فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۲۱ تا ۶٬۹۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
73 - 82
حوزه های تخصصی:
جو اخلاقی سازمان بیانگر ادراک اشخاص از سازمان خودشان هست و بر دیدگاه و رفتار آنان تاثیرگذار است و به عنوان چارچوبی برای مراجعه ی کارمندان سازمان استفاده می شود. فضای پسندیده، اساسی برای نشان اعمال و همفکری ها آماده می سازد. از این رو جو اخلاقی ویژگی یک سازمان را نشان می دهد و در حقیقت متغیری سازمانی است که قادر است شرایط کاری را عوض یا تقویت کند. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی (مدل معادلات ساختاری) می باشد، که با هدف بررسی نقش واسطه ای فرهنگ اخلاقی در رابطه ی رهبری اخلاقی و فضیلت سازمانی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را معلمان دوره ابتدایی شاغل در شهرستان نمین به تعداد 381 نفر تشکیل داده که بر اساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 181 نفر (96 نفر زن و 85 نفر مرد) با روش نمونه گیری خوشه ای و طبقه ای انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه های استاندارد، رهبری اخلاقی کالشون و همکاران (2011)، فرهنگ اخلاقی گوبل و همکاران (2011) و فضیلت سازمانی کامرون و همکاران (2004) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار های Spss21و lisrel8 انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن است رهبری اخلاقی بصورت مستقیم 18/. درصد از واریانس فضلیت سازمانی و با نقش واسطه ی فرهنگ اخلاقی 38/. درصد از واریانس این متغیر را تبیین می نماید. این یافته نشان می دهد رابطه بین دو متغیر رهبری اخلاقی و فضیلت سازمانی توسط متغیر فرهنگ اخلاقی تشدید می شود.
تحلیل ساختار عاملی نسخه فارسی مقیاس نگرش نسبت به هیجانات در بین دانش آموزان متوسطه دوم شهر ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
45 - 54
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل ساختار عاملی نسخه فارسی مقیاس نگرش نسبت به هیجانات در بین دانش آموزان متوسطه دوم شهر ایذه در پائیز سال 1398 انجام شد. روش پژوهش با تکیه بر روش های روانسنجی (تحلیل عاملی) و ابزار مورد استفاده مقیاس نگرش نسبت به هیجانات نتذر و همکاران (2018) بوده است. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه دوم شهر ایذه و نمونه آماری 530 نفر دانش آموز بوده که به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها در بررسی ساختار عاملی، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی و در بررسی اعتبار، ضریب آلفای کرونباخ بوده است که به میزان 83/0 حاصل شد. یافته ها نشان داد ساختار عاملی بدست آمده طی تحلیل اکتشافی از شاخص های برازندگی (CFI، GFI، RFI، NFI، IFI) مطلوبی برخوردار بوده است که پوشش دهنده 10 عامل در قالب دو بعد نگرش و ارزیابی احساس خشم، لذت، غم، رنجش و ترس می باشد. نتایج نشان داد نسخه فارسی مقیاس مذکور دارای ساختار عاملی و اعتبار قابل قبولی است و تحت تاثیر تغییرات فرهنگی قرار نگرفته و برداشت دانش آموزان ایرانی (آسیایی) نسبت به نگرش و ارزیابی هیجانات با دانش آموزان اروپایی مشابه است.
