فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۲۱ تا ۴٬۶۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
91 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: سطوح بالای همیاری در جوامعی شکل می گیرد که در آن افرادی که از هنجارهای خاصی تخطی می کنند، با رفتار تنبیهی دیگران مواجه شوند. هدف مطالعه حاضر تفکیک انواع واکنش افراد به پیشهادهای ناعادلانه و بررسی مولفه های الکتروفیزیولوژیک آنان بود. روش: 40 نفر با جنسیت مذکر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی از طریق نمونه گیری در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و واکنش آنها در شکل اصلاح شده بازی های دیکتاتور و اولتیماتوم مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که به طور کلی بیشتر شرکت کنندگان پیشنهادهای ناعادلانه را نپذیرفتند و به همین میزان در DG ناعادلانه رفتار کردند. تحلیل خوشه بندی سلسله مراتبی نشان داد که افراد بر اساس پیوستار عادلانه-ناعادلانه در هر دو بازی، به چهار گروه تقسیم می شوند که رفتار گروه اول (10 نفر) در چهارچوب تنبیه نوع دوستانه خالص قرار گرفت و رفتار سایر گروه ها در بردارنده یک نوع خودخواهی و تناقض رفتاری بود. داده های الکتروفیزیولوژیک نشان داد که در گروه اول دامنه FRN و P300 پایین تری در مقایسه با سایر گروه ها وجود داشت. نتیجه گیری: این مطالعه فهم ما از زیربنای ادراک عدالت توسط پاسخ دهندگان را عمیق تر می کند و به ما امکان می دهند تا فرآیندهایی را که به طور خاص برای ارزیابی پیشنهادات منصفانه و ناعادلانه وجود دارند را ارزیابی کنیم. بر طبق اطلاعات ما این مطالعه اولین بررسی است که تفاوت داده های عصبی مبتنی بر پتانسیل فراخوانده رویداد، برخواسته از تنبیه نوع دوستانه با سایر شکل های تنبیه را نشان می دهد و تلویحات کاربردی مهمی در مورد تکامل همیاری فراهم می کند.
The Effects of Mental Imagery and Physical Practice on Learning Dart-Throwing in Children with ADHD
حوزههای تخصصی:
The effects of motor imagery and physical practice on motor learning in individuals with ADHD received very little attention. Therefore, in the present study, we aimed to examine the effects of motor imagery and physical practice on motor performance and learning dart-throwing in adolescents with ADHD. The current research was based on a causal-comparative approach. The participants included 60 adolescents with ADHD (with the age range of 12 to 17 years) randomly and equally assigned into four groups: 1) motor imagery, 2) physical practice, 3) combination of motor imagery and physical practice, and 4) control. The motor task involved dart-throwing, in which the accurate throw score was measured as the dependent variable. The participants performed the pre-test (ten throws) and the retention test (ten throws). ANOVA was run to analyze the throwing accuracy. Results showed that all groups had similar throwing scores in the pretest, however, in the retention test, the results indicated that combination group had significantly better throwing scores than all other groups (in all groups, P=0.000). In addition, physical practice group had significantly better throwing scores than motor imagery and control groups (both P=0.000). Finally, motor imagery group had significantly better throwing scores than control group (P=0.000). Individuals with ADHD benefit from motor imagery, indicating that they have the necessary mechanisms to learn new skills through motor imagery. Moreover, a combination of motor imagery and physical practice would be a better strategy for learning new motor skills.
بررسی رویکردهای روانشناختی مبتنی بر انعطاف پذیری زنان مبتلا به سندرم فیبرومیالژی
حوزههای تخصصی:
بیماری فیبرومیالژی یک بیماری پیچیده و چندوجهی بوده، که سیری غیرقابل پیش بینی دارد؛ ازآنجایی که پاسخ به روش های درمانی و تحمل آن ها از بیماری تا بیمار دیگر متفاوت است، درمان هم برای پزشک و هم برای بیماران یک مشکل بالینی می باشد. این بیماری همراهی بالایی با دیگر سندرم های جسمی-عملکردی و مشکلات روان شناختی دارد. طبق تعریف، این سندرم مجموعه ای از شکایات شامل دردهای مزمن منتشر، همراه باوجود نقاط دردناک و علائمی نظیر خستگی، اختلالات خواب، سردرد، اختلال خلقی-شناختی و خشکی صبحگاهی مفاصل می باشد در این پژوهش بر آنیم که رویکردهای مختلف انعطاف پذیری و تئوری های مختلف درد و اختلالات جسمانی را در ارتباط با این بیماری از دیدگاه روانشناسی بررسی کنیم.
