فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۲۱ تا ۵٬۶۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
161-170
حوزه های تخصصی:
یکی از تغییرات مهم در طول زندگی، رشد جنسی است و لازمهی هدایت آن، برخورداری از اخلاق جنسی است. هدف این پژوهش، شناسایی، طراحی و اعتباریابی مؤلفههای آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی در دوره متوسطه دوم بود. پژوهش حاضر با استفاده از طرح پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی و در بخش کمی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. سپس بر اساس مؤلفههای دست آمده، پرسشنامه 73 گویهای ساخته شد. نمونه آماری در بخش کمی شامل 375 نفر از متخصصان حوزه برنامه درسی و اساتید علوم تربیتی، معاونان و مدیران آموزش و پرورش استان خراسان رضوی و همچنین اعضای هیات علمی و متخصصین حیطه اخلاق بودند. به منظور تجزیهوتحلیل اطلاعات از روش تحلیل عاملی تأییدی و رویکرد مدلسازی معادله ساختاری استفاده شد. یافتههای حاصل از تحلیل مضمون منجر به طراحی مدل آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی با چهار مضمون سازماندهنده اهداف، محتوا، روشهای یادهی-یادگیری و ارزشیابی و 19 مضمون پایه گردید. یافتهها نشان داد که ابزار سنجش از اعتبار عاملی برخوردار بود. همچنین مقادیر مربوط به برآورد ضریب آلفای کرونباخ، به منظور سنجش همبستگی درونی مضامین پایه بالاتر از 7/0 شد، در نتیجه ابزار سنجش مربوط به این مفاهیم از دقت اندازهگیری کافی برخوردار بود. بر اساس یافتههای حاضر میتوان بیان نمود که گنجاندن مؤلفههای آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی میتواند در تربیت اخلاق جنسی در بین دانشآموزان دوره متوسطه دوم مفید فایده واقع گردد.
مقایسه مداخلات ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بر کاهش ولع مصرف و بدتنظیمی هیجانی در سوء مصرف کنندگان مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
205-230
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه درمان ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بر ولع مصرف و بدتنظیمی هیجانی در مصرف کنندگان مواد شهر تهران بود. روش: این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش سوء مصرف کنندگان مواد مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی درمان سوءمصرف مواد در شهر تهران بود. تعداد 47 نفر از میان این جامعه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه ذهن آگاهی=16 نفر و گروه بازتوانی شناختی=15 نفر) و یک گروه کنترل (16 نفر) به عنوان نمونه مطالعه گمارده شدند. یک گروه آزمایش 8 جلسه درمان ذهن آگاهی و گروه دیگر آزمایش 12 جلسه بازتوانی شناختی را دریافت کردند. گروه ها با مقیاس ولع مصرف و مقیاس دشواری در تنظیم عواطف مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مختلط تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی بدتنظیمی هیجانی و ولع مصرف را در دو گروه آزمایش به طور معنا داری کاهش دادند و ذهن آگاهی درکاهش ولع مصرف اثربخشی بالاتری داشت. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و بازتوانی شناختی با کاهش وسوسه مصرف و دشواری در تنظیم هیجان می توانند مداخلات درمانی مناسبی جهت بهبودی افراد وابسته به مواد باشند.
الگوی پیش بینی سبک های حل تعارض بر اساس ابعاد تمایزیافتگی و انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی به خود زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که حل تعارضات بین فردی به اندازه روابط اجتماعی به ویژه در بین زوجین دارای اهمیت فراوانی است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف الگوی پیش بینی سبک های حل تعارض بر اساس تمایزیافتگی، انعطاف پذیری شناختی با نقش میانجی شفقت ورزی در مردان و زنان جوان با تعارض انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان و مردان دارای تعارض زناشویی شهر کاشان بود. نمونه این پژوهش شامل ۳۹۳ نفر از زوجین دارای تعارض زناشویی بودند که به صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پژوهش شامل مقی اس تکنیک های حل تع ارض استراوس و همکاران (۱۹۸۳)، پرسشنامه شفقت به خود نف (۲۰۰۳)، پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی دنیس وندروال (۲۰۱۰) و پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (۲۰۰۳) پاسخ دادند. داده های پژوهش با روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار آماری AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و شفقت ورزی به خود می تواند بین انعطاف پذیری و سبک حل تعارض مذاکره و پرخاشگری روانی و همچنین بین تمایز خویشتن و سبک های حل تعارض مذاکره و پرخاشگری جسمانی نقش میانجی ایفا نماید (۰۰۱/۰ ≥ P ). نتیجه گیری: با توجه به اثرات تعارض های زناشویی بر زوجین، خانواده ها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی جهت پیشگیری و درمان سبک های مخرب حل تعارض های زناشویی فراهم سازد و به نظر می رسد که تمایزیافتگی خویشتن و شفقت ورزی به خود ازجمله متغیرهای مؤثر در بهبود تکنیک های حل تعارض استفاده شده در زنان و مردان دارای تعارض زناشویی است.
