فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۴۱ تا ۵٬۰۶۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
ذهن آگاهی یکی از مداخله های اثر گذار در ارتقاء و بهبود کارکردهای اجرایی است، اگر چه این مداخله برای بزرگسالان دارای مستندهای محکمی است، اما برای کودکان کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که کودکان دارای نقص توجه /بیش فعالی در کارکردهای اجرایی با مشکل مواجه هستند. از پژوهش حاضر طراحی، ﺗ ﺪوین و روای ﯽ ی ﺎﺑﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣ ه ی آموزشی- توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨ ﯽ ﺑ ﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان دارای اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از نوع بنیادی است که در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟ ﺮا ﺷ ﺪ، در ﻣﺮﺣﻠه اول برای ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﺪوین ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از روش توصیفی - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ رویکرد ﺳﻨﺘﺰ ﭘﮋوﻫﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ استفاده شد. در مرحله دوم برای روایابی برنامه از روش های روایی ﺻﻮری، روایی ﻣﺤﺘﻮایی ﺑ ﻪ ﺷ ﯿﻮه کیفی و کمی با استفاده از پانل خبرگانی 10نفره و از دو ضریب نسبی روایی محتوا ( CVR ) و شاخص روایی محتوا ( CVI ) استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان( CVR )برای هر ماده یا جزء برنامه (73/0 و 1) حداقل و حداکثر میزان( CVI ) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (80/0 و 1) محاسبه شد. که در نهایت متوسط شاخص روایی محتوا ( S-CVI/Ave ) برای کل برنامه 91/0 به دست آمد. نتیجه این پژوهش منجر به تهیه یک برنامه آموزشی - درمانی درسه بخش 1-مبانی، 2-آگاهی به بیرون و 3-آگاهی به درون که شامل خرده عناصر تقویت توجه، تمرکز، هوشیاری نسبت به هیجانات، افکار، تکالیف، هدف و تکانه ها می باشد. این برنامه آموزشی- درمانی شامل 16 جلسه کودکان و 3 جلسه والدین، 120 کارت و 20 کاربرگ آموزشی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد ﺑﺮﻧﺎﻣ ه آموزشی -توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨ ﯽ ﺑ ﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان ﺑﺎ اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه از روایی لازم ( S-CVI/Ave ) 91/0 برای کاربرد آموزشی و استفاده بالینی برخوردار است.
ساختار عاملی و اعتباریابی نسخه ی فارسی پرسشنامه بار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ی بار شناختی یکی از قویترین چارچوب های پژوهشی در مطالعات تربیتی است. مسئله ی عمده در این چارچوب توسعه ی ابزاری مناسب برای اندازه گیری بار شناختی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی پایایی و اعتبار پرسشنامه ی بار شناختی بود که توسط کلپش، اشمیتز و سیوفرت (2017) طراحی شده است. به همین منظور، پرسشنامه ی مذکور بر روی 206 دانش آموز دختر پایه ی هفتم و هشتم، اجراء شد، که در آن دانش آموزان میزان بار درونزاد، برونزاد و مطلوبِ تکالیف یادگیری مختلف را بر روی مقیاس 7 درجه ای، درجه بندی کردند. جهت بررسی پایایی ابزار، از آلفای کرونباخ و برای بررسی اعتبار از آزمون t استفاده و کیفیت پاسخ های افراد در تکالیف مختلف با یکدیگر مقایسه گردید. تحلیل عاملی تأییدی نیز با استفاده از نرم افزار لیزرل80/8 به منظور بررسی ساختار عاملی پرسشنامه انجام شد. یافته ها نشان داد که پرسشنامه ی مذکور، از پایایی و اعتبار مناسبی برای سنجش انواع مختلف بار شناختی برخوردار است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز یک مدل ساختاری سه عاملی را نشان داد که شاخص های تناسب آن مطابقت مطلوبی با داده ها داشته و ساختار سه عاملی پرسشنامه بار شناختی را تأیید می کند. از این رو، این پرسشنامه می تواند ابزار مناسبی جهت اندازه گیری انواع مختلف بار شناختی در دانش آموزان پایه ی هفتم و هشتم به شمار آید.
اثربخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری نوجوانان با آسیب مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری نوجوانان با آسیب مغزی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جهت اجرای این پژوهش 20 نفر از نوجوانان 18-9 سال دچار آسیب مغزی تروماتیک مراجعه کننده به مراکز درمانی در شهرک صدف شهریار (کلینیک پارندمهر) به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازه گیری حافظه کاری از خرده آزمون فراخنای ارقام مقیاس وکسلر4 (سنجش شنیداری حافظه کاری) و آزمون بنتون (سنجش دیداری- فضایی حافظه کاری) استفاده گردید. گروه آزمایش تحت مداخله توان بخشی شناختی(12 جلسه 45 دقیقه ای) قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری عملکرد حافظه ی کاری تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه کاری (سنجش شنیداری و سنجش دیداری- فضایی) گروه آزمایش و گروه کنترل در پس آزمون نشان داد. به علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره های پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان بخشی شناختی بر عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی بود. بنابراین توان بخشی شناختی اثر معناداری بر بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران مبتلابه آسیب مغزی دارد و می توان از آن به عنوان روش مؤثر و مفید برای بهبود عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی سود جست.
مقایسه تاثیر درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری با و بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۶۰-۲۴۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری با و بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه تحقیق شامل 60 نفر از نوجوانان وابسته به مواد بودکه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش اول (درمان نظریه انتخاب، 15 نفر)، آزمایش دوم (درمان فعال ساز رفتاری بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده، 15 نفر)، آزمایش سوم (درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده، 15 نفر)، و کنترل (15 نفر) گماشته شدند. شرکت کنندگان هر چهار گروه مقیاس تاب آوری کونور-دیویدسون را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد بین تاثیر درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری با و بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر افزایش تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد تفاوت معناداری وجود داشت، به طوری که درمان فعال ساز رفتاری با تصویرسازی ذهنی هدایت شده نسبت به درمان نظریه انتخاب و درمان فعال ساز رفتاری بدون تصویرسازی ذهنی هدایت شده بر افزایش تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد اثربخشی بیشتری داشت. نتیجه گیری: در کل، می توان گفت که درمان فعال ساز رفتاری با تکنیک تصویرسازی ذهنی روش موثرتری بر افزایش تاب آوری در نوجوانان وابسته به مواد است.
اثربخشی رویکرد اسلامی مبتنی بر انتخاب تعادل بر میزان کیفیت زندگی، شادکامی و رضایت مندی از زندگی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
109 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رویکرد اسلامی مبتنی بر انتخاب تعادل بر میزان کیفیت زندگی، شادکامی و رضایت مندی از زندگی زنان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره سازمان نظام روانشناسی در سال 1397 بود که در این پژوهش 28 زن متأهل به روش هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 14 نفر آزمایش و گواه کاربندی شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه رضایت مندی از زندگی داینر و همکاران (1985)، فرم کوتاه زمینه یابی سلامت ویر و شربورن (1992) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد آرگایل و همکاران (1989) بود. گروه آزمایش با رویکرد اسلامی مبتنی بر انتخاب تعادل محقق ساخته در دوازده جلسه مورد آموزش قرار گرفت و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد رویکرد اسلامی مبتنی بر انتخاب تعادل بر کیفیت زندگی (20/6=F، 014/0 =P)، نمره شادکامی (72/7=F، 002/0 =P) و بر نمره رضایت مندی از زندگی (15/3=F، 047/0 =P) در زنان متأهل مؤثر بود و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد روان درمانی رویکرد اسلامی مبتنی بر انتخاب تعادل دارای پایداری اثر درمان بر میزان کیفیت زندگی، شادکامی و رضایت مندی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره سازمان نظام شهر تهران است؛ بنا بر این می توان از این روش به عنوان روش مداخله ای مؤثر برای افزایش کیفیت زندگی، شادکامی و رضایت مندی افراد، به ویژه زنان متأهل استفاده کرد