انواع استعداد از دیدگاه اسلام با تکیه بر حدیث جنود عقل و جهل: تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
استعدادهای انسان، با وجود همه تفاوت ها و گونه گونی ها در نوع و شدتشان، حکایت از وجود ظرفیتی مثبت در درون انسان دارد و هدف از بعثت انبیا نیز شکوفاسازی این ظرفیت مثبت است. این پژوهش به منظور شناسایی انواع استعداد از دیدگاه اسلام با تکیه بر حدیث جنود عقل و جهل طراحی شد. روش پژوهش، کیفی به شیوه تحلیل مضمون بود. نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفت و حدیث جنود عقل و جهل که مشتمل بر مجموعه ای از ظرفیت های مثبت انسانی است به منظور بازشناسی انواع استعداد از دیدگاه اسلام انتخاب شد. پس از گردآوری داده ها، فرایند کدگذاری آغاز و داده ها تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد ۱۵۶ مضمون پایه، 71 مضمون سازمان دهنده و ۵ مضمون فراگیر وجود دارد. ۵ مضمون فراگیر شامل استعداد عقلانی، استعداد انگیزشی-عاطفی، استعداد ارتباطی، استعداد معنوی و استعداد مالی- اقتصادی است که بیانگر انواع استعداد از دیدگاه اسلام است. همچنین، یافته ها نشان داد که در میان این استعدادهای پنج گانه، استعداد عقلانی، بارزترین و اثربخش ترین استعداد به شمار می آید و استعداد ارتباطی دایره مفهومی وسیع تری نسبت به سایر انواع استعداد دارد.
اثربخشی درمان شفقت ورزی بر جهت گیری زندگی و بخشودگی بین فردی بین همسران جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
131 - 145
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر جهت گیری زندگی و بخشودگی بینفردی بین همسران جانبازان انجام شد. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی همسران جانبازان مراجعه کننده به بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر کرج در سال 1400 بود که از این میان، 30 نفر از زنان که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که به صورت گمارش تصادفی، در ۲ گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گزینش شدند که گروه آزمایش، 8 جلسه آموزش خودشفقت ورزی دریافت کرد و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان با پرسش نامه جهت گیری زندگی (1994) و بخشودگی بین فردی (2005)، ارزیابی و داده ها، با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر به وسیله نسخه 23 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. مقایسه میانگینها نشان می دهد مداخله، در تغییر نمرات جهت گیری زندگی و بخشودگی بین فردی مؤثرتر عمل کرده است. تفاوت ها از پسآزمون به پیگیری معنادار نیستند (05/0<P)؛ به این معنا که اثرات درمانی در طول زمان ثبات داشته اند بنابراین، می توان نتیجه گرفت اثربخشی درمان شفت ورزی بر جهت گیری زندگی و بخشودگی بین فردی در طول زمان ثبات دارد.
اضطراب کرونا؛ نقش معنای زندگی و جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا افراد، سطح زیادی از اضطراب را تجربه کردند و روانشناسان به این مسئله توجه ویژه داشته اند. این پژوهش با هدف بررسی نقش پیش بینی کننده معنای زندگی و جهت گیری مذهبی بر اضطراب کرونا به انجام رسید. روش پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت، توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان زن و مرد ۲۰ تا ۴۰ ساله ساکن شهر تهران بود که به شیوه دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اضطراب کرونا، پرسشنامه معنای زندگی و پرسشنامه جهت گیری مذهبی استفاده شد. برای تحلیل استنباطی و بررسی مفروضه های تحلیل از معادلات رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون نشان دادند مؤلفه های معنای زندگی شامل حضور معنا و جست وجوی معنا روی هم رفته 14% اضطراب کرونا و مؤلفه های مذهبی گرایی، سازمان نایافتگی مذهبی، ارزنده سازی مذهبی و کام جویی نیز روی هم رفته، 13% اضطراب کرونا را پیش بینی می کنند. با الهام از یافته ها می توان با طراحی مداخلات مبتنی بر مذهب و معنویت در راستای ارتقای سلامت روان مردم و بیماران، گامی اساسی برداشت.
