مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کنش های اجرایی (حافظه کاری، توجه پایدار و بازداری پاسخ) در افراد دارای اختلال احتکار و بهنجار انجام گرفت. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری آن را افراد مراجعه کننده به مرکز بهداشت شماره 3 شهر مشهد در نیمه نخست سال 1396 تشکیل می دادند. نمونه آماری شامل 30 از افراد دارای اختلال احتکار و 30 نفر از افراد بهنجار بود. گردآوری داده ها با مصاحبه ساختاریافته، نسخه بازنگری شده رفتار ذخیره ای فراست و استکتی (سال)، آزمون های کامپیوتریان- بک و دیداری- شنیداری صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری میان افراد دارای اختلال احتکار و افراد بهنجار در پاسخ های درست (001/0=P، 55/38=F)، توجه پایدار شنیداری (001/0=P، 48/61=F) و توجه پایدار دیداری(001/0=P، 49/12=F) وجود دارد و افراد دارای اختلال احتکار از میانگین کمتری برخوردارند. در میانیگن زمان واکنش تفاوت ها معنادار بوده (001/0=P، 36/684=F) و افراد بهنجار میانگین بالاتری داشتند. در بازداری پاسخ دیداری و شنیداری تفاوت معناداری به دست نیامد(05/0<P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد افراد دارای اختلال احتکار در کنش های اجرایی (حافظه کاری و توجه پایدار) ضعیف تر از افراد بهنجار است.
ارائه مدل رابطه بین تجارب آسیب زا و اختلال استرس پس از سانحه ساده و پیچیده در زنان و دختران آسیب دیده، با نقش واسطه ای ذهنی سازی و پردازش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان جهانی بهداشت اخیراً یازدهمین نسخه تجدیدنظر شده در طبقه بندی بیماری ها را با گنجاندن اختلال استرس پس از سانحه پیچیده (complex PTSD) منتشر کرده است.در این نسخه، اختلال CPTSD به عنوان یک اختلال متشکل از علائم اختلال استرس پس از سانحه ساده (PTSD) و اختلال در سازماندهی خود (DSO) مطرح شد. با وجود تحقیقات رو به رشد در رابطه با بررسی این طبقه تشخیصی، تا به امروز هیچ تحقیقی در مورد نشانه ها و عوامل خطرساز این اختلال در ایران انجام نشده است. پژوهش حاضر به منظور شناسایی نشانه ها و عوامل خطرساز در قالب متغیرهای میانجی (ذهنی سازی و پردازش هیجانی) انجام شد. در این مطالعه از طرح تحقیقی مقطعی-توصیفی و پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی با تحلیل مسیر استفاده شد. نمونه گیری با روش هدفمند و از جامعه زنان و دختران آسیب دیده 17 تا 60 ساله صورت گرفت و پرسشنامه بین المللی وقایع آسیب زا، چک لیست تجارب آسیب زا، مقیاس ذهنی سازی و مقیاس پردازش هیجانی توسط آنان تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد ذهنی سازی و پردازش هیجانی در ارتباط بین تجارب آسیب زا و PTSD و CPTSD نقش میانجی گرانه معناداری دارند. در نتیجه، با توجه به نقش ذهنی سازی و پردازش هیجانی در رابطه بین تجارب آسیب زا و اختلال PTSD و CPTSD، آموزش فرایندهای تنظیم هیجان و تقویت مهارتهای ذهنی سازی در پیشگیری از این دو اختلال و بالا بردن سطح سازگاری می تواند مؤثر باشد.