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و آموزش مهارت های حل مسأله بر بهزیستی ذهنی ( رضایت از زندگی و عواطف مثبت و منفی) مردان متاهل سوء مصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
129 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرح واره درمانی و آموزش مهارت های حل مسئله بر بهزیستی ذهنی مردان متأهل سوءمصرف کننده حاضر در مراکز کمپ های ترک اعتیاد شهرستان سرپل ذهاب بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مردان متأهل معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان سرپل ذهاب در سال ۹۸-13۹۷ بودند که 60 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه 20 نفر گروه آزمایش طرح واره درمانی و 20 نفر گروه آزمایش مهارت های حل مسئله و 20 نفر گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند، ابتدا هر سه گروه با مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985) و مقیاس عواطف مثبت و منفی واستون و همکاران (1988) مورد سنجش قرار گرفتند؛ هر دو گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله طرح واره درمانی یانگ، کلوسکو و ویشار (2003) و مهارت های حل مسئله دیکسون و کلوور، 1984 قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر بررسی شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله طرح واره درمانی بر عواطف منفی (48/24 =F، 001/0 P=)، عواطف مثبت (84/31 =F، 001/0 P=) و رضایت از زندگی (82/3 =F، 0181/0P=) و مداخله مهارت های حل مسئله بر عواطف منفی (74/29 =F، 001/0 P=)، عواطف مثبت (58/21 =F، 001/0P=) و رضایت از زندگی (46/4 =F، 041/0 P=) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که طرح واره درمانی و مهارت حل مسئله به عنوان درمان های ترجیحی در مداخلات افراد مصرف کننده مواد می تواند مورداستفاده درمانگران قرا گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت و آموزش یادگیری اجتماعی-هیجانی به والدین کودکان پیش دبستانی بر رفتار انطباقی فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
215 - 233
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت و آموزش یادگیری اجتماعی-هیجانی به والدین کودکان پیش دبستانی بر رفتار انطباقی فرزندانشان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح مورد استفاده در این پژوهش طرح پیش آزمون-پس آزمون سه گروهی دو گروه آزمایش و یک گروه گواه با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را والدین کودکان مقطع پیش دبستانی به همراه کودکانشان در شهر تهران در سال 1398 تشکیل دادند که از بین آنها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش فرزندپروری مثبت ساندرز، 2005 به مدت 8 جلسه دو ساعته و گروه آزمایش دوم آموزش یادگیری اجتماعی-هیجانی کسل، 2003 نیز 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه در لیست انتظار ماندند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل رفتار انطباقی (واینلند، 1965) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله فرزندپروری مثبت و یادگیری اجتماعی-هیجانی بر استقلال فردی (19/18=F و 001/0=P)، رفتار اجتماعی (69/4=F و 010/0=P) و نمره کل رفتار انطباقی زناشویی (39/15=F و 001/0=P) مؤثر است؛ و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر دو مداخله به کار رفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری رفتار انطباقی در کودکان را بهبود بخشند؛ بنابراین می توان برای بهبود رفتار انطباقی در کودکان از این خدمات آموزشی در مراکز پیش دبستانی بهره جست.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کیفیت زندگی دختران نوجوان دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
252 - 274
