فلسفه و کلام اسلامی

فلسفه و کلام اسلامی

فلسفه و کلام اسلامی سال 56 بهار و تابستان 1402 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

راهبرد تعلیمی فارابی در برقراری صلح جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صلح تعلیم اقناع تخییل تعاون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۱۶
راهبردهای گوناگونی مانند راهبرد حقوقی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی برای برقراری صلح جهانی مطرح شده است. در این میان، از آثار فارابی نیز می توان راهبرد تعلیمی را برای برقراری صلح جهانی استخراج نمود. از دیدگاه وی، تعلیم خواص با استفاده از برهان و تعلیم عوام با صناعاتی مانند خطابه و شعر و راهکارهایی مانند اقناع و تخییل اجرا می گردد. مفهوم صلح جهانی از دیدگاه فارابی، مفاهیم سلبی «عدم جنگ» یا «عدم خشونت» نیست؛ بلکه مفهوم ایجابی «تعاون میان امم فاضله برای دستیابی به سعادت» است. راهبرد تعلیمی فارابی در باب صلح جهانی به دنبال این است تا اختلاف میان امم فاضله در محاکات حقایق را به حداقل برساند و با کاهش دشمنی های ذهنی، زمینه صلح جهانی در معموره فاضله را فراهم سازد.
۲.

نقد دیدگاه کلارک اچ. پیناک در باب «رابطه عاشقانه خداوند با انسان» از منظر متکلمان امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان پیناک خداوند عشق متکلمان امامیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۱۰۵
 از مهم ترین ویژگی هایی که پیناک برای خداوند برمی شمارد «عشق» است. به بیان او الهی دانان سنّتی مسیحی متأثر از اندیشه یونانی با قرار دادن صفت عشق ذیل «ویژگی های اخلاقی خداوند» و پس از بحث در باب مابعدالطبیعه، آن را به حاشیه رانده اند؛ حال آنکه بر مبنای کتاب مقدّس «عشق» از اوصاف ذاتی خداوند بوده و او اساساً یک فرد عاشق (و معشوق) است. بدین جهت توجّه به این مسئله در مسیحیت بسیار محوری است. از دیدگاه متکلمان امامیه اگرچه عقیده پیناک در باب رابطه عاشقانه خداوند با انسان دارای امتیازاتی نسبت به الهیات سنتی است، لکن بر لازمه هایی که او برای این ارتباط برمی شمارد نقدهایی وارد است. ایشان معتقدند اولاً آن ابعاد از رابطه که حاکی از تأثر و ضعف است بر خداوند صادق نمی باشد، و دوم، کمال مطلق خداوند مخلّ برقراری این امر نیست. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به نقد دیدگاه پیناک از منظر متکلمان امامیه پرداخته می شود. 
۳.

تبیین نظریه اعتدالی گستره علم امام معصوم با نقدی بر سایر نظریات متکلمان بر اساس ظواهر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گستره علم امام معصوم نظریه اعتدالی نظریه افراطی نظریه تفریطی تبعی بودن علم امام (ع) مقام باطن و ملکوت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۱۲۲
متکلمان نظریات کاملاً متفاوتی در باب گستره علم امام معصوم مطرح نموده اند که به طور کلی به سه نظریه افراطی، تفریطی و غیراستقلالی بودن علم امام(ع) قابل تقسیم است. آنچه در این رابطه از اهمیت بسیاری برخوردار است این است که هیچکدام از این نظریات به طور کامل با آیات و روایات مطابق نیست و بایستی به دنبال نظریه ای اعتدالی در باب گستره علم امام(ع) بود تا با ظاهر آیات و روایات نیز قابل جمع باشد. در این تحقیق با روش جمع آوری اطلاعات، تحلیل آن و مقارنه آرا ابتدا نظریات متکلمان و اشکالات هر یک تبیین و پس از آن نظریه اعتدالی به تفصیل تبیین می گردد.
۴.

