فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مطالعات نقش عوامل خطرساز روانی - اجتماعی و رفتاری را در سبب شناسی و فیزیوپاتولوژی اختلالات قلبی - عروقی نشان داده است. مطالعات قبلی ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و افزایش خطر ابتلا به بیماری های قلبی را نشان داده است. در سال های اخیر یک سازه شخصیتی جدید تحت عنوان سنخ شخصیت D مطرح شده است. این سنخ از شخصیت، از طریق تمایل همزمان به تجربه هیجانات منفی (عواطف منفی) و اجتناب از ابراز این هیجانات در تعاملات اجتماعی با دیگران (بازداری اجتماعی) مشخص می شود. تشخیص این سنخ شخصیتی با مقیاس های اندازه گیری ویژگی های مذکور امکان پذیر است. برخی شواهد نقش عوامل ارثی را در تکوین این ویژگی ها تایید می نماید. بررسی یافته های مطالعات مختلف نشان داد سنخ شخصیت D یک عامل خطر مستقل برای بروز آشفتگی های روان شناختی، بیماری های قلبی، پیش آگهی بد در بیماران قلبی و افزایش مرگ و میر است. شواهد ارتباط بین سنخ شخصیتی D و واکنش پذیری قلبی - عروقی، بی نظمی در محور HPA و به دنبال آن افزایش سطح کورتیزل و فرآیندهای سایکونوروایمونولوژی را تایید می نماید. این تغییرات ممکن است عوامل واسطه ای بین سنخ شخصیت D و پیامدهای بالینی در بیماران قلبی باشد. شناسایی بیماران قلبی با سنخ شخصیت D و استفاده از مداخلات روان شناختی در توانبخشی آنان ضروری به نظر می رسد. به علاوه، سنخD یک سازه شخصیتی است که نه تنها می تواند در مورد بیماری های قلبی مورد توجه قرار گیرد بلکه در مورد سایر اختلالات روان - تنی نیز قابل بررسی می باشد.
بررسی رابطه شادکامی و سلامت روان در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان
حوزه های تخصصی:
هدف؛ هدف پژوهش بررسی رابطه شادکامی و سلامت روان در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان بوده است. روش؛ روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان در سال تحصیلی 90-1389 و نمونه آن را 300 نفر از این دانشجویان که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، تشکیل می دهند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت از پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه چک لیست سلامت روان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار، از روش های آمار استنباطی همانند ضریب همبستگی ساده پیرسون استفاده شد. یافته ها؛ نشان داد که بین رابطه شادکامی و سلامت روان دانشجویان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد(05/0>p). نتیجه گیری؛ معمولا انسان ها به دنبال شادمانی هستند و شادمانی اهمیت ویژه ای در زندگی مردم دارد. در حالی که تجربه ی استرس، احساس شادکامی را به طور معنی داری کاهش می دهد.
بررسی رابطه باورهای انگیزشی و راهبردهای شناختی - فراشناختی با پیشرفت تحصیلی: آزمون مدل های رقیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی روابط بین باورهای انگیزشی (باورهای خودکارآمدی، باورهای کنترل در یادگیری و اضطراب آزمون) و راهبردهای شناختی و فراشناختی (تفکر انتقادی، خودنظم بخشی فراشناختی، مدیریت زمان و مکان مطالعه، کمک طلبی از همسالان) با پیشرفت تحصیلی، در دانش آموزان دختر سوم دبیرستان رشته علوم انسانی، با استفاده از مدل علی است.
روش: برای انتخاب گروه نمونه، از روش نمونه گیری چندمرحله ای استفاده شد؛ بدین شکل که از بین دانش آموزان دختر که در سال تحصیلی 89-1388 در دبیرستان های شهر تهران در رشته علوم انسانی تحصیل می کردند، 250 نفر انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای ارزیابی همه متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری استفاده شد. در این پژوهش، معدل پایان سال تحصیلی دانش آموزان در پنج درس اختصاصی، به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنها در نظر گرفته شد. یافته ها با روش های آماری تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل و برای بررسی روابط علی بین متغیرهای پژوهش، دو مدل مفهومی آزموده و مقایسه شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش از برازش بهتر مدل دوم با یافته ها حمایت می کنند. در این مدل، دو متغیر باورهای خودکارآمدی و باورهای کنترل یادگیری، به عنوان متغیرهای برون زاد؛ و متغیرهای تفکر انتقادی، خودنظم بخشی فراشناختی، مدیریت زمان و مکان مطالعه، کمک طلبی از همسالان، اضطراب آزمون و پیشرفت تحصیلی متغیرهای درون-زاد در نظر گرفته شدند. با این حال، هر دو مدل نشان دهنده وجود روابط علی معنادار بین باورهای انگیزشی، راهبردهای شناختی و فراشناختی با پیشرفت تحصیلی هستند.