تأملی بر وضع موجود غنای شغلی اعضای هیئت علمی شاغل در دانشگاه های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری: مورد مطالعه دانشگاه های غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت موجود غنای شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی غرب کشور، از طریق طراحی و اعتباریابی یک ابزار روا و پایا می باشد. روش: این پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی است که در دو بخش کیفی و کمی، انجام شده است. در بخش کیفی مشارکت کنندگان، 25 نفر از خبرگان و مطلعان کلیدی بودند که به صورت هدفمند و گلوله برفی انتخاب و مصاحبه شدند. برای شناسایی مجموعه نشانگان و ابعاد غنای شغلی، داده های این بخش در سطوح باز و محوری کدگذاری شدند. مجموعه شناسایی شده به روش خود بازبینی، ارزیابی شاخص های مقبولیت و کنترل از سوی اعضا، اعتباریابی شد(اعتباریابی کیفی). سپس نشانگان تبدیل به گویه های یک پرسشنامه 24 گویه ای در مقیاس 5 درجه ای لیکرت شدند که روایی محتوایی آن با استفاده از روایی متخصصان بررسی شد. در بخش کمی، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 324 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه های غرب کشور(ایلام، کرمانشاه، کردستان و همدان) انتخاب شده و پرسشنامه طراحی شده در بخش کیفی را تکمیل کردند. داده های این بخش، ابتدا به منظور تعیین روایی سازه پرسشنامه(اعتباریابی کمی)، با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، و همچنین تعیین پایایی پرسشنامه با استفاده از روش همسانی درونی(آلفای کرونباخ) تحلیل شد. سپس برای ارزیابی وضع موجود، داده ها با استفاده از آزمون t تک نمونه ای تحلیل شد. یافته ها: در بخش کیفی مجموعه نشانگان(24 نشانگر) غنای شغلی در قالب ابعاد آموزشی، پژوهشی، خدمات تخصصی، فردی و سازمانی شناسایی و اعتباریابی شد. همچنین روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تایید شد. در بخش کمی روایی سازه و پایایی پرسشنامه تایید شد و همچنین یافته های ارزیابی وضع موجود در مجموع نشان داد که غنای شغلی اعضای هیات علمی وضعیت مطلوبی ندارد. نتیجه گیری: این پژوهش ضمن اینکه ابزار جدیدی را برای استفاده پژوهشگران علاقه مند به حوزه غنای شغلی اعضای هیئت علمی معرفی می کند، می تواند نگاه دست اندرکاران، تصمیم سازان و مدیران آموزش عالی را به بهبود غنای شغلی اعضای هیئت علمی موشکافانه تر کند.
مقایسه دشواری تنظیم هیجان، طرح واره های ناسازگار اولیه و نگرانی از تصویر بدنی در دختران با و بدون اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
51 - 62
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف مقایسه دشواری تنظیم هیجان، طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرانی از تصویر بدنی در دختران با و بدون اضافه وزن انجام شد. روش پژوهش پس رویدادی-مقایسه ای بود. جامعه آماری دختران مجرد 18 تا 25 ساله عضو شبکه های اجتماعی ساکن شهر تهران در سال 1400 بودند. ابزار پژوهش بین 485 نفر توزیع شد. 202 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس شاخص توده بدنی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و سیاهه نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد میانگین دشواری در تنظیم هیجان، طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرانی از تصویر بدنی در دختران با و بدون اضافه وزن متفاوت بود و وضعیت اضافه وزن توانایی تبیین واریانس تفاوت دشواری تنظیم هیجان، طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرانی از تصویر بدنی در بین دو گروه را داشت. پیشنهاد شد؛ مشاوران و درمانگران در درمان مشکلات روان شناختی اضافه وزن به وضعیت دشواری تنظیم هیجان، طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرانی از تصویر بدنی افراد توجه نمایند.