مقایسه اثربخشی درمان های دارویی، پسخوراند عصبی و مداخلات روان شناختی تلفیقی بر مشکلات رفتاری اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تابحال رویکردهای درمانی متعددی اعم از دارویی و غیردارویی برای مبتلایان اختلال نقص توجه-بیش فعالی به کار گرفته شده است و محققان درصدد تعیین اثرگذاری بیشتر هرکدام از این رویکردها هستند. بنابراین هدف از این تحقیق مقایسه اثربخشی دارودرمانی، پسخوراند عصبی و مداخلات روانشناختی تلفیقی (آموزش والدین، بازی درمانی و آموزش شناختی) بر مشکلات رفتاری اختلال ADHD داشت. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری با سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کودکان ۹ تا ۱۲ سال شهر همدان در سال ۹۹-۱۳۹۸ بودند. شیوه نمونه گیری هدفمند بود. گروه درمان های دارویی تحت نظر روانپزشک به مدت ۱۲ هفته روزانه دارو دریافت کردند. گروه پسخوراند عصبی ۲۴ جلسه ۴۵ دقیقه ای بصورت ۲ بار در هفته مداخله دریافت کرد. گروه مداخلات روانشناختی تلفیقی بمدت ۲۴ جلسه در (۸ جلسه آموزش والدین هفتگانه، ۸ جلسه بازی درمانی هر هفته دو جلسه، ۸ جلسه آموزش شناختی هر هفته دو جلسه) آموزش دریافت کردند. شرکت کنندگان با مقیاس سوانسون، نولان و پلهام ویرایش چهارم برای سنجش نشانه های بالینی ADHD ، آزمون عصب روانشناختی کولیج جهت سنجش کارکردهای اجرایی و مقیاس خودگزارشی مشکلات رفتاری راتر فرم والدین مورد سنجش قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که مداخلات روانشناختی تلفیقی در مقایسه با درمان دارویی و پسخوراند عصبی در متغیر مشکلات رفتاری و تمامی مولفه های آن اثربخشی بیشتری داشت که این اثربخشی در پیگیری سه ماهه نیز معنی دار بود (۰۰۱/۰ > p ). نتیجه گیری: به نظر می رسد که مداخلات روانشناختی تلفیقی می تواند درمان موثر و ماندگاری در مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به ADHD باشد و می تواند جایگزین رویکردهای درمانی دیگر مانند دارودرمانی و پسخوراند عصبی باشد.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم در دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اندازه گیری مبتنی بر عملکرد کارکردهای اجرایی با محدودیت های متعددی مواجه است، مقیاس های درجه بندی به عنوان جایگزین های مناسب پیشنهاد می شوند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی-ویراست دوم در کودکان 6 تا 12 سال انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر در قالب یک طرح همبستگی انجام شد. نمونه آماری پژوهش شامل 470 نفر از والدین، دانش آموزان 6 تا 12 سال (9/48 درصد دختر و 1/51 درصد پسر) در مدارس ابتدایی شهر تهران بود. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از روش های آماری آلفای کرونباخ، همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل واریانس چند متغیری، از طریق نرم افزار هایSPSS-25 و AMOS-24 انجام شد. یافته ها:تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که ساختار سه عاملی (شاخص های رفتاری، هیجانی و شناختی) با 9 خرده مقیاس (بازداری، خود پایشی، جابجایی، کنترل هیجانی، آغازگری، حافظه کاری، برنامه ریزی/سازمان دهی، پایش تکلیف و سازمان دهی مواد) مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم برای کودکان ایرانی از برازش لازم برخوردار است. همسانی درونی این مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ برای شاخص ها بین 91/0 تا 93/0 و برای خرده مقیاس ها نیز بین 87/0 تا 92/0 به دست آمد. همچنین پایایی بازآزمایی این مقیاس 89/0 به دست آمد. روایی همگرا با مقیاس کارکردهای اجرایی Coolidge و روایی تشخیصی بین گروه عادی و بالینی نیز خوب گزارش شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان عنوان کرد که نسخه فارسی مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی-ویراست دوم، جهت سنجش کارکردهای اجرایی کودکان دبستانی در ایران از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و می تواند ابزار قابل اعتمادی در موقعیت های بالینی و پژوهشی باشد.