نقش تنظیم شناختی هیجان و تحمل پریشانی هیجانی در پیش بینی تاب آوری در زمان شیوع پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تاب آوری در برابر شرایط سخت فعلی (کرونا ویروس) حایز اهمیت است و تحمل پریشانی هیجانی و استفاده از راهبردهای مختلف تنظیم هیجان، می توانند تأثیر مهمی بر نحوه ای خروج افراد از شرایط استرس زا داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تاب آوری افراد بر اساس تحمل پریشانی هیجانی و تنظیم شناختی هیجان انجام شد. روش: این مطالعه، از نوع توصیفی- همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 397 نفر بود که به صورت آنلاین از طریق شبکه های مجازی شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس تاب آوری کارنر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی (2001)، و مقیاس تحمل پریشانی هیجانی (2005) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که پنج متغیر (تمرکز مجدد مثبت ، نشخوار فکری ، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی ، دیدگاه گیری و سرزنش خود) با هم توانستند 449/0 درصد از واریانس تاب آوری را پیش بینی کنند (449/0R2=). همچنین از 4 زیر مؤلفه مقیاس تحمل پریشانی هیجانی سه مولفه برآورد ذهنی پریشانی، تنظیم تلاش ها برای تسکین پریشانی، جذب شدن به وسیله هیجانات منفی با هم توانستند 531/0 درصد از متغیر تاب آوری را پیش بینی کنند. بحث و نتیجه گیری: تقویت راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان و مهارت تحمل پریشانی هیجانی و کاهش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان عامل بسیار مهمی برای پی ریزی برنامه های آموزشی و مداخلات روان شناختی است. از این رو اجرای کارگاه های آموزشی الکترونکی و مجازی مفید واقع می شود.
فرا تحلیل اثربخشی مداخلات مبتنی بر نظریه ذهن بر ابعاد رشدی (شناختی، اجتماعی، هیجانی و شناخت اجتماعی) فراگیران دارای اختلالات عصبی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلالات عصبی رشدی، اختلالاتی هستند که در آن ها رشد و تحول مغز یا دستگاه عصبی مرکزی در دوران رشد مختل می شود و هم زمان با رشد فرد بر حافظه، توانایی یادگیری، هیجانات و روابط اجتماعی تأثیر منفی می گذارد. برای بهبود ابعاد رشد ازجمله رشد شناختی، هیجانی، عاطفی و شناخت اجتماعی این افراد، برنامه های مختلفی وجود دارد که در این میان آموزش نظریه ذهن، یکی از بحث برانگیزترین موضوعات مطرح شده در روانشناسی تحولی است. پژوهش حاضر با روش فراتحلیل و باهدف ترکیب پژوهش های انجام شده درزمینه آموزش نظریه ذهن و ابعاد رشدی فراگیران دارای اختلالات عصبی رشدی انجام شده است. جامعه آماری فراتحلیل حاضر پژوهش های در دسترس مرتبط با آموزش نظریه ذهن و ابعاد رشد است که در بین سال های 1388 تا 1400 منتشرشده اند. بر اساس ملاک های تعریف شده ورود و خروج پژوهش های اولیه و نیز تحلیل حساسیت 64 اندازه اثر از 22 مطالعه اولیه توسط نرم افزار CMA موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اندازه اثر خلاصه مدل تصادفی برابر با 687/0 بود که ازنظر آماری معنی دار بوده و بیانگر تاثیر مثبت آموزش نظریه ذهن و به کاربستن آن بر ابعاد رشدی فراگیران است.