مدل یابی بلوغ اجتماعی در زوجین بر اساس رضایت جنسی، بهزیستی ذهنی، رفتارهای کنترل گرایانه با میانجیگری صمیمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
326 - 350
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف، ارائه مدل یابی بلوغ اجتماعی در زوجین بر اساس رضایت جنسی، بهزیستی ذهنی، رفتارهای کنترل گرایانه با میانجیگری صمیمیت انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش مقطعی از نوع همبستگی و جامعه آماری را زوجین شهر تهران شهر تهران در سال 1398 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 370 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های بلوغ اجتماعی رائو (1990)، رضایت جنسی هادسون (1981)، بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003)، رفتارهای کنترل گرایانه گراهام-کوان و آرچر (2005) و صمیمیت والکر و تامپسون (1983) بود. داده های جمع آوری شده از روش تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رضایت جنسی با بلوغ اجتماعی با نقش میانجی صمیمیت رابطه مثبت وجود دارد (05/0=P)؛ بین بهزیستی ذهنی با بلوغ اجتماعی با نقش میانجی صمیمیت رابطه مثبت وجود دارد. بین رفتارهای کنترل گرایانه با بلوغ اجتماعی با نقش میانجی صمیمت رابطه منفی وجود دارد (05/0=P). نتیجه گیری: بنابراین توجه به متغیرهای مذکور در طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
پیش بینی تکانشگری در نوجوانان براساس صفات شخصیت و مهارت های حل مسئله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
324 - 340
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی تکانشگری در نوجوانان بر اساس صفات شخصیت و مهارت های حل مساله اجتماعی بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر متوسطه اول و دوم مدارس منطقه 10 شهر تهران در سال 1398 به تعداد 600 نفر تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از روش کوکران به مقدار 155 نفر به دست آمد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه تکانشگری بارات (1959)، ویژگی های شخصیتی نئوکاستا و مک کری (1992) و مهارت های حل مساله اجتماعی دزوریلا و همکاران (2002) بودند. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها در دو بخش توصیفی و استنباطی ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد مؤلفه های حل مسئله اجتماعی در مجموع 3/34 درصد از واریانس تکانشگری را در نوجوانان تبیین نموده است؛ همچنین از بین مؤلفه های حل مسئله اجتماعی، جهت گیری مثبت نسبت به مسئله به صورت منفی و جهت گیری منفی و سبک تکانشی/ بی دقتی آن به صورت مثبت و معنادار تکانشگری در نوجوانان را پیش بینی می کند. همچنین با ورود صفات شخصیت در معادله پیش بینی و با کنترل اثر مؤلفه های حل مسئله اجتماعی، مقدار واریانس تبیین شده تکانشگری 8/5 درصد افزایش یافته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مشخص کرد که از بین صفات شخصیت، روان رنجورخویی به صورت مثبت و برونگرایی و توافق پذیری به صورت منفی و معنادار تکانشگری را در نوجوانان پیش بینی می کنند.
پژوهش تک آزمودنی بهبود مهارت های ارتباطی و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع ۲ (HSAN2) با روش درمان غیرفعال سازی ذهنیت (MDT)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۷)
111 - 122
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان غیرفعال سازی ذهنیت (MDT) در بهبود مهارت های ارتباطی و عزت نفس بیماران مبتلا به اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خود مختار نوع ۲ (HSAN2) بود. طرح پژوهش حاضر، طرح شبه آزمایشی تک موردی با طرح خط پایه ی چندگانه بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل 50 بیمار دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع 2 در سطح جهان بود. نمونه ی آماری این پژوهش شامل 2 نفر بود که با روش نمونه گیری هدفمند یک نفر از ایران و یک نفر از کانادا با ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به پرسشنامه ی مهارت های میان فردی (ICSQ) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (RSES) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از معناداری بالینی، ترسیم دیداری، بهبود تشخیصی و شاخص های ششگانه کارایی تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج، درصد بهبودی کلی پس از درمان برای مهارت های ارتباطی 65/52 و برای عزت نفس 57/53 بود. براساس نتایج می توان نتیجه گرفت که درمان غیرفعال سازی ذهنیت با شناسایی باورهای هسته ای ناسازگار و جایگزین ساختن آنها با جایگزین های سازنده از راه فرآیند اعتباردهی، شفاف سازی و مسیردهی مجدد به طور معناداری در بهبود مهارت ارتباطی و عزت نفس بیماران دچار اختلال ارثی سیستم عصبی، حسی و خودمختار نوع 2 (HSAN2) موثر بود.