طبقه بندی پتانسیل های وابسته به رویداد شنیداری در یک تکلیف افتراق زمانی مبتنی بر پارادایم ادبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با وجود بیش از یک سده مطالعات در زمینه چگونگی ادراک زمان توسط مغز انسان، پژوهش در مورد تشخیص الگوهای مربوط به ادراک زمان در سیگنال الکتروآنسفالوگرافی افراد نادر بوده است. هدف از این مطالعه تشخیص کوتاه یا بلند بودن بازه مورد قضاوت توسط یک فرد، بر اساس سیگنال الکتروآنسفالوگرافی وی بود. روش کار: در یک تکلیف ادبال شنیداری، از آزمودنی ها خواسته شد که مدت زمانی محرک ادبال کوتاه (ms400) یا بلند (ms600) را با مدت ارائه محرک های استاندارد (ms500) پیش از آن مقایسه کنند. همزمان با ارائه تکلیف، الکتروآنسفالوگرافی افراد ثبت می شد. سپس نمونه های هدف (پتانسیل های مغزی برانگیخته شده توسط محرک ادبال ms400 یا ms600) و نمونه های غیر هدف (پتانسیل های مغزی برانگیخته شده توسط محرک استاندارد) به الگوریتم های طبقه بندی داده شد. یافته ها: طبقه بند SVM با کرنل RBF توانست با بالاترین صحت طبقه بندی 25/94 درصد از میان طبقه بندهای درخت تصمیم گیری و شبکه عصبی پرسپترون چند لایه (MLP)، نمونه های مورد آزمایش هدف (بازه ms400) را از نمونه های غیر هدف (بازه های ms500 و ms600) تشخیص دهد. همچنین، این الگوریتم با صحت 98/93 درصد نمونه های هدف ms600 را از نمونه های غیر هدف (بازه های ms500 و ms400) تشخیص داد و در نهایت با صحت 95/87 درصد توانست نمونه های مربوط به بازه های ms400 را از ms600 و ms500 تشخیص دهد. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که یادگیری ماشین می تواند الگوهای مربوط به ادراک بازه کوتاه و بلند را بر اساس سیگنال الکتروانسفالوگرافی افراد، با دقت بالایی تشخیص دهد. واژه های کلیدی:
اﺛﺮبخشی آموزش حل مسئله خلاقانه بر مدیریت هیجان و تاب آوری مادران دانش آموزان ﺳﺮآﻣﺪ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ﺗﻘﻮیﺖ ﻣﻬﺎرت ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﯿﻦ ﻓﺮدی در افراد ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ آنها در ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼت ﺑﯿﻦ ﻓﺮدی یﺎری دﻫﺪ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ ﻣﻬﺎرت ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺮای مادران و ارتباط بین ویژگی ها و مهارت های مادر با آرامش و سلامت خانواده به ویژه کودکان، در این پژوهش ﺑﻪ بررسی اﺛﺮبخشی آموزش حل مسئله با رویکرد خلاقانه بر مدیریت هیجان و تاب آوری در مادران دانش آموزان ﺳﺮآﻣﺪ ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪ. روش کار: پژوهش حاضر شبه آزﻣﺎیﺸﯽ ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘﯿﺶ آزﻣﻮن_ﭘﺲ آزﻣﻮن با ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل بود. 20 نفر از داﻧﺶ آﻣﻮزان مقطع متوسطه یک دبیرستان پسرانه ﮐﻪ توسط معلمین خود به عنوان دانش آموز سرآمد شناسایی شده بودند و ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از بررسی های هوشی متعدد از سرآمد بودن آنان اطمینان حاصل شده بود، ﺑﻪ صورت در دﺳﺘﺮس اﻧﺘﺨﺎب و مادران آنها ﺑﻪ ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﺑﻪ ﮔﺮوه آزﻣﺎیﺶ و ﮔﻮاه ﮔﻤﺎرده ﺷﺪﻧﺪ. ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن ﮔﺮوه آزمایش در 10 جلسه ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ آﻣﻮزش ﺣﻞ مسئله خلاقانه، هر جلسه به مدت (90-70) دقیقه حل ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺧﻼق ﺑﯿﻦ ﻓﺮدی ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮدﻧﺪ و ﮔﺮوه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی Garnefski (2001) و پرسشنامه تاب آوری Connor-Davidson (2003) جمع آوری شد. داده ﻫﺎ با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در مدیریت هیجان ﺑﯿﻦ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻧﻤﺮات گروه آزﻣﺎیﺶ و ﮔﻮاه ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﺎداری وﺟﻮد داشت. آموزش حل مسئله خلاقانه تاثیر مطلوبی بر مدیریت هیجان و تاب آوری مادران دانش آموزان سرآمد داشت که این میزان برای مدیریت هیجان برابر با 483/0 و برای تاب آوری برابر با 522/0 بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند که از آموزش مهارت حل مسئله بین فردی خلاقانه می توان در ارتقای مدیریت هیجان و تاب آوری مادران دانش آموزان سرآمد استفاده نمود.
