در این نوشتار موقعیت اقتصادی عمومی مملکت صفوی در زمان شاه سلطان حسین (اواخر عهد صفوی) مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است تا نتیجه های سیاست های اقتصادی- اجتماعی شاه عباس اول که در زمان شاه سلطان حسین مشهود گردید مورد توجه قرار گیرد. برخلاف تاثیر منفی آن سیاست ها بر جامعه ایران، قدرت اقتصادی کشور به حدی مستحکم بود که ظاهرا با وجود انحطاط تدریجی اقتصادی در اواخر آن عصر، تا حمله افاغنه کسی از وجود آن باخبر نبود اما پس از واقعه مذکور؛ این انحطاط خود را به خوبی نشان داد و مشخص گردید که فساد و پریشانی کلی اقتصادی اواخر دوران صفوی، یکی از علل بزرگ سقوط آن دولت بوده است.
علامه امینی در طول حیات پربار و بابرکت خویش با کسان بسیاری سروکار داشت. او از پدر و مادری زاهد و متدین زاده شده بود. مراجع بزرگواری همچون آیات عظام سیدابوالحسن اصفهانی، آل کاشفالغطاء و غروی اصفهانی (کمپانی) سمت استادی بر او داشتند. شاگردان فراوانی را تربیت کرده بود که از آن جمله میتوان از شهید نواب صفوی یاد نمود. در کتابخانه امیرالمؤمنین با افراد زیادی دوست و همکار شده بود که مرحوم حجتالاسلام سیدکاظم حکیمزاده از آن جملهاند و ارادتمندان خالص و بیغل و غشی نیز به او یاری میرساندند که حاج کریم دستمالچی و حبیب چایچیان (حسان) در شمار آنان قرار دارند.
می توان تمامی فراز و فرودهای این سی ساله را در نگرشی کلی نموداری رو به رشد دید که اگرچه ریزش هایی داشته است، رویش های آن به قدری شکوفا، تناور و پربار است که می توان همه مراحل این انقلاب را مثبت و تکاملی دانست؛ از سختی های سال های اولیه انقلاب و محنت های دوران جنگ گرفته تا کم و کاستی های عصر سازندگی و اصلاحات و فشارهایی که هم اکنون بر مردم ایران انقلابی از سوی دشمنان وارد می شود. به هرحال هرچه بود گذشت و اکنون انقلاب اسلامی سرافراز است و خواهد بود
توجه به قواعد پژوهش، در سیر مطالعات تاریخی از جمله مهمترین عوامل در دست یابی به حقایق تاریخی و ارایه تحلیل های نو می باشد. این اصول بیان گر یک چهار چوب خاصی است که در صورت تخطی از آن، نه تنها از سطح عملی پژوهش کاسته، بلکه منجر می شود پژوهشگر برخلاف متن تاریخ، مطالبی را به اشتباه مبنا قرار داده و بر اساس آن در صدد بررسی و تحلیل مباحث تاریخی بر آید. هر اندازه پژوهشگر به این اصول بیشتر توجه داشته باشد، پژوهش از استحکام و نو آوری بیشتری برخوردار و در رفع ناسازگاری های موجود در تاریخ دارای راه کار مناسب می باشد. حادثه کربلا، از جمله وقایع تاریخی است که در طول زمان به علت عدم توجه به قواعد و اصول پژوهش، دچار تحریفات، تعارضات و مطالب خلاف واقع شده، که در ضمن بیان این اصول و با نگاهی انتقادی، مواردی از این گونه سهو قلم های رخ داده در این حادثه بیان می گردد. مثلا ذکر یکی از قاتلین امام حسین بنام ابوالجنوب یا قلمداد کردن سلیمان بن عوف، قاتل یکی از یاران آن حضرت، در شمار شهدای کربلا، از جمله این اشتباهات می باشد.
در تاریخ جوامع همیشه مجموعه ای از عوامل سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی موجب اقتدار کشورها گردیده است. تاریخچه قدرتمندی امریکا نیز در آغاز قرن بیستم از این قاعده مستنی نبود. از همین روست که بعقیده برخی محققین ایالات متحده بدلیل برخورداری از موقعیت ویژه جغرافیایی، وسعت اراضی، منابع معدنی (نفت و زغال سنگ) نیروی کار ارزان میلیون ها برده افریقائی، مهاجران اروپائی و سرانجام برکنار ماندن از زیان های هولناک دو جنگ جهانی اول و دوم به سرعت در شاهراه رشد و توسعه قرار گرفت. زمینه آشنایی اولیه ایرانیان با امریکائیها نیز براساس برخی مدارک و شواهد تاریخی ظاهراً از دوران سلطنت فتح علی شاه قاجار (1250-1212 هـ .) آغاز گردیده است. اما برخلاف عرف معمول در روابط دیپلماتیک بین کشورها که عوامل سیاسی یا اقتصادی نقش اساسی دارند. در رابطه بین ایران و امریکا ظاهراً روند روابط بین دو کشور از مسائل مذهبی، فرهنگی و مودت آغاز گردیده است و پس از نشیب و فرازهایی به موضوعات گسترش امر تجارت و سپس تاسیس سفارتخانـه در پایتخت های دو کشور انجامیده است. هدف از این پژوهش بررسی روابط بین ایران و امریکا از ابتدا تا آغاز جنگ سرد و تغییر اهداف اولیه امریکائیها از گسترش خدمات فرهنگی و بشر دوستانه، علمی، مالی و ... به اغراض استعماری پس از آن است.