بررسی تطبیقی فضیلت اخلاقی در فلسفه منسیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فضیلت اخلاقی فلسفه اخلاق فلسفه و فلسفه سیاسی منسیوس و فارابی واقع گرایی اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۱۴
فرضیه در پاسخ به پرسش از شباهت ها و تفاوت های نگرش منسیوس و فارابی به فضیلت اخلاقی، بر پایه چارچوب نظری متاثر از برخی زوایای فلسفه اخلاق و دیدگاه های ارسطو و افلاطون بر آن است که ضمن اشتراک رویکرد کلی در فضیلت اخلاقی و مافوق طبیعت گرایی اخلاقی، منسیوس بر فضایل عملی و جزئی و فارابی بر فضایل نظری و عقلی و کلی تاکید دارند که تفاوت هایی را رقم می زند. بر این اساس منسیوس متفکری است که فطرت را منشأ جامع اخلاقیات به شمار می آورد. در حالی که فارابی اختیار عادت و تمرین را این گونه جایگاهی می دهد. منسیوس بر نیک سرشتی انسان پا فشرده و بر آن است که نیکی سرشت از بیرون به انسان تحمیل نشده است. اما فارابی از معتقدان به عاری بودن فطرت انسان از هر دو طرف نیکی و بدی است. از نظر فارابی اخلاق بیشتر اکتسابی است برخلاف منسیوس که معتقد است بیشتر فطری است.فارابی برخلاف منسیوس بر آن است که انسان می تواند از طریق اعتیاد، اخلاقی را تبدیل به ملکه سازد.
۵.

جستاری تطبیقی در مفهوم بداء از منظر متکلمان مسلمان و کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بداء بررسی تطبیقی قرآن و روایات کتاب مقدس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۲۲
«بداء» در اصطلاح به معنای تغییر مقدّرات در قضای مشروط الهی از سوی خداوند بر اساس برخی حوادث و تحت شرایط و عوامل ویژه است. این آموزه از ویژگی های تفکر شیعی می باشد که اعتقاد به آن در روایات معصومین (علیهم السلام) جایگاه ویژه ای داشته و مصادیق عینی فراوانی از قرآن و احادیث آن را تأیید می کند. هرچند که گروهی از اهل سنت، شیعیان را به دلیل داشتن چنین اعتقادی نکوهش کرده اند؛ اما طبق بررسی ها و نتایج حاصل از انجام این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده، موضوع بداء و نقش اعمال نیک و اعمال ناشایست بر تغییر مقدّرات در قضای مشروط الهی علاوه بر قرآن کریم، سنت نبوی مندرج در نصوص دینی فریقین و روایات معصومین علیهم السلام، در موارد متعدد از کتاب مقدس نیز مطرح گردیده که در این تحقیق به ده نمونه از آن اشاره شد. این موضوع نشان می دهد که اعتقاد به بداء، همان طور که در حدیثی از امام صادق (ع) به آن اشاره شده، از مشترکات ادیان ابراهیمی بوده و دارای اصالتی کهن در متون مقدس است.
۶.

تحول «تجرید» ادراکی در سه سیر فلسفی (نگاه ماهوی، اصالت وجود وحدت تشکیکی و وحدت شخصی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجرید علم سیرماهوی وحدت تشکیکی وحدت شخصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰ تعداد دانلود : ۸۵
اهمیت مسأله «تجرید»، در پیدایش ادراکات و تعیین حدود و ویژگی های آن است. پرسش اینکه: با تغییر در مبانی فلسفی، تجرید چه معنا و کارکردی می یابد؟ در نگاه ماهوی تجرید به تقشیر از ماده معنا می شود و ضمن قوام بخشیدن به علم، چگونگی تولد ادراکات سه گانه، انواع معقولات و نفی اضافی بودن علم را توضیح می دهد. در سیر دوم یعنی اصالت وجود با رویکرد تشکیکی، علم حقیقتی وجودی، متحد با نفس و رو به تعالی دارد. تجرید به این معناست که علم و عالم با یکدیگر از مرتبه ای جدا شده و به مرتبه ای دیگر راه می یابند. با گذر از وحدت تشکیکی به وحدت شخصیه ی وجود، علم به ظهور و تجرید هم به پیراستگی آن ظهور از خفا یا ظهور پایین تر معنا می شود. متناسب با سیرهای سه گانه، فرایند تجرید با عبور از کثرت، به وحدت و به خود علم نزدیک تر می گردد تا سرانجام در سیر سوم با ظهور علمی یکی می شود.
۷.