نتیجه گیری: دانش آموزان با خودکارآمدی بیشتر، از راهبردهای شناختی و فراشناختی بیشتری استفاده می کردند، اضطراب آزمون کمتری داشتند و در نتیجه پیشرفت تحصیلی آنها بیشتر بود.
ابزارهای روان شناختی: پرسشنامه اطلاعات شخصی وودورث
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه بین سلامت سازمانی با اثر بخشی مدیران مدارس مدیریت آموزش و پرورش شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین سلامت سازمانی با اثر بخشی مدیران مدارس مدیریت آموزش و پرورش منطقه 5 شهر تهران بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دبیران (ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان) مدارس دولتی مدیریت آموزش و پرورش منطقه پنج شهر تهران (3509 نفر) می باشد و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 346 نفر تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی ساده و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. روش انجام این پژوهش از نوع همبستگی می باشد. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه سلامت سازمانی (OHI) و اثر بخشی سازمانی استفاده شد. روایی صوری و محتوایی آنها با استفاده از منابع موجود و نظرات صاحب نظران بدست آمد و اعتبار آنها از راه اجرای آزمایشی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای سلامت سازمانی 0.89 درصد و برای اثر بخشی سازمانی 0.91 درصد تعیین گردید. برای بررسی ابعاد سلامت سازمانی، از الگویی که سلامت سازمانی را به شش بعد ساخت دهی، ملاحظه گری، پشتیبانی منابع، روحیه، تاکید علمی و یگانگی نهادی تقسیم کرده، استفاده شده است و جهت بررسی اثر بخشی از الگویی که اثر بخشی را به شش بعد رهبری، یاری رساندن به دانش آموزان، روابط سازنده با اولیا، برخورد شایسته با معلمین، مهارت در ارزشیابی کارکنان و اداره امور مدرسه از دید دبیران می سنجد، استفاده شده است. در این پژوهش ارتباط سلامت سازمانی و ابعاد آن با اثر بخشی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بین کلیه ابعاد سلامت سازمانی (ساخت دهی، ملاحظه گری، پشتیبانی منابع، روحیه، تاکید علمی و یگانگی نهادی) و اثر بخشی سازمانی رابطه معنی دار وجود دارد و اگر مدیران مدارس در به کاربردن روشهای ایجاد سلامت سازمانی تلاش کنند، اثر بخشی مدارس آنها در تمام ابعاد بهبود خواهد یافت.
یادیارها در تدریس کلمات انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه حدود یک هفتم مردم دنیا به زبان انگلیسی سخن می گویند و شمار زیادی آن را به عنوان زبان دوم یا زبان خارجی می آموزند. این زبان امروزه به عنوان یک زبان بین المللی، از لحاظ علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از این رو بسیاری از نظام های آموزش رسمی، آموزش این زبان را در برنامه درسی خود گنجانده اند. در نظام رسمی آموزش ایران، آموزش زبان انگلیسی از سال اول راهنمایی آغاز شده و تا پایان دورة پیش دانشگاهی ادامه می یابد. در فرایند یادگیری زبان های خارجی، یادگیری لغت از جایگاه مهمی برخوردار است؛ چراکه تفاوت زبان ها با یکدیگر بیشتر به حوزة لغت مربوط می شود؛ و بسیاری از زبان ها از جمله زبان فارسی و انگلیسی در قسمت دستور زبان دارای اشتراکات فراوانی هستند. فراگیران زبان برای بخاطر سپاری درازمدت معانی لغات انگلیسی، ممکن است از راهبردهای متنوعی استفاده کنند که احتمالاً رایج ترین آن تکرار ساده است. اما این راهبرد «در دسترس» نمی تواند همواره اثربخش باشد، لذا باید به دنبال راهبردهای دیگر- و احتمالاً اثربخش تر- نیز بود. از جملة این راهبردها می توان به تکنیک های یادیار، از جمله «کلمه کلید» و «تصویرسازی ذهنی» اشاره کرد که بکارگیری آن برای یادگیری لغات زبان های خارجی در دیگر نقاط دنیا به کرات مورد تأیید قرار گرفته است. پژوهش حاضر تأثیر این دو راهبرد را در یادگیری و یادداری کلمات انگلیسی در مقایسه با روش سنتی تکرار، از سوی دانش آموزان فارسی زبان مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش سه گروه از دانش آموزان سوم راهنمایی به شیوه تصادفی مرحله ای انتخاب شده و از آنها خواسته شد که مجموعه ای از کلمات انگلیسی و معانی آنها را با سه شیوه متفاوت تصویرسازی ذهنی، کلمه کلید و تکرار ساده به خاطر بسپارند. تجزیه و تحلیل نتایج پس آزمون های مربوط به یادگیری و یادداری نشان داد که روش کلمه کلید در هر دو مورد نسبت به دو روش دیگر در سطح معناداری مؤثرتر عمل می کند. نتایج همچنین تفاوت معناداری را بین روش تکرار و روش تصویرسازی در یادگیری و یادداری معانی کلمات انگلیسی نشان نداد.