الگوی مفهومی انگیزش قرآن بنیان (تحلیل محتوای کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهشِ حاضر ارائه «الگوی مفهومی انگیزش مبتنی بر قرآن» با بررسی مفاهیم استخراج شده از قرآن کریم بود. سؤال اصلی پژوهش عبارت بود از: «الگوی مفهومی انگیزش قرآن بنیان چیست؟». این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادی−توسعه ای به شمار می رود و روش کیفی مورد استفاده در این پژوهش، «تحلیل محتوای کیفی» بود که در آن متن آیات کل قرآن (جامعه آماری) بررسی و مضمون های مربوط به «الگوی مفهومی انگیزش» به عنوان نمونه (بالغ بر 2700 آیه) شناسایی شد. سپس با مراجعه به تفاسیر، طبقه بندی مفهومی، کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت و محقق در راستای ارائه الگویی جامع پس از کدگذاری به سه مضمون پایه اعم از «علّی»، «ساختاری» و «پیامدی» رسید. یافته ها در بخش مضمون علّی متشکل از مقوله وادارنده بیرونی و درونی 29 مؤلفه، بازدارنده بیرونی و درونی با 16 مؤلفه طراحی شد. در مضمون ساختاری دو مقوله شناختی با 4 مؤلفه اصلی و تمایلات رفتاری با 11 مؤلفه ارائه و در مضمون پیامدی در مقوله های فردی 9 مؤلفه، خانوادگی 5 و اجتماعی 10 مؤلفه طراحی شد. روایی و اعتبار این الگو در مرحله اولیه توسط هفده نفر از کارشناسان مورد بررسی قرار گرفت. مقدار cvr و cvi نشان دهنده روایی محتوایی این الگوی مفهومی است. نتایج نشان داد الگوی مفهومی انگیزش قرآن بنیان با مفهوم انگیزش در روان شناسی معاصر از حیث ماهیت، مبانی روان شناختی، ساختارهای شناختی−رفتاری، عوامل مؤثر و روش سنجش متفاوت است.
الگوی عشق ورزی در میان سالمندان شهر تهران: با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
117 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوهای عشق ورزی سالمندان ساکن در شهر تهران با استفاده از نظریه زمینه ای است که نظریه داده بنیاد نیز می نامند. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی است. جامعه آماری پژوهش را سالمندان 65 سال و بیشتر ساکن در شهر تهران تشکیل می دهند. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بوده است و 20 تن نیز براساس اشباع نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شده است. یافته ها: براساس تحلیل داده ها، 344 مفهوم اولیه(کدهای باز)، 103کد محوری و 18 کد گزینشی شناسایی شد. نتایج مستخرج از تجزیه و تحلیل مصاحبه های کیفی نشان داد که عوامل علی از 4مقوله اصلی، 36 مقوله فرعی و 137 کد اولیه؛ عوامل زمینه ای از 2 مقوله اصلی، 15 مقوله فرعی، و 50 کد اولیه؛ عوامل مداخله گذار 2 مقوله اصلی، 7 مقوله فرعی و 23 کد اولیه؛ راهبردها از 3 مقوله اصلی، 19 مقوله فرعی و 49 کد اولیه و در نهایت پیامدها حاصل از 7 مقوله اصلی، 26 مقوله فرعی و 85 کد اولیه تشکیل شده اند. نتیجه گیری: در مجموع، هفت مدل پارادایمی عشق ورزی از قبیل عشق اجتماعی، عشق مادرانه، عشق در نگاه اول، عشق ازدواجی، عشق همدمی و دوستانه، عشق به خدا و عشق نیازخواه در میان سالمندان ساکن در شهر تهران شناسایی گردید.
اثر بخشی رفتار درمانی شناختی بر شناخت واره های ناکارآمد افراد مبتلا به نشانه های وسواس فکری اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی درمان رفتاری - شناختی بر شناخت واره های ناکارآمد وسواسی در افراد مبتلا به نشانه های وسواس فکری - اجباری بود. روش کار: برای اجرای طرح پژوهشی، سی نفر مبتلا به نشانه های وسواس فکری – اجباری به شیوه تصادفی انتخاب و در قالب دو گروه (آزمایش و کنترل هر کدام 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. اثربخشی مداخله در مراحل پیش آزمون و پس آزمون و مرحله پیگیری یک ماهه مورد ارزیابی قرار گرفت. ابزار: جهت ارزیابی نشانه های وسواس فکری - عملی از مصاحبه نیمه ساختار یافته تشخیصی، مصاحبه بالینی ساختار یافته برای تشخیص اختلالات محور(SCID-I) و پرسشنامه باورهای وسواسی 44 سوالی (44-OBQ) استفاده شد. نتایج: تحلیل داده ها به شیوه اندازه گیری مکرر نشان داد که درمان شناختی - رفتاری در کاهش شناخت واره های ناکارآمد در افراد مبتلا به نشانه های وسواسی - اجباری موثر است. هم چنین، نتایج نشان داد که، درمان شناختی – رفتاری قادر است مولفه های مسئوولیت پذیری، کمال گرایی، اهمیت و کنترل افکار را به طور معنادار کاهش دهد. نتایج نشان داد که برای گروه های مورد مطالعه در مولفه ی احساس مسئولیت / ارزیابی از خطر و تهدید (139/0= sigو 52/4=f)، کمال طلبی / نیاز به کسب اطمینان و قطعیت (158/0= sig و 26/5=f) و اهمیت و کنترل افکار (179/0= sigو 12/6=f) معنادار می باشد. همچنین اثر گروه × زمان معنادار است (001/0=sig و 91/66=f).
