دانشمندان شیعه در اواخر سده نهم و نیمه اول سده دهم هجری است. او مفسر، متکلم، فیلسوف، فقیه و اصولی است که بالغ بر سی اثر به زبان های عربی، فارسی و ترکی نگاشته است. الهی اردبیلی تفسیری شامل سوره حمد و آیات آغازین سوره بقره به زبان عربی دارد که به تازگی نسخه خطی آن از سوی علی صدرایی خویی و ثریا قطبی تصحیح و تحقیق شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی روش های فهم قرآن کریم مبتنی بر متن آیه و فرای متن آیه در تفسیر الهی اردبیلی پرداخته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که الهی در سطح متنی، با واکاوی متن آیه و موشکافی سطوح زبانی، از جمله مفردات قرآنی شامل ریشه شناسی و اشتقاق، بیان معنای واژگان، روابط معنایی و دستور زبان و در سطح ادبی با بهره گیری از دانش بلاغت، تلاش کرده به فهم عمیق تری از آیات قرآن دست یابد. او در سطح فرای متن آیه با پرداختن به متون مرتبط با آیه و با تکیه بر روابط درون متنی از جمله آیات نظیر و روابط بینامتنی با متون روایی و تفاسیر دیگر به تفسیر آیات قرآن پرداخته است. نتیجه آنکه هر چند الهی اردبیلی در تفسیر خود به بررسی های زبانی و ادبی توجه بیشتری نشان داده، اما در دریافت های خود، به یک روش خاص پایبند نبوده و با روش اجتهادی جامع، به تفسیر قرآن کریم روی آورده است.
دشمن شناسی در تربیت سیاسی از منظر فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
7 - 26
حوزه های تخصصی:
در سپهر سیاست و در مطالعات سیاسی بحث از دشمن و دشمنی و نفی و اثبات آن مباحث دنباله داری را درپی دارد. در برخی دیدگاه ها از تطهیر دشمن و تئوریزه کردن تسلیم و نفی مقاومت در مقابل دشمن سخن گفته می شود و تلاش می شود برنامه درسی در تربیت سیاسی حاوی معرفی دشمن و دشمنی وی نباشد. نوشتار حاضر از افق فلسفه برنامه درسی و براساس روش تحقیق اجتهادی درصدد است به این سؤال پاسخ دهد که «حکم دشمن شناسی در تربیت (آموزش دشمن) و میزان مطلوبیت درج دشمن شناسی در برنامه درسی از منظر فقه تربیتی چیست؟» برای این منظور، هشت دلیل قرآنی و حدیثی اقامه شد و به صورت اجتهادی مورد بررسی قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد که دشمن شناسی در تربیت (آموزش دشمن) از باب وقایه، امربه معروف، دعوت و نیز از باب وظایف حکومت اسلامی و نیز از باب إعداد قوا و آمادگی برای جهاد و دفاع و تحریض بر آن واجب است.
ارزیابی انتقادی مبنای تساوی در تربیت دوجنسیتی بر اساس آموزه های اخلاقی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
27 - 46
حوزه های تخصصی:
رویکرد جدید تربیت دوجنسیتی شکل جدیدی از نقش جنسیتی را تعریف می کند که خصوصیات و ویژگی های زنانه و مردانه را برای هر دوجنس به صورت یکسان و برابر می خواهد. یکی از مهم ترین مبانی که در این رویکرد بر آن تأکید می شود تساوی است. مبنای اخلاق اسلامی در مواجهه با جنسیت زنانه و مردانه توجه به تفاوت ها و نقش ها متناسب با ویژگی های تکوینی زنانه و مردانه است. این پژوهش که از نوع تحقیقات کتابخانه ای است با روش توصیفی−تحلیلی، با رویکرداخلاق اسلامی مبتنی برمنابع اسلامی همچنین منابع مرتبط با مسئله از جمله متون روانشناسی، جامعه شناسی و مطالعات زنان مبنای تساوی درتربیت دوجنسیتی را مورد ارزیابی و نقد قرار می دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اخلاق اسلامی زن و مرد را با توجه به اشتراکات از نظر ازرشی برابر می داند ولی با توجه به تفاوت ها و استعدادها و توانایی هایی تکوینی هرکدام −به عنوان حق طبیعی− دارای وظایف خاصی می داند که توجه و رعایت آن باعث دستیابی به سعادت فرد و جامعه می شود. اخلاق اسلامی چنین تشابه مبتنی بر همسانی تکوینی زن ومرد درخلقت را نمی پذیرد.
