در این شماره به مناسبت قیام قم و سقوط رژیم پهلوی، چند کاریکاتور را از آقای ایرج زارع برگزیدهایم که با زبان طنز، گوشههایی از مظالم و جنایتهای آن دستگاه جهنمی را باز مینمایاند.
زندهیاد جلال آلاحمد زندگی پر فراز و فرودی داشت که در مجموع میتوان آن را به دو بخش تقسیم کرد: بخش نخست: دوران حقیقتجویی و بخش دوم دوران حقیقتیابی. جلال در دوره اول زندگی در پی کشف گوهر حقیقت به دکانهای مختلف (از شریعت سنگلجی وهابیمآب تا کسروی بیدین و از حزب توده تا حزب زحمتکشان و ...) سرک میکشد اما با وقوع نهضت امام خمینی و کشتار مردم بیگناه در 15 خرداد 42 راه را مییابد و آرامآرام به آغوش مذهب بازمیگردد.
تنوع و چگونگی جریان های فکری ایران مانند بسیاری دیگر از جوامع به چگونگی هویت ملی بازمی گردد. در حقیقت، هویت ملی چندلایه ما ایرانیان سبب ظهور و بروز جریانات فکری و فرهنگی خاصی گردید که هرکدام را می توان ناشی از تاکید انحصاری یا حداکثری بر یکی از لایه های هویت ملی دانست، به طور مثال بعضی از جریانات فکری بر لایه کهن تر و باستانی هویت ملی و دسته ای دیگر بر لایه میانی، که هویت اسلامی است، و بعضی از آنها نیز بر لایه متاخر و جدید هویت ایرانی، یعنی برآیندهای مدرنیسم، تاکید کرده اند.بسیاری از این جریانات نیز در مقابل افراط و تفریط های جریان مسلط شکل گرفته اند، اما به هرحال محور اصلی شکل گیری جریانات گوناگون فکری در ایران معاصر، هویت ملی بوده است. جریانات فکری جامعه ایران در دوران قبل از انقلاب پیچیدگی خاصی پیدا کرد و گویی بحران هویتی خاصی به وجود آمد که تمامی امور را دستخوش انقلابی بزرگ ساخت. حضرت امام خمینی(ره) با مبارزه ای طولانی، عمیق و همه جانبه سرانجام توانست ضمن الهام از فرهنگ اصیل اسلامی و فقه جواهری، بر این بحران بزرگ چندقرنه هویتی غلبه نماید و گفتمان جدیدی به وجود آورد که به لایه های هویت ملی ما به بهترین وجه ممکن پایداری می بخشد. مقاله حاضر جریانات فکری ایران قبل از انقلاب اسلامی را از این منظر تحلیل کرده است که تقدیم به محضر شما گرامیان می گردد.