سمانتیک تابع ارزشی حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سمانتیک فراقضایای صحت و تمامیت منطق کلاسیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۱۰
نظام تابع ارزشی و دستگاه استنتاج طبیعی آن را که مرتضی حاج حسینی در ویراست دوم کتاب خویش «طرحی نو از اصول و مبانی منطق» معرفی کرده است در مقاله دیگری بررسی کرده ام. در این مقاله به سمانتیک این نظام خواهم پرداخت و فراقضایای صحت و تمامیت را که او اثبات کرده است مورد واکاوی قرار خواهم داد. نشان می دهم که اصطلاحات سمانتیکی به کار رفته در این کتاب به روشنی تعریف نشده اند یا مقصود از بیان آنها در کتاب مشخص نشده است (برای نمونه مفاهیم «جهان»، «وضعیت»، «کنونی»، «وضعیت فرضی محتمل»، «مفروض»، «قابل فرض»، «وضعیت مبنا» و «مدل مبنا»). از مفهوم سمانتیکی «اعتبار» و «صدق نگهداری» در این سمانتیک، برداشت های متعددی می شود که در برخی از آنها استدلال های ربطی نامربوط می شوند و در برخی از آنها استدلال های نامربوط معتبر می گردند. در پایان نشان می دهم که این سمانتیک با نظریه برهان کتاب هماهنگ نیست و قضایای صحت و تمامیت به درستی طرح نشده اند و در واقع نادرست هستند و مثال های نقض دارند. فراقضیه «تمامیت» برای نظام تابع ارزشی این کتاب برقرار نیست زیرا در سمانتیک این نظام، فرمول ها یا استدلال هایی «معتبر» است که در نظریه برهان آنها «درست» نیست. برای نمونه، در سمانتیک نظام تابع ارزشی، هر صدق منطقی هر صدق منطقی را به صورت معتبر نتیجه می دهد اما برهان های آنها در نظام استنتاج طبیعی به دلیل نقض شرط «نرمال بودن» دگ پراویتز «نادرست» هستند 
۸.

نقش مبانی فلسفی ملاصدرا در شرح اوصاف متقابل خداوند (با تکیه بر شرح اصول کافی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شرح اصول کافی صفات متقابل خداوند مبانی فلسفی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۳۱
مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به نقش مبانی فلسفی ملاصدرا در تفسیر اوصاف متقابل خداوند که در اصول کافی مرحوم کلینی (کتاب التوحید) ذکرشده است (اوصافی نظیر «اول و آخر بودن» و یا «ظاهر و باطن بودن») می پردازد و تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا همچون «اصالت وجود» و انشعابات آن نظیر «تشکیک»، «وجود ربطی» و «وحدت وجود» را بر تفسیر این اوصاف بررسی می کند. مطابق یافته های این پژوهش اصل اصالت وجود و فروعات آن، به نحوی معانی اوصاف موردنظر را رقم می زند که نه تنها تقابل حقیقی بین اوصاف به ظاهر متقابل، برطرف می گردد، بلکه معنای هر یک از اوصافِ به ظاهر متقابل، مکمل معنای صفت مقابلش می شود. همچنین اثبات می شود که آراء صدرا در اینجا هیچ نوع ناسازگاری با سایر آراء وی در حوزه خداشناسی ندارد. به نظر می رسد تعریف و تبیین ارائه شده از سوی ملاصدرا علاوه بر این که تقابل اوصاف و ناسازگاری با توحید را برطرف می سازد، تأکیدی بر مراتب توحید و فهم عقلانی متون دینی نیز محسوب می گردد.
۹.

دیدگاه معرفت شناختی فخررازی و خواجه نصیرالدین طوسی در باب کلی ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خواجه نصیرالدین طوسی عقل گرایی حداکثری فخررازی کلی ها معرفت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۹۰
با وجود اختلاف فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی در بسیاری از مسائل، دیدگاه آن ها در باب مسئله کلی ها مشابهت و همگرایی زیادی دارد، هرچند تفاوت های مهمی نیز در میان هست. در این مقاله موضع آنان رادر قبال مسئله کلی ها از منظر معرفت شناختی بررسی کرده ایم. در این زمینه نیز پیامدهای آن را در عرصه آگاهی بخشی و معرفت زایی هدف قرار داده ایم. برای رسیدن به این هدف چگونگی و چرایی معرفت بخشی کلی ها، اقسام کلی ها، تعقل کلی، کلی یا جزئی بودن صورت های عقلی، تجرد مفاهیم کلی و تجرید آن ها بررسی شده است. مجموع این مباحث نشان می دهد که هر دو اندیشمند یادشده قائل به عقل گرایی حداکثری هستند که جا را برای دیگر انواع معرفت تنگ می کند. یکی از پیامدهای این بینش بی توجهی به علوم طبیعی و دانش های تجربی است. از این رو، برای شکل گیری علوم جدید و اقبال به آن ها و جدی گرفتن شان لازم است که در مسئله کلی ها تجدید نظر شود.
۱۰.