بررسی تطبیقی فضیلت اخلاقی در فلسفه منسیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
61 - 79
حوزه های تخصصی:
فرضیه در پاسخ به پرسش از شباهت ها و تفاوت های نگرش منسیوس و فارابی به فضیلت اخلاقی، بر پایه چارچوب نظری متاثر از برخی زوایای فلسفه اخلاق و دیدگاه های ارسطو و افلاطون بر آن است که ضمن اشتراک رویکرد کلی در فضیلت اخلاقی و مافوق طبیعت گرایی اخلاقی، منسیوس بر فضایل عملی و جزئی و فارابی بر فضایل نظری و عقلی و کلی تاکید دارند که تفاوت هایی را رقم می زند. بر این اساس منسیوس متفکری است که فطرت را منشأ جامع اخلاقیات به شمار می آورد. در حالی که فارابی اختیار عادت و تمرین را این گونه جایگاهی می دهد. منسیوس بر نیک سرشتی انسان پا فشرده و بر آن است که نیکی سرشت از بیرون به انسان تحمیل نشده است. اما فارابی از معتقدان به عاری بودن فطرت انسان از هر دو طرف نیکی و بدی است. از نظر فارابی اخلاق بیشتر اکتسابی است برخلاف منسیوس که معتقد است بیشتر فطری است.فارابی برخلاف منسیوس بر آن است که انسان می تواند از طریق اعتیاد، اخلاقی را تبدیل به ملکه سازد.
معضل فرگه-گیچ و منطق طرز تلقی های مرتبه بالاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۶)
133 - 159
حوزه های تخصصی:
ابرازگرایی اخلاقی مدعی است (1) جملات اخلاقی فاقد شرایط صدق هستند و (2) هدف ما از بیان جملات اخلاقی ابراز طرزتلقی های اخلاقی مثل تمایلات، خشنودی ها و ناخشنودی هایمان است که سرشتی ناشناختی گرایانه دارند. این دیدگاه با مشکل مهمی روبروست که به معضل فرگه-گیچ شهرت یافته است. جملات اخلاقی بخشی از معناشناسی جملات مرکب هستند؛ P (یک جمله اخلاقی) در تناقض با P⁓ قرار می گیرد و منطقاً می توان Q را از P و «اگر P آنگاه Q» استنتاج کرد (استدلال وضع مقدم). ناشناختی گرایان منکر آنند که معنای جملات اخلاقی در جملات مرکب و جملات اتمی یکی است. اگر معنای P در قالب جمله مفرد با معنای آن در مقدمِ جمله شرطیه یکی نباشد، استدلال مذکور نامعتبر خواهد شد، در حالی که می دانیم استدلالی معتبر است. بلکبرن مدعی است جملات مرکب بیانگرِ طرزتلقی های مرتبه بالاتر نسبت به طرزتلقی های مطرح شده در جملاتِ کوچک ترِ تشکیل دهنده آنها هستند. لذا اگر مقدمات یک استدلال معتبر را تأیید و نتیجه آن را انکار کنیم، طرزتلقی های ما دچار تعارض می شوند، همان طور که اگر همزمان به P و P⁓ باور داشته باشیم دچار تناقض می شویم. رویکردِ طرزتلقی های مرتبه بالاتر مشکلات متعددی دارد. پذیرش مقدمات یک استدلال اخلاقی و انکار نتیجه آن، با رویکرد ابرازگرایانه نهایتاً شخص را به تناقض اخلاقی می رساند، نه تناقض منطقی. علاوه بر این، ابرازگرایی از تبیین تناقض آشکارِ حاصل از بیانِ P و P⁓ نیز ناتوان است. راه حل بلکبرن برای ایجاد یک طرزتلقی جدید، مثل مدارا، نیز قادر به حل مشکل نیست.