نقش رفتار جامعه پسند در ارتقای بهزیستی روان شناختی دانشجویان با واسطه گری هیجانات مثبت و تعدیل گری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهزیستی روان شناختی به کیفیت تجربه شده زندگی اشاره می کند و منعکس کننده عملکرد و تجربه روان شناختی مطلوب است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش رفتار جامعه پسند در ارتقای بهزیستی روان شناختی دانشجویان با واسطه گری هیجانات مثبت و تعدیل گری تنظیم هیجان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز شاغل به تحصیل در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود که 200 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS 24 و PLS-3 صورت گرفت. نتایج نشان داد رفتار جامعه پسند بر بهزیستی روان شناختی ( 016/0 P= ، 176/0= β) و هیجانات مثبت ( 001/0 P< ، 304/0= β) اثر مثبت و معنادار دارد. هیجانات مثبت ارتباط بین رفتار جامعه پسند و بهزیستی روان شناختی را واسطه گری کرد ( 001/0 P< ، 110/0= β). همچنین، اثر تعاملی ارزیابی مجدد (یکی از خرده مقیاس های تنظیم هیجان) و رفتار جامعه پسند بر بهزیستی روان شناختی مثبت و معنادار بود ( 001/0 P< ، 203/0= β). رفتار جامعه پسند در کنار راهبردهای انطباقی تنظیم هیجان به واسطه ایجاد هیجانات مثبت در دانشجویان، بهزیستی روان شناختی آنها را تسهیل می کند؛ بنابراین، پیامدهای مثبت رفتار جامعه پسند علاوه بر آن که دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد، بر شخص فاعل نیز اثر می گذارد هرچند شخص فاعل چنین انتظاری نداشته باشد.
مقایسه کنش های اجرایی در افراد مبتلا به اختلال احتکار و گروه بدون نشانه های بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کنش های اجرایی (حافظه کاری، توجه پایدار و بازداری پاسخ) در افراد دارای اختلال احتکار و بهنجار انجام گرفت. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری آن را افراد مراجعه کننده به مرکز بهداشت شماره 3 شهر مشهد در نیمه نخست سال 1396 تشکیل می دادند. نمونه آماری شامل 30 از افراد دارای اختلال احتکار و 30 نفر از افراد بهنجار بود. گردآوری داده ها با مصاحبه ساختاریافته، نسخه بازنگری شده رفتار ذخیره ای فراست و استکتی (سال)، آزمون های کامپیوتریان- بک و دیداری- شنیداری صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری میان افراد دارای اختلال احتکار و افراد بهنجار در پاسخ های درست (001/0=P، 55/38=F)، توجه پایدار شنیداری (001/0=P، 48/61=F) و توجه پایدار دیداری(001/0=P، 49/12=F) وجود دارد و افراد دارای اختلال احتکار از میانگین کمتری برخوردارند. در میانیگن زمان واکنش تفاوت ها معنادار بوده (001/0=P، 36/684=F) و افراد بهنجار میانگین بالاتری داشتند. در بازداری پاسخ دیداری و شنیداری تفاوت معناداری به دست نیامد(05/0<P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد افراد دارای اختلال احتکار در کنش های اجرایی (حافظه کاری و توجه پایدار) ضعیف تر از افراد بهنجار است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، استرس ادراک شده،کیفیت زندگی، تبعیت از درمان و شاخص های زیستی ( A1C) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
95 - 114
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، استرس ادراک شده ،کیفیت زندگی ، تبعیت از درمان و شاخص های زیستی ( A1C) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل همراه با سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ( دو ماهه ) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو که دارای پرونده در انجمن دیابت شهر اصفهان در سال 1398و 1399 بودند. حجم نمونه برای هر گروه 15 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود و افراد پس از انتخاب، به صورت تصادفی در دو گروه درمان پذیرش و تعهد (15=n) و گروه کنترل (15=n) جایگزین شدند. در این پژوهش داده ها با استفاده از پرسشنامه خصوصیات دموگرافیک، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی، پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه تبعیت درمانی، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران دیابتی، پرسشنامه پذیرش و عمل، ویرایش دوم و آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله (ای. وان.سی) (HbA1c) بدست آمدند. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، استرس ادراک شده ،کیفیت زندگی ، تبعیت از درمان و شاخص های زیستی ( A1C) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اثربخش است.