رابطه جرات ورزی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه میزان جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش و عادی و همچنین بررسی روابط موجود بین این متغیرها صورت گرفت. روش: این پژوهش از نوع همبستگی است. بدین منظور 60 دانش آموز تیزهوش (30 پسر و 30 دختر) و 60 دانش آموز عادی (30 پسر و 30 دختر) به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه جرات ورزی گمبریل و ریچی و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و همین طور معدل درسی مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روشهای آماری تحلیل واریانس چند متغیره، ضریب همبستگی دو متغیره و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان تیزهوش در هر سه متغیر جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی بر دانش آموزان عادی برتری داشتند، اما تفاوتی بین متغیرهای فوق در دو جنس ملاحظه نشد. از سوی دیگر هر سه متغیر جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان عادی دارای رابطه معنادار بودند، اما در دانش آموزان تیزهوش تنها بین دو متغیر جرات ورزی و عزت نفس رابطه وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جرات ورزی و عزت نفس، توانایی پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عادی را داشتند. نتیجه گیری: برتری دانش آموزان تیزهوش بر دانش آموزان عادی در سه متغیر: جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی مورد تایید قرار گرفت. بعلاوه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از روی داده های جرات ورزی و عزت نفس قابل پیش بینی است.
رابطه ابعاد شخصیت و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش رابطه بین ابعاد شخصیت و ناگویی خلقی در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه ابعاد شخصیت شامل نوروزگرایی، برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی با ناگویی خلقی و مولفه های آن شامل دشواری در شناسایی احساسات، دشواری در توصیف احساسات و تفکر عینی (غیرتجسمی) بود. سیصد و چهل و شش دانشجو (156 پسر و 190 دختر) از رشته های مختلف دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنی ها خواسته شد "مقیاس شخصیت NEOPI-R" و نسخه فارسی "مقیاس ناگویی خلقی تورنتو FTAS-20-" را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون تحلیل واریانس چند متغیره، ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین نوروزگرایی و ناگویی خلقی رابطه مثبت معنادار و بین برونگرایی و تجربه پذیری با ناگویی خلقی رابطه منفی معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های این پژوهش، نوروزگرایی، برونگرایی و تجربه پذیری می توانند تغییرات مربوط به ناگویی خلقی و مولفه های آن را پیش بینی کنند. نوروزگرایی با افزایش ناگویی خلقی و برونگرایی و تجربه پذیری با کاهش ناگویی خلقی در ارتباط قرار می گیرد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که خصیصه های شخصیتی بر توانمندی های فرد در زمینه پردازش شناختی اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها تاثیر می گذارند. نتایج و پیامدهای پژوهش در این مقاله تشریح و تبیین خواهند شد
بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر ابراز وجود، خودکارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس پژوهش، هوش هیجانی، توانایی فرد را در مقابله با استرس ها و اقتضاهای محیطی افزایش می دهد (بار - اون، 1997). در این پژوهش به روش نیمه آزمایشی همراه با گروه کنترل، به تعداد 20 نفر از دانش آموزان دارای معدل تحصیلی پایین تر از 12، طی 10 جلسه مهارت های هوش هیجانی آموزش داده شد. با استفاده از پرسشنامه های ASRI، خودکارآمدی شرز و GHQ به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تاثیر آموزش هوش هیجانی بر قدرت ابراز وجود، خودکارآمدی و سلامت عمومی دانش آموزان بررسی شد نتایج بیانگر تاثیر معنی دار این آموزش ها بر متغیرهای وابسته بود.