تدوین مدل ساختاری کفایت اجتماعی دختران دبیرستانی بر اساس عواطف مثبت، سرمایه روان شناختی و تصویر از بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل کفایت اجتماعی دختران دبیرستانی بر اساس عواطف مثبت، سرمایه روانشناختی و تصویر از بدن انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان سبزوار در سال تحصیلی ۹۹_ ۱۳۹۸ بودند، که بااستفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، ۲۰۰ نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه کفایت اجتماعی پرندین، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و لوتانز و پرسشنامه عاطفه مثبت واتسون، کلارک و تلگن و پرسشنامه تصویر بدنی کش، وینستد و جاندا استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری پیرسون، سوبل و بوت استراپ و از طریق نرم افزار آماری AMOS و SPSSنسخه 24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تصویر بدنی و عواطف مثبت با نقش واسطه ای سرمایه روانشناختی در تبیین کفایت اجتماعی دانش آموزان نقش دارند که در مجموع 37 درصد از واریانس کفایت اجتماعی دانش آموزان از طریق متغیرهای مدل تبیین شد. اثر مستقیم سرمایه روانشناختی (20/0)، عواطف مثبت (15/0) و تصویر بدنی (48/0) در تبیین کفایت اجتماعی دانش آموزان معنی دار بود. اثر غیر مستقیم تصویر بدنی (18/2=t-value ) و عواطف مثبت (9/1=t-value ) با میانجی گری سرمایه روانشناختی بر میزان کفایت اجتماعی دانش آموزان معنی دار به دست آمد. با توجه به اثر مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای پیش بین و میانجی بر میزان کفایت اجتماعی، به نظر می رسد با تقویت عواطف مثبت، سرمایه روانشناختی و تصویر از بدن می توان کفایت اجتماعی دختران را ارتقا داد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، استرس ادراک شده،کیفیت زندگی، تبعیت از درمان و شاخص های زیستی ( A1C) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، استرس ادراک شده ،کیفیت زندگی ، تبعیت از درمان و شاخص های زیستی ( A1C) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن به صورت دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل همراه با سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ( دو ماهه ) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو که دارای پرونده در انجمن دیابت شهر اصفهان در سال 1398و 1399 بودند. حجم نمونه برای هر گروه 15 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود و افراد پس از انتخاب، به صورت تصادفی در دو گروه درمان پذیرش و تعهد (15=n) و گروه کنترل (15=n) جایگزین شدند. در این پژوهش داده ها با استفاده از پرسشنامه خصوصیات دموگرافیک، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی، پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه تبعیت درمانی، پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران دیابتی، پرسشنامه پذیرش و عمل، ویرایش دوم و آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله (ای. وان.سی) (HbA1c) بدست آمدند. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی، استرس ادراک شده ،کیفیت زندگی ، تبعیت از درمان و شاخص های زیستی ( A1C) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو اثربخش است.
مدل یابی روابط ساختاری شناخت اجتماعی و سبک های هویت با رفتارهای خودآسیب رسان با میانجی گری شفقت به خود در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودآسیب رسانی مکانیسمی که نوجوانان برای محافظت از خود شکننده شان در مقابل فشارهای این دوره از آن استفاده می کنند و اغلب موجب آسیب جدی جسمی و روانی به خود می شوند. برای جلوگیری یا کاهش این رفتارها در نوجوانان، لازم است ابتدا اطلاعات مناسب در مورد این ساختار بدست آورده و عوامل مؤثر بر آنها را شناسایی نمود . روش: براین اساس پژوهش حاضر با هدف مدل یابی روابط ساختاری شناخت اجتماعی و سبک های هویت با رفتارهای خودآسیب رسان با میانجی گری شفقت به خود در نوجوانان انجام شد. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان 16-14 سال که در سال تحصیلی 1400-99 در مدارس دولتی شهر کرج مشغول به تحصیل بودند، که 247 نفر به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی به صورت در دسترس با استفاده از پرسشنامه های سبک های هویت (برزونسکی، 1989) شناخت اجتماعی (نجاتی، و همکاران، 1397) رفتار خودآسیب رسان (کلونسکی و گلن، 2009) شفقت به خود (نف، 2003)، مورد ارزیابی قرار گرفتند . یافته ها و نتیجه گیری: یافته های بدست آمده از ارزیابی مدل پیشنهادی به روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS23 و Smart PLS3 نشان داد اثر مستقیم و منفی سبک های هویت (01/0>P)، و شفقت به خود (05/0>P) بر رفتارهای خود آسیب رسان معنادار است. اثرمستقیم و منفی شناخت اجتماعی بر رفتارهای خود آسیب رسان معنادار است (05/0> P )، اما اثرغیرمستقیم شناخت اجتماعی بر رفتارهای خودآسیب رسان معنادار نیست
فراتحلیل روابط بین مهارت های حل مسئله و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اضطراب یکی از شایع ترین مشکلات در جوامع است. اضطراب باعث اختلال در درک، تفکر و عملکرد بهینه در افراد می شود. مهارت حل مسأله به عنوان یک روش روان درمانی کوتاه مدت برای مدیریت اضطراب و افسردگی حمایت فزاینده ای را دریافت کرده است. پژوهش حاضر با روش فراتحلیل و باهدف ترکیب پژوهش های انجام شده درزمینه رابطه مهارت حل مسأله و اضطراب انجام شده است. روش: جامعه آماری فر اتحلیل حاضر پژوهش های در دسترس در رابطه با مهارت های حل مسأله و اضطراب است که در بین سال های 1386 تا 1400 و 2000 تا 2021 منتشرشده اند. بر اساس ملاک های تعریف شده ورود و خروج برای پژوهش های اولیه و نیز تحلیل حساسیت 69 اندازه اثر از 47 مطالعه اولیه توسط نرم افزار CMA مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که اندازه اثر خلاصه مدل تصادفی برابر با 678/0- بود که ازنظر آماری معنی دار بوده و بیانگر اثر مثبت آموزش مهارت حل مسأله و به کار بستن آن بر کاهش انواع اضطراب ازجمله اضطراب صفت، اضطراب حالت، اضطراب ریاضی، اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی است. همچنین نتایج نشان داد، بین دو جنس در اثربخشی آموزش حل مسأله و به کاربستن آن، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. درحالی که بین انواع اضطراب، نوع روش پژوهش و سن آزمودنی ها تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: درنتیجه ارائه برنامه هایی در راستای آموزش، رشد و ارتقاء مهارت حل مسأله به افراد جامعه، ضرورتی است که باید بیش ازپیش مورد ملاحظه قرار گیرد.
تاثیر ظرفیت هیجانی محرک بر همنوایی حافظه: نقش همدلی عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: همنوایی حافظه زمانی رخ می دهد که حافظه افراد تحت تأثیر یکدیگر قرار بگیرد. معلوم شده که حافظه ما برای محرک های دارای ظرفیت هیجانی قوی تر است و همدلی افراد نیز بر میزان تاثیرپذیری آنها از محرک های هیجانی مؤثر است. بنابراین، می توان انتظار داشت ظرفیت هیجانی تصاویر و میزان همدلی افراد بر همنوایی حافظه آنها تاثیر داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ظرفیت هیجانی تصاویر بر میزان همنوایی حافظه و بررسی نقش همدلی افراد در این رابطه بود. روش: 400 دانشجوی دختر که به طور تصادفی انتخاب شده بودند از نظر میزان همدلی غربالگری شده، سپس نمونه نهایی براساس تحلیل توان آماری به تعداد 60 نفر به صورت تصادفی از چارک های بالا و پایین نمرات همدلی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه همدلی عاطفی(QMEE) و یک آزمون حافظه بازشناسی با استفاده از سیستم تصاویر عاطفی بین المللی (IAPS) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس مکرر و تحلیل کوواریانس مخلوط (SPANCOVA) داده ها نشان داد که همنوایی حافظه در تصاویر با ظرفیت هیجانی منفی نسبت به سایر سطوح ظرفیت هیجانی کمتر رخ داده است (005/0> p). بین افراد دارای همدلی زیاد و کم در میزان همنوایی حافظه در تصاویر با ظرفیت هیجانی مختلف تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با وجود آن که تفاوتی در میزان همنوایی حافظه بین افراد همدل بالا و پایین مشاهده نشد، افراد در تمام ظرفیت های هیجانی دچار همنوایی حافظه می شوند اما این همنوایی در اطلاعات فاقد بار هیجانی بیشتر است.