رابطه بین مکانیسم های دفاعی و سبک های هویت با تاب آوری در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
199 - 222
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر تعیین رابطه بین مکانیسم های دفاعی و سبک های هویت با تاب آوری در اوایل و اواخر نوجوانی است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. بر همین اساس، از بین کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهرستان جم در سال تحصیلی جاری، تعداد 300 نفر (150 دختر و 150 پسر)، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و از آن ها خواسته شد تا پرسشنامه های سبک های هویت، مکانیسم های دفاعی و مقیاس تاب آوری را تکمیل نمایند. یافته ها: نتایج به طور کلی نشان داد که بین سبک هویت اطلاعاتی، سبک هویت سردرگم/اجتنابی و هنجاری با تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود ندارد. بین جرئت ورزی با تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین سرسختی با تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مکانیسم های دفاعی رشد یافته با تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مکانیسم های دفاعی رشد نایافته با تاب آوری رابطه معناداری وجود ندارد. بین مکانیسم دفاعی روان آزرده با تاب آوری رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین نشان داده شد که میانگین سبک هویت اطلاعاتی در اواخر دوره نوجوانی افزایش می یابد و بین نوجوانان دختر و پسر از نظر متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق می توان نتیجه گرفت که جرئت ورزی و سپس سرسختی و مکانیسم های دفاعی رشد یافته مهم ترین پیش بین های تاب آوری نوجوانان هستند..
اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان از خانواده طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
223 - 235
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدل درمان متمرکز بر طرح واره یانگ تلفیقی ابتکاری از رفتاردرمانی شناختی با گشتالت و روابط موضوعی رویکردهای روان کاوی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثر آموزش گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرح واره بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان از خانواده طلاق انجام پذیرفت. روش: پژوهش در چارچوب طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان از خانواده طلاق در بهزیستی قائم شهر در سال 1397 بود که از بین آن ها 40 نفر به صورت نمونه در دسترس انتخاب گردیده و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1988) استفاده شد و مطابق با طرح آزمودنی ها در دو مرحله قبل و بعد از اجرای آموزش گروهی به سنجش درآمدند. برنامه اجرایی به مدت 8 جلسه آموزش گروهی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه، آموزشی دریافت نکرد. یافته ها: جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس تک متغیری استفاده شده و یافته ها حاکی از آن بود که گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرح واره، بر حوزه های بریدگی/ طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل و دیگر جهت مندی در دختران نوجوان از خانواده طلاق قائم شهر تأثیر دارد. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش تأیید کننده اثربخشی طرح واره درمانی در اصلاح طرح واره های ناسازگار بوده و قادر است دختران نوجوان از خانواده طلاق را در تعدیل طرح واره ها یاری نماید و می تواند به عنوان الگویی ثمربخش در مشاوران روان شناختی دختران مقیم بهزیستی مورد استفاده قرار بگیرد.
Improving the Health-Related Quality of Life in Adolescents with Internet Gaming Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Objective: <span class="fontstyle2">The present study aimed to examine whether the treatment of Internet Gaming Disorder (IGD) in adolescents via Attentional Bias Modification (ABM) improves their health-related quality of life. Method: <span class="fontstyle2">34 adolescents with IGD who were 12-17 years old were randomly assigned to experimental (n = 16) and control (n = 18) groups. The experimental group received ABM, while no interventions were delivered to the control group. Attentional bias, IGD severity, and health-related quality of life were assessed using Modified Stroop Task, Internet Gaming Disorder-20 (IGD-20), and KIDSCREEN-52 questionnaires, respectively. Data from pre-test, posttest, and two months follow-up measurements were analyzed using two-way mixed measures ANOVA and Fisher’s least significant difference (LSD) via SPSS software. Results: <span class="fontstyle2">ABM successfully reduced attentional bias and IGD severity and improved health-related quality of life in adolescents of the experimental group (p < 0.05). These significant changes were observed at post-test and two months follow-up. Meanwhile, no significant change occurred in the control group (p > 0.05). Conclusion: <span class="fontstyle2">It could be concluded that ABM not only reduces the severity of IGD in adolescents, but also improves their health-related quality of life, although further research is required for the understanding of its mechanisms of effects.