حساسیت اضطرابی: مفاهیم و دیدگاهها
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت وابسته
اثربخشی تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در درمان یک مورد اختلال وسواسی - اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، معرفی و بررسی اثربخشی تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در کاهش علایم وسواسی یک مورد خاص اختلال وسواسی - اجباری است.
روش: در یک بررسی تک آزمودنی از نوع طرح A-B، اثر تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی بر یک مورد اختلال وسواسی - اجباری بررسی شد. آزمودنی در مرحله A (خط پایه) و مرحله B (جلسه آخر درمان)، مقیاس وسواسی - اجباری ییل- براون، پرسشنامه کنترل فکر، پرسشنامه فراشناخت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر را تکمیل کرد. در جلسه چهارم و سه ماه پس از پایان جلسات درمانی، یعنی در مرحله پی گیری نیز مقیاس ییل - براون و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس را تکمیل نمود.
یافته ها: در مقیاس ییل - براون، نمره آزمودنی از 36 در مرحله خط پایه به 12 در جلسه هشتم و 10 در مرحله پی گیری تقلیل یافت. در مقیاس کنترل فکر، نمره آزمودنی در زیر مقیاس های تنبیه و نگرانی کاهش معنادار نشان داد. نتایج دیگر، شامل کاهش نمره در زیرمقیاس های پرسشنامه فراشناخت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و افزایش نمره در مقیاس خودکارآمدی عمومی بود.
نتیجه گیری: تکنیک های ذهن آگاهی انفصالی در درمان اختلال وسواسی- اجباری مؤثرند.
تأثیر علوم شناختی بر روانشناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم شناختی به عنوان یکی از دانش های نو در سال های اخیر توسعه قابل ملاحظه ای یافته است، به طوری که پیش بینی می شود با کمک سایر دانش های جدید از جمله فن آوری زیستی، فن آوری اطلاعات و فن آوری نانو تحول عمیقی در زندگی بشر ایجاد کند. این دانش که حوزه ای میان رشته ای مرکب از علم اعصاب، روانشناسی، زبان شناسی، هوش مصنوعی و فلسفه ذهن است، تأثیر چشمگیری بر روانشناسی داشته است، تا آنجا که امروزه رویکرد شناختی در اکثر دانشکده ها، مراکز تحقیقاتی و کتابها و مجله های روانشناسی گرایش حاکم به شمار می رود.
روانشناسی شناختی با تکیه بر تجربه توانسته است قفل های بسیاری را از مغز و ذهن انسان بگشاید و به برکت شناخت مغز و کارکردهای آن اطلاعات با ارزشی درباره ریشه های رفتار آدمی به دست دهد که می تواند به استفاده بهینه از مغز، معالجه آسیب های مغزی و طراحی الگوهای مصنوعی از روی مغز کمک کند. امروزه مغز دیگر جعبه سیاه تلقی نمی شود و بشر نه فقط به درون آن دسترسی دارد، بلکه می تواند در آن مداخله کند.
مداخله در مغز به صور مختلف صورت می گیرد که در این مقاله سعی می شود به برخی از آنها اشاره و آینده علوم شناختی و تأثیر آن بر روانشناسی شناختی بررسی شود؛ آن گاه ضرورت آماده سازی منابع علمی از جمله کتاب های درسی روانشناسی بر اساس آخرین دستاوردهای علوم شناختی و رشته های زیرمجموعه آن و نیز ضرورت تحول در نظام آموزشی کشور مورد تأکید قرار گیرد.