اثربخشی طرحواره درمانی بر پایستگی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: دانشجویان پزشکی به دلیل دشواری درس ها و حساسیت شغلی آینده نیازمند پایستگی تحصیلی هستند و گاهی دچار فرسودگی تحصیلی می شوند. در نتیجه هدف این پژوهش تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر پایستگی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی بود. روش بررسی: این پژوهش نیمه-تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه پژوهش 40 نفر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای با روش طرحواره درمانی آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پایستگی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-19 با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیرهای پایستگی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر طرحواره درمانی باعث افزایش پایستگی تحصیلی و کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی شد (001/0 P < ). نتیجه گیری : نتایج حاکی از اثربخشی طرحواره درمانی در بهبود پایستگی تحصیلی و فرسودگی تحصیلی بود. بنابراین به مشاوران و متخصصان تعلیم و تربیت توصیه می شود که برای افزایش پایستگی تحصیلی و کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان به ویژه دانشجویان پزشکی از روش طرحواره درمانی استفاده کنند.
تأثیر آموزش درس شیمی با استفاده از شبیه سازی تعاملی مبتنی بر رایانه برتوانایی فضایی و مهارت حل مسئله دانش آموزان دختر پایه دهم شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: یکی از بسترهایی که می تواند در امر آموزش و یادگیری بسیار نقش آفرینی کند ، شبیه سازی آموزشی می باشد. با توجه به مزایایی که این فن آوری دارد ، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش درس شیمی با استفاده از شبیه سازی آموزشی بر توانایی فضایی و مهارت های حل مسئله دانش آموزان دخترسال دهم شهرتهران می پردازد. روش ها: پژوهش کاربردی و با روش نیمه آزمایشی طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ی دهم منطقه 2 شهر تهران(1310نفر) در سال تحصیلی 98-97 می باشند که 60 نفر از آن ها (30 نفر گروه آزمایش) و (30 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون ترکیبی دو آزمون توانایی فضایی مونته سوتا و پائول نیوتن و هلن بریستول و آزمون حل مسئله محقق ساخته می باشد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بعد از کنترل اثرات پیش آزمون، در متغیر توانایی فضایی تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل وجود داشت بنابر این می توان گفت شبیه سازی آموزشی بر توانایی فضایی و مهارت حل مسئله دانش آموزان مؤثر بوده است. در چرخش ذهنی نیز ، ادراک فضایی و دیداری سازی فضایی تفاوت معنی داری بین دو گروه آزمایش و کنترل وجود داشت پس می توان گفت شبیه سازی آموزشی در بهبود مؤلفه های توانایی فضایی دانش آموزان نیز مؤثر بوده است. نتایج : نتایج پژوهش پیش رو نشان داد استفاده از شبیه سازی در آموزش درس شیمی بر توانایی فضایی و مهارت حل مسئله دانش آموزان تأثیر دارد و باعث افزایش توانایی فضایی و مهارت حل مسئله درس شیمی در دانش آموزان می شود.
مروری بر روش های نوین ارزشیابی در آموزش بالینی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : آموزش بالینی، بخش مهم آموزش در علوم پزشکی می باشد. از جمله مهم ترین موانع اصلی آموزش بالین مشکلات مربوط به سیستم ارزشیابی می باشد. مطالعاتی با نتایج ضد و نقیض در زمینه ی روش های ارزشیابی بالینی انجام شده است. مطالعه حاضر با هدف مرور نظامند بر تحقیقات انجام شده جهت تعیین روش ارزشیابی بالینی مناسب انجام شده است. روش ها: این مطالعه یک پژوهش مروری نظام مند است که جستجو در پایگاه های اطلاعاتی Iran doc ، Health.barakat ، SID ، MedLib بین سال های 1398- 1388 و همچنین در بین پایگاه های ISI ، PubMed ، Elsevier ، Science Direct ، Ovid ، Pro Quest ، Google Scholar بین سال های 2010-2019 با استفاده از کلید واژه های Clinical Evalution Evalution ,Medical Sciences Students , Performance Evalution و معادل فارسی آن ها انجام شد و نهایتاً 15 مطالعه که معیارهای ورود به این پژوهش را داشتند انتخاب و بررسی شدند. نتایج: تجمیع مطالعات نشان داد هر کدام از روش های ارزشیابی دارای مزایا و معایبی می باشد از جمله روش ارزشیابی360 درجه می تواند در اصلاح وضعیت نارضایتی