Investigating the role of gender moderator in the effectiveness of the Iranian positive youth development package on the components of social- emotional health(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱
29 - 46
حوزه های تخصصی:
Objective: This study aimed to investigate the role of gender moderators in the effectiveness of the Iranian positive youth development package (IPYD) on the components of social-emotional health. Method: For this purpose, in a quasi-experimental design with pre-test, post-test, and follow-up stage, 60 male and female adolescents aged 15-17 years studying in the academic year 2009-2010 were randomly selected in Isfahan. First, all members of the experimental and control groups completed the Zhou and Ee (2012) Emotional-Social Competency Questionnaire, and then the experimental groups were trained with a researcher-made package for 16 sessions of 45 minutes. In the meantime, the control group benefited from the daily training of the school. At the end of the sessions and 40 days later, all groups completed the questionnaire again. Result: Findings showed that the package of the positive development of Iranian adolescence in the short term has led to an increase in the dimensions of social and emotional health in self-awareness, self-management, social awareness, relationship management, and responsible decision-making in both genders, and in long term has caused an increase in all dimensions in girls (p<0.05). Conclusion: It seems that the Iranian adolescent positive development package is a suitable package to strengthen the components of positive development, achieve emotional-social health, and reduce problems and issues in different areas of developmental periods and the subsequent costs for adolescents, their families, and society. Keywords: Development, Emotional health, gender, Positive psychology, Social health.
آیا جنگ به انسان ها معنای زندگی می دهد؟ بررسی زیربنای روان شناختی پایان ناپذیری جنگ های بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به گواهی تاریخ، انسان ها هیچگاه از جنگیدن با یکدیگر دست نکشیده اند و این پایان ناپذیری و ماندگاری جنگ ها نمی تواند فقط علت های بیرونی (تهدید) داشته باشد بلکه علت های درونی و روان شناختی هم دارد و شناسایی این علت ها برای کاستن از جنگ ها ضروری است. پژوهش کنونی با هدف شناسایی یکی از علت های روان شناختی پایان ناپذیری جنگ های بشری فرض کرد که جنگ به انسان ها معنای زندگی می دهد و لذا انسان ها دوست ندارند به آن پایان دهند. با هدف آزمون این فرض، 397 آزمودنی (190 مرد) با میانگین سنی 35 سال از میان 30 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل تهران و کرج برای این پژوهش به کار گرفته شدند. در یک طرح آزمایشی، آزمودنی ها به گونه تصادفی به دو گروه آزمایش (که جنگ ایران و عراق در ذهن آنان برجسته شد) و گواه (که پیشرفت های علمی ایرانیان در ذهن آنان برجسته شد) گمارده شدند و سپس معناسازی از جنگ ها (متغیر میانجی) با آزمون تدسکی و کالهون (1996) و موافقت با نظامی گرایی/ماندگاری جنگ (متغیر وابسته) با آزمون ویل و ماتیل (2010) اندازه گیری شد. تحلیل های واریانس نشان دادند که گروه آزمایش بیشتر از گروه گواه از جنگها معنا می سازد و با نظامی گرایی/ماندگاری جنگ موافق است، و الگوسازی فرایند شرطی نشان داد که برجسته شدن جنگ در ذهن آزمودنی ها «از راه» معناسازی از جنگ ها به موافقت با نظامی گرایی/ماندگاری جنگ انجامیده است. پس انسان ها از جنگ معنای زندگی می گیرند و این یکی از علت های پایان ناپذیری جنگ های بشری است.