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی عقلانی هیجانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رفتارهای خودمراقبتی (رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺗﻐﺬﯾﻪای، ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺑﺪﻧﯽ، ﮐﻨﺘﺮل ﻗﻨﺪﺧﻮن، ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﭘﺎ و ﺗﺒﻌﯿﺖ داروﯾﯽ ﺑﯿﻤﺎران) در زنان مبتلاء به دیابت نوع دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی عقلانی هیجانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر رفتارهای خودمراقبتی (رفتارهای تغذیه ای، فعالیت بدنی، کنترل قند خون، مراقبت از پا و تبعیت دارویی بیماران) در افراد مبتلا به دیابت نوع دوم انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم زن دارای پرونده در کلینیک پارسیان اسلام شهر در سال 1398 تشکیل دادند که از بین آن ها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان پذیرش و تعهد 8 جلسه 60 دقیقه ای و گروه رفتار درمانی عقلانی هیجانی 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی دیابتی (توبرت و گلاسکو، 1994) بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله به کار رفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری رفتارهای خودمراقبتی (رفتارهای تغذیه ای، فعالیت بدنی، کنترل قند خون، مراقبت از پا و تبعیت دارویی بیماران) در بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم را بهبود بخشیدند (05/0p<)، با این تفاوت که مداخله مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد دارای تأثیر بیشتری بر رفتارهای خودمراقبتی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم داشت. به علاوه درمرحله پس آزمون-پیگیری تفاوت معنی دار مشاهده نشد (05/0p<) بیانگر پایداری تغییرات مداخله است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، درمان پذیرش و تعهد و رفتار درمانی عقلانی هیجانی، مداخلات موثری در افزایش رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت داشتند
تأثیر عینیت و هیجان در پردازش معنایی واژگان با استفاده از روش پتانسیل های وابسته به رویداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
9 - 20
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اصطلاح اثر عینیت و هیجان به این واقعیت اشاره دارد که واژگان عینی و هیجانی به صورت سریع تر و دقیق تری نسبت به واژگان انتزاعی و خنثی پردازش می شوند. چنین اثری در بازه گسترده ای از تکالیف شناختی مشاهده و همچنین مدل های مختلفی به منظور تبیین آن ارائه گردیده است. بررسی پتانسیل های مغزی وابسته به عینیت و هیجان در پردازش معنایی واژگان در زبان فارسی هدف اصلی پژوهش پیش رو را تشکیل می دهد. روش: روش مورد استفاده شبه آزمایشی و از نوع اندازه گیری های مکرر بود. 24 دانشجوی مرد براساس شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در موقعیت آزمایشی گمارده شدند. موقعیت آزمایشی در برگیرنده یک تکلیف تصمیم گیری واژگانی بود و همزمان با آن فعالیت الکتریکی شبکه های نورونی مورد اندازه گیری و ثبت قرار گرفت. یافته ها: مقایسه پتانسیل های وابسته نشان داد که اثر هیجان به صورت پیش رس و در پنجره زمانی 300P نمایان می شود. این درحالی بود که واژگان عینی و انتزاعی به ترتیب مولفه های 400N و 600P بزرگتری را فرا خواندند و اثر آنان در پنجره های زمانی متاخر نمود یافت. نتیجه گیری: از الگوی یافته ها می توان چنین استنتاج کرد که هیچ یک از نظریه های مطرح شده در این پژوهش با الگوی اثر عینیت در زبان فارسی همخوانی کامل ندارد و از این رو انجام مطالعات تجربی بیشتر در این زمینه توجیه پذیر می نماید.