تبیین شکاف بین قصد- رفتار در رعایت پروتکل های بهداشتی ویروس کرونا براساس متغیرهای خود کنترلی صفتی و کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کووید-19 (COVID-19) یک بیماری بسیار عفونی است که به سرعت در سراسر جهان در حال انتشار است. یکی از اقداماتی که از روزهای اول همه گیری برای جلوگیری از انتشار بیشتر ویروس توصیه شده است، رعایت پروتکل های بهداشتی است. علی رغم توصیه های مکرر، هنوز هم بخش قابل توجهی از افراد ضمن داشتن قصد رعایت پروتکل ها، در رعایت کردن آنها دچار مشکل هستند. پژوهش حاضر با هدف تبیین شکاف بین قصد-رفتار در رعایت پروتکل های بهداشتی ویروس کرونا بر اساس متغیرهای خودکنترلی صفتی و کارکردهای اجرایی طراحی شده است. روش: روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری آن افراد بزرگسالی بودند که به اینترنت دسترسی داشتند. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر از بزرگسالانی بودند که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس و معیارهای ورود انتخاب شدند و پس از همتاسازی در دو گروه با شکاف-قصد بالا و پایین جایگزین شدند . شرکت کنندگان این پژوهش به پرسشنامه های خود کنترلی تانجی (2004) و آزمون های دسته بندی کارت های ویسکانسین (1948)، برو نرو (2002) و حافظه فعال ان بک (1958) و پرسشنامه محقق ساخته شکاف قصد-رفتار پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون یومن ویتنی و آزمون استقلال (کای دو) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین این دو گروه از نظر صفت خودکنترلی تفاوت معناداری وجودندارند، اما از نظر کارکردهای اجرایی تفاوت معناداری وجود داشت (P=0.05). نتیجه گیری: در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که کارکردهای اجرایی در تبدیل قصد افراد به رفتار نقش اساسی ایفا می کند.
رابطه بین مکانیسم های دفاعی و سبک های هویت با تاب آوری در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر تعیین رابطه بین مکانیسم های دفاعی و سبک های هویت با تاب آوری در اوایل و اواخر نوجوانی است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. بر همین اساس، از بین کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهرستان جم در سال تحصیلی جاری، تعداد 300 نفر (150 دختر و 150 پسر)، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و از آن ها خواسته شد تا پرسشنامه های سبک های هویت، مکانیسم های دفاعی و مقیاس تاب آوری را تکمیل نمایند. یافته ها: نتایج به طور کلی نشان داد که بین سبک هویت اطلاعاتی، سبک هویت سردرگم/اجتنابی و هنجاری با تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود ندارد. بین جرئت ورزی با تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین سرسختی با تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مکانیسم های دفاعی رشد یافته با تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مکانیسم های دفاعی رشد نایافته با تاب آوری رابطه معناداری وجود ندارد. بین مکانیسم دفاعی روان آزرده با تاب آوری رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین نشان داده شد که میانگین سبک هویت اطلاعاتی در اواخر دوره نوجوانی افزایش می یابد و بین نوجوانان دختر و پسر از نظر متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق می توان نتیجه گرفت که جرئت ورزی و سپس سرسختی و مکانیسم های دفاعی رشد یافته مهم ترین پیش بین های تاب آوری نوجوانان هستند..
اثربخشی گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرحواره بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان از خانواده طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدل درمان متمرکز بر طرح واره یانگ تلفیقی ابتکاری از رفتاردرمانی شناختی با گشتالت و روابط موضوعی رویکردهای روان کاوی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثر آموزش گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرح واره بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه در دختران نوجوان از خانواده طلاق انجام پذیرفت. روش: پژوهش در چارچوب طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران نوجوان از خانواده طلاق در بهزیستی قائم شهر در سال 1397 بود که از بین آن ها 40 نفر به صورت نمونه در دسترس انتخاب گردیده و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. جهت گردآوری اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1988) استفاده شد و مطابق با طرح آزمودنی ها در دو مرحله قبل و بعد از اجرای آموزش گروهی به سنجش درآمدند. برنامه اجرایی به مدت 8 جلسه آموزش گروهی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه، آموزشی دریافت نکرد. یافته ها: جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس تک متغیری استفاده شده و یافته ها حاکی از آن بود که گروه درمانی شناختی متمرکز بر طرح واره، بر حوزه های بریدگی/ طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل و دیگر جهت مندی در دختران نوجوان از خانواده طلاق قائم شهر تأثیر دارد. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش تأیید کننده اثربخشی طرح واره درمانی در اصلاح طرح واره های ناسازگار بوده و قادر است دختران نوجوان از خانواده طلاق را در تعدیل طرح واره ها یاری نماید و می تواند به عنوان الگویی ثمربخش در مشاوران روان شناختی دختران مقیم بهزیستی مورد استفاده قرار بگیرد.