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی طرحواره درمانی با سه روش فنون شناختی، تجربی و رفتاری بر کیفیت زندگی نوجوانان دارای اختلال شخصیت مرزی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر طرح عاملی آزمایشی واقعی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی بیماران نوجوان دختر در بازه سنی 15 تا 17 و مبتلا به اختلال نشانگان مرزی کلینیک درمانی پیوند بخش عمومی شهر بجنورد در سال 1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 40 نفر از آنان انتخاب و در سه گروه آزمایش فنون شناختی، تجربی و رفتاری (هر گروه 10 نفر) و یک گروه گواه (10 نفر) جایگزین شدند. گروه های آزمایش تحت بیست جلسه 90 دقیقه ای طرحواره درمانی با فنون شناختی، تجربی و رفتاری یانگ و همکاران (2003) قرار گرفتند؛ اما گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه ویژگی های شخصیت مرزی کریگ و همکاران (2005) و پرسشنامه کیفیت زندگی توسط وار و شوربون (1992) بودغ داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد طرحواره درمانی با فنون سه گانه شناختی، تجربی و رفتاری در افزایش کیفیت زندگی (704/56=F، 001/0=P) و ابعاد عملکرد جسمی (950/20=F؛ 001/0=P)، محدودیت سلامت جسمانی (484/20=F؛ 001/0=P)، درد بدنی (135/21=F؛ 001/0=P)، سلامت عمومی (900/9=F؛ 001/0=P)، سرزندگی (290/8=F؛ 001/0=P)، عملکرد اجتماعی (027/13=F؛ 001/0=P)، محدویت مشکلات هیجانی (036/7=F؛ 001/0=P) و بهزیستی هیجانی (252/8=F؛ 001/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که طرحواره درمانی می تواند به عنوان یک شیوه درمانی بر اساس فنون سه گانه شناختی، تجربی و رفتاری برای افزایش کیفیت زندگی دختران نوجوانان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مراکز درمانی به کار برده شوند.
پهنه بندی جرائم مواد مخدر و ارزیابی و مدل سازی عوامل موثر بر آن با استفاده از تکنیک سیستم عصبی- فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۴۸-۱۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی پهنه های توزیع قاچاق انواع مواد مخدر در استان سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت جغرافیایی آن و قرارگیری آن در همسایگی کشور افغانستان و پاکستان بود. روش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بود. داده ها و اطلاعات برای ارائه راه حل متناسب با معضل مذکور بر اساس واقعیت موجود و نظرخواهی از کارشناسان مرتبط بدست آمد. یافته ها: در این پژوهش به پهنه بندی انواع مواد مخدر پرداخته شد و نتایج حاصل از مدل سازی نرخ عوامل مؤثر بر قاچاق مواد مخدر با استفاده از سیستم عصبی فازی بیانگر این بود که مدل ساخته شده با دقت و صحت خوبی (0/060RMSE= و 0/98 R2=) قادر به برآورد نمودن نرخ عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان می دهد از بین شاخص ها و عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر، عوامل اجتماعی و فرهنگی بیشتر تاثیر داشته و پس ازآن عوامل اقتصادی، موقعیت جغرافیایی و روش های مبارزه با قاچاق مواد مخدر در درجه بعد قرار دارند.
نقش سیاست گذاری آموزشی در تغییر آگاهی و نگرش (درک خطر) نوجوانان و جوانان در پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۴۴-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق حاضر تعیین نقش سیاست گذاری آموزشی در تغییر آگاهی و نگرش (درک خطر) نوجوانان و جوانان در پیشگیری از اعتیاد افراد به مواد مخدر بود. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی بود و از روش تحقیق آمیخته با رویکرد اکتشافی استفاده شد. در ابتدا با استفاده از روش کیفی با 15 نفر از صاحب نظران حوزه آموزش و روان شناسی مصاحبه شد. در بخش کمی، جامعه هدف نوجوانان و جوانان بین 12 تا 35 سال مرد و زن شهرستان های منتخب استان اصفهان بود، که 384 نفر به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسش نامه تحقیق بین آن ها توزیع شد. تحلیل داده ها با استفاده تکنیک دلفی صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل ازتکنیک دلفی، 8 شاخص (حساس سازی، آگاه سازی در جلسات آموزش خانواده، آموزش مربیان، شیوه های نوین آموزشی، رسانه های جمعی، پاکسازی محیط های آلوده، الگو سازی، و قوانین و مقررات) را شناسایی کرد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که توجه به راهبردهای فرهنگی در قیاس با سایر راهبردها، با تاثیرگذاری بر نگرش جامعه هدف نقش مهمی را در محدودسازی و پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر ایفا می نماید.