دانشجویان مفید واقع شود. در مقایسه ی کارپوشه با لاگ بوک مهم ترین تفاوت بین این دو این است که کارپوشه شامل تفکرات انتقادی دانشجو می باشد. مشاهده ی عملکرد مستقیم امکان بازخورد و ارزشیابی را بدون صرف منابع مالی و انسانی زیاد فراهم می کند. از جمله معایب آزمون مورد بلند این می باشد که روایی و پایایی آن کم می باشد. نتیجه گیری : در یک روش ارزشیابی ویژگی های روایی، پایایی، کاربردی بودن و بازخورد مثبتی که آن روش روی کارآموز ایجاد خواهد کرد، اهمیت زیادی دارند همچنین با توجه به این که توانمندی بالینی دارای ساختاری کاملاً پیچیده است، برای ارزیابی معتبر آن به روش های چندگانه و ترکیبی نیازمندیم و استفاده از هر روش بسته به هدف ارزشیابی دارد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و پایبندی بر کارکرد شغلی- اجتماعی و پذیرش نشانگان بیماری در افراد مبتلا به نوروپاتی دیابتی دردناک: مطالعه کارآزمایی بالینی یک سو کور
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مشکلات شایع در افراد دیابتی، درد نوروپاتی است. در این افراد، درد باعث کاهش عملکرد شغلی و اجتماعی فردی می شود. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و پایبندی بر پذیرش نشانگان بیماری و سازگاری اجتماعی و شغلی در بیماران مبتلا به نوروپاتی دیابتی بود. روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی بود، که بیماران به صورت تصادفی در گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. شرکت کنندگان کلیه مراجعین دارای تشخیص نوروپاتی دیابتی مراجعه کننده به بخش نورولوژی بیمارستان فارابی کرمانشاه در سال ۱۳۹۸ بودند. ابزارها شامل پرسشنامه پذیرش درد ( CPAQ ) و سازگاری شغلی- اجتماعی ( WSAS ) بود. نتایج در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها به وسیله ی آزمون های توصیفی، آنالیز واریانس مکرر و کای اسکوئر با نرم افزار spss نسخه ۲۲ مورد نجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که در مرحله ی پس آزمون و پیگیری، درمان مبتنی بر پذیرش و پایبندی نسبت به گروه کنترل قادر به افزایش پذیرش درد، بهبود و سازگاری اجتماعی شغلی گردید. در متغیر پذیرش نتایج آزمون درون گروهی نشان داد که اثر زمان ( F =۶/۴۸ ، P =۰/۰۰۳) و اثر تعاملی زمان و گروه ( F =۱۲/۴۹ ، P =۰/۰۰۱) معنادار است. همچنین در متغیر سازگاری شغلی و اجتماعی اثر زمان ( F =۳/۲۱ ، P =۰/۰۴۶) و اثر تعاملی زمان و گروه ( F =۳/۷۴ ، P =۰/۰۲۸) گزارش شد (۰/۰۰۱< P ). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و پایبندی می تواند به عنوان مداخله ی روانی در کنار دارو درمانی به بهبود سازگاری شغلی و اجتماعی و پذیرش علائم در بیماران مبتلا به نوروپاتی دیابتی دردناک کمک کند.
بهزیستی روانشناختی: نقش تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بهزیستی روانشناختی به عنوان یکی از مؤلفه های روانشناسی مثبت با متغیرهای متعدد فردی و خانوادگی در حوزه روانشناسی از جمله تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در ارتباط است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در بین دانشجویان دانشگاه آزاد قم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد قم در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ بودند، که نمونه ای شامل ۳۵۰ نفر (۱۹۵ نفر مرد و ۱۵۵ نفر زن) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تمایز یافتگی، پرسشنامه ناگویی هیجانی، ۴ عامل از پرسشنامه ۱۶ عاملی شخصیت کتل و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف بود. برای بررسی و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۶ و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من به صورت معناداری قادر به پیش بینی ۲۵/۳۸ درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی بودند (۰/۰۰۱> P ). همچنین بین بهزیستی روانشناختی با تمایزیافتگی و قدرت من رابطه مثبت و با ناگویی هیجانی رابطه معکوس داشت (۰/۰۱> P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، نقش تمایز یافتگی، ناگویی هیجانی و قدرت من در پیش بینی بهزیستی روانشناختی شایان توجه بود؛ بنابراین می توان بیان کرد سطح تمایزیافتگی و قدرت من بالاتر و ناگویی هیجانی کمتر در بهزیستی روانشناختی دانشجویان نقش دارند و از طریق شناسایی و بهبود این متغیرها در دانشجویان می توان انتظار داشت که بهزیستی روانشناختی آن ها ارتقا پیدا کند.