بررسی اعتبار و روایی نسخه فارسی پرسشنامه سبک توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی شناختی دوره نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
۱۲۱-۱۰۶
حوزه های تخصصی:
علی رغم اهمیت روزافزون سازه کنترل توجه در مفهوم سازی آسیب شناسی روانی، مقیاس های معدودی برای اندازه گیری آن تهیه شده است. برخورداری از مقیاسی روا و معتبر برای پژوهش های داخلی در این حوزه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. هدف این پژوهش آماده سازی نسخه فارسی مقیاس سبک توجه و ارزیابی ویژگی های روان سنجی آن بود. ۴۲۶ نفر از دانشجویان با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه برخط بررسی شدند. نسخه فارسی مقیاس حاضر پس از طی مراحل ترجمه- بازترجمه، تنظیم و همراه با پرسشنامه های کنترل توجه (دریبری و رید، 2002) و تفکر ارجاعی (اهرینگ و همکاران، 2011) اجرا گردید. روایی سازه با روش تحلیل عاملی تأییدی و روایی همگرا و واگرا با محاسبه همبستگی پیرسون بررسی شد و برای بررسی اعتبار، از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب بازآزمایی و اعتبار مرکب استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از برازش مدل دو عاملی حواس پرتی/ اجتناب شناختی و تمرکز بود. همبستگی های معنادار بین عوامل به دست آمده با مقیاس های کنترل توجه و تفکر ارجاعی نیز روایی همگرا و واگرای مقیاس را تأیید کردند. اعتبار مقیاس با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای هر دو عامل 75/0 بود و ضریب بازآزمایی عامل حواس پرتی/ اجتناب شناختی و تمرکز به ترتیب 88/0 و 73/0 بود. همچنین میزان اعتبار مرکب نیز به ترتیب برابر با 81/0 و 84/0 بود. به طور کلی می توان گفت نسخه فارسی مقیاس سبک توجه ساختاری دو عاملی داشته و از روایی و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهش های روانشناختی با نمونه ایرانی برخوردار است.
ارائه ی الگوی تلفیقی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی و انگیزه ی تغییر خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۷۶-۵۰
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه ی الگوی تلفیقی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی و انگیزه ی تغییر خشونت خانگی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده از روش هرمنوتیک و تحلیل محتوا انجام شده است. منابع تحلیل جامعه کتب و مقالات مربوط به الگوی مصاحبه ی انگیزشی و مجموعه آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی است که تا سال 1398 منتشر شده است.یافته ها: نتایج پژوهش در بخش کیفی مبتنی بر اصول، فرایند، محتوا و فنون الگوی مصاحبه ی انگیزشی که با جهت گیری هستی شناسی اسلامی در چهاربخش ارائه گردید: که شامل 1.اصول: الف) مقاومت در برابر بازتاب اصلاحی با جهت گیری گفتگو و تدبر، جایز دانستن انتخاب، خودرهبری و مسئولیت پذیری، فهم و توکل، ب) درک انگیزه ی مراجع با اصل تمایز، چند بعدی بودن، احترام ویادآوری، ج)گوش دادن به مراجع با گوش سپاری و به گزینی و همدلی، د)توانمندسازی مراجع با اصل عدل و استوا و اصل توحید، 2.محتوا حاوی گفتگوی تغییرمدار با تمرکز بر غفلت ها، گمانه زنی، مات شدگی و خودمحوری و خودپسندی،3. فرایند شامل الف) درگیر کردن و تمرکز و فرا خواندن و طرح ریختن با آگاهی و خلوص و عمل، 4. .فنون شامل ایجاد سؤال، استماع، سکوت و جدال احسن، مواجهه، خلاصه کردن، استفاده از تمثیل و قصص، تصویرسازی های قرآنی است. نتیجه: از آن جا که در آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی به اصول انگیزشی و فرایند ها و محتوا و روش های هستی شناسانه ی اسلامی در ایجاد انگیزش به ویژه در باب خشونت همراستا با الگوی مصاحبه ی انگیزشی به طور کامل پرداخته شده است و این موارد در جهت فرهنگ اسلامی تفاوت های هستی شناسانه با الگوی مصاحبه ی انگیزشی دارد، بنابراین برای ارائه ی الگوی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی تلفیق دو الگو کاربرد الگوی مصاحبه ی انگیزشی را اثر بخش تر خواهد کرد.