نقش تشخیصی سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی در پیشبینی تحمل پریشانیِ افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: سطح پایین تحمل پریشانی می تواند زمینه ساز وابستگی به مواد مخدر شود و عوامل بسیاری از جمله ویژگی های رفتاری، شخصیتی و اجتماعی با آن در رابطه است. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی نقش تشخیصی سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی در پیش بینی تحمل پریشانی افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش: طرح پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تابع تشخیص دو گروهی بود. جامعه آماری این پژوهش 1452مرد وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1399 بودند؛ که از این میان 400 نفر، به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس بر اساس دیدگاه کلاین(2015) انتخاب شدند. با توجه به اهداف پژوهش، 136 نفر (71 نفر دارای تحمل پریشانی بالا و 65 نفر دارای تحمل پریشانی پایین) به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه های پژوهش شامل مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005)، مقیاس سیستم های مغزی/رفتاری کارور و وایت(1994)، سیاهه ویژگی های شخصیتی هگزاکو اشتون و لی(2009) و مقیاس انزوای اجتماعی راسل(1996) بود. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 و با استفاده از روش تابع تشخیص (ممیزی) تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل ممیزی نشان داد که با کمک متغیرهای پیشبین میتوان تحمل پریشانی را پیش بینی کرد و تحلیل ممیزی میتواند با 1/89 درصد پیش بینی صحیح افراد وابسته به مواد مخدر را به دو گروه دارای تحمل پریشانی بالا و پایین طبقه بندی نماید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر عواملی همچون سیستم های مغزی-رفتاری، ویژگیهای شخصیتی هگزاکو و انزوای اجتماعی بر تحمل پریشانی تاثیرگذار است و میتوان در تدوین برنامه های پیشگیری از وابستگی به مواد مخدر و مداخلات برای ترک وابستگی، در سازمان های ذیربط مانند مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی، مراکز ترک اعتیاد و غیره از نتایج این پژوهش استفاده کرد.
شناسایی پدیده تاخیر در ازدواج دختران: نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف، شناسایی پدیده ی تأخیر ازدواج در دختران انجام شد. روش: روش انجام پژوهش، کیفی و از نوع نظریه زمینه ای بود. جامعه پژوهش را دختران مجرد بالای 30 سال تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت نظری انجام شد. تعداد شرکت کنندگان 23 نفر بود و ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روند تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس روش ساختارگرای چارمز (2006)، انجام شد. در انتهای مراحل کدگذاری، مدل نهایی پژوهش ارائه شد. یافته ها: نتایج، نشان داد که علل تأخیر در ازدواج عبارت بودند از: داشتن خانواده ضد ازدواج، شخصیت فردیت طلب و زندگی در جامعه ی مشوق تجرد. چگونگی شکل گیری این عوامل حاوی سه فرآیند بود؛ برداشت های غلط مرتبط به ازدواج، ویژگی های تسهیلگر تجرد و مواجهه با افراد تضعیف کننده ی زوجیت طلبی. تأخیر در ازدواج منجر به ایجاد آثاری شده است که عبارت اند از تجارب هیجانی منفی، کسب موفقیت در ابعاد مختلف و نارضایتی از وضعیت موجود. درنهایت دختران مجرد به شیوه های انطباقی درونی و بیرونی با این تأخیر کنار آمده بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان چنین استنباط کرد که پدیده ی تأخیر در ازدواج تحت علل و فرآیندهای خاصی رخ می دهد و با خود تبعات آزاردهنده ای را به دنبال دارد؛ بنابراین تغییراتی در سازماندهی الگوهای اجتماعی و خانوادگی و شخصیتی افراد را می طلبد. این مطالعه می تواند مورداستفاده مشاوران و روانشناسان جهت تدوین و طراحی محتوای متناسب با ارزش های جامعه و مشکلات در این حوزه قرار بگیرد.
پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس سواد سلامت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
43-64
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی آمادگی به اعتیاد بر اساس سواد سلامت در دانشجویان دانشگاه پیام نور آمل در سال 1398-1397 انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانشجویان دانشگاه پیام نور آمل بود که در سال تحصیلی 1398-1397 مشغول به تحصیل بودند. تعداد 118 دانشجوی دختر و پسر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مقیاس آمادگی اعتیاد و پرسش نامه سواد سلامت برای جمع آوری داده ها استفاده شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین آمادگی به اعتیاد و مولفه های سواد سلامت (دسترسی، مهارت خواندن، فهم، ارزیابی، تصمیم گیری و کاربرد اطلاعات) روابط منفی معنی داری وجود داشت. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نمره کل سواد سلامت توانست به شکل منفی و معناداری 18 درصد واریانس آمادگی به اعتیاد را پیش بینی کند. از بین مولفه های سواد سلامت، فهم و تصمیم گیری و کاربرد اطلاعات توانستند 21 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را به شکل منفی و معناداری تبیین کنند. نتیجه گیری: می توان گفت سواد سلامت از متغیرهای مرتبط با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان می باشد که باید در پیشگیری و درمان اعتیاد مورد توجه قرار گیرد .
طراحی و آزمون الگویی از پیشایندهای خانوادگی و فردی گرایش به مصرف مواد در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
111-138
حوزه های تخصصی:
هدف : این تحقیق با هدف طراحی و آزمون الگویی از پیشایندهای خانوادگی (الگوی ارتباطی خانواده شامل ﺟﻬتﮔﯿﺮی گفت و شنود و ﺟﻬتﮔﯿﺮی همنوایی، تعارضات خانوادگی و مذهبی بودن والدین) و فردی (عزت نفس، خودکارآمدی و تاب آوری) گرایش به مصرف مواد در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. روش: مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1397-1398 بود. از بین این جامعه، 347 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه الگوی ارتباطات خانواده، خرده مقیاس تعارضات خانوادگی، پرسش نامه مذهبی بودن والدین، مقیاس عزت نفس، پرسش نامه ﺳﺮﻣﺎیﻪ روان شناختی و ﻣﻘﯿﺎس ﭘﺬیﺮش اﻋﺘﯿﺎد استفاده شد. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: جهت گیری گفت و شنود، جهت گیری همنوایی، تعارضات خانوادگی، عزت نفس و خودکارآمدی اثرات مستقیم معناداری بر گرایش به مصرف مواد داشتند، اما مذهبی بودن والدین و تاب آوری اثرات مستقیم معناداری بر گرایش به مصرف مواد نداشتند. عزت نفس در رابطه بین جهت گیری گفت و شنود، جهت گیری همنوایی، تعارضات خانوادگی و مذهبی بودن والدین با گرایش به مواد نقش میانجی داشت. خودکارآمدی در رابطه بین مذهبی بودن والدین و گرایش به مصرف مواد دارای نقش میانجی بود، اما تاب آوری در زمینه این روابط دارای نقش میانجی نبود. نتیجه گیری: در مجموع مدل ارائه شده در تحقیق از برازش قابل قبول و مناسب برخوردار بود و می تواند به عنوان الگویی مناسب در طراحی و تدوین برنامه های پیشگیرانه برای گرایش به مصرف مواد مورد استفاده قرار گیرد.