بررسی تغییرات هویتی مادران در مواجهه با آشیانه خالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی و با هدف بررسی تغییرات هویتی مادران در مواجهه با آشیانه خالی انجام شد. جامعه ی مورد پژوهش مادران ساکن شهر تهران با دامنه ی سنی 45 تا 65 سال بودند که حداقل یک سال و حداکثر 5 سال از ترک آخرین فرزندشان از منزل گذشته باشد. نمونه گیری به صورت هدفمند تا اشباع اطلاعاتی داده ها ادامه یافت و در نهایت 11 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و تحلیل داده ها با روش تحلیل مضمون صورت گرفت. یافته های حاصل از پژوهش شامل 3 مضمون اصلی و 20 مضمون فرعی است. مضامین به دست آمده عبارت اند از: مسائل مربوط به فرزندان (تغییر فضای خانه، نگرانی برای آینده فرزندان، استقلال فرزندان)، پیامدهای منفی در زندگی مادران (حس پیری، تنهایی، حس خلأ، دل تنگی، سردرگمی، بی هویتی، بی حوصلگی و افسردگی، از دست رفتن استقلال)، پیامدهای مثبت در زندگی مادران (افزایش خودمراقبتی، افزایش حمایت همسر و حس نزدیکی، خودسازی، افزایش روابط اجتماعی، افزایش اوقات فراغت و تفریح، پیشرفت شخصی، مثبت نگری، بهبود رابطه جنسی، کم شدن مسئولیت در قبال فرزندان). نتایج نشان داد که تعداد بیشتری از شرکت کنندگان رفتن فرزندان از منزل را رویدادی مثبت در نظر گرفتند و حمایت های همسر بعد از رفتن فرزندان عامل مهم و تأثیرگذار در عملکرد مثبت مادران در دوران آشیانه خالی است.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۵۴۲-۵۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان می دهند دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده از کنش هایی مانند عدم تحمل پریشانی و نارسایی در تنظیم هیجان رنج می برند، همچنین پژوهش های پیشین نشان داده اند درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر متغیر های مختلفی تأثیر دارد. بنابراین با توجه به پیشینه پژوهش، در زمینه اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر متوسطه اول دارای اختلالات رفتاری درونی شده در مدارس تهران در سال 1399-1398 بود که 30 دانش آموز دارای مشکلات رفتاری درونی شده با روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند و در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله درمان فرا تشخیصی یکپارچه (بارلو و همکاران، 2017) را طی سه ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودسنجی نوجوانان (آخنباخ و ریسکولا، 2003)، پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فرا تشخیصی یکپارچه در افزایش تحمل پریشانی و بهبود تنظیم هیجان دانش آموزان تأثیر داشته است (0/01 =P). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان تأثیر درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی (106/23 =F )، ملامت خویش (17/84 =F)، ملامت دیگران (37/22 =F)، نشخوارگری (36/12 =F)، فاجعه انگاری (38/67 =F)، پذیرش (18/67 =F)، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی (21/06 =F)، تمرکز مجدد مثبت (35/26 =F)، ارزیابی مجدد مثبت (29/69 =F) و دیدگاه پذیری (33/59 =F) معنادار بوده است (0/01 =P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت درمان فرا تشخیصی یکپارچه با استفاده از آموزش آگاهی هیجانی، یادگیری مشاهده تجارب هیجانی، بازشناسی هیجان ها، شناسایی الگو های اجتناب از هیجان و ارزیابی مجدد شناختی منجر به افزایش تحمل پریشانی و بهبود تنظیم هیجان در دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده می شود.
تأثیر نوروفیدبک بر تعدیل امواج مغزی و کنش های اجرایی پایه در کودکان 8 تا 12 ساله دارای ناتوانایی های یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۷۲۶-۷۰۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناتوانایی های یادگیری خاص به مجموعه ای از اختلالات ناهمگن گفته می شود که به صورت جدی در یادگیری و کاربرد مهارت های گوش دادن، تکلم، خواندن، نوشتن و ریاضیات تظاهر می کنند و می توانند ریشه عصب شناختی داشته باشند. یکی از درمان های مورد استفاده در این حوزه، نوروفیدبک است اما مروری یر پیشینه نوروفیدبک و ناتوانایی های یادگیری نشان می دهد که تناقضات بسیاری در مورد تأثیرات نوروفیدبک بر امواج مغزی کودکان دارای ناتوانایی های یادگیری خاص وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر عبارت از سنجش تأثیر