نقد قانون و طرح عملیات بانکی بدون ربا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
219 - 235
حوزه های تخصصی:
بخش اقتصاد قانون اساسی جمهوری اسلامی اقتضا داشت که نظام بانکداری به عنوان قلب اقتصاد کشور متحول شود. به همین دلیل «قانون عملیات بانکی بدون ربا» در سال 1362 تصویب شد و با تجهیز و تخصیص منابع از نظر قانونی به شکل نوینی درآمد؛ به این امید که اقامه یک نظام پولی و بانکی صحیح می تواند موجب رشد اقتصادی مناسب، رافع فقر و بی کاری، مهارکننده تورم، رونق بخش بازار سرمایه، و کاهنده بازار پول باشد و الگوی موفقی از اقدامات اقتصادی بدون ربا را در دنیای امروز نشان دهد. ارزیابی نه چندان پیچیده از عملکرد نظام بانکی گویای آن است که متأسفانه این قانون نتوانسته است در عمل به نحو مورد انتظار به اهداف تصریح شده در خود قانون دست یابد. آیا آیین نامه های اجرایی هماهنگ نبوده یا قراردادهای نمونه مبتنی بر آیین نامه ها با قانون هماهنگ نشده یا قوانین دیگر با این قانون هماهنگ نشده است؟ پیرو بررسی های شایسته، طرحی از ناحیه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی دوره نهم برای تکمیل و جایگزینی ارائه شده است. آیا این طرح رافع کاستی های احتمالی و تکمیل کننده محسّنات آن است؟ نهاد ناظر مطرح گشاینده مشکل ها خواهد بود؟ نگاشته پیش رو به مطالب پیش گفته می پردازد. به علاوه، مدتی این مثنوی تأخیر شد تاکنون که آن طرح در جریان تصویب قرار گرفته است گویا برخی از نقاط ضعف برطرف، با پیش بینی نهاد ناظر و ظرفیت های نو مشکل حل شده است که در فرصتی دیگر به آن خواهیم پرداخت. این زمان بگذار تا وقت دگر به امید امید ناامیدان.
دین به مثابه قانون از منظر فیلسوفان مسلمان
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
38 - 70
حوزه های تخصصی:
آنچه در این نوشتار مطرح می شود، تبیین و تثبیت سه مدعا در باب دین شناسی فیلسوفان مسلمان است: اول. فیلسوفان مسلمان متاثر از افلاطون و ارسطو انسان را موجودی اجتماعی دانسته اند. بدین معنا که انسان در قالب حضور در مدینه به حیات و بقای خود ادامه می دهد و تشکیل و بقای مدینه نیازمند قانون است. اما قانونی که برای اداره مدینه یا جامعه شهری معرفی می کنند، قانون بشری نیست بلکه قانون الهی است و آن قانونی، چیزی جز دین الهی نیست. بنابراین ازنگاه فیلسوفان مسلمان، ماهیت دین همان قانون است. دوم. از آنجا که فیلسوفان مسلمان به دین به عنوان قانون نظر کرده اند، هرگز از نحوة هستی این قانون پرسش نکرده اند؛ یعنی نپرسیده اند که دین به مثابة قانون از چه نحوة وجودی در جهان خارج برخوردار است. سوم. هرچند فیلسوفان مسلمان ذیل مفهوم دین به مثابه کلام و کتاب و مانندآن، نکاتی هستی شناختی بیان کرده اند، اما ایشان اصالت هستی شناختی برای دین قائل نیستند. نه تنها از نحوة وجود دین به مثابة قانون بحث و پرسش نکرده اند، بلکه اساسا هرگز از منظر هستی شناسی بحث منسجم، مدون و مستقلی در باب دین نداشته اند. پرسش اساسی در باب دین که تاکنون در تفکر و فرهنگ اسلامی از ان غفلت شده این است: نحوة هستی و وجود دین به مثابة یک موجود چگونه است؟ تفاوت رویکرد دربارة نحوة هستی دین موجب تفاوت نحوة مواجهه با دین و نسبت برقرار کردن با دین خواهد بود. از اینرو هستی شناسی دین صرفا یک بحث نظری نیست و آثار عملی متعددی بر آن مترتب است.
بررسی روایات جرجیر درباره عدم خلود در جهنم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ادله نقلی که برخی به آن استناد کرده و بر اساس معتقدند عذاب جهنم، حتی برای کفار معاند هم ابدی نیست، روایتی است که با نام «روایت جرجیر» مشهور است. این گروه معتقدند: با روییدن گیاهی به نام «جرجیر» (شاهی) در جهنم عذاب از جهنمیان برداشته می شود. در مقابل این دیدگاه، موافقان جاودانگی عذاب جهنم، روایات مذکور را توجیه می کنند و به جاودانگی کفار معاند در جهنم اعتقاد دارند. در منابع روایی، روایات جرجیر به دو بخش قابل تقسیم است: بخش اول، روایاتی است که قائلان بر عدم خلود، آنها را در کتاب های خود ذکر کرده اند، اما عین الفاظ آن در منابع روایی وجود ندارد. بخش دوم، روایاتی است که در کتب معتبر حدیثی ذکر شده است. با توجه به تعارضی که در ظاهر روایات این باب دیده می شود، درباره جمع یا طرح این روایات، سه دیدگاه مطرح است: 1. انکار روایات جرجیر؛ 2. اثبات و جمع روایات؛ 3. تفصیل (بین معاد مثالی و معاد جسمانی). با توجه به تعارض آشکاری که در بین روایات باب جرجیر دیده می شود و طبق قاعده اصولی باب تعارض و عدم ترجیح برخی از روایات متعارض بر برخی دیگر، نتیجه این قاعده تساقط روایات این باب است. علاوه بر آن استناد به اخبار آحاد در اصول دین و مسائل مربوط به آن، قابل پذیرش نیست. این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی دیدگاه های ناظر به حدیث جرجیر را نقد و بررسی کرده و راه درست برای اثبات یا انکار جاودانگی عذاب جهنم را تمسک به ادله عقلی و نقلی دیگر دانسته است.