شدت علائم اختلالات شخصیت در والدین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و کنترل نرمال
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسائل والدین ضمن آنکه می تواند به بروز یا تشدید اختلالات فرزندان منجر شوند از مشکلات روانی فرزندان نیز متأثر می شوند. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه شدت علائم اختلالات شخصیت در والدین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و والدین کودکان سالم بود. روش: پژوهش حاضر مقطعی است. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم و اختلال نقص توجه/ بیش فعالی در سال ۱۳۹۹ در شهر تبریز بود. تعداد ۱۳۰ نفر از والدین کودکان اوتیسم، ۱۷۰ نفر از والدین کودکان اختلال نقص توجه/ بیش فعال به صورت در دسترس انتخاب گردید و با ۲۷۳ نفر از والدین کنترل بهنجار همتاسازی گردید. کلیه سنجش های بالینی اختلال اوتیسم، اختلال نقص توجه/ بیش فعال و هم ابتلایی اختلال روانی دیگر توسط روانپزشک کودک و نوجوان صورت گرفت. شدت علائم اختلالات شخصیت والدین با استفاده از پرسشنامه اختلال شخصیت میلون ۳ سنجش گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کروسکال والیس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ استفاده گردید. یافته ها: براساس نتایج آزمون کروسکال والیس، میانگین رتبه ای اختلالات شخصیت سه گروه به ترتیب والدین کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم> والدین کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعال> والدین کنترل بودند (۰/۰۱> p ). نتیجه گیری: والدین کودکان اوتیسم در مقایسه با والدین کودکان اختلال نقص توجه/ بیش فعال از آسیب پذیری بیشتر شدت علائم اختلالات شخصیت رنج می برند. مطالعات تکمیلی نیاز است تا متناسب با شرایط گروه ها مداخلات بالینی صورت گیرد.
ارتباط تروما و بهزیستی روان شناختی: نقش واسطه ای ترس از شادی و ناگویی خلقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بهزیستی روان شناختی پذیرش خود، استقلال، روابط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، رشد شخصی و تسلط بر محیط است. عوامل متعددی بر بهزیستی روان شناختی تأثیر دارند؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای ترس از شادی و ناگویی خلقی در ارتباط با تروما و بهزیستی روان شناختی بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. برای این منظور ۲۶۲ نفر از دانشجویان دانشگاه های البرز و علم و فرهنگ به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ترس از شادی ( FSH )، بهزیستی روان شناختی، ناگویی هیجانی تورنتو ( TAS ) و ترومای دوران کودکی ( CTQ ) پاسخ دادند. تحلیل داده ها نیز با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ۸.۸۵ LISREL انجام شد. همچنین برای برآورد آمار توصیفی از نرم افزار SPSS۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری برازش دارد (۰۵۵/۰= RMSEA ، ۹۲/۰= CFI ،۵۸۸/۲= x ۲ /df ). نتایج تحلیل نشان دادند که تروما و آسیب دوران کودکی با میانجی گری ناگویی خلقی و ترس از شادی قادرند بهزیستی روان شناختی را پیش بینی کنند، به نحوی که ناگویی خلقی و ترس از شادی به طور مثبت و غیرمستقیم قادر به پیش بینی بهزیستی روان شناختی بودند. نتیجه گیری: می توان بر اساس یافته های پژوهش نتیجه گرفت که ترس از شادی و ناگویی هیجانی در رابطه بین ترومای دوران کودکی و بهزیستی روان شناختی نقش واسطه ای دارند. توجه به این مکانیسم تأثیر می تواند در بهزیستی افراد و نیز مداخلات مؤثر بر ترومای دوران کودکی مؤثر باشد.
تاثیر مشاوره مسیر شغلی بر چالش های اشتغال زنان و کیفیت زندگی کاری آنان در صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مشاوره مسیر شغلی مبتنی بر تعهد و پذیرش در چالش های اشتغال زنان و کیفیت زندگی کاری زنان در صنعت ایران اجرا شد. در این پژوهش از روش تحقیق نیمه تجربی پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان زن شاغل در ذوب آهن اصفهان بوده که بر اساس نمونه گیری تصادفی (30 ) نفر انتخاب و در دو گروه (15) نفر آزمایش و (15) نفر گواه گمارده شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته چالش های اشتغال زنان و کیفیت زندگی کاری زنان است. اطلاعات تحقیق توسط نرم افزار(spss21 ) و با استفاده از تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد مشاوره مسیر شغلی مبتنی بر تعهد و پذیرش در چالش های اشتغال زنان تاثیر معنی دار اما بر کیفیت زندگی کاری تاثیر معنی داری ندارد.