نوروفیدبک بر تعدیل امواج مغزی و کنش های اجرایی پایه در کودکان 8 تا 12 ساله دارای ناتوانایی های یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان دختر و پسر دارای نارساخوانی یا نارسانویسی معرفی شده به مراکز اختلالات یادگیری کرمانشاه بود. روش نمونه گیری پژوهش از نوع در دسترس بود که به این منظور 20 دانش آموز 8 تا 12 ساله انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره قرار گرفتند. گروه آزمایشی نوروفیدبک را به مدت 20 جلسه 40 دقیقه ای دریافت کردند. جهت ثبت امواج مغزی از دستگاه نوروفیدبک دو کاناله و جهت سنجش حافظه فعال، تغییر توجه و بازداری پاسخ از نرم افزارهای حافظه وکسلر (خدادادی، امانی، 1393)، کارت های ویسکانسین (خدادادی و همکاران، 1393) و استروپ (خدادادی و همکاران، 1393) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: پروتکل حاضر می تواند موجب سرکوب نسبت امواج تتا بر آلفا (821/0 η2=) و بهبود کنش های اجرایی تغییر توجه (طبقات (0/320 η2=)، درجازدگی (0/544 η2=)، بازداری پاسخ (همخوان زمان (0/434 η2=)، ناهمخوان زمان (0/536 η2=) و حافظه فعال (فراخنای حافظه شنیداری (0/515 η2=)، فراخنای حافظه دیداری (0/536 η2=) در کودکان دارای نارساخوانی و نارسانویسی شود. نتیجه گیری: نوروفیدبک از طریق شرطی سازی احتمالا موجب شکل گیری ارتباطات جدید سیناپسی و در نهایت تعدیل امواج مغزی و بهبود کنش های اجرایی می شود.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر پرخاشگری، رفتارهای خودآسیب رسان و خودتنظیمی هیجانی نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۸۱۸-۷۹۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: بزهکاری در دوران نوجوانی با مجموعه ای از الگوهای رفتاری نابهنجار و ضعف مهارت خودتنظیمی هیجانی از جمله رفتارهای خودآسیب رسان و تجربه خشم و پرخاشگری همراه است. مطالعات نشان می دهد که مؤلفه های گروه درمان گری درمان مبتنی بر شفقت بر امیدواری، رضایت از زندگی و نارسایی خلقی نوجوانان بزهکار مؤثر بوده و همچنین باعث بهبود نظم جویی شناختی هیجانی مثبت و افزایش مهارت های ذهن آگاهی و کاهش تجربه شرم و گناه در مبتلایان به اختلالات اضطرابی، افسردگی و افزایش تحمل پریشانی و کاهش نظم جویی هیجان منفی بوده است، اما در کاربرد این درمان بر روی نوجوانان بزهکار جامعه مورد نظر شکاف تحقیقی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر پرخاشگری، رفتارهای خودآسیب رسان و خودتنظیمی هیجانی نوجوانان بزهکار کانون اصلاح و تربیت شهر تهران انجام شد. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی، از طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری یک ماهه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مددجویان ساکن کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال 98 بود که از این میان، 13 مددجوی مقیم کانون اصلاح و تربیت شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شدند از سیاهه ی خودگزارشی رفتارهای خود آسیب رسان کلونسکی و گلن (2009)، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان (2010) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. برنامه آموزشی متمرکز بر شفقت طی 12 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه اجرا شد. جهت بررسی اثربخشی برنامه های مداخله و به منظور کنترل اثر پیش آزمون از طرح تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر شفقت بر کاهش نشانه های پرخاشگری، رفتارهای خودآسیب رسان تأثیر معنادار داشته (0/05 p<) و این اثربخشی در مرحله پیگیری هم به صورت معنادار تداوم داشته است. در خصوص اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر مؤلفه های خودتنظیمی هیجانی، نتایج نشان داد که اجرای متغیر مستقل، مؤلفه سازگاری و تحمل را در سطح معنادار (0/05 p<) بهبود داده و این اثربخشی در مرحله پیگیری هم به صورت معناداری تداوم داشته است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که درمان مبتنی بر شفقت بر بهبود کارکرد رفتارهای خود آسیب رسان، پرخاشگری و تنظیم هیجانی در نوجوانان بزهکار مؤثر است. از این نتایج می تواند در جهت برگزاری دوره های آموزشی در کانون اصلاح و تربیت و همچنین در برنامه ریزی جهت پیشگیری از رفتارهای آسیب زا در نوجوانان و کاهش این رفتارها به ویژه در نوجوانان بزهکار استفاده کرد.