هنجاریابی پرسشنامه کوتاه نشانه های بیماری (BSI) برای اهداف تشخیصی در موقعیت های مشاوره ای و درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش هنجاریابی یک فرم کوتاه ایرانی از پرسشنامه SCL-90-R بر روی دانشجویان بود. برای این منظور یک فرم 51 آیتمی از مجموعه آیتم های این پرسشنامه، که به نظر می آمد، معرف ویژگی های روان سنجی پرسشنامه اصلی باشند، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد 459 نفر به عنوان گروه نمونه، با استفاده از روش خوشه ای چند مرحله ای، از بین دانشجویان دانشگاه های استان های آذربایجان شرقی و غربی انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر اکتشافی بوده که بر اساس روش های روان سنجی انجام گرفته است. مشخصات پرسشنامه BSI، شامل اعتبار و روایی آن مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی اعتبار از دو روش اعتبار بازآزمایی و همسانی درونی (آلفای کرونباخ) استفاده شد. آلفای کرونباخ برای مقیاس ها بین 0.59 و 0.84 و برای کل آزمون برابر 0.95 بود. برای روایی از روش روایی ملاکی (همبستگی مقیاس های پرسشنامه SCL-90-R با پرسشنامه BSI) استفاده شد. نتایج نشان داد که همبستگی معنی داری بین مقیاس های دو پرسشنامه (بین 0.9 و 0.98) وجود دارد. اعتبار بازآزمایی برای 9 مقیاس نیز بین 0.75 و 0.91 بود. نهایتا با استفاده از آزمون t گروه های مستقل میانگین نمرات دانشجویان دختر و پسر در هر یک از مقیاس ها با هم دیگر مقایسه شد و نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین مقیاس های شکایات جسمانی (Som)، حساسیت در روابط متقابل (Ins)، افسردگی (Dep)، اضطراب (Anx)، ترس مرضی (Phob)، افکار پاراتوییدی (Par) وجود دارد و در همه موارد مذکور میانگین نمرات دانشجویان دختر بالاتر از دانشجویان پسر بود.
نقد و بررسی کتاب: نظریه های مربوط به شخصیت؛ مؤلف: دکتر علی اکبر سیاسی
حوزه های تخصصی:
بررسی میزان شیوع اختلالات رفتاری دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان شیوع اختلالات رفتاری دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع همه گیرشناسی است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی مدارس دولتی شهر تهران در سال 1385 است. حجم نمونه 1420 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه علایم مرضی کودکان (CSI-4) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، آمار توصیفی و استنباطی (آزمون دو نسبت مستقل) به کار بسته شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که: 1. بیشتر دانش آموزان دوره ابتدایی (68.9 درصد) فاقد اختلالات رفتاری و 31.1 درصد از آنان دارای اختلالات رفتاری هستند. 2. میزان ترس مرضی دانش آموزان دختر به طور معناداری بیشتر از دانش آموزان پسر است. 3. میزان اختلال تیک صوتی و تیک حرکتی دانش آموزان پسر به طور معناداری بیشتر از دانش آموزان دختر است. 4. میزان اختلال اضطرابی دانش آموزان دختر به طور معنادار بیشتر از دانش آموزان پسر است. 5- میزان اختلال نافرمانی (بی اعتنایی مقابله ای) در دانش آموزان پسر بطور معنادار بیشتر از دانش آموزان دختر است. نتیجه گیری: از یافته های به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد یک سوم از دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تهران دارای اختلالات رفتاری هستند.
رابطه مهارت های ارتباطی و سازگاری زناشویی دردانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت عوامل موثر بر سازگاری زناشویی، رابطه بین مهارت های ارتباطی و سازگاری زناشویی را بررسی می کند. برای این منظور، 132 زوج دانشجو به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. زوجین به مقیاس رضایت زناشویی تجدیدنظر شده (سنایدر، (1997 (MSI-R) و مقیاس مهارت های ارتباطی (نوران، (1967 (CSI) پاسخ دادند. تحلیل نتایج نشان داد که بین مهارت های ارتباطی زوجین همبستگی بالا وجود دارد. همچنین میزان سازگاری زناشویی زوج های دارای مهارت های ارتباطی قوی در ابعاد مختلف روابط زناشویی، به طور معنادار بیشتر از زوج های دارای مهارت های ارتباطی ضعیف بود. این نتایج لزوم توجه به نقش مهارت های ارتباطی در نیل به سازگاری زناشویی و پیشگیری از ناسازگاری را خاطر نشان می سازد.