روش های عام تربیت اخلاقی در بعد عاطفی براساس آثار آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۶
35-45
حوزه های تخصصی:
انسان تربیت یافته اخلاقی، فردی است که بر عواطف خود کنترل داشته و آنها را در مسیر رضایت الهی ایجاد و ابراز می کند. ازاین رو لازم است که عواطف پسندیده، به وسیله روش هایی در جان متربی، ایجاد و در ادامه، تثبیت و تقویت شود و در صورت وجود عواطف ناپسند در انسان، اصلاح، و به نوعی نابود شود. هدف از این مقاله استخراج روش های عام تربیت اخلاقی در بعد عاطفی با تکیه بر آثار آیت الله مصباح یزدی است؛ که هم در حوزه تربیت ایجادی و هم اصلاحی کارآیی دارد و برای تداوم، تثبیت و تقویت ارزش های اخلاقی و پرورش و افزایش گرایش ها و فضیلت های اخلاقی مورد استفاده قرار می گیرند؛ تا عواطف ایجادشده در نفس متربیان رسوخ پیداکرده و به مرحله ملکه برسد؛ زیرا مداومت بر عمل، سخت تر از خود عمل است. روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است و با مراجعه به یادداشت ها، تألیف ها و سخنرانی های آیت الله مصباح یزدی صورت گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که برای رسیدن به این هدف می توان از روش های عقلانیت و تفکر، رعایت تقوا، تغذیه مناسب و حلال، عبادت و انتخاب همسر شایسته از خانواده شایسته، بهره گرفت.
بررسی مؤلفه های هوش اخلاقی در کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
91 - 116
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های هوش اخلاقی در کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی بوده است و برای انجام دادن تحقیق از روش توصیفی ازنوع تحلیل محتوا استفاده کرده ایم. کتاب های درسی هدیه های آسمان دوره ابتدایی پایه های دوم تا ششم به عنوان جامعه آماری انتخاب شده اند. نمونه گیری با استفاده از روش تمام شماری صورت گرفته و حجم نمونه برابر با حجم جامعه بوده است. ابزار گردآوری داده ها نیز چک لیست هوش اخلاقی بوده که براساس سازه ها و مؤلفه های نظریه هوش اخلاقی بوربا تهیه شده است و پنج متخصص آن را تأیید کرده اند. شاخص توافق بین این متخصصان، 5/4 محاسبه شده است. واحدهای تحلیل، متن (جملات و پاراگراف ها، جدول ها و نظرات حاشیه ای)، سؤالات و تصاویر بوده اند و به منظور احراز روایی و پایایی داده ها از فرایند خوانش و تفسیر موازی استفاده کردیم. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات آنتروپی شانون انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد به طور کلی، به مؤلفه های خویشتن داری، همدلی، وجدان، احترام، انصاف و مهربانی در کتاب های درسی موردبررسی به صورت متوازن و متناسب توجه نشده است؛ همچنین برپایه یافته های این تحقیق، در محتوای کتاب درسی هدیه های آسمان به مؤلفه مهربانی نسبت به دیگر مؤلفه ها به بیشترین میزان توجه شده و از آن سوی، کمترین توجه به مؤلفه خویشتن داری اختصاص یافته است؛ بر این اساس، نسبت متوازن در توزیع مؤلفه های هوش اخلاقی در کتاب های درسی هدیه های آسمان دوره ابتدایی رعایت نشده و بنابراین، چگونگی توزیع مؤلفه های هوش اخلاقی در این کتاب ها نیازمند بازنگری و بازنویسی است.