پیش بینی سلامت روانی و اجتماعی براساس صفات شخصیت در افراد بهبود یافته از بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
۱۲۰-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روانی و اجتماعی براساس صفات شخصیت در افراد بهبود یافته از بیماری کرونا بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی افراد بهبود یافته از بیماری کووید-19 در بیمارستان های شهر تهران (مسیح دانشوری، امام خمینی، شهدای یافت آباد، سینا، شریعتی، طالقانی، حضرت رسول اکرم، هفت تیر) از تیر تا شهریور 1400 که چهار تا شش ماه از زمان ترخیص آن ها از بیمارستان گذشته بود، که از بین آن ها به روش نمونه گیری هدفمند 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه صفات شخصیتی نئو (NEO)، پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (KSWBQ) و پرسشنامه سلامت روانی گلدبرگ (GHQ) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از رگرسیون چندگانه گام به گام تحلیل شد. نتایج نشان داد که ویژگی های شخصیتی برون گرایی، توافق پذیری، گشودگی و مسئولیت پذیری با سلامت روان افراد بهبود یافته از بیماری کرونا ارتباط منفی و معنی داری دارند ( 01/0> P ). همچنین، ویژگی های شخصیتی برون گرایی، توافق پذیری، گشودگی و مسئولیت پذیری با سلامت اجتماعی افراد بهبود یافته از بیماری کرونا ارتباط مثبت و معنی داری دارند ( 01/0> P ). دیگر نتایج نشان داد که برون گرایی، روان رنجورخویی و گشودگی 9/31 درصد از سلامت روان افراد بهبود یافته از بیماری کرونا را پیش بینی می کنند ( 01/0> P ) و مقیاس گشودگی، توافق، برون گرایی و مسئولیت پذیری 3/39 درصد از سلامت اجتماعی افراد بهبود یافته از بیماری کرونا را پیش بینی می کنند ( 01/0> P ). به طور کلی نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت ویژگی های شخصیتی بر پیش بینی سلامت روانی و اجتماعی بیماران بهبود یافته از کرونا تاکید دارد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تمایزیافتگی و تنظیم هیجان زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تمایزیافتگی و تنظیم هیجان زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی شهر گرگان در 9 ماهه ی اول سال 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش، زوج درمانی هیجان مدار را در 12 جلسه ی 90 دقیقه ای دوبار در هفته دریافت کرد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسش نامه های تمایزیافتگی خود (DSI) اسکورون و فرید لندر (1998) و تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گارنفسکی و همکاران (2002) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) و آزمون تعقیبی بنفرونی با استفاده از نرم افزار 16-SPSS در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار بر تمایزیافتگی (48/28=F ، 001/0>P) و تنظیم هیجان (39/21=F، 001/0>P) تأثیر معناداری دارد. با توجه به نتایج می توان بیان نمود که زوج درمانی هیجان مدار می تواند به عنوان یک مداخله ی مؤثر به منظور بهبود تمایزیافتگی و تنظیم هیجان در زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی - رفتاری با زوج درمانی سیستمی - رفتاری بر صمیمیت و تمایزیافتگی خود در زوجین با تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۷۹۸-۱۷۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: فقدان صمیمیت و پایین بودن سطح تمایزیافتگی زوجین می تواند یکی از علل اصلی طلاق باشد. اثربخشی زوج درمانگری شناختی - رفتاری بر متغیرهای مختلف تأیید شده است، اما در زمینه کارایی آن بر روی سطح تمایزیافتگی، جامعه مورد مطالعه و همچنین مقایسه این درمان با درمان سیستمی - رفتاری پژوهشی صورت نگرفته است. هدف: این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی سیستمی - رفتاری و شناختی - رفتاری بر صمیمیت و تمایزیافتگی خود زوجین دارای تعارض زناشویی انجام گرفت. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را زوجین مراجعه کننده به دو مرکز بهداشتی درمانی منطقه 4 شهر تهران به علت تعارض زناشویی در طی سال 1398 تا 1399 تشکیل دادند. از میان مراجعه کنندگان به این دو مرکز، پس از تکمیل پرسشنامه تعارض زناشویی (ثنایی، 1387) 27 زوج (54 نفر) انتخاب و پس از همتاسازی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل؛ مقیاس صمیمیت الکسیس جی و همکاران (1983) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1998) بود. یکی از گروه های آزمایش زوج درمانی سیستمی - رفتاری کرو و ریدلی (2005) و گروه دیگر پروتکل زوج درمانی شناختی - رفتاری داتیلیو (2009) را به صورت زوجی در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط و آزمون تعقیبی بن فرونی انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، هر دو روش زوج درمانی بصورت معناداری بر بهبود صمیمیت و تمایزیافتگی خود زوجین دارای تعارض زناشویی مؤثر بودند و در طول دروه پیگیری ماندگاری داشته است. همچنین نتایج نشان داد بین اثربخشی دو مدل درمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05 >p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت هر دو رویکرد درمانی اثربخش بودند و لذا استقاده و بکارگیری از این دو رویکرد برای بهبود صمیمیت و تمایزیافتگی در زوجین دارای تعارض زناشویی توصیه می شود.