مطالعه پیشایندها و پیامدهای بی ادبی در محل کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: کارکنان سازمان های امروزی نسبت به گذشته شاهد رفتارهای نامطلوب و ناپسند بیشتری هستند. یکی از انواع بدرفتاری ها که به تازگی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، بی ادبی در محل کار می باشد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر ویژگی های شخصیتی (مدل پنج عاملی شخصیت) و سبک های مدیریت تعارض بر بی ادبی در محل کار می باشد. همچنین مطالعه فعلی به بررسی تأثیر بی ادبی در محل کار بر حس خجالت و تعلق کارکنان نیز به عنوان پیامدهای بی ادبی پرداخته است.روش: پژوهش فعلی یک مطالعه ی میدانی و از نوع پیمایشی است که نمونه ی آماری آن شامل 650 نفر از کارکنان ادارات بانک مسکن در شهر تهران می باشد. روش نمونه گیری در دسترس بوده و برای سنجش بی ادبی در محل کار از پرسشنامه کورتینا و همکاران (2001)، سبک های مدیریت تعارض از پرسشنامه رحیم و مگنر (1995)، ویژگی های شخصیتی از پرسشنامه سائوسیر (1994)، خجالت از پرسشنامه لاری، لندل و پتون (1996) و تعلق از پرسشنامه گودارد (2001) استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که ویژگی های ثبات هیجانی، برون گرایی و باوجدان بودن به ترتیب بیشترین تأثیر را بر بی ادبی در محل کار می گذارند. همچنین از میان سبک های مدیریت تعارض، تسلط، یکپارچگی و مصالحه نیز به ترتیب بیشترین اثرگذاری را بر بی ادبی در محل کار دارند. بعلاوه، نتایج نشانگر آن است که بی ادبی در محل کار بر حس خجالت کارکنان تأثیر مثبت و بر حس تعلق آنان تأثیری منفی می گذارد.نتایج: پژوهش فعلی بر دانش موجود در حوزه رفتار سازمانی می افزاید و بعلاوه نشان می دهد که با کنترل عوامل پیشینی، می توان بی ادبی در محل کار را کاهش داده و از پیامدهای نامطلوب آن جلوگیری کرد.
تحلیلی مردم نگارانه بر نوع نگاه به اشتغال (مورد مطالعه دانشجویان دکتری مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه طباطبائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
105 - 136
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکردی تفسیرگرایانه درصدد بررسی و شناخت نوع نگاه به اشتغال در میان دانشجویان دکتری مدیریت بازرگانی است. رویکرد پژوهشی به کاربرد شده از نوع روش شناسی کیفی است که از روش مردم نگاری برای تحقیق استفاده شده است. داده های این پژوهش با استفاده از روش های تحلیل اسناد، مشاهده مشارکتی و تکنیک مصاحبه باز و نیمه ساختاریافته جمع آوری شده اند و سپس با استفاده از تکنیک مثلث سازی ترکیب شده اند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و شاخص اشباع نظری تعداد 18 نفر از دانشجویان دکتری مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان نمونه جامعه پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین برای تجزیه وتحلیل اطلاعات و نتیجه گیری از یافته های تحقیق از تحلیل تماتیک استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد که هشت گونه اشتغال برای این افراد قابل شناسایی است. از نظر دانشجویان، فعالیت های پژوهشی مشترک با اساتید، استخدام، شغل آزاد، کارآفرینی و شرکت های دانش بنیان، مشاوره، تدریس، حمایت های مالی نهادها و گونه ترکیبی، از انواع اشتغال های دانشجو دکتری مدیریت بازرگانی محسوب می شود. همچنین از دیگر نتایج پژوهش این است که برخی دانشجویان نسبت به موضوع اشتغال در حین تحصیل، نگرشی مثبت، برخی نگرش منفی و برخی نیز نگرش بی طرفانه دارند. از میان هشت گونه اشتغال شناسایی شده، عمدتاً نگرش نسبت به وضعیت اشتغال استخدامی و شغل آزاد منفی، وضعیت های ترکیبی با توجه به شرایط و تنوع آن دارای نگرش بی طرفانه و نگرش نسبت به 5 وضعیت دیگر اشتغال، مثبت و متناسب با شرایط دانشجویی تعریف می شود.
بررسی کیفی تجربه زیسته خانواده های گسسته و درهم تنیده درکنارآمدن با قرنطینه در دوره شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته خانواده های گسسته و درهم تنیده در کنار آمدن با قرنطینه در دوره شیوع کووید-19 انجام شد. به منظور انجام این پژوهش کیفی، از بین دانشجویان دانشگاه تبریز 11 خانواده گسسته و 5 خانواده درهم تنیده به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت غربالگری از مقیاس انطباق پذیری و همبستگی خانواده (FACES-III) استفاده شد. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه-ساختارمند با سوالات باز بود و داده ها با روش اسمیت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. صحت و اعتبار پژوهش حاضر ریشه در چهار محور «باورپذیری، انتقال پذیری، تصدیق پذیری و اطمینان پذیری» داشت. یافته های حاصل از تجربیات خانواده ها در هفت مضمون اصلی «چتر اطلاعاتی»، «راهبردهای حمایتی»، «عوامل افزایش استرس»، «عوامل کاهش استرس»، «عوامل تعارضات خانواده»، «راهبردهای حل تعارضات خانواده» و «عوامل ایجاد کم توجهی نسبت به نکات پیشگیری» و چندین زیر مضمون خلاصه گردید. به طور کلی نتایج نشان می-دهد، مسئولیت پذیری و تعهد اعضای خانواده نسبت به مدیریت شرایط در مواقع بحرانی مثل شیوع ویروس کووید-19 و قرنطینه خانگی از ساختار خانواده تاثیر می پذیرد. مشارکت اعضا در خانواده های گسسته، کمتر وجود دارد و هر چند خانواده های درهم تنیده، آسیب های ویزه خود را برای اعضا دارند؛ که نداشتن استقلال فردی یکی از این موارد است، اما در مدیریت این بحران عملکرد بهتری نسبت به خانواده های گسسته نشان دادند، که می توان نتیجه گرفت، همدلی و مشارکت یکی ازموارد ضروری برای عبور موثر از این شرایط است.