ساخت و اعتباریابی اولیه مقیاس دانش، نگرش، قصد و عملکرد در سوءمصرف مواد مخدر در جامعه سالمندی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
293-310
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی اولیه مقیاس آگاهی (دانش)، نگرش، قصد و عملکرد در سالمندان با سابقه سوءمصرف مواد در جامعه ایران در سال 1397 انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معتبرسازی ابزار بود. جامعه آماری شامل همه سالمندان وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز جامعه سلامت روستایی و خانه های بهداشت در شهر خفر بود. 101 سالمند با سابقه سوءمصرف مواد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه، داده ها به وسیله پرسش نامه جمعیت شناختی و پرسش نامه محقق ساخته (یعنی مقیاس دانش، نگرش، قصد و عملکرد در سوءمصرف مواد) جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه تحلیل عامل اکتشافی انجام شد. یافته ها: بر اساس تحلیل عامل اکتشافی، 4 عامل آگاهی، نگرش، قصد و عملکرد استخراج شدند . نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه، ابزار طراحی شده یک ابزار معتبر برای سنجش آگاهی، نگرش، قصد و عملکرد در سالمندان با سابقه سوءمصرف مواد در جامعه ایرانی است.
پیش بینی تعارض کار- خانواده براساس باورهای غیر منطقی و حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تعارض کار- خانواده بر اساس باورهای غیرمنطقی و حمایت اجتماعی ادراک شده بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه معلمان زن ناحیه سه شهر قم در سال تحصیلی 98-1397 بودند. 322 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون و همکاران (2000)، پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (1969) و پرسشنامه حمایت اجتماعی زمنت (1988) استفاده شد . داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد تمامی مؤلفه های باورهای غیرمنطقی (درماندگی در برابر تغییر (41/0= b )، توقع تأیید (23/0= b )، اجتناب از شغل (44/0 = b ) و بی مسئولیتی هیجانی (54/0= b ) به صورت مثبت تعارض کار- خانواده را پیش بینی می کنند. از بین مؤلفه های باورهای غیرمنطقی، مؤلفه بی مسئولیتی هیجانی سهم بیشتری در تبیین متغیر ملاک داشت (54/0= b ). از بین مؤلفه های حمایت اجتماعی ادراک شده (خانواده، دوستان، دیگران)، تنها مؤلفه حمایت اجتماعی خانواده به صورت منفی تعارض کار- خانواده را پیش بینی می کند ( 26/0- = b ). بر اساس نتایج پژوهش، با کاهش باورهای غیرمنطقی و افزایش حمایت اجتماعی خانواده می توان انتظار داشت که میزان تعارض کار- خانواده در بین معلمان زن کاهش پیدا کند. ازاین رو، پیشنهاد می شود در بین معلمان زن جلسات آموزشی و مشاوره ای جهت شناسایی باورهای غیرمنطقی و همچنین آگاه سازی خانواده ها به منظور آشنایی هرچه بیشتر با منابع حمایت اجتماعی، به منظور تعدیل تعارض کار- خانواده صورت گیرد.
مقایسه سبک زندگی آرامش مدار، کارکرد خانواده و احساس خوشبختی همسران در بین زوجین ازدواج های سفید، سنتی و مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تفاوت سبک زندگی و احساس خوشبختی در بین زوجین با ازدواج سفید، سنتی و مدرن بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مراجعه کننده های زن به مرکز مشاوره بهزیستی شهر آشتیان در سال 1397 بود. نمونه پژوهش شامل 45 نفر از زنان بود که ازدواج های سنتی، مدرن و سفید داشتند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفت، به طوری که در هر گروه 15 نفر جایگزین شدند. تحلیل یافته با استفاده نرم افزار spss-21 با روش تحلیل واریانس یک راهه و چند راهه انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای سبک زندگی آرامش مدار، کارکرد خانواده و احساس خوشبختی زوجین تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه پژوهش این بود که میزان سبک زندگی آرامش مدار در گروه ازدواج های سنتی بیشتر از ازدواج های مدرن و ازدواج سفید بود؛ اما بین ازدواج مدرن و ازدواج سفید در این شاخص، تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین در بخش احساس خوشبختی نشان داده شد که میزان احساس خوشبختی زوجین در ازدواج های مدرن بالاتر از دو گروه دیگر است.
اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
82 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق انجام شد. روش: روش پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر جمع آوری داده ها کمی بود. ااین مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان در آستانه طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه پنج شهر تهران در سال 1399 بودند که از میان آنها تعداد 40 نفر پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی به کمک قرعه کشی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه خودنظم دهی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) بودند. داده ها با روش های مجذور کای، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر سن، تحصیلات و نوع ازدواج تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P). همچنین، گروه ها در مرحله پیش آزمون از نظر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P)، اما در مرحله پس آزمون از نظر آنها تفاوت معناداری داشتند (05/0P<). به عبارت دیگر، رفتار درمانی دیالکتیکی باعث افزایش راهبردهای مثبت خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی و کاهش راهبردهای منفی خودنظم دهی شناختی هیجان در زنان آستانه طلاق شد (001/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمانگران و مشاوران می توانند از روش رفتار درمانی دیالکتیکی در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های روانشناختی زنان در آستانه طلاق به ویژه بهبود خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی آنان استفاده نمایند.
رابطه فردگرایی با تأثیرات زیست محیطی مصرف در بین شهروندان ارومیه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
59 - 78
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توسعه ی پایدار چالش بزرگی برای جوامع در حال توسعه است، چرا که شهروندان آن ها با سبک های زندگی مصرفی، فراتر از ظرفیت زیست محیطی شان از منابع طبیعی استفاده می کنند. چنین تأثیری که از آن تحت عنوان « ردپای اکولوژیک» یاد می شود، در کنار عوامل دیگر، تحت تأثیر عوامل ارزشی و نگرشی مانند فردگرایی، مادی گرایی و مصرف گرایی است. روش: روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شهروندان 15-65 سال شهر ارومیه بوده که از میان آنها 516 نفر با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ردپای اکولوژیک ترنر (2013)، مادی گرایی ریشینس (2004)، مصرف گرایی بیبین (1994) و فردگرایی استفاده شد. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون های مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که متغیرهای فردگرایی (بصورت غیر مستقیم از طریق مصرف گرایی و مادی گرایی) و مادی گرایی (بصورت مستقیم)، اثری مثبت و معنی دار (در سطح معنی داری کمتر از 01/0) بر میزان ردپای اکولوژیک مصرف در بین شهروندان ارومیه ای دارند. بر اساس نتایج حاصل از برازش مدل مسیر، متغیرهای مستقل تحقیق حدود 20 درصد از تغییرات ردپای اکولوژیک را تبیین کردند. نتیجه گیری: جهت گیری های ارزشی فردگرایانه و مادی گرایانه از عوامل اصلی مؤثر بر ردپای اکولوژیک شهروندان است و ضروری است، جهت کاستن اندازه ردپا، مداخلات رسمی و غیررسمی آموزشی و فرهنگ سازی در دستور کار مسئولین امر قرار گیرد.
مقایسه دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
79 - 102
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف مقایسه دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی- مقایسه ای بوده و نمونه آن متشکل از 100 زن و مرد ساکن در منازل شخصی و آپارتمانی شهر رشت بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس واکنش روانی هانگ و فادا (1996) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و چندمتغیری استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی مکان، واکنش روانی و بهزیستی اجتماعی در ساکنان منازل شخصی (ویلایی) و آپارتمانی شهر رشت تفاوت معنی داری دارد (05/0>p). به عبارت دیگر، ساکنان منازل شخصی در مقایسه با ساکنان منازل آپارتمانی از دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی بیشتری برخوردار بودند و نیز واکنش روانی ساکنان منازل آپارتمانی بیشتر از ساکنان منازل شخصی بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که برای افزایش دلبستگیِ مکان، بهزیستی اجتماعی و کاهش واکنش روانیِ ساکنان منازل آپارتمانی، ضروری است، در حوزه برنامه ریزی و طراحی مکان در راستای ایجاد تجارب ادراکی- حسی و پیوندهای شناختی، عاطفی و رفتاری مثبت ساکنان بررسی های بیشتری صورت گیرد.