۱.
در این شماره به مناسبت قیام قم و سقوط رژیم پهلوی، چند کاریکاتور را از آقای ایرج زارع برگزیدهایم که با زبان طنز، گوشههایی از مظالم و جنایتهای آن دستگاه جهنمی را باز مینمایاند.
۴.
محمد حیدری به عنوان یکی از معاونان سردبیر روزنامه اطلاعات که نوشته زیر به قلم اوست، در هشتم شهریور 57 که آزادی نسبی بر مطبوعات حاکم شده بود چگونگی تحویل مقاله اهانتبار 17 دی و چاپ اجباری آن در روزنامه اطلاعات را بیان میکند که شرح آن خواندنی است
۵.
به دنبال درج مطلبی تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات مورخ 17 دی 1356 و توهین به رهبر و مرجع تقلید شیعیان حضرت امام خمینی، دروس حوزه علمیه در روز 18 دی ماه تعطیل شد (سند شماره یک) و طلاب و مردم به راهپیمایی پرداختند. صبح روز 19 دی ماه تظاهرات اوج گرفت و معترضان ضمن راهپیمایی، در منازل آیات عظام گرد آمده و به استماع سخنرانیهای تاییدآمیز آنان میپرداختند. (سند شماره 2)
۶.
روز 17 دی 1356 شاه دست به ریسک بزرگی زد که بعدها از آن به عنوان نوعی انتحار سیاسی تعبیر شد. عصر این روز، روزنامه اطلاعات در شماره 15506 با درج مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» توفانی بپا کرد. در مقاله یاد شده به امام خمینی به گونهای کینهتوزانه و بیمارگونه حمله شده بود و از وی به عنوان «مردی ماجراجو ولی بیاعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بهخصوص جاهطلب» یاد شده بود؛ «مردی که سابقهاش مجهول بود و به قشریترین و مرتجعترین عوامل استعمار وابسته بود و چون در میان روحانیون عالیمقام کشور، با همه حمایتهای خاص موقعیتی به دست نیاورده بود، در پی فرصت میگشت که به هر قیمتی هست خود را وارد ماجراهای سیاسی کند و اسم و شهرتی پیدا کند» و در ادامه آن نیز تهمتهای ناروا و ناجوانمردانه دیگری به رهبر جنبش اسلامی ملت ایران وارد شد و این در حالی بود که بر آمدن رژیم پهلوی، خود زاییده سیاستهای استعماری انگلستان بود.
۷.
رژیم پهلوی به اذعان تمام تحلیلگران در سال 1356 در بهترین شرایط از حیث اقتصادی، سیاسی و نظامی به سر میبرد و با تکیه بر همین موقعیت در 17 دی ماه مقالهای را در روزنامه اطلاعات درج کرد تا به تعبیر داریوش همایون «آب در سوراخ مورچه بریزد»، تا مورچهها بیرون بیایند و بدین ترتیب، انقلابیون خود را نشان دهند تا راه برای سرکوب آنان هموار شود، اما سیر حوادث مسیری دیگر را رقم زد. پیرامون وضعیت آن رژیم و نیروهای مبارز و مردمی در سال 1356 و شرایطی که به نگارش مقاله اهانتآمیز به امام امت منجر شد و نیز پیامدها و نتایج آن مقاله و تاثیر قیام خونبار عاشورا بر نهضت ملت ایران به گفتگو با آقای سیدمصطفی تقوی مقدم پرداختهایم که حاصل آن را ملاحظه میفرمایید.
۱۰.
آیتالله سید مصطفی خمینی در سال 1309 ش. در محله عشقعلی، یکی از محلات قدیمی قم پا به عرصه وجود گذاشت. مصطفی نام پدربزرگش بود. که سالها قبل در راه مبارزه با ستم به شهادت رسید.
۱۱.
آیتالله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی در سال 1277 شمسی در روستای گوگد از توابع گلپایگان به دنیا آمد. وی فرزند مرحوم سیدمحمدباقر از علمای گلپایگان بود. پدر ایشان به زهد و تقوی شهرت داشت تا جایی که وصیت نموده بود «قبر مرا در کنار جاده قرار دهید که گرد و غبار کاروان کربلا و زائران امام حسین به هنگامی که از اینجا میگذرند به روی قبرم بنشیند.» آیتالله گلپایگانی دو سال و نیم بیش نداشت که مادر پارسای خود را از دست داد و در 9 سالگی به سوگ پدر نیز نشست.1
۱۲.
جمشید آموزگار فرزند حبیبالله آموزگار (سناتور) در سال 1302 شمسی در تهران به دنیا آمد. وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکدههای فنی و حقوق دانشگاه تهران شد و سال 1322 در بحبوحه جنگ جهانی دوم برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در دانشگاه <کرنل> آمریکا ثبتنام نمود و در رشته مهندسی بهداشت و هیدرولیک درجه دکتری گرفت و مدت 3 سال در سمت دانشیار همان دانشگاه تدریس کرد.
۱۳.
در جریان وقایع سال 56 و نیمه اول سال 57 کسان بسیاری ایفای نقش کردند. مرگ مشکوک آیتالله سیدمصطفی خمینی و برگزاری مجالس ختم فراوان و باشکوه در سراسر کشور، مانور قدرت انقلابیون بود که خشم رژیم را برانگیخت تا آنجا که روز 17 دی ماه پس از اخذ مجوز از آمریکا، دستگاه شاه با اهانت به امام، چالش بزرگ خویش با ملت ایران را آغاز کرد. چالشی که جز نابودی برای آن رژیم پوسیده و جهنمی حاصلی نداشت. کارگزاران آن دوران که از جمله مهمترین ایشان میتوان جمشید آموزگار (نخستوزیر) و داریوش همایون (وزیر اطلاعات و جهانگردی) را نام برد با تحلیل غلط از شرایط روز، نشان دادند کوتولههایی هستند که به غلط بر مسندهای ملتی بزرگ تکیه زدهاند.