اثربخشی آموزش روش دلگرم سازی شوانکر مبتنی بر نظریه آدلر بر خودکارآمدی، رضایتمندی از زندگی و تنظیم هیجانی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
161 - 184
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش روش دلگرم سازی شوانکر مبتنی بر نظریه آدلر بر خودکارآمدی، رضایتمندی از زندگی و تنظیم هیجانی زوجین متعارض در تهران بود. روش تحقیق در این پژوهش، نیمه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را زوجین متعارض شهر تهران تشکیل می دهند با توجه به جمعیت زوجین متعارض شهر تهران جمعا تعداد آنان 20000 نفربودند. نمونه پژوهش شامل 50 نفر از زوجین مراجعه کننده (مرد یا زن) به مراکز مشاوره شهر تهران بود که به روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعین انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش آموزش روش دلگرم سازی شوانکر مبتنی بر نظریه آدلر (25 زوج) و گروه گواه(25زوج) گمارش شدند. داده های پژوهش با کمک پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران(1982)، پرسشنامه رضایت از زندگی داینر، ایمونز، لارسن و گریفین ( ۱۹۸۵ ) و پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی و همکاران(۲۰۰۱) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش روش دلگرم سازی شوانکر مبتنی بر نظریه آدلر بر خودکارآمدی، رضایتمندی از زندگی و تنظیم هیجانی زوجین متعارض در تهران نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری اثر بخش بوده اند (001/0≥P). بنابراین با توجه به اثربخشی آموزش روش دلگرم سازی می توان از این مداخلات در محیط های مشاوره و روان درمانی خانواده استفاده کرد .
شناسایی تهدیدها و فرصت های موجود و پیش رو در رویارویی با گسترش پاندمی کروناویروس با تأکید بر سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف شناسایی فرصت ها و تهدیدها موجود و پیش روی افراد جامعه در ابعاد گوناگون در ارتباط با سلامت روان در رویارویی با پاندمی کروناویروس به انجام رسید؛ تا بتوان چشم اندازهای مثبت و تهدیدکننده این پدیده را ترسیم نمود. این پژوهش کیفی بر اساس روش پژوهش دلفی در چند مرحله تحلیل راهبردی انجام گردید. برای جمع آوری داده ها از مطالعه پیشینه نظری و پرسشنامه محقق ساخته برای دریافت نظرات متخصصان استفاده شد. نمونه آماری مشتمل بر 17 نفر از اساتید رشته های روان شناسی، علوم اجتماعی، علوم اقتصادی و حقوق بود که به صورت هدفمند انتخاب شد. یافته ها نشان داد که متخصصان باورند داشتند که فرصت های اساسی در رویارویی با بحران گسترش پاندمی کروناویروس در حوزه های آموزش و پرورش، اقتصادی، فردی، اجتماعی، خانوادگی، درمانی و حقوقی قابل طبقه بندی و تهدیدهای ناشی از گسترش کروناویروس نیز در حوزه روانی، جامعه شناختی، اقتصادی، خانوادگی و فرهنگی ملموس بوده و این حوزه ها توانایی اثرگذاری بر سلانمت روان افراد را دارا هستند. نتایج این پژوهش نشان داد که در وهله نخست، عموم مردم، جوامع گوناگون، سازمان ها و دولت مردان باید ضمن توجه به مخاطرات اساسی ناشی از گسترش پاندمی کروناویروس، توجه داشته باشند که بحران کنونی به نوعی می تواند پدیدآورنده فرصت هایی باشد که در آن، در یک دگرگونی اساسی با انجام سازگاری های ریشه ای، خود را برای زندگی در جهان پرتلاطم کنونی آماده سازند و این مهم تنها در صورتی محقق می گردد که بحران کنونی به عنوان یک فرصت تصور شود؛ نه تهدید صرف.