مقایسه تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک و فراشناخت درمانی بر کاهش پرخاشگری نوجوانان پسر فرزند طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۱۰۵-۷۷
حوزه های تخصصی:
هدف: پرخاشگری نوجوانان مایه ی آشفتگی چشمگیر زندگی فردی و میان فردی می شود و در صورت عدم کنترل، موجب تغییر سرنوشت آنان می گردد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه میزان تأثیر درمان فراشناخت و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش پرخاشگری فرزندان نوجوان پسر طلاق بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع گروه گواه نامعادل با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از دانش آموزان پسر فرزند طلاق بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره (ANCOVA) و تحلیل کواریانس چند متغیره (MANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس در نوجوانان تحت مداخله های رفتار درمانی دیالکتیک(05/0p<) و فراشناخت درمانی (01/0>P) را نشان داد. هر دو گروه، پرخاشگری کمتری از نوجوانان گروه کنترل نشان دادند و تفاوت معنی داری بین تأثیر این دو نوع مداخله در کاهش پرخاشگری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش و پیگیری دو ماهه می توان گفت که رفتاردرمانی دیالکتیک از طریق آموزش مؤلفه ی تنظیم هیجانی و فراشناخت درمانی، به شیوه ی تغییر شناخت های منفی و غیرمنطقی موجب کاهش پرخاشگری در بین فرزندان طلاق گردید.
بررسی میزان رعایت اصول نگارشی و روان شناختی در تدوین کتاب ریاضی دوم ابتدایی ازنظر معلمان زن شهرهای اصفهان و تهران
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی میزان رعایت اصول طراحی نگارشی و روان شناختی در کتاب درسی ریاضی دوم ابتدایی ازنظر معلمان بود. جنبه نگارشی به بررسی انسجام متن و سطح دشواری مناسب در کتاب های درسی می پردازد و جنبه روان شناختی به اهمیت نظرات روانشناسی رشد، روانشناسی یادگیری و روانشناسی تربیتی و کاربرد آن ها در برنامه ریزی درسی اشاره دارد. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی انجام شده است. کلیه معلمان زن پایه دوم ابتدایی در شهر های اصفهان و تهران جامعه آماری این پژوهش می باشند. روش نمونه گیری این پژوهش، به شیوه تصادفی ساده بوده و حجم نمونه این پژوهش در شهر اصفهان 86 نفر و در شهر تهران 97 نفر است. داده های موردنیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. برای سنجش روایی پرسشنامه از روایی محتوایی استفاده شد و برای سنجش پایایی، ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. برای تجزیه وتحلیل یافته های حاصل از پرسشنامه، از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی، با استفاده از نرم افزار SPSS-20 استفاده شده است. بر اساس یافته ها، میزان رعایت اصول نگارشی، از سطح میانگین فرضی 2/25 بالاتر است که نشانگر این است تفاوت معناداری در پاسخ دهی افراد وجود نداشته است، اما در حیطه روان شناختی از سطح میانگین فرضی 2/25 پایین تر است که نشانگر این است تفاوت معناداری در پاسخ دهی افراد وجود داشته است و نظرات متفاوت بوده است.