بررسی تطبیقی آرای ملاصدرا و ابن سینا در باب بداهت جهان خارج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جهان خارج بدیهیات محسوسات ملاصدرا ابن سینا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۵۰
فیلسوفان مسلمان «محسوسات»، یعنی قضایای ناظر به جهان خارج را «بدیهی ثانوی» تلقی کرده اند، از نظر ابن سینا بدیهیات ثانویه هرچند استدلال پذیر هستند، اما نیاز به استدلال ندارند و به همین جهت بدیهی اند؛ اما از نظر ملاصدرا، بدیهی واقعی منحصر در «اولیات» است، و بدیهیات ثانویه در واقع «نظری» هستند، از این رو ابن سینا وجود جهان خارج را بدیهی و ملاصدرا آن را نظری و نیازمند برهان می داند. در این پژوهش با اقامه دلایلی نشان داده ایم نظر ابن سینا هم تناقض آمیز و هم مستلزم نسبیت و تشکیک در بدیهیات است که هیچ کدام قابل دفاع نیست؛ لذا هم داستان با ملاصدرا معتقد هستیم که: بدیهیات ثانویه واقعا بدیهی نیستند و نظری هستند؛ تشکیک و نسبیت در بدیهیات درست نیست و بدیهی واقعی منحصر در «اولیات» است و «وجود جهان خارج» نظری و نیازمند برهان است. در این مقاله از روش تحلیلی- تطبیقی- انتقادی استفاده کرده ایم. 
۱۱.

بررسی دیدگاه ابوالحسن عامری پیرامون برزخ و معاد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابوالحسن عامری برزخ معاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۱
اگرچه عامری درباره مسئله معاد و عمومیت آن به صورت مستقیم مطلبی را بیان نکرده است، اما می توان به شکل غیرمستقیم از آثار او دریافت که عالم برزخ نشئه ای بین حیات دنیوی و معاد است. درباره معاد یادآور شده است که انسان نمی تواند به کنه حقیقت معاد برسد اما هر کس به میزان درک خود می تواند به معرفت معاد برسد؛ یعنی میزان معرفت افراد به معاد متفاوت است. از بیانات او درمی یابیم که عامری به معاد جسمانی و روحانی اعتقاد دارد و درباره مسائل برزخ و معاد از متون دینی، فلاسفه و متکلمان تأثراتی پذیرفته است. گرچه با تحلیل روش شناختی ایشان در مورد این مسئله و تأمل درباره محتوای مباحثی که مطرح کرده است می توانیم تا حدی به تمایز دیدگاه او و متکلمان مسلمان پی بریم اما به جهت موجود نبودن خیلی از آثار او ما نمی توانیم به صورت قطعی درباره دیدگاه او داوری کنیم.     
۱۲.

تعارض اتمیزم فیزیکی با نظریه ارسطویی صورت: نقد راه حل علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اتمیزم علامه طباطبایی نظریه صورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۶۳
اتمیان باستان اجسام را مرکّب از ذرّات بسیار ریز، غیر قابل مشاهده و نابسودنی به نام «اتم» می انگاشتند که هر جسمی به آنها تجزیه می شود. ارسطو در مقابل، تجزیه فیزیکی جسم را ردّ کرده، و به جای آن قائل به تجزیه متافیزیکی از ماده و صورت شد. بیشتر فلاسفه  به راه ارسطو رفتند، درحالی که که فیزیک جدید با تحقیقات مبتنی بر مشاهده، جانب اتمیزم را می گیرد. این نوشتار درصدد صحت سنجی راه حلی است که علامه طباطبایی برای دفع تعارض مذکور بیان نموده است، و اینکه در فرض استحاله جمع میان دو نظریه، باید جانب کدام مکتب را گرفت. تحقیق حاضر با روش تحلیل مفهومی، گزاره ای و سیستمی به حلّ این مسائل می پردازد.به نظر می رسد راه حل علامه موجب تخریب و ناکارآمدی نظریّه «صورت» می شود. از نظر ارسطو، صورت، تمام حقیقت نوع است. لازمه این سخن آن است که صورت به سطح اتم، قابل فروکاهش نیست؛ زیرا هیچ اتمی به تنهایی تمام حقیقت جسم و بنیاد نوعیّت آن نیست؛ به عنوان مثال اتم یک «انسان» تمام حقیقت انسان را تشکیل نمی دهد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