نقش ناگویی هیجانی و سبک های دل بستگی در پیش بینی ترس از ابتلا به بیماری در مادران دارای فرزند دبستانی در هنگام شیوع کرونا ویروس (کووید-19)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش ناگویی هیجانی و سبک های دل بستگی در پیش بینی ترس از ابتلا به بیماری در مادران دارای فرزند دبستانی در هنگام شیوع کرونا ویروس (کووید-19) بود. روش پژوهش کّمی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای فرزند دبستانی شهر تهران در دوران شیوع کرونا در سال 1399 بودند. حجم نمونه 150 نفر از این افراد بر اساس فرمول پلنت از تاباکینگ، فیدل و اولمن (2007) و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به مقیاس ترس از ابتلا به ویروس کرونا (FDCS) ویسی و همکاران (1399)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS) بگبی، پارکر و تیلور (1994) و مقیاس سبک های دل بستگی بزرگسالان (AAS) کولینز و رید (1990) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین ناگویی هیجانی و سبک های دل بستگی با ترس از ابتلا به بیماری در مادران دارای فرزند دبستانی در هنگام شیوع کرونا ویروس (کووید-19) رابطه معنادار وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 75/6 درصد واریانس ترس از ابتلا به بیماری کرونا ویروس به وسیله ناگویی هیجانی و سبک های دل بستگی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ناگویی هیجانی و سبک های دل بستگی نقش مهمی در پیش بینی ترس از ابتلا به بیماری کرونا ویروس (کووید-19) دارند.
بررسی رابطه بین تاب آوری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و پریشانی روان شناختی با اضطراب ناشی از بیماری کرونا در ساکنین شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین تاب آوری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و پریشانی روان شناختی با اضطراب ناشی از بیماری کرونا در ساکنین شهر تهران بود. طرح پژوهش، کّمی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان شهر تهران در سال زمستان 1399 و بهار 1400 بودند. به این منظور تعداد 600 نفر از این افراد با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب خواهند شد و به مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) علیپور و همکاران (1398)، مقیاس تاب آوری (RISC) کانر و دیویدسون (2003)، سیاهه شخصیت هگزاکو (24-BHI) دی ورایز (2013) و پرسشنامه پریشانی روان شناختی کسلر (K-10) کسلر و همکاران (2003) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین تاب آوری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو (صداقت-فروتنی، برون گرایی، توافق، وظیفه شناسی و باز بودن) با اضطراب کرونا رابطه منفی و معناداری وجود دارد (0/01>P). بین ویژگی شخصیتی هگزاکو (هیجان پذیری) و پریشانی روان شناختی با اضطراب کرونا رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/01>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 60/7 درصد واریانس اضطراب کرونا به وسیله تاب آوری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و پریشانی روان شناختی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تاب آوری، ویژگی های شخصیتی هگزاکو و پریشانی روان شناختی نقش مهمی در پیش بینی اضطراب ناشی از بیماری کرونا در ساکنین شهر تهران دارند.
مقایسه سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس و تنظیم شناختی هیجان در زنان مبتلا و غیر مبتلا به بیماری فشارخون
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس و تنظیم شناختی هیجان در زنان مبتلا و غیر مبتلا به بیماری فشارخون بود. روش پژوهش به صورت علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه زنان مبتلا و غیر مبتلا به بیماری فشارخون شهر کرج در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند روی 50 نفر زن مبتلا به فشارخون و 50 نفر غیر مبتلا همتاشده، به لحاظ وضعیت تأهل، تحصیلات و سن انجام شده است. ابزار های به کار گرفته شده شامل پرسشنامه سرسختی روان شناختی لانگ و همکاران (2003)، راهبردهای مقابله با استرس لازاروس و فولکمن (1998) و تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2002) بوده است. در مطالعه حاضر، از تحلیل واریانس چندمتغیره (مانووا) برای تجزیه وتحلیل اطلاعات استفاده شده است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که میانگین نمره راهبردهای مقابله با استرس هیجان مدار و تنظیم شناختی هیجان سازش نایافته در زنان مبتلا به فشارخون به طور معناداری بیشتر از زنان غیر مبتلا بود. همچنین میانگین نمره سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس هیجان مدار و تنظیم شناختی هیجان سازش یافته در زنان غیر مبتلا به فشارخون به طور معناداری بیشتر از زنان مبتلا بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان بیان کرد که سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس و تنظیم شناختی هیجان بر نشانه های بیماری فشارخون و کنترل آن تأثیر می گذارند؛ بنابراین در تدوین برنامه های درمانی توجه به این خصوصیات ضروری به نظر می رسد.